آیتالله هاشمی، دیندار، دینشناس و سیاستمداری تاریخ ساز بود
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۰۰۴۶۵
علیرضا یوسفی، معاون دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، اظهار کرد: در مقوله دیندار بودن ایشان، میتوان به همین انتخاب طلبه شدن و در آن کسوت ماندن، انس و الفت با قرآن و طمانینهای که وی در سایه قرآن پیدا کرده بود و میتوانست در زندان و آن هم در شرایط خوف از مرگ و اعدام، تفسیر قرآن بنویسد، اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه دیگر شاخص دینداری آیتالله هاشمی، معادباوری بود، بیان کرد: معادباوری به انسان جرات میبخشد و موجب میشود که انسان در رفتار و اعمال اجتماعی خود، جانب احتیاط و پاسخگویی را حفظ کند و از همین منظر میشود که فهمید باید به چه کسانی اعتماد کرد و به چه کسانی اعتماد نکرد.
یوسفی با بیان اینکه شجاعت، احتیاط و اعتدال در رفتار از جمله خصوصیتهای بارز در شخصیت مرحوم هاشمی بود، گفت: فهم مرحوم هاشمی از اسلام و دینداری، یک فهم جدیدی بود و من هیچگاه در رفتار و صحبتهای وی، عنصر تقلید را ندیدهام.
وی ادامه داد: در ابتدای انقلاب، جامعه به شدت تحت تاثیر ادبیات و جهتگیریهای دکتر شریعتی بود و حتی در بین بسیاری بچههای انقلابی، شاید بتوان گفت که ابوذر بیشتر از خود پیامبر (ص) قدر داشت. اما من یک سخنرانی، یک خطبه و یا یک نثر از مرحوم هاشمی ندیدم که ایشان در بیان گفتههای خود، فلان مطلب را از فلان شخص تقلید کرده باشد. مرحوم هاشمی هیچگاه چهره خطبا را به خود نمیگرفت و او در نوشتن و تحلیل کردن مسائل، به کسی شباهت نداشت.
این فعال سیاسی بیان کرد: مرحوم هاشمی اگر در حوزه اجتماعی ورود پیدا نمیکرد و تنها در حوزه میماند، یک مجتهد نوآور و اصولی بزرگ میشد، ولی ایشان مسیر خود را از همان ابتدا انتخاب کرده بود.
یوسفی با بیان اینکه مرحوم هاشمی یک سیاستمدار بزرگ بود، ادامه داد: سیاستمدار بزرگ کسی است که در مسیر انتخاب یک ملت، جهت ایجاد کرده و فرمان حرکت جامعه را هدایت کند.
وی تصریح کرد: مرحوم هاشمی با وجود اینکه با تمام جریانهای روشنفکری قبل از انقلاب آشنا بود، اما وی یک انتخاب سیاسی بزرگ انجام داد و آن این بود که به درستی فهمیده بود، راه تغییر در ایران از مسیرامام خمینی میگذرد، برهمین اساس از همان ابتدا در کنار امام(ره) قرار گرفته و به نحوی با امام(ره) مواجه میشود که کاملا مورد اعتماد امام قرار میگیرند، بهطوری که میبینیم در اولین شب پیروزی انقلاب، آقای هاشمی پشت تلویزیون حاضر میشوند و حکم نخستوزیری مهندس بازرگان را نیز قرائت میکند.
یوسفی اظهار کرد: نقش برجسته دیگر آقای هاشمی، تثبیت حاکمیت بود. اگر این اتفاق نمیافتاد، آشوب وچند پارگی زمینه ساز شرایط داخلی برای تجزیه فراهم میشد و هم تحمیل جنگ، شرایط خارجی تجزیه کشور را فراهم میکرد. به هر حال حاکمیت باید یکپارچه میشد و در این یکپارچگی و استقرار نظام جمهوری اسلامی برای دفاع از تمامیت ارضی کشور، آقای هاشمی نقش بارزی ایفا کرد. بعد از یکپارچهسازی حاکمیت بود که شکست حصر آبادان، انهدام بخشی از ارتش عراق در عملیات فتحالمبین و به ذلت افتادن دشمن در خرمشهر و بازپسگیری خاک کشور اتفاق افتاد.
وی با اشاره به نقش آقای هاشمی در سوق دادن جنگ به سمت صلح، افزود: ایشان به دنبال این بود که کشور با یک پیروزی مناسب، در موقعیت برتر قرار گرفته و صلح را بپذیرد که البته کار آسانی نبود، آن هم در شرایطی که افراد انقلابی آماده شهادت بودند و من فکر میکنم یکی از کسانی که برای تحقق صلح و پذیرش قطنامه نقشآفرینی ویژهای داشت، آقای هاشمی بود. ایشان حتی به حضرت امام پیشنهاد دادند مرا مقصر جنگ جلوه داده و مجازات کنید، اما بهتر است از این حالت فرسایشی خارج شویم.
معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بیان کرد: آقای هاشمی بعد از جنگ به دنبال توسعه و سازندگی کشور بود و البته این تصمیمی نبود که در آن زمان اتخاذ کرده باشد، بلکه تصمیم ایشان مبنی بر توسعه و سازندگی را میتوان در کتاب امیرکبیر ایشان ملاحظه کرد. یک فرد حوزوی کتابی در مورد امیرکبیر تألیف میکند، همان شخصیتی که طی سه سال توانست اقدامات مفیدی انجام دهد و ایدههای بزرگی برای جهش ایران داشت. در عین حال آقای هاشمی کسی نبود که گوشه شهرقم نشسته باشد و وقایع را رصد کند، بلکه اگر جلد اول خاطرات ایشان را مطالعه کنید، میبینید که اروپا را به طور کامل گشته و با زیرساختهای توسعه در آنجا آشنا شده است و به گفته خودش دو ماه تمام با اتومبیل از ایالتهای آمریکا بازدید کرده و همینطور از ژاپن که مظهر توسعه در آسیا محسوب میشود و همه اینها قبل از انقلاب اتفاق افتاده است.
وی ادامه داد: ایشان مظاهر توسعه را میشناخت و در عین حال به شخصیتی در تاریخ ایران دلبسته بود که به رهایی از ارتجاع شاهنشاهی و نابودی فقر و نداری در سایه توسعه باور داشت و میبینیم که در دولتهای اول و دوم سازندگی با کمترین قرضه خارجی، زیرساختهای توسعه کشور، نوسازی صنعتی، ساخت جاده، ایجاد سد و تمام مسائلی که ماشین توسعه میتواند در آنها به حرکت درآید، به سرعت پیش میرود و امید اجتماعی و شور و شوق پیشرفت را در کشور ایجاد میکند.
یوسفی با تأکید بر اینکه حرکت به سمت توسعه کار سادهای نبود، گفت: بسیاری از گروهها در جامعه حرکت به سمت توسعه و بهتر زیستن را نمیپذیرفتند. هنوز هم وقتی از بسیاری ارزشها صحبت میشود، برخی میگویند فلانی روی گلیم مینشیند و روی حصیر میخوابد و اینها ارزشهای غالب جامعه ما بود و هنوز نیز این نوع ترویج از اسلام وجود دارد.
وی خاطر نشان کرد: یکی از انتخابهای بزرگ آقای هاشمی، قرار گرفتن در کنار امام بود و به اعتقاد من، مرحوم هاشمی شخصیت کاریزماتیکی که بتواند مریدانی اطراف خودش جمع کند، نداشت و علتش این بود که در سخنرانیهای خود مایل به طرح مسائل شعارگونه و دریافت تشویق از شنوندگان نبود، به جز خطبههایی که در زمان جنگ ایراد کرد و نشان داد توانایی تهییج و تحریک احساسات را دارد، ولی در واقع بنای این کار را نداشت. صحبتهای ایشان حاکی از دعوت به عقلانیت، تدبیر و اعتدال به عنوان یک روش عقلانی بود و دیگر اینکه موقع انتقاد کردن نیز، امید را به جامعه پمپاژ میکرد.
معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با بیان اینکه یکی از گروههای جفاکار نسبت به آقای هاشمی، روشنفکران بودند، گفت: روشنفکر ایرانی هم قبل از انقلاب هوادار سیاهنمایی و البته چپزده بود و هنوز نیز وجه غالب روشنفکری جامعه، سیاهنمایی و داشتن علقه چپزدگی است، ولو اینکه خود به آن شکل زندگی نکنند و بیشتر وجه سلبی دارد تا ایجابی. ضمنا کسانی که با آقای هاشمی کار میکردند، به معنای واقعی تکنوکرات بودند، یعنی کسانی که میتوانستند نظام اجتماعی را حفظ کرده و قواعد حکومتداری را تنظیم و تثبیت کنند. تکنوکراتها بیجهت اطراف ایشان جمع نشده بودند، بلکه ایشان خود اعتقاد داشت که برای ساختارسازی به این افراد نیاز داریم، وگرنه روشنفکری که بخواهد شعار دهد، سلبی فکر کرده و سیاهنمایی کند، طبعا نمیتواند چنین نقشی را ایفا کند.
وی افزود: در سال 84، مرحوم هاشمی احساس کرد که برای پیروزی طرح توسعه، باید یک بار دیگر به صحنه بیاید و طیف روشنفکران و بیشتر آنهایی که مذهبی بوده وبرخی از آنها نیز وجه اصلاحطلبی برای خود قائل بودند، کماکان ایشان را آماج حملات قرار دادند و حتی حاضر نشدند از آقای هاشمی به عنوان کاندیدا حمایت کنند. پیروزی احمدینژاد در انتخابات84، بیش از آنکه مرهون تواناییهای وی یا ناشی از تدبیر جناح راست باشد، نتیجه بیکفایتیها و اشتباهات جامعه روشنفکری بود که نمیتوانست تکلیف خود را با عقلانیت و توسعه روشن کند، لذا در مقابل ایشان میایستد و بعدا همین شعارهای روشنفکری که در عالیجناب سرخپوش و خاکستری تجلی پیدا کرده بود، بر زبان احمدینژاد و دوستانش جاری میشود. آقای هاشمی خیلی مظلوم واقع شد.
یوسفی تصریح کرد: هاشمی نقشآفرینی بزرگی در جریان انقلاب و در کنار امام و وفادار ماندن به ایشان، در تثبیت نظام جمهوری اسلامی، در پیروزیهایی که غرور ملی را دوباره برگرداند، در پایان یافتن جنگ، متقاعدسازی جامعه برای حرکت به سمت توسعه و ایجاد زیرساختهای آن و تحمل مرارتهای آن ایفا کرد. خیلیها هستند که وارد عرصه سیاسی شده و سالها فعالیت میکنند، اما نقشآفرینی ندارند و نمیتوانند به جامعه سمتگیری بدهند.
وی با بیان اینکه هاشمی قبل از انقلاب با فضای روشنفکری و لائیسیته مواجه بود، گفت: ایشان هیچگاه در اخلاق، گفتار و بینش از این فضا متأثر نشد و آنچه ما در دیدارهای خصوصی از ایشان میشنیدیم، نگاه اجتهادی و اصولی و درک غیر مقلدانه از اسلام بود. اجتهادات ایشان میتوانست در بسیاری از زمینهها راهگشا باشد.
معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان خاطر نشان کرد: به نظر من در سده اخیر سیاستمداری که این اندازه در ساحت سیاسی ایران تأثیرگذار باشد، وجود نداشته است و جامعه فقدان ایشان را بیشتر احساس میکند.
وی بااشاره به مدلهای گوناگون توسعه گفت: یکی از مدلهای بزرگ توسعه مبتنی بر اقتدار است، مثل مدل توسعه ژاپن و آلمان. مدل توسعهای که مرحوم هاشمی به آن قائل بود، بیرون آمدن جامعه از فقر و یافتن ابزارهای توانایی اقتصادی بود و وقتی به ایشان گفته میشد که در نتیجه این توسعه، یکسری شکافهای اجتماعی به وجود آمده است، معتقد بود که باید تا قله رفت و سپس برگشت و چالههای ایجاد شده را پر کرد، اینها را میتوان پر کرد، اما برای رسیدن به یک جامعه توسعهیافته اقتصادی، داشتن زیرساختهای بزرگ صنعتی و فهم چگونگی مبادله با دنیا، مواردی است که اگر فرصتش را از دست بدهیم، دیگر فرصت آن را به دست نمیآوریم.
یوسفی اضافه کرد: در نظر ایشان، توسعه اقتصادی نسبت به سایر جنبههای توسعه ارجح بود، چون معتقد بودند در منطقه عقب میمانیم و فرصت توسعه اقتصادی را از دست میدهیم و اگر ایران درآمد نفتی نداشته باشد، اتکایی برای زندگی ندارد. البته زمانی که حرکتی انجام میشود، بعدا که به آن مینگریم، میبینیم که به بعضی از مسائل توجه نشد و ممکن است انتقاداتی به آن وارد باشد.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۰۰۴۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فوت پزشک طرحی در جاسک کذب است
به گزارش خبرگزاری مهر، انتشار خبر فوت دکتر زهرا ملکی قربانی در جاسک باعث ایجاد شایعات و نگرانیهایی در بین رسانههای رسمی و غیررسمی، مردم و جامعه پزشکی شده است.
دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان با صدور اطلاعیهای ضمن تسلیت این ضایعه دردناک به خانواده محترم ایشان و جامعه پزشکی، فوت این پزشک طرحی در شهرستان جاسک را تکذیب میکند و از رسانهها و سایر افراد جامعه تقاضا دارد که اخبار را از منابع موثق و معتبر دریافت کنند و از انتشار اخبار کذب و شایعات خودداری نمایند.
مرحومه دکتر زهرا ملکی قربانی پزشک طرحی در تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۴۰۲ به دلیل مشکلات رفت و آمد و به درخواست خود، از بیمارستان جاسک به بیمارستان پارسیان منتقل و در آنجا مشغول به کار شد.
آخرین شیفت ایشان در بیمارستان پارسیان در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ بود و بعد از آن به تهران و نزد خانواده خود سفر کردند. و فوت ایشان در تهران اتفاق افتاده است.
هیچ گزارشی از درگیری و ضرب و جرح توسط بیمار یا همراهان بیمار در هیچیک از دو محل خدمت ایشان (جاسک و پارسیان) وجود ندارد. همچنین از زمان آغاز به کار ایشان در استان هیچگونه مشکل کاری یا نارضایتی و شکایت یا درخواستی برای رفع مشکل از طرف نامبرده به دانشگاه مطرح نشده است؛ به همین دلیل فوت نامبرده هیچ گونه ارتباط کاری نمیتواند داشته باشد.
لازم به ذکر است که شیفت بعدی دکتر ملکی در بیمارستان پارسیان از تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ آغاز میشد. بنابراین، اخبار منتشر شده مبنی بر فوت ایشان در جاسک نادرست بوده و بر اساس آخرین اخبار و گزارشات فوت ایشان در تهران مورد تأیید است.
کد خبر 6094894