«هتلیها و عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...»؛ ساناز بیان؛ قطره کابوسهای در بیداری: گزارش سه قتل زنانه
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۳۵۲۱۹۳
«هتلیها و عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...»
نویسنده: ساناز بیان
ناشر: قطره؛ چاپ اول 1396
142 صفحه؛ 12 هزار تومان
*****
این روزها میتوانید دو نمایشنامه از ساناز بیان، نویسنده و کارگردان تئاتر که در سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر مورد توجه قرار گرفت و درخشید را در قالب یک کتاب در نشر قطره تهیه کنید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...» سالهای 1391 و 1392 در تالار شمس موسسه فارسی زبانان اکو در استکهلم سوئد و همینطور سال 1394 در تئاتر باران اجرا شد و«هتلیها» هم در همان سال 94 با حمیدرضا آذرنگ در تماشاخانه ایرانشهر سالن استاد سمندریان روی صحنه رفت. هر دو این نمایشنامهها با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان، منتقدان و روزنامه نگاران رو به رو شد. لیلی گلستان، مترجم و گالری دار، درباره «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...» نوشت: «آن شب از لذت کمال این نمایشنامه بسیار به هیجان آمده بودم که مگر کار هنر همین نیست؟ همین که تاثیر بگذارد و حسهایت را به هم بریزد و به هیجان بیایی؟ دست مریزاد!»
بگذارید از اولین نمایشنامه کتاب یعنی «هتلیها» شروع کنیم: درامی واقع گرا، اجتماعی و مثل نمایشنامه دیگر کتاب با درونمایهای تلخ و فضاهایی تاریک. قصهی نمایشنامه در برهه زمانی اکنون و دهه هفتاد میگذرد، شب تولد شخصیت اصلی قصه نگین است. آلاله دوستش برای او میهمانی ترتیب داده و البته میهمانی با یک زد و خورد و قهر و دعوا تمام شده است. حالا نگین در نیمههای شب دارد قصهای از زندگیاش را برای دوستش آلاله میخواند و مخاطب کتاب این قصه را میشنود، و مخاطب نمایشنامه توامان در حال دیدن نمایش این داستان است؛ داستان مجید و سهیلا، زن و شوهری که ایدههای سیاسی، دینی و اجتماعیشان در تصادم یکدیگر قرار گرفته است و زندگیشان را به جدایی کشیده. احتمالا جذابترین تصاویر این نمایشنامه برای مخاطبانی است که خاطرات نوستالژیکی از دهه هفتاد در ذهن دارند. دورانی از تلاطمات بزرگ اجتماعی که بسیاری از افراد جامعه در برابر آن تاب نیاوردند و در تطابق افکار و رفتارشان با آن برههی زمانی به مشکل برخوردند. معمولا قصههایی با درونمایه اجتماعی که سویههای سلبی این مضامین را هدف میگیرند با طرد شدن از سوی مخاطب رو به رو میشود اما بیان، نویسندهی این نمایشنامه در «هتلیها» روایت تکان دهندهای از اوضاع اجتماعی این روزگار به دست میدهد که به واسطه فرم اجرای آن مورد توجه خواننده قرا میگیرد. نگین، شخصیت/راوی این نمایشنامه طوری قصهاش را روایت میکند که گویی داستان بسیاری از افراد جامعه است و همین امر موجب همدلی مخاطب با نمایشنامه میشود و او را تحت تاثیر قرار میدهد.
«عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...» اما در تاثیر گذاری روی مخاطب، نمایشنامه قدرتمندتری است. شاید این نکته برآمده از موضوع آن باشد: گزارش سه قتل که زنان قاتل آن به ترتیب عامدانه، عاشقانه و قاتلانه مرتکب میشوند... خبرنگاری به سراغ این سه قاتل رفته است. این بار تقارنهای شکلی در واقعیت و خیال شکل میگیرد، به این ترتیب که بخشی از شخصیتهای آن بعد از مرگ در برابر مخاطبان ظاهر شدهاند تا از زندگیشان و نحوه قتلشان سخن بگویند.
بی شک این نمایشنامه یکی از تکان دهندهترین نمایشنامههای تالیفی در حوزه مستند اجتماعی است که خواهید خواند. بی تعارف؛ اگر صبح بعد از بیدار شدن آن را بخوانید تمام روزتان را به گند میکشد و احتمالا اگر پیش از خواب بخوانیدش تا صبح باید به آن فکر کنید. شخصیتهای قصهی «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...» به شدت زنده تصویر شدهاند. نسرین زنی 32 ساله است که از فقر و نداری، و به عمد، پیرزنهای متمول را میکشد، ژاله 32 ساله عاشق هنرمندی میشود و تا فرجام قصه نیز مشخص نمیشود قاتلِ زن آقای سرشناس بوده یا خیر، و سودابه قربانی هوس دوست شوهرش میشود، دوستی که همسرش مثل برادر به او اطمینان داشت. قصهها معمولا آغاز، میانه و پایانی تلخ دارند، اما آنچنان در آن واقعیتهای هولناک ملموس روایت شده است که نمیتوانیم از پذیرش آن سرباز بزنیم. خود نویسنده در پیش درآمد کتاب نوشته: «داستانها برگرفته از رخدادهای واقعی هستند. من اما با در نظر گرفتن این که هیچ وقت فرصت گفت و گو با این زنان را نداشتهام، تصمیم گرفتم برای احترام به فواصل سفید میان کلمات یا سکوتها و نگاههای رد و بدل شده ما بین خطوط گزارشهای مورد استناد، اسامی اشخاص و موقعیتها را تغییر بدهم.» با این توضیح باید گفت، داستان هولناکی که میشنویم مستندی است جنایی، مملو از آسیبهای اجتماعی که بالطبع به مدد نیروی تخیل نویسنده، روایت شده است.
به طور قطع یکی از مهمترین دلایل همدلی با داستانهای این سه زن قاتل در نمایشنامه «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه...» وجه رئالیسم قصهها ست. قصههایی که معمولا در صفحات حوادث روزنامهها دیده میشود ولی اغلب اوقات همهمان به سادگی از کنار آن عبور میکنیم. اگر نویسندهای دست بگذارد روی یکی از این آنات و لحظاتی که فقر و رذیلتهای اخلاقی در حال جنگند، از نزدیک عمق فاجعهای را که به کرات در جامعهمان رخ میدهد، میبینیم. اگر چشمهامان در برابر این مصیبتها به کمال گشوده باشد، بیخوابی سراغمان را میگیرد، و اگر چشم ببندیم، احتمالا خوب میخوابیم. اگر مخاطب آخرین نمایشنامه منتشر شدهی ساناز بیان باشید، باید قید این گزینهی آخر را بزنید!
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۳۵۲۱۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش کاربران شبکههای اجتماعی به دروغهای بیبیسی درباره فوت نیکا شاکرمی
بیبیسی در روزهای اخیر که اخبار مقابله خشن پلیس امریکا با معترضان به جنایات رژیم خبیث صهیونیستی در صدر اخبار جهان است، تلاش کرد با یک خبرسازی غیرحرفهای، اخباری پیرامون فوت نیکا شاکرمی منتشر کند. اخبار و سند منتشر شده از سوی بیبیسی، اما با تمسخر کاربران شبکههای اجتماعی همراه بود. جعل سند انجام شده آنقدر غیرحرفهای است که کاربران دهها نکته از این جعل به اشتراک گذاشتند. در ادامه بخشهایی از واکنشهای کاربران را مرور کردهایم.
محمد اکبرزاده:
سوتی و تناقضات بیبیسی در خبرسازی جدید اونقدر مضحک و فاحش هست که مجبور شده یه راه در رو برای خودش بذاره! سؤال اینه که با این خبرسازی دنبال چی بوده که حاضر شده به این بیآبرویی بزرگ تن بده؟ [در متن خبر بیبیسی آمده است: «بیبیسی نمیتواند ۱۰۰ درصد در این باره مطمئن باشد.]»
مهدی محمدی:
ضرورت فوری لطمه زدن به تأثیر شگفت عملیات وعده صادق بر افکار عمومی ایران و سپس آغاز مناقشه برانگیز عملیات پلیس در مقوله حجاب، اجرای یک پروژه جدید روانی برای تحریک جامعه در حوزه زنان را کاملاً پیشبینی پذیر کرده بود. قدم بعدی ممکن است یک واقعه فیزیکی برنامهریزی شده کف خیابان باشد.
محمدجواد اخوان:
هر چقدر هم سند درست کنید و فوت نیکا شاکرمی را گردن نظام بیندازید، فایلهای جعلی و فتوشاپی نمیتواند آن چه را در روز روشن در دانشگاههای امریکا و اروپا رخ میدهد، از چشم جهانیان پنهان کند.
علی چاهخوزاده:
انتشار گزارش BBC درباره نیکا شاکرمی در بحبوحه تظاهرات دانشجویان در امریکا، جنگ غزه و پاسخ ایران نشان از آن دارد که انگلستان قصد دارد تمام تلاش خود را به کار گیرد تا مخالفت با صهیونیستها از صدر رسانهها کنار رود و البته بتواند جایگزین امریکا شود که امری محال خواهد بود.
امین میمندیان:
حالا همین جماعت، سر آرمیتا گراوند حرف هیچ شاهد و هیچ دوربین و والدین طرف و هیشکی رو قبول نداشتند. الان سر گزارش بیبیسی که نه شاهد داره، نه سند داره، نه عکس داره، نه حتی همون نامه کذا نسخه اصلیشه، نه حتی خود BBC گفته ازش مطمئنم؛ اینا میگن درسته و جمهوری اسلامی داره دروغ میگه. #نیکا_شاکرمی
سید علیرضا آلداود:
خودکشی نیکا شاکرمی ابعاد زیادی دارد که بسیاری از آنها به دلیل رعایت شأن این فرد و خانواده وی گفته نشده است. نجابت نظام در صیانت از آبروی افراد همراه با صبر است. فریب نارسانه بیبی سی را نخورید!
کاربری با نام «ایلجان»:
نیکا شاکرمی رو اول بازداشت کردن، بعد بهش تجاوز کردن، بعد کشتنش و بعد چندساعت بعد از این ماجراها مادرش ساعت ۱۱:۳۰ شب باهاش تلفنی حرف زده؟! بیبیسی به صورت مستند بازگشت مردگان رو اثبات کرد. سبحانالله!
علی علیزاده (با اشاره به توییت آذر منصوری):
هیچ خبر غیرمستندی از BBC و اینترنشنال به تنهایی توان ایجاد بحران امنیتی در فضای ایران را ندارد. آنچه اجازه میدهد این اخبار بحرانساز شوند، تأیید ضمنی، ضریب دادن و مشروعیت بخشیدن به این اخبار توسط نیروهای داخلی است. از این منظر، بخشی از اصلاحطلبان رسماً مکمل پروژههای ایران ستیزانه رسانهای غرب شدهاند.
محمد رستمپور:
از سه نویسنده گزارش بیبیسی فقط یک نفر شناخته شده است، «برترام هیل». برترام، آوریل سال پیش، جایزه مستند تحقیقی سازمان عفو بینالملل را از آن خود کرده است. سازمان عفو بینالملل در اتهامزنی و پروندهسازی علیه ایران، سابقهای طولانی دارد. #نیکا_شاکرمی
محمد فراهانی:
در سندی که بیبیسی به نقل از مأموران منتشر کرده آمده که نیکا شاکرمی ساعت ۸:۱۵ شب بازداشت شده، اما مادر نیکا همان موقع در مصاحبه با رادیو فردا گفته بود آخرین بار حدود ساعت ۱۱:۳۰ با نیکا صحبت کرده. چطور نیکا ساعت ۸ بازداشت شده، اما ساعت ۱۱:۳۰ با مادرش تماس داشته؟
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی