Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-06@10:44:12 GMT

جهانی‌سازی و مطالبات اجتماعی در رخدادهای 88 و 96

تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۵۶۴۳۳

امیر بلالی چروده؛ عده ای معتقدند و می‌نویسند و می‌گویند که تفاوت اوضاع اعتراضی و انتقادی چند روز اخیر با اعتراضات سال 88 در سطح طبقه اقتصادی آن‌هاست، و علی‌رغم آن که در سال 88 این مردم طبقات بالا و به عبارتی کاخ‌نشین‌ها بودند که دست به اعتراض بردند، در این اعتراضات چند روز اخیر مطالبات مردم توسط مردمی معترض از طبقات پایین پیگیری می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  معتقدیم که چنین فرضی تنها به عنوان یک توضیح و توصیف بسیار سطح پایین در جای خود باقی است و دچار اشتباهی در پرداختن به سوژه‌ی مورد بررسی است. چرا که تفاوت در نوع نگاه مردم معترض نمود پیدا کرده است نه چارچوب طبقه اقتصادی آن‌ها. چیزی که امروز برای تبیین و تحلیل حائز اهمیت است نوع نگاه معترضان به آزادی و عدالت و تعریف آن‌ها در گفتمان فرهنگی حاکم است که به عنوان یک سوژه‌ی نظری و یک ناخودآگاه جمعی در جامعه باید مورد بررسی قرار بگیرد.   اولا به این دلیل که برای طبقات بالای شاسی‌سوار، اعتراض، شور و جو خیابانی بیشتر یک تفریح متفاوت و هیجان‌انگیز است تا یک حرکت اجتماعی متعارف و صاحب هویت که منجر به تحولی اجتماعی و ساختاری گردد، دوما این‌که تفاوت در اعتراض های سال 88 و اعتراض‌های اخیر به نوع مطالبه‌ی بخشی از مردم و نوع نگاه آن‌ها به شیوه‌ی دست‌یابی به آرمان‌های عدالت اجتماعی بر می‌گردد نه تغییر در ساخت طبقه‌ی اقتصادی اعتراض کنندگان.   به همین دلیل نمی توان طبقات اقتصادی را به مثابه یک ابژه و یا کالایی تشبیه کرد و گفت فلان طبقه اقتصادی باید مطالباتی از این دست داشته باشد. مثلا چون در سال 88 مطالبات بخشی از جامعه که معترض بوده اند از نوع معیشتی نبوده است پس این اعتراضات خیابانی توسط کسانی انجام شده است که مشکلات معیشتی نداشته‌اند. اتفاقا بدیهی و مبرهن است که مشکلات اقتصادی و دردهای معیشتی حدود چند دهه است که عضو جدایی‌ناپذیر سفره‌های خانوارهاست.   اما چون طبقه متوسط تحت تاثیر نوعی خاص از فرهنگ‌سازی جهانی قرار دارد، و این فرآیند فرهنگسازی طبق برنامه‌های خود نوع نگاه مردم به دنیای بیرون را متحول می‌کند و رفته رفته ارزش‌هایش در بین مردم اشاعه و رخنه پیدا کرده و نهایتا به یک ناخودآگاه جمعی مقدس تبدیل می شود، همه‌ی کسانی که متاثر از چنین جریانی می‌شوند باید آن طور بیندیشند و نگاه کنند که نظام جهانی حاکم از آن سودمند باشد.   این فرآیند فرهنگ‌سازی جهانی و آرمان نمودن تمدنی خاص، طبقه متوسط را مجاب می کند تا از مطالباتی مبتنی بر تحقق عدالت اجتماعی و زندگی اجتماعی دست بشوید. بدین منظور که همه‌ی امکانات و ابزارهای نظام اقتصادی حاکم بر جهان تلاش می‌کنند تا نشان دهند که راه توسعه و رشد در زندگی تنها دست‌یابی به فرهنگی خاص است که همه‌ی آن چه را که از دمکراسی، آزادی و عدالت می‌خواهیم باید در آن جست.   دمکراسی مبتنی بر ارزش های فرهنگی نظام اقتصادی حاکم، همان تحقق آزادی در حوزه خصوصی و فردی است. فردگرایی و اهمیت دادن به تحرک های اجتماعی فردی، تلاش برای انباشت سرمایه و استفاده از همه ی فرصت‌های اقتصادی برای جمع آوری ثروت هرچه بیشتر، ارزش‌های مقدس و ملزومی برای دست‌یابی به یک فرهنگ متمدنانه و تمام عیار است.   در چنین فرآیندی دست‌یابی به یک عدالت اجتماعی و برخورداری از امکانات مالی و مادی جامعه در وهله ی دوم است که ظهور پیدا می‌کند، به عبارتی دیگر این پایبندی به ارزش‌های فردگرایانه است که موقعیت اقتصادی و میزان برخورداری از منابع ثروت را معین می‌سازد نه به عکس.   در چنین نظامی هر شهروندی باید در وهله ی اول تماما به زندگی خصوصی خود در خصوص توزیع ثروت بیندیشد. این‌که فقر و نابرابری در جامعه وجود دارد به هیچ وجه نمی‌تواند بر گرفته از یک امر ساختاری باشد، چرا که این فرد است که باید تمام تلاش خود را برای کسب منابع ثروت انجام دهد و اگر فقری در جامعه وجود دارد و اگر فقیری در جامعه به چشممان می‌خورد و به طور کلی اگر جامعه دچار مشکلات معیشتی است این فرد است که مسبب تمام نگون‌بختی ها و نابرابری های متوجه خود است.   نظام جهانی با سرمایه‌گذاری های عظیم و هنگفتی در خصوص ایجاد چنین هستی‌شناسی و جهان‌بینی‌ای طبقه‌ی متوسطی را می‌سازد که کوچک‌ترین توجهی به ارزش‌های زندگی اجتماعی ندارد. بلکه ارزش‌های زندگی جمعی را که به خیر جمعی در مقابل خیر فردی اولویت می‌دهد و راه رسیدن به عدالت اجتماعی و توزیع ثروت عادلانه را قدم نهادن در جهان بینی‌ای می‌داند که هر شهروند باید به زندگی شهروندان دیگر و منافع زندگی آن‌ها نیز فکر کرده و واکنش نشان دهد، نوعی بی خردی و ساده لوحی معرفی و معنا می کند.   در هستی شناسی و جهان بینی همه کسانی که تحت تاثیر ارزش های نظام سرمایه‌داری هستند و این ارزش ها به یک ناخودآگاه جمعی برای آن‌ها تبدیل شده است، انسانی که برای تحقق ارزش‌های زندگی جمعی و خیر عمومی قدم بر میدارد، به شدت مورد سرزنش و نکوهش طبقه متوسط و گفتمان فرهنگی حاکم بر آن است. از همین رو این طبقه متوسط اساسا پذیرفته است که مشکل و مسئله‌ی اصلی جامعه در فرهنگ غیر متمدنانه اوست و برای حل مشکلات اقتصادی نیز ابتدا باید به قله‌ی رفیع تک فرهنگ متمدن غربی دست پیدا کند، عده‌ای نیز که از بیرون به این طبقه می‌نگرند فکر می‌کنند این طبقه دارای مطالبات اقتصادی نیست و از همین رو آن را در موقعیت طبقه بالای اقتصادی قرار می دهند. ( لیبرال‌ها افزایش میزان رفاه و رضایتمندی و یا دست کم کاهش اعتراض‌ها به نابرابری را نیز از این طریق می سازند).   در صورتی که اتفاقا همین طبقه متوسط نیز مشکلات معیشتی جدی دارند اما بیش‌تر سعی می‌کنند که ادا و اطوار متمدنانه را از خود بروز دهند و تنها بر کوس دمکراسی غربی و مرگ برای این و آن بکوبند که به آن فرهنگ متعالی دست یابند. همین طبقه متوسطی که به لحاظ فرآیند تامل در مسائل اجتماعی به شدت دچار چالش و نگون‌بختی است چشم‌اندازش برای دمکراسی و آزادی به دنبال تمدنی است که دونالد ترامپ را به ریاست جمهوری ایالات متحده برمی‌گزیند، و نهایت خواسته و مطالباتشان از آزادی پوشیدن شلوارک در حوزه‌های عمومی و سرکشیدن جرعه‌ای در کنسرت‌های مطربان لس‌آنجلسی و ورق زدن کتاب بیشعوری برای جدایی از این فرهنگ بومی به تعبیرشان عقب مانده‌است.   در 88 مسئله این بود که همین طبقه متوسط تحت تاثیر و شیفتگی فرهنگ نظام جهانی، تنها دمکراسی به زعم خودشان را فریاد می‌کرد و حل آن مشکلات اقتصادی و معیشتی را در الزام به تحقق فرهنگ فردگرایی می‌دید و بسیاری می‌پنداشتند و هنوز نیز معتقدند که در آن بازه زمانی مشکلات معیشتی دلیل اعتراضات نبودند، در صورتی که بودند اما نوع جهان‌بینی و هستی‌شناسی طبقه متوسط کارگزار تغییر، از نوع تحمیق شده‌ای بود که تنها به دنبال سراب‌های سرمایه داری و مصرف‌گرایی می‌دوید، کما اینکه در اعتراضات اخیر نیز بسیاری با رفتن به دنبال این سراب به شکلی ناخودآگاه مسیر اعتراضات اصیل و با هویت طبقه اقتصادی پایین را مختل و منحل نمودند.   تفاوت در اعتراضات سال 88 و اعتراضات 96 درست تفاوت در نوع جهان بینی بخشی از مردم نسبت به مطالبه‌ی حقوق اجتماعی خود است. (کم و کیف جمعیت‌شناختی مردم مد نظر ما نیست)، اما این بار با این تفاوت که مشکلات معیشتی و اقتصادی آن ها را مجاب کرد که از مطالبات آبکی و ساختگی نظام جهانی دست بردارند و شاید یاد بگیرند که مطالبه‌ی نان و تحقق آرمان‌های عدالت اجتماعی یک هستی‌شناسی مبتنی بر زندگی جمعی را می‌طلبد که اگر فرهنگش را داشتیم، پرادوی خود را پارک می کردیم و برای یک خیر عمومی در جامعه به جمع کسانی می‌پیوستیم که شش ماه است حقوق نگرفته‌اند، البته اگر خودمان همان کسی نباشیم که این حقوق را به تعویق انداخته‌است تا سودی به جیب بزند، که اگر خود باشیم مسبب این بی عدالتی و در این صورت باز به این جمعیت بپیوندیم، این قصه دیگر خودش سر دراز دارد و باید به نقطه رسید و از سر خط شروع کرد به نوشتن فاشیسم.

منبع: فرارو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۵۶۴۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارخانه‌ای به وسعت یک جهان

‌‌‌‌در اقتصاد جهانی به‌هم‌پیوسته امروز، مفهوم زنجیره‌های ارزش جهانی به سنگ بنای تجارت و اقتصاد بین‌المللی تبدیل شده‌است. زنجیره‌های ارزش جهانی، کل طیف فعالیت‌هایی را که شرکت‌ها و کارگران برای رساندن یک محصول از مفهوم تا مصرف نهایی و فراتر از آن انجام می‌دهند، توصیف می‌کند. این فرآیند شامل طراحی، تولید، بازاریابی، توزیع و پشتیبانی از مصرف‌کننده نهایی است.

به گزارش دنیای اقتصاد، فعالیت‌های درون یک زنجیره ارزش جهانی، می‌تواند در یک مکان واحد انجام شود یا در کشور‌های مختلف پراکنده شود؛ امری که ماهیت جهانی تولید و تجارت مدرن را برجسته می‌کند. در واقع در قالب یک زنجیره ارزش جهانی، فرآیند تولید به اجزای تشکیل دهنده آن تجزیه می‌شود که اغلب در کشور‌های مختلف قرار دارد. برای مثال، تولید یک دستگاه الکترونیکی مانند تلفن هوشمند شامل تهیه مواد خام از یک کشور، ساخت قطعات در کشور دیگر، مونتاژ محصول در کشور سوم و در نهایت فروش آن در بازار‌های سراسر جهان است.

هر مرحله ارزش‌افزوده ایجاد می‌کند و ارزش انباشته در انتهای زنجیره، مشارکت همه طرف‌های درگیر را نشان می‌دهد. به دلیل اهمیت مفهوم تولید در زنجیره ارزش جهانی، مرکز پژوهش‌های اتاق ایران در یک گزارش، الزامات و منافع تولید و تجارت در این شبکه جهانی را بررسی کرده‌است.

شبکه تولید جهانی

زنجیره‌های ارزش جهانی به یک عامل تعیین کننده در اقتصاد جهانی امروز تبدیل شده و شیوه تولید و تجارت کالا‌ها و خدمات در سطح جهان را دگرگون کرده‌اند. این شبکه‌های تولید به هم پیوسته که مراحل مختلف فرآیند تولید را در چندین کشور مستقر می‌کنند، تاثیر عمیقی بر توسعه اقتصادی، بهره‌وری و تجارت بین‌المللی داشته اند. شاهد این مدعا آنکه سهم زنجیره‌های جهانی ارزش در کلیت تجارت‌جهانی از ۳۵ درصد در سال‌۱۹۹۰ به ۴۶‌درصد در سال‌۲۰۱۰ و ۵۰‌درصد در ۲۰۲۰ افزایش یافته‌است.

مطالعات نشان می‌دهد که حتی افزایش متوسط یک‌درصدی در مشارکت در زنجیره‌ها، می‌تواند سطح درآمد سرانه را بیش از یک‌درصد ارتقا دهد، نرخی که تقریبا دو برابر مکانیزم‌های تجارت سنتی است. به طور خاص، طی سه دهه‌گذشته، زنجیره‌های ارزش جهانی نقش اساسی در تسریع رشد اقتصادی کشور‌های فقیر داشته‌اند و به طور قابل‌توجهی سطح فقر را کاهش داده‌اند. درحال‌حاضر، حدود ۷۰ درصد از تجارت بین‌المللی شامل شبکه‌های درهم تنیده زنجیره‌های ارزش جهانی می‌شود، جایی‌که خدمات، مواد خام و اجزای مختلف بار‌ها از مرز‌ها عبور می‌کنند تا در نهایت به محصولات نهایی تبدیل شوند.

الزامات تجاری تولید جهانی

کاهش موانع تجاری مانند تعرفه‌ها و سهمیه‌ها در گسترش زنجیره‌های ارزش جهانی، نقش اساسی داشته اند. با آسان‌تر و به صرفه ترکردن واردات و صادرات کالا، کشور‌ها می‌توانند براساس مزیت‌های نسبی خود در مراحل خاصی از تولید تخصص پیدا کنند و به این‌ترتیب، کارآیی و رقابت‌پذیری زنجیره‌های ارزش جهانی را افزایش دهند.

با کاهش این موانع، کشور‌ها توانسته اند اقتصاد جهانی یکپارچه تری را ایجاد کنند؛ اقتصادی که در آن فرآیند‌های تولید در سراسر کشور‌های مختلف توزیع می‌شود و هر کشور بر مراحل یا اجزای خاصی از فرآیند تولید تمرکز می‌کند. در زﻣﺎﻧﻪ‌ای ﻛﻪ زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧی ارزش ﺑﻪ وﻳﮋﮔی ﻛﻠﻴﺪی ﺗﺠﺎرت ﺟﻬﺎﻧی ﺑﺪل ﺷﺪه اﻧﺪ، ﻛﺸﻮرﻫﺎ می‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﺰﻳﺖ ﻫﺎی ﻧﺴﺒی ﺧﻮد در ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻮﻟﻴﺪ، ﺗﺨﺼﺺ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، ﻛﺸﻮری ﻛﻪ در زمینه ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻟﻮازم اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻜی ﻣﺰﻳﺖ ﻫﺰﻳﻨﻪ‌ای دارد، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺮ ﺗﻮﻟﻴﺪ رﻳﺰﺗﺮاﺷﻪ ﻫﺎ ﺗﻤﺮﻛﺰ ﻛﻨﺪ، در ﺣﺎﻟی ﻛﻪ ﻛﺸﻮری ﺑﺎ ﻧﻴﺮوی ﻛﺎر ﻣﺎﻫﺮ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در ﻃﺮاﺣی ﻧﺮم اﻓﺰار ﺗﺨﺼﺺ ﻳﺎﺑﺪ. اﻳﻦ ﺗﺨﺼﺺ ﮔﺮاﻳی، ﻛﺎرآﻳی و ﻗﺪرت رﻗﺎﺑﺖ زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی را اﻓﺰاﻳﺶ ﻣی دﻫﺪ.

ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻌﺮﻓﻪ ﻫﺎ و ﺳﻬﻤﻴﻪ ﻫﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﺠﺎرت ﻛﺎﻻﻫﺎی واﺳﻄﻪ ﺷﺪه‌اﺳﺖ؛ ﻛﺎﻻﻫﺎﻳی ﻛﻪ اﺟﺰای ﺗﺸﻜﻴﻞ دﻫﻨﺪه ﻳﺎ ﻧﻴﻤﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ‌ای ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ در ﺳﺎﻳﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﭘﺮدازش ﺑﻴﺸﺘﺮی روی آن‌ها اﻧﺠﺎم ﻣی ﺷﻮد. ﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ، ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺧﻮدروﻳی ﻛﻪ در آﻟﻤﺎن ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، دارای ﻣﻮﺗﻮری ﺳﺎﺧﺖ ژاﭘﻦ و ﻗﻄﻌﺎت اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻜی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪ از ﻛﺮه‌ﺟﻨﻮﺑی ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه واﺑﺴﺘﮕی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﺷی از ﺗﺠﺎرت آزاد اﺳﺖ.

منافع حضور در زنجیره ارزش جهانی

ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻮاﻧﻊ ﺗﺠﺎری، ﻫﺰﻳﻨﺔ واردات ﻣﻮاد اوﻟﻴﻪ و اﺟﺰا را ﻛﻢ ﻣی ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ﻛﺎﻫﺶ ﻫﺰﻳﻨﻪ در ﻃﻮل زﻧﺠﻴﺮه ارزش ﺟﻬﺎﻧی ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣی ﺷﻮد و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ آﻣﺪن ﻗﻴﻤﺖ ﻧﻬﺎﻳی ﻣﺤﺼﻮﻻت ﺑﺮای ﻣﺼﺮف ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن و اﻓﺰاﻳﺶ ﻗﺪرت رﻗﺎﺑﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی درﮔﻴﺮ در ﺗﺠﺎرت ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﻣی ﺷﻮد. ﺑﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻮاﻧﻊ، ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻣی ﺗﻮاﻧﻨﺪ زﻧﺠﻴﺮه تامین ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺗﻬﻴﺔ ﻣﻮاد و اﺟﺰا از ﻛﺸﻮرﻫﺎﻳی ﻛﻪ در آﻧﺠﺎ ﺑﻪ ﻛﺎرآﻣﺪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣی ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻬﻴﻨﻪ ﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﺑﻬﻴﻨﻪ ﺳﺎزی ﻧﻪ‌ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎ را ﻛﺎﻫﺶ ﻣی دﻫﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺳﺮﻋﺖ و ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ اﻃﻤﻴﻨﺎن زﻧﺠﻴﺮه ﺗﺄﻣﻴﻦ را ﻧﻴﺰ ﺑﻬﺒﻮد ﻣی ﺑﺨﺸﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ وﻳﮋه ﺑﺮای ﺻﻨﺎﻳﻊ ﺧﻮدروﺳﺎزی و اﻟﻜﺘﺮونیک ﺣﻴﺎﺗی اﺳﺖ. ﻛﺸﻮرﻫﺎﻳی ﻛﻪ ﻣﻮاﻧﻊ ﺗﺠﺎری را ﻛﺎﻫﺶ ﻣی دﻫﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺟﺬاب ﺗﺮی ﺑﺮای ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺧﺎرﺟی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣی ﺷﻮﻧﺪ. ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری و ﺑﺮﭘﺎﻳی ﻋﻤﻠﻴﺎت در ﻣﻨﺎﻃﻘی دارند تا از این طریق ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ‌راﺣﺘی ﻣﻮاد اوﻟﻴﺔ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز را وارد ﻛﺮده و ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻧﻬﺎﻳی را ﺻﺎدر ﻛﻨﻨﺪ.

اﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری اﻏﻠﺐ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻧﺘﻘﺎل ﻓﻨﺎوری، ﺗﻮﺳﻌﺔ ﻣﻬﺎرت و اﻳﺠﺎد ﺷﻐﻞ در ﻛﺸﻮر ﻣﻴﺰﺑﺎن ﻣی ﺷﻮد. ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﺷﺪن ﺑﺎ زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻮاﻧﻊ ﺗﺠﺎری ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣی ﺷﻮد، اﻧﺘﻘﺎل ﻓﻨﺎوری و ﻧﻮآوری را در ﺳﺮاﺳﺮ کشور‌ها ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣی ﻛﻨﺪ.

ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﻤﻜﺎری ﻣی ﻛﻨﻨﺪ، داﻧﺶ را ﺑﻪ اﺷﺘﺮاک ﻣی ﮔﺬارﻧﺪ و ﻧﻮآوری ﻣی ﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ در ﻣﺤﺼﻮﻻت و ﻓﺮآﻳﻨﺪﻫﺎ ﻣی ﺷﻮد. ﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ، یک ﺷﺮﻛﺖ ﻓﻨﺎوری در ﺳﻴﻠﻴﻜﻮن وﻟی ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﻴﺪﻛﻨﻨﺪﮔﺎن در آﺳﻴﺎ ﺑﺮای ﺗﻮﺳﻌﺔ ﻟﻮازم اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻜی ﻣﺼﺮﻓی ﺟﺪﻳﺪ ﻫﻤﻜﺎری ﻛﻨﺪ و از ﺗﺨﺼﺺ و زﻳﺮﺳﺎﺧﺖ ﻣﻮﺟﻮد در آن ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد. خلاصه آنکه، ﺑﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻮاﻧﻊ ﺗﺠﺎری، ﻛﺸﻮرﻫﺎ اﻗﺘﺼﺎد ﺟﻬﺎﻧی ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪ ﺗﺮ و ﻛﺎرآﻣﺪﺗﺮ را اﻳﺠﺎد ﻣی ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ در آن ﺗﺨﺼﺺ ﮔﺮاﻳی، ﻛﺎﻫﺶ ﻫﺰﻳﻨﻪ، ﻛﺎرآﻣﺪی زﻧﺠﻴﺮه تاﻣﻴﻦ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری و ﻧﻮآوری در ﺳﺮاﺳﺮ ﻣﺮزﻫﺎ ﻣﺤﺮک ﮔﺴﺘﺮش و اﺛﺮﺑﺨﺸی زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی اﺳﺖ.

نقش شرکت‌های چندملیتی در شبکه تولید جهانی

ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی نقشی ﻣﺤﻮری در ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮی و ﺗﻮﺳﻌﺔ زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی اﻳﻔﺎ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ. ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی ازﻃﺮﻳﻖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺧﺎرﺟی (FDI) ﺷﻌﺒﻪ تاﺳﻴﺲ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ، زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی تاﻣﻴﻦ اﻳﺠﺎد ﻣی ﻛﻨﻨﺪ و داﻧﺶ و ﻓﻨﺎوری را ﻓﺮاﻣﺮزی اﻧﺘﻘﺎل ﻣی دﻫﻨﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺗﻮزﻳﻊ ﺟﻬﺎﻧی ﻛﺎﻻ و ﺧﺪﻣﺎت را ﻫﺪاﻳﺖ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ازﻃﺮﻳﻖ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺧﺎرﺟی (FDI) در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺣﻀﻮر ﭘﻴﺪا ﻣی ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎﻳی را ﻧﻴﺰ اﻳﺠﺎد ﻣی ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮای ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻳﻦ زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎ ﺣﻴﺎﺗی ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی، زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی تامین و ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎی ﻟﺠﺴﺘﻴﻜی ﭘﻴﭽﻴﺪه‌ای را ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣی دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻛﺸﻮر را درﺑﺮ ﻣی ﮔﻴﺮد. ﺑﺮای ﻧﻤﻮﻧﻪ، یک ﺷﺮﻛﺖ ﺧﻮدروﺳﺎزی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻮﻳﻮﺗﺎ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻗﻄﻌﺎت ﺧﺎﺻی را از ﺗﺎﻳﻠﻨﺪ، ﻟﻮازم اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻜی را از ﻛﺮه‌ﺟﻨﻮﺑی تاﻣﻴﻦ ﻛﻨﺪ و ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎﻳی را در اﻳﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه ﻣﻮﻧﺘﺎژ کند. از ﻟﺤﺎظ ﻓﻨی، اﻳﻦ اﻣﺮ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻳک ﭼﺎرﭼﻮب ﻟﺠﺴﺘﻴﻜی ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮدی (just-in-time) (JIT)، ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎی ردﻳﺎﺑی ﺟﻬﺎﻧی و ﻳک ﺷﺒﻜﺔ ﺣﻤﻞ وﻧﻘﻞ ﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﺮای اﻃﻤﻴﻨﺎن از ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻗﻄﻌﺎت و ﻛﺎﻻﻫﺎی ﻧﻬﺎﻳی در ﺳﺮاﺳﺮ ﻣﺮزﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ.

ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی ﻣﺠﺮاﻫﺎﻳی ﺑﺮای اﻧﺘﻘﺎل ﻓﻨﺎوری و ﺗﺨﺼﺺ در ﺳﺮاﺳﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

آن‌ها ﺑﺎ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری در ﺑﺎزارﻫﺎی ﺧﺎرﺟی، ﻓﻨﺎوری ﻫﺎی ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ و ﺷﻴﻮه ﻫﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺘی را ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن ﻣی آورﻧﺪ ﻛﻪ ﻣی ﺗﻮانند ﺑﻬﺮه وری و ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﻣﺤﻠی را ارﺗﻘﺎ بخشند. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، زﻣﺎﻧی ﻛﻪ زﻳﻤﻨﺲ ﻛﺎرﺧﺎﻧﻪ‌ای را در ﻫﻨﺪ ﺗاﺳﻴﺲ ﻣی ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﺷﻴﻦ آﻻت و ﺗﺠﻬﻴﺰات ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ‌ای را ﺑﻪ ارﻣﻐﺎن ﻣی آورد، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮه ﻫﺎ را در ﻣﻬﻨﺪﺳی و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﭘﺮوژه ﻧﻴﺰ ﻣﻌﺮﻓی ﻣی ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﻮارد اﻏﻠﺐ ازﻃﺮﻳﻖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی آﻣﻮزﺷی، ﻫﻤﻜﺎری ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﻣﺤﻠی و در ﺑﺮﺧی ﻣﻮارد ازﻃﺮﻳﻖ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﺑﺎ ﻣوﺳﺴﺎت آﻣﻮزﺷی ﻣﺤﻠی ﺑﻪ اﺷﺘﺮاک ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﻣی ﺷﻮند.

دولت‌ها و زنجیره ارزش جهانی

ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻛﺸﻮرﻫﺎ ازﺟﻤﻠﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی ﺻﻨﻌﺘی، ﺗﺠﺎری و ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری، ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی را ﺗﺴﻬﻴﻞ کند ﻳﺎ ﻣﺎﻧﻊ آن ﺷﻮد. ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎﻳی ﻛﻪیکﻣﺤﻴﻂ اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺎز و ﺑﺎﺛﺒﺎت را ﺗﺮوﻳﺞ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ، ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﻧﺴﺎﻧی را ﺑﻬﺒﻮد ﻣی ﺑﺨﺸﻨﺪ و ﻧﻮآوری را ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل زﻳﺎد ﺑﺎﻋﺚ ﺟﺬب ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری و ادﻏﺎم ﻋﻤﻴﻖ ﺗﺮ یک ﻛﺸﻮر در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی ﻣی ﺷﻮﻧﺪ. ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻌﺮﻓﻪ ﻫﺎ و ﻣﻮاﻧﻊ ﻏﻴﺮﺗﻌﺮﻓﻪ ای، ﻣﺸﺎرﻛﺖ در ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎی ﺗﺠﺎرت آزاد و ﺣﻔﻆ یک رژﻳﻢ ﺗﺠﺎرت ﻗﺎﺑﻞ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨی، ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ ادﻏﺎم یک ﻛﺸﻮر در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی را ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻛﻨﺪ.

اﻳﻦ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣی ﺷﻮد ﻛﻪ ﮔﻨﺠﺎﻧﺪن ﻛﺸﻮر در ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺟﻬﺎﻧی ﺑﺮای ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی، آﺳﺎن ﺗﺮ و ﻣﻘﺮون ﺑﻪ‌ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮ ﺷﻮد. در ﻧﻘﻄﺔ ﻣﻘﺎﺑﻞ، اﮔﺮ ﻛﺸﻮری ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی ﺗﺠﺎری ﺣﻤﺎﻳﺖ ﮔﺮاﻳﺎﻧﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻌﺮﻓﻪ ﻫﺎی ﺑﺎﻻ و ﺳﻬﻤﻴﻪ ﻫﺎی واردات را اﺗﺨﺎذ ﻛﻨﺪ، ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪی ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﺑﺮای ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﺧﺎرﺟی و ﻣﺸﺎرﻛﺖ در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮد. ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻮاﻧﻌی، ﻫﺰﻳﻨﻪ واردات ﻧﻬﺎده ﻫﺎ و ﺻﺎدرات ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻧﻬﺎﻳی را اﻓﺰاﻳﺶ ﻣی دﻫﺪ و ﺑﺎﻋﺚ ﻛﺎﻫﺶ رﻗﺎﺑﺖ ﭘﺬﻳﺮی ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎ در ﺳﻄﺢ ﺟﻬﺎﻧی ﻣی ﺷﻮد. ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎﻳی ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ اﻳﺠﺎد ﻓﻀﺎی ﻣﻄﻠﻮب ﺑﺮای ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣی ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭼﺎرﭼﻮب ﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗی ﺷﻔﺎف و ﺑﺎﺛﺒﺎت، ﺣﻤﺎﻳﺖ از ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻫﺎی ﺧﺎرﺟی و ﺳﻬﻮﻟﺖ در ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺳﻮد، ﻣی ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺧﺎرﺟی (FDI) را ﺟﺬب ﻛﻨﻨﺪ.

ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺧﺎرﺟی ﻳﻜی از ﻋﻮاﻣﻞ اﺻﻠی ادﻏﺎم در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی اﺳﺖ زﻳﺮا اﻏﻠﺐ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ، ﺑﻠﻜﻪ اﻧﺘﻘﺎل ﻓﻨﺎوری، ﺗﻮﺳﻌﺔ ﻣﻬﺎرت و دﺳﺘﺮﺳی ﺑﻪ ﺑﺎزارﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧی را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دارد.

در ﻣﻘﺎﺑﻞ، ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻫﺎی ﻣﺤﺪودﻛﻨﻨﺪه ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﺧﺎرﺟی ﻣﺎﻧﻨﺪ وﺿﻊ ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﺑﺮ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ ﺧﺎرﺟی، ﻓﺮآﻳﻨﺪﻫﺎی ﺗﺄﻳﻴﺪ ﭘﻴﭽﻴﺪه ﻳﺎ ﻓﻘﺪان ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗی، ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی را از ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری ﻣﻨﺼﺮف ﻛﻨﺪ. اﻳﻦ اﻣﺮ ﺗﻮاﻧﺎﻳی ﻛﺸﻮر را ﺑﺮای ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪی از ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧی و اﻧﺘﻘﺎل ﻓﻨﺎوری و داﻧﺶ ﻣﺤﺪود ﻣی ﻛﻨﺪ.

نقش زیرساخت‌های حمل‌ونقل در زنجیره جهانی

زﻳﺮﺳﺎﺧﺖ ﻓﻴﺰﻳﻜی ﻧﻘﺸی ﺣﻴﺎﺗی در ﻛﺎرآﻳی و اﺛﺮﺑﺨﺸی زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش‌ﺟﻬﺎﻧی (GVCs) اﻳﻔﺎ ﻣی ﻛﻨﺪ، زﻳﺮا اﻧﺘﻘﺎل روان ﻛﺎﻻﻫﺎ، ﺧﺪﻣﺎت و اطلاعات را در ﺳﺮاﺳﺮ ﻣﺮزﻫﺎی ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣی ﻛﻨﺪ.

ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎی ﻛﺎرآﻣﺪ ﺟﺎده‌ای و رﻳﻠی ﺑﺮای ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ زﻣﻴﻨی ﻛﺎﻻﻫﺎ در ﺳﺮاﺳﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎ و درون آﻧﻬﺎ ﺿﺮوری ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، ﺳﻴﺴﺘﻢ ﮔﺴﺘﺮده ﺑﺰرﮔﺮاه ﻫﺎی ﺑﻴﻦ اﻳﺎﻟﺘی در اﻳﺎﻻت‌ﻣﺘﺤﺪه، اﻣﻜﺎن ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﻳی ﺳﺮﻳﻊ ﻣﺤﻤﻮﻟﻪ ﻫﺎی ﻛﺎﻣﻴﻮﻧی ﺑﻴﻦ اﻳﺎﻟﺖ ﻫﺎ را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣی ﻛﻨﺪ و ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ آن‌ها ﺑﻪ ﺑﻨﺎدر ﻳﺎ ﻓﺮودﮔﺎه ﻫﺎ ﺑﺮای ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠی را ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻣی ﻛﻨﺪ.

ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺸﺎﺑﻪ در اروﭘﺎ، ﺷﺒﻜﻪ ﻫﺎی رﻳﻠی ﭘﺮﺳﺮﻋﺖ ﻧﻪ‌ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺴﺎﻓﺮان، ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺎﻻﻫﺎ را ﻧﻴﺰ ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ و ﻣﺮاﻛﺰ ﺻﻨﻌﺘی را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﻪ ﺑﻨﺎدر و ﭘﺎﻳﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻣﺘﺼﻞ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ. ﻛﺸﻮرﻫﺎﻳی ﭼﻮن ژاﭘﻦ، ﭼﻴﻦ، آﻟﻤﺎن، آﻣﺮﻳﻜﺎ و ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﻛﻪ زﻳﺮﺳﺎﺧﺖ ﻫﺎی ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻠی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪ‌ای اﻳﺠﺎد ﻛﺮده اﻧﺪ، در ﻛﺎﻧﻮن زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﻧﻴﺰ ﻗﺮار دارﻧﺪ. ﺑﻨﺎدر ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮔﺮه ﻫﺎی ﺣﻴﺎﺗی در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی ﻋﻤﻞ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ و واردات و ﺻﺎدرات ﻛﺎﻻ را ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ.

زﻳﺮﺳﺎﺧﺖ ﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﻨﺪر، ازﺟﻤﻠﻪ ﭘﺎﻳﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﻛﺎﻧﺘﻴﻨﺮی، ﺟﺮﺛﻘﻴﻞ ﻫﺎ و ﺧﺪﻣﺎت ﻟﺠﺴﺘﻴﻜی، اﻃﻤﻴﻨﺎن از ﮔﺮدش ﺳﺮﻳﻊ ﻛﺸﺘی ﻫﺎ و ﻛﺎﻫﺶ ﮔﻠﻮﮔﺎه ﻫﺎ را ﺗﻀﻤﻴﻦ ﻣی ﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل، ﺑﻨﺪر روﺗﺮدام در ﻫﻠﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻜی از ﺷﻠﻮغ ﺗﺮﻳﻦ ﺑﻨﺎدر ﺟﻬﺎن اﺳﺖ، از اﺗﻮﻣﺎﺳﻴﻮن ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ و ﻓﻨﺎوری اطلاعات ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﻛﺎرآﻳی ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎﻳی ﻣﺤﻤﻮﻟﻪ و ﺗﺮﺧﻴﺺ ﻛﺎﻻ از ﮔﻤﺮک اﺳﺘﻔﺎده ﻣی ﻛﻨﺪ و از ﺗﺠﺎرت اروﭘﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻘﺎط ﺟﻬﺎن ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧی ﻣی ﻛﻨﺪ.

آﻣﺎرﻫﺎ اﻫﻤﻴﺖ ﺣﻴﺎﺗی ﺑﻨﺎدر را در ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ روان ﻛﺎﻻ در ﺗﺠﺎرت ﺟﻬﺎﻧی و ﻋﻤﻠﻜﺮد موثر زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی را ﻧﺸﺎن ﻣی دﻫﺪ. ﺑﻴﺶ از ۸۰‌درصد از ﺣﺠﻢ ﺗﺠﺎرت ﺟﻬﺎﻧی ازﻃﺮﻳﻖ ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ درﻳﺎﻳی اﻧﺠﺎم ﻣی ﺷﻮد، اﻣﺮی ﻛﻪ ﺑﻨﺎدر را ﺑﻪ دروازه ﻫﺎی ﺿﺮوری ﺑﺮای ﺗﺠﺎرت ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣی ﻛﻨﺪ.

ﭘﻨﺞ ﺑﻨﺪر ﺑﺰرگ ﺟﻬﺎن ﻛﺎﻻﻫﺎﻳی ﻛﻪ ﺑﻴﺶ از ۱.۴درصد از ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﺎﺧﺎﻟﺺ ﺟﻬﺎﻧی ﻫﺴﺘﻨﺪ را ﺟﺎﺑﻪ ﺟﺎ ﻣی ﻛﻨﻨﺪ. درﻣﺠﻤﻮع، ۴٩ﺑﻨﺪر ﺑﺮای زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی تامین ﺟﻬﺎﻧی «ﺑﺴﻴﺎر‌ﺣﻴﺎﺗی» ﻣﺤﺴﻮب ﻣی ﺷﻮﻧﺪ. اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع اﻫﻤﻴﺖ ﻓﻮق اﻟﻌﺎده اﻳﻦ ﺑﻨﺎدر ﻛﻠﻴﺪی در ﺗﺴﻬﻴﻞ ﺟﺮﻳﺎن ﺗﺠﺎرت ﺟﻬﺎﻧی را نشان می‌دهد. ﻗﺎﺑﻞ‌ذﻛﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻛﻢ درآﻣﺪ و ﺟﺰاﻳﺮ کوچک ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﺟﻬﺎﻧی ۱.۵ ﺗﺎ ۲ ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺑﻨﺎدر ﺧﻮد ﻣﺘﻜی ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺳﻬﻢ واردات درﻳﺎﻳی ﻛﺸﻮرﻫﺎی در ﺣﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ از ﻛﻤﺘﺮ از ۱۸‌درصد در ﺳﺎل ۱۹۷۰ ﺑﻪ ﺣﺪود ۶۹‌درصد در دﻫﺔ ۲۰۲۰ اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ واﺑﺴﺘﮕی ﻓﺰاﻳﻨﺪه آن ﻫﺎ ﺑﻪ ﺑﻨﺎدر را ﻧﺸﺎن ﻣی دﻫﺪ.

کاتالیزور رشد اقتصادی

برای جمع‌بندی می‌توان گفت زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧی ارزش ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز اﻗﺘﺼﺎدی ﺟﻬﺎن را ﺑﻪ ﻃﻮر ﺑﻨﻴﺎدی ﺗﻐﻴﻴﺮ داد و ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎی ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘی اﻳﻦ اﻣﻜﺎن را داد ﺗﺎ ﺑﺎ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫی ﻓﺮآﻳﻨﺪﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه ﺗﻮﻟﻴﺪ و ﺗﻮزﻳﻊ در ﺳﺮاﺳﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﻛﺎرآﻳی را اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﻨﺪ، ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻫﺎ را ﻛﺎﻫﺶ دﻫﻨﺪ و ﺑﻪ ﺑﺎزارﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ دﺳﺘﺮﺳی ﭘﻴﺪا ﻛﻨﻨﺪ.

در ﺣﺎﻟی ﻛﻪ زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎی ارزش ﺟﻬﺎﻧی، ﻛﺎﺗﺎﻟﻴﺰور رﺷﺪ اﻗﺘﺼﺎدی و اﻳﺠﺎد ﺷﻐﻞ ﺑﻮده اﻧﺪ و ﺗﻨﻮع اﻗﺘﺼﺎدی را ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻛﺮده و ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎی ﺷﻐﻠی ﻣﺘﻌﺪدی را در ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﻴﺰﺑﺎن اﻳﺠﺎد ﻛﺮده اﻧﺪ، اﻣﺎ ﺧﻄﺮات ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬی را در ﺣﻮزه ﻫﺎﻳی ﭼﻮن ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮی، اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎی ﻛﺎر و ﺛﺒﺎت اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دارﻧﺪ. از ﻫﻤﻴﻦ‌رو، ﺗﺪوﻳﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﻫﺎﻳی ازﺳﻮی ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪه ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺰاﻳﺎی زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎ را ﺑﻪ ﺣﺪاﻛﺜﺮ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ازﻃﺮﻳﻖ ﭼﺎرﭼﻮب ﻫﺎی ﻧﻈﺎرﺗی ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ، ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﮔﺬاری در ﺳﺮﻣﺎﻳﺔ اﻧﺴﺎﻧی و ﺗﺮوﻳﺞ ﺷﻴﻮه ﻫﺎی اﻗﺘﺼﺎدی ﻋﺎدﻻﻧﻪ، ﺑﻪ ر یسک‌ﻫﺎی ذاﺗی آن‌ها ﻧﻴﺰ رﺳﻴﺪﮔی ﻛﻨﺪ و اﻃﻤﻴﻨﺎن ﺣﺎﺻﻞ کند ﻛﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ در زﻧﺠﻴﺮه ﻫﺎ ﺑﻪ رﺷﺪ ﭘﺎﻳﺪار و ﻓﺮاﮔﻴﺮ کمک ﻣی ﻛﻨﺪ، ضرورت دارد.

دیگر خبرها

  • ملکه اردن آمریکا را محکوم کرد/ زندگی ما بی‌ارزش است/ غزه نمونه‌ای از فروپاشی استانداردهای جهانی است
  • شهری عجیب با شهروندانی در یک ساختمان! (+عکس)
  • کارخانه‌ای به وسعت یک جهان
  • جنجال علیه اخذ مالیات از دلالان دانه‌درشت آن هم با پول بیت‌المال
  • سهم ناچیز خراسان جنوبی در حوزه صادرات سنگ قیمتی
  • خروج واحد تولیدی مکمل غذایی دام و طیور بعد از ۶ سال از ورشکستگی
  • خروج واحد تولیدی مکمل غذایی دام و طیور بعد از ۶ سال از ورشکستگی با حمایت دستگاه قضا
  • مکتب امام صادق(ع) مروج ارزش‌های انسانی و اسلامی است
  • رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند
  • رضایی: جبهه انقلاب اختلافات جزئی را کنار بگذارد