ارتباط فتنه جدید و فشارهای اقتصادی بیشتر بر ایران
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۷۱۳۴۳
خبرگزاری میزان- برنامه تلویزیونی جهان آرا با موضوع تاثیر آشوب های اخیر و تاثیر آن بر آینده اقتصاد و شرایط بین المللی ایران، شنبه شب از شبکه افق پخش شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری میزان به نقل از روابط عمومی شبکه افق سیما، قسمت دیگری از برنامه گفتوگومحور جهانآرا با موضوع "تأثیر آشوبهای اخیر بر آینده اقتصاد و شرایط بینالمللی ایران" شنبه شب 16 دی ماه روی آنتن این شبکه رفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهمانان این برنامه سید یاسر جبرائیلی کارشناس اقتصاد سیاسی و رستمی کارشناس مسائل بینالملل بودند. وحید یامینپور هم مجری کارشناس این برنامه بود.
جبرائیلی در ابتدای بحث راجع به هدف امریکا از برنامههایش علیه ایران گفت: امریکا به دنبال پس گرفتن ایران از ملت ایران و تسلط بر کشور ماست. هدف اعلامشده تحریمها ایجاد تقابل بین مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران و اثبات ناکارآمدی نظام است.
وی افزود: در سال 1388 تقابل ساختگی سیاسی و سال 1396 تقابل ساختگی اقتصادی را ایجاد کردند.
این کارشناس اقتصاد سیاسی برخی از آسیبهای اقتصادی پس از فتنه 88 را تعطیلی هشت ماهه بازارهای کشور، اختلال جدی در نظام توزیع کالا و خدمات، تخریب فضای کسب و کار، افزایش نرخ بیکاری، نوسانهای جدی در بازار طلا و ارز و کاهش 60 هزار نفری ورود گردشگران خارجی به ایران برشمرد.
وی در خصوص ضربههای ناآرامیهای اخیر به اقتصاد خاطرنشان کرد: در روزهای 6 و 7 دی ماه شاهد کاهش 2800 واحدی در شاخص بورس بودیم که در سه سال اخیر بیسابقه بوده است. در فاصله 6 تا 13 دی ماه قیمت دلار 100 الی 150 تومان و در مدت آشوبهای اخیر قیمت سکه 120 هزار تومان افزایش یافت.
جبرائیلی هدف فتنه اخیر را وارد ساختن ضربه دیگری به اقتصاد ایران با انحراف مطالبات مردم دانست و اظهار کرد: ترامپ به دنبال استفاده از فرصت ناآرامیهای اخیر برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران، از جمله تحریم کاتساست.
وی سه ابزار قدرت اعمال فشار امریکا علیه ایران را تحریم مالی، حمله سایبری و حمایت از اپوزیسیون داخلی عنوان کرد.
این کارشناس اقتصاد سیاسی راهکار اصلی حل مشکلات اقتصادی کشور را مقابله با واردات رسمی و قاچاق کالاهای مشابه ایرانی برای حمایت از تولید و بازار داخلی مطرح ساخت و اشاره کرد: ارزش پول ملی با تولید داخلی رابطه مستقیمی دارد و حمایت از تولید داخلی منجر به رفاه مردم میشود.
رستمی دو رویکرد دولت امریکا علیه ایران را اینگونه بیان کرد: یکی تغییر رژیم با ایجاد جنگ داخلی، سوریهسازی، ویرانسازی و قرار دادن رژیم دستنشاندهای برای تأمین منافعشان در ایران و دیگری مهار و تضعیف ایران در منطقه و جهان.
وی در خصوص سند امنیت ملی امریکا تصریح کرد: در این سند ایران در کنار کره شمالی یک دولت طاغی مطرح شده است که یا باید تغییر رفتار بدهد یا از بین برود. البته هدف سند بیشتر با نگاه به رویکرد دوم در دولت امریکاست.
این کارشناس مسائل بینالمللی پیرامون سیاست امریکا در این سند راجع به خاورمیانه توضیح داد: امریکا به دنبال ایجاد اتحاد بزرگی علیه ایران بین کشورهای عرب سنی منطقه، بالاخص کشورهای حاشیه خلیجفارس با اسرائیل و همچنین دولتهایی چون ترکیه و مصر است تا موازنه قدرتی به نفع همپیمانان امریکا و به زیان ایران و در پیاش تضعیف و انزوای ایران در منطقه به وجود آید.
وی به دو رویکرد متفاوت نسبت به برجام در امریکا پرداخت و تبیین کرد: یکی اینکه برجام ابزاری برای مهار ایران است و دیگر اینکه با بازگرداندن تحریمها و تضعیف اقتصاد ایران و افزایش شدت نارضایتیها مردم را مقابل نظام قرار دهیم تا نهایتاً نظام به سمت تغییر حکومت سوق یابد.
رستمی در خصوص استفاده ترامپ از اغتشاشات اخیر اظهار کرد: او میکوشید با بزرگنمایی و استفاده تبلیغاتی از وقایع اخیر ایران به متحدان اروپایی امریکا علیه کشورمان برای نقض برجام یا پذیرش متممهایی در برجام از سوی ایران فشار آورد که اروپاییها در جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل بر حفظ برجام تأکید کردند.
وی در ادامه افزود: از طرف دیگر ترامپ با ایجاد فشارهای تبلیغاتی علیه دموکراتها تلاش کرد آنها را در سنا برای تصویب قانون متمم مطابق میل او در مورد برجام همراه سازد.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۷۱۳۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند.
به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشتهاند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن میتواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر میرسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهرهگیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.
واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بودهایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیادهخواهیهای دشمن است. فراموش نمیکنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»
با این حال به نظر میرسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکاییها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کردهاند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشدهاند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکاییها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هستهای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بینالمللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادلهای علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشتهاند. اما با وجود تمام این تحریمها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینهها و فرصتهایی با خود به همراه آورده است.
اما در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند. متأسفانه یکی از پاس گلهای دولت قبلی به دشمن نیز شرطیسازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا میتواند تحت تأثیر مؤلفههای ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. سادهترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را میتوان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که میتواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیتهای اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور میگوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارشهای بینالمللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.
با این حال شاید برای بخش عمدهای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سالجاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانهای باشد و این احساس که با ریلگذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانهای که بخش عمدهای از آن مملو از «دادههای تسلیحشده» از سوی دشمن در راستای ناامنسازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.
البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشاندادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاستهای اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمانبر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخصهای اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چارهاندیشی کرد.
این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»
در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنیهای بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایتهای صحیح را تحکیم و روایتهای ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران میتواند الزاماً مطابق با واقعیتهای اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید میبایست این تصویر را به دور از پارازیتهای ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنالهای بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.
انتهای پیام