Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شبستان»
2024-05-04@03:35:33 GMT

چاپ سوم«پسرم قدش بلند‌ است» در بازار کتاب

تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۶۳۴۱۹

چاپ سوم«پسرم قدش بلند‌ است» در بازار کتاب

خبرگزاری شبستان:چاپ سوم مجموعه داستان «پسرم قدش بُلند است» نوشته «‌آناهیتا‌ آروان» برای گروه سنی نوجوان ‌منتشر شد.

به‌ گزارش‌خبرگزاری شبستان، به نقل از پایگاه خبری سوره مهر، شامل هشت داستان با ‌این عناوین است: ‌ «قفس»، «درخت ‌سیب»، «آسمون ‌فیروزه»، ‌»بوی‌ گل پیراهن»، «نذر و نیاز»، «پسرم قدش بلند است»، «دل عسلی‌ها» و «وقتی انار می‌ترکد».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 دو داستان اول مجموعه «پسرم قدش بلند است»، راوی احساسات و شیفتگی معصومانه بچه‌ها به پرنده‌ها و درخت است. در قصه اول یعنی «قفس»، نویسنده ماجرای پسری به نام قلیچ را روایت می‌کند که قناری مرده‌اش را زیر درخت توتی پشت قبرستان خاک کرده است. تلاش بچه‌ها برای اجرای مراسم سر قبر این قناری فصل درخشانی از معصومیت و عاشقانگی کودکانه آن‌ها را شکل می‌دهد. رابطه عاطفی قلیج با قناری‌اش تا آنجا ادامه پیدا می‌کند که تلاش او برای خرید و یا به دام انداختن یک پرنده دیگر، به شکست منتهی می‌شود.

 در داستان «درخت سیب» نیز آناهیتا آروان این عاطفه کودکانه را در بستر رابطه یک دختربچه با درخت سیبی به تصویر می‌کشد که بین دیوار خانه آن‌ها و همسایه‌شان روییده است. اما گره اصلی قصه، سیب سرخی است که در سمت خانه همسایه روییده و همه ذهن و حواس قهرمان داستان را به خود معطوف کرده و کشمکش میان او و علی پسر همسایه را شکل می‌دهد. اگرچه در ‌‌نهایت نیز آن سیب سرخ نصیب هر دوی آن‌ها می‌شود و درخت بخشنده که نقطه پیوندی میان دو خانه ایجاد کرده، پلی از ارتباط میان آن‌ها ایجاد می‌کند.

 «آسمون فیروزه» قصه خواستگاری یک مرد زن مرده از دختری نوجوان است. در این داستان اگرچه نویسنده اطلاع چندانی از شرایط دو خانواده و دلایل این خواستگاری نمی‌دهد، اما به لحاظ تصویر کردن معصومیت و سادگی دختر و نوع نگاه کودکانه‌اش به این ماجرا، بسیار زیبا و هنرمندانه عمل می‌کند. «‌بوی‌ گل پیراهن»، «نذر و نیاز»، «پسرم قدش بلند است»و ...عناوین دیگر داستان‌های خواندنی و جذاب کتاب هستند.

 آروان درباره این اثرگفت: این داستان‌ها همگی بعد تربیتی و اخلاقی دارند. مثلا داستان  «پسرم قدش بلند است» درباره پسردوست بودن برخی خانواده‌هاست که فرزند پسر را به دختر ترجیح می دهند و حتی گاهی این مساله باعث می شود که یک زندگی از هم بپاشد...

  وی افزود: در این داستان، راوی که خود در یک خانواده فاقد پسر رشد یافته، اکنون در ذهن خود زمانی را مجسم می کند که نوزاد پسر به دنیا می‌آید و ...

 «پسرم قدش بلند است» تولید مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری است که در 66 صفحه، قطع پالتویی و در شمارگان 2 هزار و 500 نسخه توسط سوره مهر با قیمت 7000 برای نوجوانان به چاپ سوم رسیده است.

پایان پیام/37

منبع: شبستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۶۳۴۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود

به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران می‌شود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.

شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثه‌ای کابوس‌ها ورنج‌های گذشته را برای او زنده می‌کند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفته‌اند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار می‌دهند.شخصیت‌های فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان می‌شوند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

با بدنی لرزان و لک‌لک‌کنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولین‌بار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالی‌که عرق از چهره‌ام می‌چکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همه‌جا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعله‌های مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخه‌های درهم تنیده‌ی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخه‌ها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.

کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • برگزاری کارگاه آموزشی داستان نویسی برای کودکان در رشت
  • داستانک‌هایی برای فلسفه‌ورزی کودکانه
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • مشارکت ۳۱ استان کشور در دومین دوره جشنواره ملی دوست من کتاب
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی در گذشت
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • چاپ مجموعه‌داستانی درباره شهدای شاه چراغ و اغتشاشات ۱۴۰۱
  • پل آستر درگذشت
  • مسوولان در نشر و چاپ کتاب نویسندگان را حمایت کنند