نگاهی به روایت شریعتی درباره تشیع و اقتصاد اسلامی از شعار تا عمل
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۱۸۵۸۴
تهران- ایرنا- «تشیع علوی و تشیع صفوی؛ نگاهی انتقادی به روایت شریعتی»، «ادبیات و تاریخ مردم»، «جایزه علمی دکتر علیمحمد کاردان» و «اقتصاد اسلامی از شعار تا عمل» از مهمترین نشست هایی بود که هفته گذشته در کشور برگزار شد.
**تشیع علوی و تشیع صفوی؛ نگاهی انتقادی به روایت شریعتی
همایش «تشیع علوی و تشیع صفوی؛ نگاهی انتقادی به روایت شریعتی» در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«محمدحسین بادامچی» عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» علی شریعتی عنوان کرد: این کتاب را به مثابه کتابی پیشرو در مباحثه های دین و دولت میدانم. ادعای من این است که شریعتی و این کتاب نسبت به آنچه که بعد از انقلاب درباره نسبت دین و دولت مطرح شده بسیار پیشروتر صحبت کرده و نوع گفتمان آن و توجهاش به این موضوع بسیار پیشروتر چیزی بوده که طی چهل ساله اخیر در این باره بیان شده است.
بادامچی ادامه داد: ما در فهم شریعتی دچار سوءتفاهم شدیم چون گفتمان ما طی این مدت دچار نوعی عقبگرد شده و در نتیجه میتوان گفت ما در فهم انقلاب اسلامی هم حتی دچار سوءتفاهمهایی بودیم اگر نقش این کتاب و شریعتی را جدی تلقی کنیم.
شریعتی در این کتاب بیان کرده که بین الهیات سیاسی و دولت رابطهای مضطرب وجود دارد و ما پس از انقلاب از این موضوع غفلت کردیم.
به گفته عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، شکلی از ارتباط دین و دولت نیست بلکه شکلی از دین مستقر در جامعه هم است. شریعتی در کتاب بیان میکند که تشیع در 500 سال اخیر در دوره های کوتاهی متحد نهاد دولت است. حتی گاهی از تضاد دین و دولت حرف می زنیم مانند دوره مشروطه که علما در مقابل حکومت قرار میگیرند. او میگوید ما در دوران تشیع صفوی به سر میبریم با اینکه میداند گاهی دین در تضاد با دولت قرار گرفته است.
«محمدرضا زمردی» مدرس دانشگاه به جایگاه شریعتی به عنوان متفکر معاصر اشاره کرد و گفت: شریعتی هیچگاه دست از سر ما بر نداشت. به ظاهر اگرچه دوران او تمام شد و چهار دهه هم از انقلابی میگذرد که شریعتی ندید اما او همیشه باما است حتی وقتی که او را رد یا تایید میکنیم.
بنابراین این نشان دهنده این است که در متن شریعتی و آثارش ظرفیتی وجود داشته که باعث شده دوباره طرح شود و هیچ نقشهای در این باره نیست و این کار خود آثار شریعتی و کیفیت و اصالت آثارش است.
زمردی با بیان اینکه او متفکر پرسشگر از جهان سنت است، افزود: او زندگی دینی و مذهبی ما را با تار و پود خود زیسته و سپهر فرهنگی و سیاسی غرب را هم زندگی و هر دو را درونی کرده است و در وجود شریعتی یک سنتز اتفاق افتاده است برای همین این یکپارچگی را درونش میبینید.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: اگر به کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» نگاه کنیم یکی از خلاق ترین پروژه های او است و قدرت و نبوغ او را در این کتاب می توانیم ببینیم.
**ادبیات و تاریخ مردم
دومین نشست از سلسه نشستهای «ادبیات و تاریخ مردم» با بررسی آثار محمود دولتآبادی در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
«محمود دولتآبادی» نویسنده اظهار داشت: وقتی که ما جوان بودیم همه جور کتابی میخواندیم، از جمله تاریخ. اما در کشور ما 2 نفر بودند که ادبیات را هم در تاریخ لحاظ کردند؛ یکی ابوالفضل بیهقی و دیگری احمد کسروی که در دوره مشروطیت می نوشت با ادبیاتی که در سرهگرایی افراطی بود.
نویسنده رمان «کلیدر» بیان داشت: من رکن هایی برای افسردگی خودم قایل هستم که چون آنها را میشناسم، میتوانم از آنها عبور کنم. یکی از این ارکان، خواندن تاریخ است و جنبه دیگری که توانسته، افسردگی ناشی از تاریخ را خنثی کند، خواندن ادبیات ایران بود.
«حسین پاینده» استاد دانشکده علامه طباطبایی توضیح داد: به صورت معول کتاب های تاریخ را اصحاب قدرت مینویسند؛ یا افرادی که قدرت سیاسی را در دست دارند یا کسانی که دارای قدرت اقتصادی هستند. منظر، برداشت و تفسیر آنها در کتابهای رسمی تاریخ آمده است. سیاستمداران غالبا نگاه محدود و بستهای دارند و در جایگاه گزارش تاریخ هم نیستند.
پاینده افزود: کسانی که قدرت سیاسی را در دست دارند، اقلیت کوچکی هستند. اما وقتی تاریخ از دیدگاه محرومان روایت میشود، روایتشان از تاریخ در خور تامل بیشتری است. سرآمدان اقتصاد و سیاست، امکان بیشتری در تحریف قدرت دارند تا مردم که سهم کمتری از قدرت دارند.
استاد دانشکده علامه طباطبایی گفت: هنر و ادبیات رئالیستی، واقعیت های اجتماعی را از دید اقشار تحتانی جامعه بررسی میکند که متناظر با تاریخ مردم است که کارشناسان تاریخ مردم را تاریخ روایت شده از پایین میدانند.
رمان نویسان رئالیسم هم از نزدیک مردم را میبینند. به همین دلیل کار آنها به روایت تاریخ مردم نزدیک میشود. فراموش شدگان تاریخ، اقلیت های قومی، زنان و هرکسی که از قدرت کنار گذاشته شده، در رمان رئالیستی دیده میشود.
وی در ادامه و با استناد به آثار داستانی محمود دولتآبادی یادآور شد: آثار شاخص او در دوره پرتحول 1340 نوشته شد. زمانی که جامعه ایرانی، گذاری دردناک از جامعه فئودالی به جامعه سرمایهداری داشت. دولتآبادی راوی این دوره در رمان است و این کشمکشها مبین بحرانی بزرگتر در ابعاد اجتماعی است. اشخاصی بسیار کم اهمیت در شهر و روستا هستند اما مسایلی که برای آنها پیش میآید، مینیاتوری از مسایلی است که در بخشی از تاریخ ایران اتفاق افتاده است.
این نویسنده و منتقد در پایان سخنانش با اشاره به توانایی خاص دولتآبادی در روایت تاریخ مردم و تحول های آن گفت: میگویند که دولتآبادی به زندگی مردم روستا توجه داشته است. در حالی که در آثار او نمونه هایی از توجه به زندگی مردم را هم می بینیم. داستان کوتاه «فقر» روایتی از تاریخ فقر و بررسی تاثیر آن بر زندگی مردم در اواخر دهه 40 است که نگاهی هم به ناهنجاری های جنسیتی دارد.
«داریوش رحمانیان» استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران گفت: احمد شاملو جملهای دارد که میگوید «آن کس که زمانه خویش را درنیابد، پیش از آن را هم درک نمیکند.» کمتر جملهای میتوان یافت که با این دقت درباره فهم تاریخی سخن گفته باشد؛ کسی که زمانه را درک کند، مورخ است. نه کسی که تاریخ مینویسد. همان گونه که درک ویژهای از جهان هست که فیلسوفانه است یا نگاه شاعرانه و... مورخ هم نگاهی ویژه به جهان دارد اما مورخ کسی نیست که صد کتاب بنویسد.
رحمانیان اظهار داشت: قلم مورخ شمعی است که روشنایی ایجاد میکند. من بارها در نقد تاریخنگاری معاصر ایران گفتهام ما با 2 مساله مواجهیم؛ غیبت مورخ و غیبت ترازو. در بررسی وضعیت تفکر معاصر مدام گفته میشود که ما فلسفه نداریم. اما درد بزرگ ما نداشتن مورخ است. مورخی که بتواند روشنگر زندگی مردم باشد. من در آثار دولتآبادی چنان قدرتی از منظر روشنگری دیده ام که در آثار هیچ مورخی ندیده ام. قلم این رماننویس از قلم مورخ، خیلی موثرتر توانسته این وظیفه را انجام دهد.
**جایزه علمی دکتر علیمحمد کاردان
هشتمین مراسم «جایزه علمی دکتر علیمحمد کاردان» با تجلیل از غلامعباس توسلی در فرهنگ سرای ارسباران برگزار شد.
«محمدامین قانعیراد» استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران توضیح داد: از 1355 خورشیدی به عنوان دانشجوی دانشگاه تهران با غلامعباس توسلی آشنا شدم. توسلی به عنوان یک معلم، استاد، پژوهشگر که نقش دانشگاهی خود را انجام میدهد، استادی که شاگرد پروری و از آنها دفاع میکند. وی بسیاری از جامعه شناسانی را که امروز در بخش های مدیریتی و سیاست گذاری کشور هستند را تربیت کرد.
قانعی راد در ادامه افزود: توسلی به عنوان تاریخ جامعه شناسی پس از انقلاب بوده و تاریخ این رشته مدیون او است چراکه وی مدافع این رشته بود و چانه زنیهای بسیاری از حیث سیاستگذاری، نهادینه سازی و تحول این رشته داشت. او با صبر و حوصله کار طاقت فرسای دفاع از این رشته را برعهده داشت و اگر تلاشهای او نبود چه بسا شاهد وضعیت تلخی در رشتههای روانشناسی، جامعه شناسی و علوم انسانی و اجتماعی بودیم.
«فرهنگ ارشاد» استاد دانشگاه با بیان اینکه توسلی نخستین فردی است که کتاب جامعهشناسی کلاسیک را ترجمه کرد، اظهار داشت: ما شاهد یک اجتماع خسته علمی هستیم اما فردی مثل توسلی در تقویت جامعهشناسی که همچنان نهال است و هنوز جا دارد تا ریشههایش عمیق شود بدون هیچ ادعایی تلاش کردند.
فرهنگ ارشاد تاکید کرد: توسلی بر اساس نیاز جامعه قدم برداشت و از جامعه شناسی دفاع کرد و زمانی که علوم اجتماعی مورد تهاجم و سوءظن قرار داشت به تاسیس انجمن جامعه شناسی ایران همت گمارد.
حجت الاسلام «احمد احمدی» رییس انتشارات سَمت عنوان کرد: پیوند ما با توسلی به زمان بازگشایی دانشگاهها برمیگردد. او با زحمت فراوان و بی ادعا مدت یک سال به همراه دوستانش به قم میآمدند و هر هفته یک تا سه روز با طرح و بررسی مسایل علوم انسانی برای طلبهها میپرداختند و حاصل این جلسه ها تدوین 180 جزوه در رشته های مختلف علوم انسانی شد. در واقع توسلی از بنیان گذاران کتاب ها و درس های دانشگاهی علوم انسانی بود.
«رضا داوری اردکانی» رییس فرهنگستان علوم گفت: توسلی دانشجوی ممتاز زبان فرانسه بود و بعد به تحصیل جامعهشناسی در کشور فرانسه پرداخت. مقام توسلی در دفاع از جامعهشناسی و علوم اجتماعی جای انکار ندارد.
داوری اردکانی ادامه داد: باید شان آموزش و پرورش حفظ شود. علوم اجتماعی به ما میگوید جای صنایع و علوم مختلف کجا است. در غرب علوم اجتماعی جامعه را کنترل میکند. ما از توسلی و کتاب هایش بسیار مطلب آموختیم و برایش آروزی پایداری داریم.
**اقتصاد اسلامی از شعار تا عمل
نشست «اقتصاد اسلامی از شعار تا عمل» در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
«غلامرضا مصباحی مقدم» استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه شهید صدر در کتاب «اقتصادنا»، پیش از تشکیل حکومت اسلامی بحث اقتصاد اسلامی را مطرح کرده، توضیح داد: در آنجا گفته شده اگر جامعه اسلامی مطابق دستورهای اسلام شکل بگیرد، اقتصاد اسلامی معنا دارد و آرمان های دست یافتنی هم در آن مطرح شده است. البته علم اقتصاد مطالعه واقعیت های عینی در جامعه و توصیف وقایع اقتصادی بوده و برای اقتصاد اسلامی، علم اقتصاد را کنار نمیگذاریم، از آن به عنوان ابزاراستفاده میکنیم، ولی فروض آن را تغییر می دهیم.
مصباحی مقدم با بیان این که بالاترین نرخ بهره را در منطقه داریم، یادآور شد: این هیچ ارتباطی به اقتصاد اسلامی ندارد. وضع موجود را به پای اسلام ننویسید. در 1362 خورشیدی قانون عملیات بانکی بدون ربا در مجلس تصویب شد و شورای نگهبان نداشتن مغایرت آن را با شرع اعلام کرد، آنجا بهره نبود. اما پاشنه آشیل نظام بانکی ما اختصاص سود علیالحساب به سپردهگذاران بود که بعد با ورود بانک های خصوصی رقابتها زیادتر هم شد. اینها عملکرد مدیران اقتصادی است، نه اسلام.
استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) بیان داشت: معتقد نیستم برای اقتصاد اسلامی نیاز به شستن دانش اقتصاد داشته باشیم، این دانش ابزار مطالعه و تحلیل را به ما می دهد و خیلی هم خوب است. ما علم جهانی نداریم و سیستم بانکی ما را هم اندیشمندان اقتصاد سرمایه داری درست کرد است.
وی یکی از مشکل های کشور را نبود حزب و پیش بینی ناپذیر بودن انتخابات ها از 1376 خورشیدی دانست و گفت: وقتی حزب نیست، نه کادر تربیت میشود و نه برنامه هست و نه کسی مسوولیت می پذیرد.
«مرتضی عزتی» استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه در دین فقط آرمانها و اصول ذکر شده، اظهار داشت: اگر مدعی اقتصاد اسلامی هستیم باید در قالب تئوری علمی و استدلال و اثبات بیاید نه به صورت شعاری و دستوری و احکامی، میتوانیم دانش اقتصاد را با اصول دین تطبیق بدهیم اما مکتب اقتصاد اسلامی نداریم، مکتب های اقتصادی علمی هستند.
عزتی جریان های علمی اقتصادی در دنیا را هم سو خواند و توضیح داد: در سیاست گذاری باید همه کارهای ما مبتنی بر علم باشد و نظارت با دین باشد و توصیه قانون اساسی هم همین است.
استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس یادآور شد: در اقتصاد اسلامی هم هدف گذاری باید براساس علم و دین باشد، به شرطی که با هم در تناقض نباشند و اگر جایی احکام قابل اجرا نبود، میتوانیم آنها را کنار بگذاریم. چون احکام ابزار وصول به اهداف هستند، نه اصل و اقتصادی اسلامی است که مبتنی بر علم اقتصاد و در چارچوب اصول اسلامی حداکثر اهداف انسانی را تامین کند. بر این اساس، اگر رشد اقتصادی پایین داریم، عزت نفس و تعامل با دنیا نداریم و مردم در رفاه نیستند، اسلامی نیستیم.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مهدی احمدی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9370**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۱۸۵۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم!
تین نیوز
این قول از ناصرالدین شاه فقط در کتاب "تاریخ بیداری ایرانیان" از ناظم الاسلام آمده است. ناظم الاسلام از روحانیون روشنفکر بود و کتاب او یکی از منابع اصلی تاریخ مشروطه به شمار می رود. کلاً مخالف سلطنت سنتی قاجار و به خصوص ناصرالدین شاه بوده است.ولی این دلیل نمی شود که دروغ گفته باشد. در حقیقت، به نظر من اگرچه در تاریخ نگاریش غرض داشته، ولی احتمالاً مرض نداشته و دروغ از خودش در نمی آورده. به هر حال، برویم سراغ خود کتاب و داستان را کامل آنجا بخوانیم . آنجا صحبت از یک "آقاشیخ علی" نامی است که به زعم ناظم الاسلام بسیار دانشمند بوده است و این نقل قول از شاه از طرف این آشیخ علی نقل شده است!از کتاب:
"آن مرحوم [آقا شیخ علی] گفت می توانم کالسکه ای اختراع کنم که او را کوک کنند یک فرسخ راه را طی کند،آن وقت چند دقیقه بایستد از چهار طرف درهای آن باز شود، از هر طرفی چند گلوله توپ خالی شود، آن وقت درهای آن بسته شود و به مکان خود برگردد، لکن اظهارِ این صنعت وقتی خواهد بود که پادشاه تهیّه ٔ قشون خود را دیده و متقبّل شود که با یکی از دوَل دشمن جنگ کند، لااقل شهرهای ایران را پس بگیرد. ناصرالدّین شاه گفت ما جز با رعیتِ خود دیگر با کسی جنگ نداریم و به اندازهٔ آن ها هم توپ داریم. لذا دماغ آن مرحوم سوخته و رفت در مازندران و در آنجا مشغول رعیتی و زراعت شد..." (تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی، بخش اوّل، ص ۱۴۷)
عجب!کالسکه ای که کوک شود و یک فرسخ (حدود ۶ کیلومتر) برود و بعد به طور خودکار درهایش باز شود و در چهار طرف شلیک کند، و سپس همان یک فرسخ را (لابد با همان کوک) برگردد! شما را نمی دانم، ولی من که یاد خودرو آبسوز افتادم. احتمالاً حتی یکبار هم عملکرد توپ های آن زمان را هم از نزدیک ندیده بوده است (برعکس شاه، که درس نظامی دیده بود و حتی در کار با توپ و جهت گیری گویا تبحری داشته).
ولی کرامات آقاشیخ علی فقط همین مقدار نبوده است. در همان قسمت از همان کتاب ناظم الاسلام، جناب آشیخ علی ادعاهای دیگر هم داشته است که اینبار مرا به یاد مستعان 110 و کرونایاب انداخت. جناب آشیخ ساعتی به اسم شب کوک اختراع کرده بودند که: "هر کس آن اسم را بداند بی خطر بگذرد، و الا به چنگال ساعت گرفتار شود!" همچنین تفنگ ته پر را ایشان اختراع کرده بود، که ناصرالدین شاه به خاطر آن او را از ابوعلی سینا دانشمندتر دانست، ولی مع الاسف با بی حزمی آن را به خارجه می فرستد و فرنگیان آن را کپی می کنند!
البته دانش وسیع آقاشیخ علی فقط محدود به اختراعات نبوده، بلکه شخص ایشان ادیسون و جفرسون را در خود جمع کرده بوده است!پس کتابی نوشته در"قانون اسلام از عبادات و سیاسیات و عادات و معاملات" که در آن وظایف کلیه اصناف و طبقات خلایق و مقامات دولتی را هم شرح کرده،چنانچه اگر به آن کتاب عمل می شد ایران گلستان می شد! اما امین السلطان به شاه هشدار داد که اجرای آن قدرت شاه را از بین می برد، پس شاه خائف شد و نکرد!
ملتفید که داستان چیست! مشخص است که این آشیخ علی یک لافزن رویافروش بوده، احتمالا نصف متوهم،نصف شارلاتان! ترکیب مخترع ماشین آبسوز و (مثلاً) بیژن عبدالکریمی! سَلَف کامل همین مغزهای پربادی که در صد سال گذشته فراوان داشتیم. از همان "مخترعانی" که اگر توانستند ابلهان دولتی را می فریبند، و اگر نتوانستند ناله سر می دهند که چرا دولت از آنها و اختراعات بی بدیل شان حمایت نکرده است. ناصرالدین شاه شخصیت باهوش این داستان است که خیلی راحت می فهمد با کی طرف است و او را دست به سر می کند. اما ناظم الاسلام خیلی راحت فریب خزعبلات این شخص را می خورد! ناظم الاسلام اگر امروز بود می شد همان کارگردان تلویزیونی که مخترع خوروی آبسوز را به تلویزیون آورد، یا همان سردار سپاهی که با مستعان 110 خود را مسخره عام و خاص کرد.
حالا بالاخره آیا جمله فوق را ناصرالدین شاه گفته یا نه؟! کی می داند! اصلاً مهم نیست! یک لافزن دروغگو یا متوهم داستانی سرهم کرده است.ممکن است اصلا شاه چنین چیزی نگفته باشد، یا شاید هم به شوخی خواسته یک آدم گیر را از سر خودش باز کند. وقتی در بقیه سخنان مستند ناصرالدین شاه و اعمالش چیزی وجود ندارد که چنین احساس وطرز تفکری را نشان دهد، اصلاً و واقعاً اصلاً مهم نیست که آشیخ علی راست گفته یا دروغ! چیزی که مهم است این است که چگونه روشنفکران ما از آن زمان عاشق باد و گزافه گویی و رویافروشی بودند.مهم این است که هر روز با پخش مطالبی سخیف از راست و دروغ ، باید نیشی به آخرین پادشاه سنتی کشور زده شود، و همه هم با بدون هیچ دید انتقادی آنها را باور می کنند و منتشر می کنند.
آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید