سلطان کوکائین دنیا که رابین هود شهرش بود! +تصاویر
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۴۳۸۰۲
«یک کشاورز کلمبیایی در زیر درخت نخل 200 سالهای که از اجدادش به ارث برده بود، 600 میلیون دلار پول نقد پیدا کرد». خوزه ماریانا، کشاورز اهل کلمبیا 3000 دلار کمک مالی از طرف دولت دریافت کرده بود تا به کمک آن بتواند به کشاورزی بپردازد. او پس از پیدا کردن این مبلغ گزاف در داخل بشکهی آبی رنگی که در زمینش دفن شده بود، تمام 600 میلیون دلار را به دولت اهدا کرد تا این پول در طرحهای اقتصادی و اجتماعی استفاده شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آخرین خبر: «یک کشاورز کلمبیایی در زیر درخت نخل 200 سالهای که از اجدادش به ارث برده بود، 600 میلیون دلار پول نقد پیدا کرد». خوزه ماریانا، کشاورز اهل کلمبیا 3000 دلار کمک مالی از طرف دولت دریافت کرده بود تا به کمک آن بتواند به کشاورزی بپردازد. او پس از پیدا کردن این مبلغ گزاف در داخل بشکهی آبی رنگی که در زمینش دفن شده بود، تمام 600 میلیون دلار را به دولت اهدا کرد تا این پول در طرحهای اقتصادی و اجتماعی استفاده شود. اما این پول از کجا آماده بود؟ چه کسی این مبلغ هنگفت را در زمین پنهان کرده بود؟
به گزارش جیم، «پابلو اسکوبار» بزرگترین تاجر مواد مخدر جهان و ثروتمندترین قاچاقچی تاریخ بشر، کسی است که این پول را سالها پیش در زمین مخفی کرده بود. پابلو در اوج شهرت خود هفتهای 420 میلیون دلار درآمد داشت و ثروت او به قدری عظیم بود که مجبور میشد صندوقهای پول نقدی که دارد را در مکانهای مختلفی مثل مزارع کشاورزی، انبارهای مخروبه و بین دیوار خانههای اعضای شبکه پنهان کند. محاسبهی ثروت اسکوبار تقریبا غیر ممکن است اما این ثروت حدود35 میلیارد دلار تخمین زده شده است. پابلو اسکوبار فرزند یک خانواده از قشر تهی دست، با پدری کشاورز و مادری معلم بود. او از راه قاچاق مواد مخدر که شامل 80 درصد بازار کوکائین جهان میشد، به ثروت هنگفتی دست پیدا کرد. پابلو در اوج کار خود، روزانه 15 تن کوکائین قاچاق میکرد و سال 1367 شمسی هم در سایت فوربس به عنوان هفتمین مرد ثروتمند جهان از او نام برده شد
قاتل 7 هزار نفر!
بیش از 7هزار نفر توسط گروه مافیایی او در کلمبیا به قتل رسیده بودند که از این تعداد حدود 200 نفر قاضی و هزار نفرشان پلیس بودهاند. قتل یکی از مشاغل ایجاد شده توسط او برای جوانان فقیر بود. به طوری که حدود 600 جوان تهدیست برای به قتل رساندن افسران و پلیسهایی که سد راه پابلو میشدند، پول میگرفتند. با این حال پابلو نسبت به مردم محروم و خصوصا مردم شهر زادگاهش مدلین، بسیار دست و دل باز بود. او بخشی از ثروت نامشروع خود را صرف آبادانی محل تولدش مثل ساخت پارک، زمین فوتبال، باشگاه اتلتیکو ناسیونال، باغ وحش و بیمارستان کرد. همچنین اگر کسی به پولهای او دسترسی پیدا میکرد، با کمال میل راضی به استفاده شدن آنها بود، به این شرط که به قدر نیازشان بردارند. به همین دلیل بیش از 25 هزار نفر از مردم مدلین در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند، مردمی که برزگترین قاچاقچی تاریخ را، رابین هود خودشان میدانستند.
آتش زدن پول برای فرار از سرما
طبق گفتههای حسابدار مخصوص پابلو، ثروت او به قدری زیاد بود که هر ماه فقط 2500 دلار برای خرید کش پلاستیکی خرج میکرد تا با آنها اسکناسهای بیشمارش را دسته کرده و ببندد! بخش بزرگی از پولهای بستهبندی و مخفی شدهی او، که حدودا 10 درصد ثروتش را شامل میشد. توسط موشها جویده شده و از بین میرفت. روایت جالب دیگری هم از خانواده دوستی پابلو وجود دارد. او و خانوادهاش اغلب در حال فرار از مخفیگاهی به مخفیگاه دیگر بودند، در این میان، یک بار دختر پابلو به سرماخوردگی شدید و التهاب ریهای مبتلا شد. پابلو اسکوبار برای گرم ماندن دخترش حدود دو میلیون دلار از اسکناسهایش را به آتش کشید.
زندگی در یک زندان مجلل
اسکوبار بعد از ترور یکی از نامزدهای ریاست جمهوری کلمبیا، برای دولت تبدیل به یک مسئله جدی شد. به این ترتیب که دولت با او وارد مذاکره شد و پیشنهاد داد که در صورت تسلیم شدن، امتیازاتی برای او در نظر گرفته خواهد شد. در همین زمان قانونی با مضمون صلح با مجرمان تسلیم و تصویب شد که بحث زیادی به راه انداخت. قانونی که مشخص بود با نفوذ شخص اسکوبار تصویب شده است! چرا که زندان او در واقع یک خانه مجلل با امکانات فراوان از جمله زمین فوتبال، خط تلفن و تلسکوپ بود تا بتواند خانهاش را ببیند. بعد از گذشت مدتی هم پابلو این زندگی را ترک کرد و دوباره به زندگی همیشگیاش بازگشت!
فیلمهایی بر اساس زندگی پابلو اسکوبار
بهشت گمشده جدیدترین فیلمی است که برههای از زندگی پابلو اسکوبار را به تصویر کشیده است. غیر از این، فیلمها و سریالهای دیگری هم وجود دارند که بر اساس زندگی پابلو اسکوبار ساخته شدهاند. سریالهایی مثل نارکس، پابلو اسکوبار سلطان مواد، و ال پادرون دل مال. همچنین کتابهایی از زندگی او نوشته شده است، که یکی از آنها با نام «کشتن پابلو» شناخته میشود و دو کتاب دیگر هم وجود دارد که با روایت و قلم پسر پابلو، خوان اسکوبار نوشته شده است.
قاچاقچی افسانهای از زبان پسرش
پابلو در سال 71 شمسی وقتی که 44 سال بیشتر نداشت، به دست پلیس و ارتش کلمبیا کشته شد. هرچند میگویند او که خود را در محاصره پلیس دیده، دست به خودکشی زده.
خوان پابلو بعد از مرگ پدرش تصمیم به تغییر هویت گرفته و کلمبیا را ترک کرد. او که نمیخواست راه پدرش را ادامه بدهد، تصمیم گرفت پیام آور صلح و دوستی باشد، از همین رو تبدیل به یکی از مبارزان سرسخت قاچاق مواد مخدر شد. خوان پابلو که معمار و نویسنده است در مستندی تحت عنوان «گناهان پدرم» شرکت داشته و دو کتاب از تصویر واقعی زندگی پدرش نوشته است. به گفتهی خوان، در کارهای پدرش خشونتهایی وجود داشته که حتی به مخیلهی کارگردان معروف آمریکایی، کوانتین تارنتینو هم نمیرسد. به گفتهی خوان اسکوبار، جوانان زیادی از پابلو بت ساختهاند و او با به رشتهی تحریر درآوردن زندگی پدرش میخواهد بگوید زندگی آنها هرگز به آن خوشی و پر زرق و برق بودنی که به نظر میرسیده، نبوده است. او میگوید چه فایده که کاخ داشته باشی، میلیونها دلار دم دستت باشد اما گرسنگی بکشی، مرگ و خشونتهای ناتمام و درد از دست دادن عزیزانت را مدام تجربه کنی.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۴۳۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آقای صداوسیما، خودِ مجید واشقانی از این چیزی که نوشتید، خندهاش میگیرد!
آفتابنیوز :
یک روزنامه در یادداشتی نقش مجید واشقانی را در سریال «هفت سر اژدها» مورد بررسی قرار داد و نوشت: مجید واشقانی ایفاگر نقش سلطانخواه، تشکیلات گستردهای را رقم زده و در واقع با استفاده از رانت پدر و برخی مقامات، برای خود حکومتی تشکیل داده است. سلطانخواه میخواهد با خریدن برخی چهرههای امنیتی و پلیسی، از طریق تشکیلات اقتصادی مهم کشور مثل نفت ثروت و مال هنگفتی به دست آورد. اگر از ظاهر این نقش گذر کنیم و قدری به باطن آن برویم، متوجه شباهتهای بسیار کاراکتر سلطانخواه و ردینگتون درسریال بلکلیست (لیست سیاه) خواهیم شد.
هرچند مقایسه این دو به لحاظ شباهت، ممکن است قدری هواداران مجموعه بلکلیست را آزرده خاطر کند، اما واقعیت این که واشقانی در قامت یک بازیگر حرفهای در مافیا، خوب میداند چطور چهره خود را به یک مافیای واقعی مثل ردینگتون نزدیک کند. کلاه نوعِ فدورا که سلطانخواه بر سر میگذارد و آن عینک رنگی که گاهی روی چشمش قرار میدهد، درست نمایانگر تصاویری از زندگی لوکس، پنهانی، برخاسته از قدرت و صد البته فاسد کاراکتر اصلی بلکلیست است. سلطانخواه هم درست مثل ردینگتون، اصراری ندارد که همان اول دستش برای مخاطب رو شود. به مرور مشتش را برای مخاطب باز میکند تا مشخص شود هر دوی این شخصیتها قرار است چه شگفتانهای برای مخاطب داشته باشند. چیزی که به مرور به یک معمای چند مجهولی در هفت سر اژدها تبدیل میشود که فشارهای سیاسی و امنیتی، به جای آنکه به فرد فاسد وارد شود روانه افراد صادق میشود. در هفت سر اژدها، اما قرار نیست نیروهای امنیتی با متهمان همراه شوند. البته به درستی بحث نفوذ در میان نیروهای پلیس هم به نمایش گذاشته میشود، اما دیگر خبری از قرارداد معروف نیروهای افبیآی با متهم ردیف اول نیست. در هفت سر اژدها با چند گروه مواجهیم که انگار قرار نیست تا دقیقه آخر مشخص شود که کدامشان دغدغه واقعی این خاک و وطن را دارند که نیروهای پلیس هم از این دسته هستند. در اشاره دوباره به کاراکتر سلطانخواه و سلسله شباهتهایی که در مورد این شخصیت و مجموعه بلکلیست گفته شد، باید به بیان و زبان مجید واشقانی هم اشاره کرد که توانسته سیمای واقعی یک آقازاده فاسد را به نمایش بگذارد؛ چه زمانی که در حال خوردن هندوانه، خبر حکم دادگاه را میشنود و با نوای وکیل همراه میشود و چرخ میزند، چه وقتی که میخواهد همه را سر جای خود بنشاند و از نظرش، هر کسی یک قیمتی دارد.
منبع: جام جم آنلاین