جدیدترین سروده‌علیرضا قزوه در مورد اغتشاشات‌اخیر
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۴۹۴۰۲
به گزرارش جهان نيوز، علیرضا قزوه، شاعر جدیدترین سروده خود را در وصف اغتشاشات اخیر را منتشر کرد. اگه هیچی از ما نمونه بجز
همین پرچم سبز و سرخ و سفید
به پاش با همه اعتقاد می‌مونیم
مث اون همه شیرمرد شهید
**
مگه میشه ایرانی با نژاد
بگه پرچمم! توی آتیش بسوز
نه باور نکن کار ایرانی نیست
خدا شاهده غرق بهتم هنوز
**
مگه میشه اسمت مسلمون باشه
دل پاک آیینه رو بشکنی
دلت سنگ شه، عشقو نفرین کنی
یه روزی بشی آدم آهنی
**
اونا برده می‌خوان و عنتر می‌خوان
کدوم لوطی دوس داره عنتر بشه
می‌خوان لاله‌ی باغ اجدادی مون
زیر پای ابلیس پرپر بشه
**
چه ترس از شغالا و کفتار‌ها
که ما شیر و ببریم و یوز و پلنگ
شما‌ای شغالان غوغای غرب
بترسید از خشم ما روز جنگ!
**
تو میدون همه رستم و آرشیم
همه حاج قاسم، همه همتیم
همه مرد ایمان و عشق و نبرد
سراپا همه جوشش و غیرتیم
منبع:تسنیم
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۴۹۴۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبارنامه‌ی ما دفتر شهیدان است
فرج اله احمدی ایلانی، غزلی در استقبال از غزل اخیر مقام معظم رهبری سروده که در ادامه می‌خوانید.
به گزارش مشرق، فرج اله احمدی ایلانی، غزلی در استقبال از غزل اخیر مقام معظم رهبری سروده که در ادامه می‌خوانید.
دلا زعشق بجوش و زماجرا مگریز
درون ز وسوسه خالی کن از دعا مگریز
چنانچه زخمه زنند تیشه ی سخن بر ما
تو التفات نکن از طعنه و جفا مگریز
زگرد باد حوادث خروش دریا باش
به خود مپیچ و متابان و از قضا مگریز
چو رمل بادیه بر خیز و موج صحراباش
شتاب کن، بدم از خار و از جفا مگریز
به سایه سار تنعم به وقت حاجت دین
روا کجا بنشینی؟ ز مبتلا مگریز
چو اشتری که به پای رکاب مولا بود
طمع به شام نکن از مرز نینوا مگریز
تبارنامه‌ی ما دفتر شهیدان است
صبور باش، بخوان و ز مدعا مگریز
امام جمعه بلوک براثر سانحه تصادف درگذشت