Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-28@07:17:39 GMT

شب گریزی خیابان خواب های پایتخت

تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۶۴۱۳۷

شب گریزی خیابان خواب های پایتخت

تهران- ایرنا- روزنامه ابتکار در گزارشی به بررسی شرایط 3 گرمخانه که زنان و مردان بی خانمان در تهران در آنها به سر می برند پرداخت و نوشت: این گرمخانه ها پناهگاه زنان و مردان خیابان خواب از سوز سرما است اما اگر صبح اول وقت به خیابان‌های پایتخت سری بزنیم باز هم معتادان و خیابان‌خواب‌هایی را می‌بینیم که با پتویی کهنه و نازک در خواب هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه در این گزارش می خوانیم: از تهران که خارج می‌شوی نرسیده به جاده چالوس در همان اتوبان تهران - کرج مکانی وجود دارد به نام «مددسرای آفتاب نیلوفری»؛ جایی که پناهگاه زنان خیابان‌خواب از سوز سرماست، سرمای زمستانی که چند روزی است در آیینه تهران رخ نموده و تیر نگاهش بی‌خانمان‌ها را نشانه رفته است. زنان خیابان‌خواب با مترو به اینجا می‌رسند اما در سوز سرمای شب این حوالی که سنگ هم می‌ترکد، باید حداقل 200 تا300متر در برهوت پیاده‌روی کنند و اگر با مشکلی روبرو نشوند بالاخره خود را به سرپناهی امن می‌رسانند.

«سیمین» مددجویی است که مامنی برای شب‌گریزی‌های پایتخت یافته است. او به «ابتکار» می‌گوید: «دیشب که رسیدم مددسرا خیلی سرد و لباس‌هایم خیس شده بود، مجبور شدم آنها را بشورم و روی بند پهن کنم اما صبح لباس‌هایم یخ زده بود. منتظر شدم که کمی یخ آن باز و بعد آن را در خوابگاه پهن کردم تا خشک شود. چون اطراف این ساختمان باز است سرمایش هم بیشتر است.»

**خوشحالی از تیتراژ یکی از سریال‌ها
یک سوی این مددسرا سه خوابگاه است. به نظر می‌رسد خوابگاه اول زنان سرزنده است و شور خاصی را در خود جای داده، فقط 6 تا 7قدم با ساختمان اداری فاصله دارد. اتاق‌ها در یک سالن کنار هم قرار گرفته‌اند. از ساختمان اداری که پا به بیرون می‌گذاری صدای دست‌ها و شادی‌شان به وضوح به گوش می‌رسد. در خوابگاه که باز می‌شود بوی بدی مشام را پر می‌کند. زن‌ها به روی خودشان نمی‌آورند که مددکار و دو غریبه وارد شده‌اند. کنار هم روی تخت دوطبقه روبروی تلویزیون نشسته‌اند و از تیتراژ یکی از سریال‌ها سرخوش هستند و دست می‌زنند. به نظر می‌رسد سن اکثرشان 35سال به بالاست.

یکی‌ از آنها به دیگران اشاره می‌کند که دست نزنند اما برایشان مهم‌ نیست که شادی‌شان مشکلی ایجاد می‌کند یا نه، فقط می‌خواهند تیتراژ شاد را از دست ندهند. آن دیگری می‌پرسد بازرس هستید؟ زن دیگری جوابش را می‌دهد و می‌گوید: خب باشند. اشکالی دارد که دست بزنیم؟

«سیمین» به مددکار می‌گوید: «من دارم می‌روم حمام.» لباس‌های زیادی زیر بغل زده و به سمت حمام می‌رود. مددکار می‌گوید: «لباس‌هایت را نشوری. بذار بندازیم تو لباسشویی.» «سیمین» لبخندی پر از شیطنت تحویلش می‌دهد و می‌گوید: «نه، اگر بشورم باز یخ می‌زند.» مددکار رو به من می‌کند و می‌گوید: «کارش این است که هر روز لباس‌هایش را می‌شورد. وسواس دارد و دوست ندارد لباس‌هایش را در لباسشویی بریزد.»

زنی میانسال با موهای بلوند وارد خوابگاه می‌شود. با دستش گردنبند سفید مرواریدش را بالا می‌گیرد و با صدایی نازک سلام می‌دهد و می‌پرسد: «شما بازرسید؟» بدون آن که منتظر جوابش بماند، می‌خندد و از کنارم رد می‌شود. می‌رود و به دیگر زنانی که تلویزیون تماشا می‌کنند، می‌پیوندد.

از آنجا که بیرون می‌آیم، اگرچه هوا سرد است اما حال‌مان از بوی بد جا می‌آید. مددکار می‌گوید: «چون هوا سرد است نمی‌گذارند هواکش را روشن کنیم. می‌گویند سردمان می‌شود. به خاطر همین در خوابگاه‌ها بو می‌پیچد.» همین توضیحات زمان پیمودن دو، سه قدم برای رسیدن به بهداری را پر می‌کند. در بهداری دو تخت وجود دارد و یک یخچال. یکی از تخت‌ها مخصوص بانوان است و دیگری تخت بیمارستانی. اما فقط یک جعبه کمک‌های اولیه متوسط و چند وسیله بهداشتی زنان در قفسه‌های بهداری وجود دارد.

**پذیرش مادران با کودکان فقط تا 6سال
بعد از بهداری، به هال کوچکی که سه اتاق دارد وارد می‌شویم. اولی اتاق مادر و کودک است. مددجو می‌گوید: «ما کودکان را تا سن پنج تا 6سال با مادرهایشان پذیرش می‌کنیم اما سنین بالاتر را نمی‌توانیم پذیرش کنیم.» در اتاق کودک که باز می‌شود دو سه عروسکی که به دیوار میخ شده و سه تخت یک طبقه جلوه‌گری می‌کند. نه از تخت کودک خبری است و نه از وسایل بازی. مددکار می‌پرسد: «اسباب‌بازی‌ها کجاست؟» مددیار می‌گوید: «جمع‌شان کردیم.» وارد اتاق که می‌شویم سه زن در اتاق مادر و کودک هستند. زنانی که با دیدن‌مان به استقبال‌مان می‌آیند و با گرمی سلام و تعارف می‌کنند. یکی‌شان با شادی می‌گوید: «اینجا اتاق مادر و کودک است اما فعلا ما اینجاییم.» انبار لباس، خوراکی‌ها (فاسدنشدنی)، پتو، ملحفه‌ها و... کنار اتاق مادر و کودک است. لباس‌های رنگارنگ و مختلف روی چوب لباسی کنار هم چیده‌ شده‌اند. مددکار می‌گوید: «این لباس‌ها را خیران به ما می‌رسانند. نو نیستند اما در حد نو، شسته و تمیز هستند.»

کنار انبار هم جای استراحت کارکنان مددسراست. دوباره به محوطه برمی‌گردیم. مددکار می‌گوید: «کسانی که در اتاق مادر و کودک نگهداری می‌شوند عصبی هستند. نمی‌توانند با دیگران در یک خوابگاه بمانند. ما هم آنها را در این اتاق جا دادیم.»

**انجام تست ایدز از مددجویان
به خوابگاه دوم که می‌رویم مددجوی اولین تخت خیلی آرام می‌پرسد: «شما دکتری؟» پاسخ می‌دهم: «نه.» می‌گوید: «من دکتر نیاز دارم، برای همه جام.» مددکار سریع می‌گوید: «باشه می‌گوییم دکتر هم بیاید. چون مددجوی ما نیاز به چکاپ دارد.» مددجوی دومین تخت، زنی است میانسال که به نظر بی‌هوش شده است.می‌پرسم: «نیاز به پزشک ندارد؟» مددکار می‌گوید: «نه. این خانم را گشت به اینجا منتقل کرده است. چون گشت‌ها از صبح تا شب در خیابان‌ها می‌چرخند، مددجویان خسته می‌شوند. به محض اینکه به اینجا می‌رسند، حمام می‌کنند و می‌خوابند.» و در پاسخ به این سوال که آیا پزشک مقیم دارند یا خیر؟ می‌گوید: «ما دنبال این هستیم که پزشک مقیم داشته باشیم. در طول 1.5ماهی که اینجا را تحویل گرفته‌ایم دو بار پزشک به اینجا آمده و همه را معاینه کرده است. آذرماه هم تست HIV از مددجویان گرفتیم.»

**چهار ماه است که پاکم
بعد از گذشتن از سرویس بهداشتی، وارد آشپزخانه می‌شویم. مددکار می‌گوید: «همه نوع غذایی اینجا سرو می‌شود.» آشپزخانه بزرگ و تمیز است و دیگی پر از عدسی در کنار دیوار آن روی اجاق
تک‌شعله قرار دارد. وارد حمام که می‌شویم، «سیمین» در یکی از حمام‌هاست و در همین مدت کوتاه لباس‌هایش را شسته است. بعد از حمام وارد خوابگاه سوم می‌شویم. به گفته مددکار، قرار است اینجا به محلی برای نگهداری معتادان پرخطر یا همان DIC تبدیل شود.

بازدیدمان که به اتمام می‌رسد، همان زن مو بلوند میانسال می‌آید. باز هم گردبند مرواریدش را در هوا می‌گیرد، پشت چشمی نازک می‌کند و می‌گوید: «من چهار ماه است که پاکم.» خوشحال می‌شوم. شادی را که می‌بیند از قیافه‌ای که گرفته بیرون می‌آید و می‌خندد. به نظر می‌رسد دلگرم می‌شود.

**ارائه وسائل پیشگیری به مددجویان
خروج‌مان اما با خداحافظی همراه نبود، بلکه مددکار در پاسخ به سوالاتم اطلاعات دقیق‌تری داده و می‌گوید: «زنان کمی هستند که برای گرفتن وسائل پیشگیری به ما مراجعه کنند اما چون مددجویان‌مان را می‌شناسیم به آنها آموزش داده و این وسایل را در اختیارشان قرار می‌دهیم تا از ابتلای آنها به بیماری‌های مقاربتی پیشگیری کنیم.»

از مددسرای بانوان که با 30درصد ظرفیتش فعال بود، بیرون می‌آییم. مددسرایی که مددجویانش را مجبور نمی‌کند که در بدو ورود به مددسرا ویزیت شوند و حتما استحمام کنند. مددسرایی که در روزهای سرد هم با استقبال کمی روبروست و ظرفیت اسکان اضطراری را هم ندارد.

همراه اعضای کمیته اجتماعی شورای شهر تهران به سمت شوش و هرندی می‌رویم و مقصدمان مددسرای معروفی است که محمدعلی نجفی، شهردار تهران در اولین روزهای کارش در شهرداری و پس از آن محمدرضا عارف و محمدرضا بادامچی، دو نماینده مردم تهران در دوره دهم مجلس از آنجا بازدید کرده‌اند.

این مددسرا در یک پارک واقع شده است. از کنار چند جوان معتاد رد می‌شویم که روی صندلی‌های پارک نشسته‌اند و پایپ‌هایشان را برای مصرف موادمخدر آماده می‌کنند. برخلاف مددسرای بانوان دسترسی به این مددسرا آسان است.

با کمال تعجب در اینجا که مردان در بخش اداری پذیرش می‌شوند، پزشک حاضر است و قبل از پذیرش مددجویان معاینه می‌شوند و به محض ورود استحمام می‌کنند. وارد مددسرا که می‌شویم شام سرو شده و چند نفری که به سفره شام نرسیده‌اند گوشه‌ای دور یک سفره کوچک نشسته‌اند و عدس‌پلو با گوشت می‌خورند. با یکی از مددجویان که همکلام می‌شوم، می‌گوید: «من از یزد آمده‌ام تا کار پیدا کنم اما تا حالا نتوانستم. اینجا خیلی خوب است. همه رسیدگی‌هایشان خوب است و هم کاری می‌کنند که همه کسانی که اینجا هستند با هم رفیق باشند و به هم محبت کنند.» مردی سالمند از کنارمان می‌گذرد، یک پایش مشکل دارد. همه از هنر او در کفاشی تعریف می‌کنند، اما خودش می‌گوید: «پایم خیلی درد می‌کرد و دیگر نتوانستم کار کنم. الان یک سال است که بیکارم و مجبورم به اینجا بیایم.»

**قفل هر موبایل، تبلت یا لپ‌تاپی را باز می‌کنم
70مددجو در اینجا نگهداری می‌شوند. مددجویانی که هر کدام‌شان در کار خود حرفه‌ای اما از سوی خانواده‌ رانده‌ شده‌اند. مددکار می‌گوید: «در بین مددجویان‌مان متخصصانی هستند که در حرفه خودشان رو دست ندارند.» مردی حدودا 50ساله را صدا می‌کند. مرد جلویم می‌ایستد و می‌گوید: «هر موبایل، تبلت یا لپ‌تاپی به من بدهی قفلش را باز می‌کنم و اگر نیاز به تعمیر داشته باشد تعمیرش می‌کنم. کارم تعمیر موبایل و لپ‌تاپ بوده.» وقتی می‌پرسم: «پس چرا اینجایی؟!» سرش را پایین می‌اندازد و زیر چشمی نگاهم می‌کند و از اصرار در مورد گفتن داستان زندگی‌اش منصرفم می‌کند.

دوباره به بخش اداری می‌رویم. مسئول مددسرا می‌گوید: «فضایی مختص شهرداری اینجاست که ما درخواست کردیم آن را به ما بدهند. می‌خواهیم با سرمایی که در راه است امکان اسکان اضطراری 200مددجوی دیگر را هم داشته باشیم. طرحش را ارائه و موافقت‌های ضمنی را هم دریافت کردیم اما هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. امیدواریم با سرمایی که در راه است، کارتن‌خوابی جان خود را از دست ندهد.» او توضیح می‌دهد: «مددجویان کار می‌خواهند تا حداقل ماهی 500 تا 600هزار تومان درآمد داشته باشند. مدیران مددسراها این موضوع را با شهرداری مطرح کردند چراکه توانایی اشتغال‌زایی دارند اما به دلیل موقت بودن(اسکان شبانه)این اجازه به ما داده نمی‌شود.»

درحالی از این مددسرا هم خارج می‌شویم که به این فکر می‌کنم اگر صبح اول وقت به خیابان‌های پایتخت سری بزنیم باز هم معتادان و خیابان‌خواب‌هایی را می‌بینیم که بی‌اعتنا به عابرانی که با عجله خود را به محل کار خود می‌رسانند، با پتویی کهنه و نازک در خواب هستند؛ افرادی که با وجود سرمای زمستان ترجیح می‌دهند سوز سرما را به جان بخرند اما به مددسراها مراجعه نکنند؛ معتادانی که با ظاهری ژولیده چهره پایتخت را ناپسند جلوه می‌دهند.

با توجه به اظهارات رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست که در آلوده‌ترین روزهای تهران از مردم خواست تا دعا کنند باد بیاید و کمی از آلودگی تهران بکاهد، به نظر می‌رسد حالا باید دست‌های دعایمان را بالا ببریم تا مبادا سرما چنان شدت پیدا کند و بعد از آن وارونگی اتفاق بیفتد چراکه به‌طور حتم جان کارتن‌خواب‌های تهران هم به خطر خواهد افتاد.

*منبع: روزنامه ابتکار، 1396.10.23
**گروه اطلاع رسانی**9370**9131** انتشار دهنده: شهربانو جمعه

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۶۴۱۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۵ اتفاقی که شهرداری تهران پای درختان ایستاد

به گزارش همشهری آنلاین، با وجود تلاش‌های مدیریت شهری در دوره فعلی در راستای صیانت از درختان و فضای سبز تهران، هجمه‌هایی درخصوص قطع درختان به شهرداری تهران وارد شد. مرور کارنامه فضای سبز مدیریت شهری ششم نشان می‌دهد که نه‌تنها عزمی برای قطع درختان و نابودی فضای سبز تهران وجود ندارد، بلکه اقدامات خوبی هم در حوزه فضای سبز صورت گرفته است. همچنین شهرداری تهران برخوردهای جدی با متخلفان حقیقی و حتی حقوقی داشته است که در ادامه به اهم اقدامات این حوزه اشاره می‌کنیم.

مقابله با تخریب بوستان اقاقیا

بهمن سال گذشته بود که قطع درختان بوستان اقاقیا جنجال به پا کرد. ماجرا این بود که مدیران یکی از مجموعه‌های وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام، بخشی از بوستان اقاقیا را در محله داوودیه فنس‌کشی و ۶۰ درخت را قطع کردند. شهرداری بلافاصله وارد عمل شد و فنس‌ها را نصب کردند و درختان دوباره کاشته شدند.

جوان‌سازی‌ خیابان ولیعصر

درختان خیابان ولیعصر(عج) همواره در معرض تخریب برج‌سازها و متخلفان ساختمانی قرار داشته و دارند. قطع درختان این خیابان به بهانه‌های مختلف همواره از موضوعات رسانه‌ها بوده و هست. اواسط سال ۱۴۰۱قطع ۱۰ اصله درخت مقابل یک ملک خبرساز شد و باز هم شهرداری تهران را به اهمال‌کاری متهم کردند. درحالی‌که شهرداری پس از پیگیری موضوع از مالک به مراجع قضایی شکایت کرد و مقرر شد مالک ۱۱۷میلیارد تومان جریمه بپردازد و بیش از ۱۰۰اصله درخت هم در این خیابان غرس کند. همچنین در این دوره به جای درختان خشک‌شده و آفت‌زده خیابان ولیعصر(عج) چند هزار اصله درخت جوان کاشته شد.

حفظ درختان مؤسسه ژئوفیزیک‌دانشگاه تهران

موضوع قطع ۵۰درخت و جابه‌جایی ۲۰۰نهال مؤسسه ژئوفیزیک‌ دانشگاه تهران فروردین ۱۴۰۱مطرح شد که درنهایت با پیگیری‌ و پافشاری شهرداری تهران، مسئولان دانشگاه تهران از اقدامات خود عقب‌نشینی و ادعا کردند، اقدام این مؤسسه در جابه‌جایی درختان با مجوز قانونی و در راستای توسعه فعالیت‌های علمی و آموزشی دانشگاه بوده است اما با تلاش شهرداری این کار متوقف شد.

شکایت از کاخ سعدآباد به‌ خاطر قطع درخت

آخرین روزهای آبان ۱۴۰۲تصاویری از درختان قطع‌شده کاخ سعدآباد منتشر شد. گرچه روابط‌عمومی مجموعه سعدآباد در واکنش به این موضوع اعلام کرد تنها ۳اصله درخت خشکیده و آفت‌زده قطع شده‌اند اما شهرداری تهران بازهم پیگیر ماجرا شد و از مجموعه کاخ سعدآباد بابت این کار شکایت کرد.

تابلوی درخت در متروی بهارشیراز

حفاظت از درختان شهر تنها به نظارت و پیگیری قانونی محدود نمی‌شود؛ گاهی با یک ابتکار کوچک نیز می‌توان در مسیر حفظ محیط‌زیست شهر قدم برداشت؛ اقدامی که در زمان افتتاح متروی بهار شیراز از سوی شهرداری تهران مورد توجه قرار گرفت. در این ایستگاه ۲اصله درخت قدیمی وجود دارد که اطراف آنها با محفظه شیشه‌ای پوشانده‌ و به یک تابلوی زیبا و خیره‌کننده تبدیل شده است.

ممانعت از خشک‌شدن درختان مجموعه انقلاب

تعدادی از درختان مجموعه انقلاب در ادوار گذشته خشکانده و قطع شدند و گویا مدیریت شهری هم این موضوع را پیگیری نکرده است. در این دوره اعضای شورای شهر تهران از شهرداری تهران خواستند تا این موضوع را پیگیری کند و مانع از تکرار این اقدام در مجموعه انقلاب شود. شهرداری تهران هم موضوع را به‌صورت حقوقی و قانونی پیگیری کرد و شکایت از این مجموعه همچنان در چرخه پیگیری است.

کد خبر 847214 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها فضای سبز شهردارى تهران گیاهان و درختان

دیگر خبرها

  • تیغ جراحی بر طرح ترافیک تهران/ پلیس و شهرداری به توافق می‌رسند؟
  • آتش‌سوزی در ساختمان اقامتی در خیابان ولی‌عصر(عج)
  • (تصاویر) خیابانی که قرار بود شانزلیزه ایران شود
  • مرگ موتورسوار در کورس با پراید
  • مرگ ۲ تن در ۲ تصادف رانندگی به فاصله ۱۰ دقیقه در پایتخت
  • خبر جدید و لو رفته درباره طارمی
  • ۵ اتفاقی که شهرداری تهران پای درختان ایستاد
  • قیمت جالب خانه‌های شرق تهران/ با ۳ میلیارد تومان خانه بخرید + جدول قیمت
  • (تصویر) پلیس زن راهنمایی و رانندگی در خیابان‌های تهران قدیم
  • تهران قدیم| پلیس زن راهنمایی و رانندگی در خیابان‌های تهران/ عکس