محاکمه قاتل بعد از ۳۰ سال
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۰۰۶۹۲
به گزارش شرق، متهم این پرونده زمانی که نوجوانی ۱۶ساله بود، زنی را به قتل رساند و بعد متواری شد و ۳۰ سال بعد زمانی که ۴۶ساله بود شناسایی و بازداشت شد. تابستان سال ۶۶ مردی نزد پلیس رفت و گفت مادر پیرش به قتل رسیده است. او گفت: خانه ما در شهرک احمدیه است. مادرم با من و خانوادهام زندگی میکرد. چند روز قبل چون یکی از اقوامم فوت شده بود، برای شرکت در مراسم ترحیم به شهرستان رفتیم و دختر چهارسالهام را نزد مادرم گذاشتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با وجود اینکه عامل قتل زن سالخورده شناسایی نشده بود، اما این پرونده در اختیار ماموران پلیس آگاهی قرار داشت و آنان همچنان به دنبال رازگشایی از این جنایت بودند. تا اینکه با گذشت ۳۰ سال از تشکیل این پرونده آنها به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد مردی به نام جمشید عامل قتل پیرزن است. شواهد بهدستآمده حاکی از آن بود که هنگام وقوع جنایت خانه خواهر این مرد در همسایگی خانه مقتول در شهرک احمدیه قرار داشت اما چند هفته پس از جنایت خواهر جمشید خانهاش را فروخته و از آنجا نقل مکان کرده است.
در این شرایط ماموران ابتدا باید خانه خواهر این مظنون را پیدا میکردند. این کار چند روز زمان برد تا اینکه در شرایطی که هیچ اطلاعاتی از جمشید و خواهرش وجود نداشت، افسران اداره دهم آگاهی موفق شدند محل سکونت جمشید را کشف کنند. این اطلاعات نشان میداد او در منطقه قلعه حاجموسی در جنوب تهران زندگی میکند. بهاینترتیب صبح روز سوم تیرماه در عملیاتی غافلگیرکننده این قاتل فراری را پس از ۳۰ سال فرار دستگیر کردند. با وجود اعتراف اولیه جمشید، هیچکس از جزئیات جنایتی که او مرتکب شده بود، اطلاعی نداشت. به همین دلیل وی تحت بازجوییهای فنی- تخصصی قرار گرفت. او گفت: ۳۰ سال از این ماجرا میگذرد. آن زمان ۱۶ سال داشتم.
پدرم مشکل مالی داشت و من را از خانه بیرون انداخت. من هم که جایی را نداشتم، به خانه خواهرم در شهرک احمدیه رفتم و یک ماه در خانه او زندگی کردم. در این مدت پیرزنی که در همسایگی خانه خواهرم زندگی میکرد، توجهم را به خودش جلب کرده بود. او یک بز داشت و با پسرش زندگی میکرد. وی ادامه داد: روزی خواهرم گفت که یک نفر برای پیرزن ۳۵۰ هزار تومان پول آورده است. من هم به دلیل مشکلات مالی که داشتیم وسوسه شدم تا این پولها را که آن زمان ارزش زیادی داشت، به دست بیاورم. روز حادثه برای سرقت پولها وارد حیاط خانه پیرزن شدم. او نشسته بود و سبزی خرد میکرد. وقتی من را دید، پرسید که چه کار میکنی و چرا وارد خانهام شدهای؟ من هم به دروغ گفتم دلم درد میکند و از او نبات خواستم اما پیرزن که به من مشکوک شده بود، گفت نبات ندارد و به طرفم آمد و من را هل داد. روی زمین افتادم و ناگهان دستم به چاقویی خورد که پیرزن با آن سبزی خرد میکرد. آن را برداشتم و به پیرزن حمله کردم. نمیدانم چند ضربه به او زدم اما در ادامه جسدش را داخل خانه کشیدم و همه جا را جستوجو کردم اما هیچ پولی آنجا نبود. با ترس زیادی از آنجا به خانه خواهرم رفتم و لباسهای خونآلودم را عوض کردم و با دوچرخه فرار کردم. مدتی بعد وقتی خواهرم فهمید که پیرزن همسایه را من به قتل رساندهام، خانهاش را فروخت و از آنجا رفت.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: در این ۳۰ سال مدام عذاب وجدان داشتم و در زندگیام همیشه مشکل داشتم. هیچ کاری در زندگیام درست انجام نمیشد و همیشه گرفتار و بدهکار بودم. هر مرتبه که معاملهای انجام میدادم شکست میخوردم و ضرر میکردم و همه میگفتند من کلاهبردارم و از من شکایت میکردند. عذابی که میکشیدم خیلی سنگین بود و میدانستم به خاطر این است که مرتکب قتل شدهام اما تاوانش را پس ندادم. در این مدت با خواهرم هم مشکل داشتم و او مرتب این موضوع را به روی من میآورد. حالا که بازداشت شدهام، تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. بعد از اعترافات این مرد به قتل و بازسازی صحنه جرم با شکایت اولیای دم و صدور کیفرخواست قتل عمدی پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۰۰۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار زن جوان از دست مرد شیطانصفت | مرا به بیابانهای اطراف شهر کشاند و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطانصفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه میکرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بیتجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.
من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک میزد. با وجود این چارهای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانوادهام بسیار ضعیف بود و نمیتوانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده استحامد شبها دیر به خانه میآمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نهتنها هیچگونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمیتوانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینههای پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چارهای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.
وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچگونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکتهای خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.
در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانهروزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیهای را فروختند.
در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانهای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.
دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارکهای مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابانهای حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابانها رها کرد و گریخت.
من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانوادهای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمدهام تا از آن مرد شیطانصفت شکایت کنم.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
کد خبر 849567 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران