ردپای یک دختر در پرونده پزشک تبریزی
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۰۰۷۴۳
خرداد:پرونده جنجالی پزشک تبریزی که متهم است با تهیه غذای مسموم همسر و مادربزرگش را به قتل رسانده با رفع نواقص به دادگاه کیفری فرستاده شد و این مرد بهزودی محاکمه میشود. این در حالی است که خانواده همسرش، خواهان قصاص وی هستند.
به گزارش خرداد به نقل از رکنا، پزشک تبریزی پیش از اینکه بهخاطر ماجرای قتل همسر و مادربزرگش معروف شود، بهدلیل نسخههایی که از او در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود، معروف شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهرت این پزشک در فضای مجازی روبه افزایش بود تا اینکه 19مهرماه سال گذشته خبر عجیبی منتشر شد. خبر از این حکایت داشت که اعضای خانواده پزشک جوان بهدلیل خوردن غذای مسموم به بیمارستان منتقل شده و همسر و مادربزرگ او جانشان را از دست دادهاند.
در آن زمان خیلیها با پزشک جوان ابراز همدردی و در مراسم ختم قربانیان شرکت کردند. این در حالی بود که پزشک جوان مدعی بود که غذاهای مسموم را فرد ناشناسی بهعنوان نذری به مطبش آورده و او نیز آنها را به خانه برده و در نهایت همسر، مادربزرگ، مادر، پدر و برادرش بهدلیل خوردن آن مسموم شده و 2نفر از آنها جانشان را از دست دادهاند؛ ادعایی که تحقیقات پلیس دروغ بودن آن را ثابت کرد و مشخص شد که نهتنها غذاها نذری نبودند، بلکه پزشک تبریزی، خودش آنها را از یکی از رستورانها تهیه کرده بود.
کارآگاهان پلیس که موفق شده بودند این رستوران را شناسایی کنند، در بررسی فیلمهای ضبط شده در دوربینهای مداربسته به تصاویری دست یافتند که نشان میداد پزشک جوان به رستوران مراجعه کرده و بعد از تهیه غذاها، آنجا را ترک کرده است. بنابراین احتمال داشت که وی بعد از تهیه غذاها آنها را به قرص برنج آغشته کرده و در اختیار خانوادهاش قرار داده است. به این ترتیب انگشت اتهام به سوی وی نشانه رفت و او به جرم قتل دستگیر شد.
هر چند وی در جریان بازجوییها مدعی شد که در مسموم کردن غذاها نقشی نداشته است اما در نهایت پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان آذربایجان شرقی فرستاده شد. در این کیفرخواست پزشک جوان متهم به قتل همسر و مادربزرگش شده بود و قضات دادگاه پیش از جلسه محاکمه به بررسی پرونده پرداختند و متوجه نواقصی شدند که در محتویات پرونده وجود داشت و به این ترتیب پرونده بار دیگر به دادسرا فرستاده شد.
موسی خلیلاللهی، دادستان تبریز میگوید: نقصهایی که دادگاه کیفری وارد کرده بود دوباره بررسی شد و پس از رفع آنها پرونده باردیگر به دادگاه فرستاده شد و قرار است تا پایان اینماه یا اوایلماه آینده جلسه محاکمه او برگزار شود. به گفته وی تاکنون خانواده همسر این مرد درخواست قصاص کردهاند. همچنین داییهای او نیز از وی شکایت کرده است اما پدر، مادر و برادر او که در این حادثه مسموم شده و تا یک قدمی مرگ رفته بودند شکایتی مطرح نکردهاند.
انگیزه مرموز
پرونده پزشک تبریزی در حالی با کیفرخواست قتل عمد به دادگاه فرستاده شده که هنوز انگیزه او از این اقدام سؤالی بزرگ است. پدر المیرا(همسر پزشکتبریزی) در پاسخ به این سؤال میگوید: آشنایی المیرا و علیرضا(متهم به قتل) خیلی اتفاقی بود. علیرضا دوست صمیمی شوهر همدانشگاهی المیرا بود و یک روز که آنها به پارک ائلگلی تبریز رفته بودند با هم آشنا شدند. مدتی بعد از این آشنایی علیرضا به خواستگاری دخترم آمد و با موافقت ما جشن کوچکی گرفتیم و آنها به عقد هم درآمدند.
قرار شد وقتی درس دامادم تمام شد و خواستند زیر یک سقف بروند، جشن عروسی بگیرند که این اتفاق هرگز رخ نداد و حدود 4.5 سال بعد از عقدشان، دخترم به قتل رسید.
پدر المیرا ادامه میدهد: از مدتی قبل از این حادثه، متوجه رفتار مشکوک علیرضا شده بودم. او زیاد به خانه ما میآمد و مدام با تلفن همراهش حرف میزد. حتی یکبار از دخترم ماجرا را پرسیدم و خواستم اگر مشکلی دارند به من بگویند اما او با توجه به اخلاقش که خیلی تودار بود، چیزی نگفت. تا اینکه آن اتفاق تلخ رخ داد ولی با این حال هرگز به دامادم مشکوک نشدم.
بعد از آن بود که پلیس او را دستگیر کرد و معلوم شد که وی غذای مسموم را به دخترم و خانوادهاش داده است. علیرضا مدعی بود که بیگناه است اما در تحقیقات پلیس مشخص شد که علیرضا با همان دختری که دوست و همدانشگاهی المیرا بوده، رابطه پنهانی داشته است.
حتی زمانی که آن زن در آنکارا بود، علیرضا هم به بهانه اینکه میخواهد در امتحان شرکت کند، به آنجا رفت و آنها با هم بودند و همه این شواهد و مدارک در پرونده ثبت شده است. ظاهرا دخترم متوجه این ماجرا شده بود و شوهرش برای اینکه رازش فاش نشود و بتواند به آن زن برسد نقشه این جنایت را کشیده است.
پلیس درباره این ماجرا بهطور کامل تحقیق کرده و پرونده قطوری تشکیل داده و ما تنها خواستهمان از دادگاه این است که قاتل دخترم قصاص شود.
مرد میانسال میگوید: من 2دختر داشتم که علیرضا یکی از آنها را از من گرفت. بعد از این حادثه، زندگی ما ویران شد. همسرم دچار افسردگی شده و ما هرگز نمیتوانیم این داغ را فراموش کنیم. مدتی قبل علیرضا که شواهد را علیه خودش میدید ادعای تازهای را مطرح کرد و به دروغ گفت که المیرا و خانوادهاش بهدلیل خوردن قرص لاغری مسموم شدهاند اما همه ادعاهای او رد شده و منتظریم تا دادگاه تکلیف این پرونده را مشخص کند. برچسب ها: پزشک تبریزی ، حوادث ، غذای مسموم
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۰۰۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر پوراحمد درباره مرگ پدرش: نرفته بود که خودکشی کند | میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
به گزارش اعتماد، همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود.
کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست.
حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»