Web Analytics Made Easy - Statcounter

آیا فعالان شبکه های اجتماعی توانسته اند یا می توانند جای خبرنگاران و رسانه های رسمی را بگیرند؟ آیا با فعالیت شبکه های اجتماعی و شهروند خبرنگاران در آینده رسانه های رسمی معتبر کارایی خواهند داشت؟ ۲۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۲ رسانه ها خواندنی برگزیده نظرات

به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت هادی شریفی را در ادامه می خوانید:

آخرین خبری را که شنیده اید یادتان هست؟ آیا منبع آن برای شما اهمیت داشته یا اینکه فقط به محتوای آن دقت کرده اید؟ آیا صرف اینکه آن خبر را در یک گروه یا کانال تلگرامی غیر رسمی و یا یک صفحه اینستاگرام دیده اید پذیرفته اید؟ آیا شایعات، تصاویر و فیلم های عجیب و نادری که در یکی از شبکه های اجتماعی دیده اید صرفا باتوجه به نوع روایت آن پذیرفته اید؟

در چند سال اخیر با ایجاد و توسعه شبکه های اجتماعی و پیام رسان های اینترنتی شاهد آن هستیم که اخبار به صورت وسیع و گسترده توسط افرادی که خود پیش تر مخاطب خبر بودند منتشر و توزیع می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دیگر رسانه های خبری حتی آنلاین قدرت گذشته را ندارند و رسانه های خبری مکتوب هم بیشتر به تحلیل و گزارش می پردازند تا نقل اخبار.

همچنین با به وجود آمدن و فراگیر شدن ابزارهای ضبط وقایع از قبیل دوربین های گوشی موبایل و یا ضبط کننده های صوتی که در لحظه قادرند از هر اتفاقی حول شما عکس، صوت یا فیلمی مناسب تهیه کنند و همچنین فراگیری ابزارهای رایانه ای حرفه ای از قبیل نرم افزارهای ویرایش عکس و فیلم و صدا و فراگیر شدن امکان ارسال آنلاین توسط اینترنت در یکی از شبکه های اجتماعی یا پیام رسان ها تحول شگرفی در زمینه ارتباطات پیش آمده و همه افراد تبدیل به یک خبرنگار مجهز در محل وقوع رخداد شده اند.

تعریف فرایند ارتباط که روزی فرستنده، گیرنده، وسیله ارتباط و نهایتا محتوای پیام ، رمزنگاری و بازخورد آن در مخاطب بود تا حد زیادی تفاوت کرده است. با توجه به دوطرفه شدن فضای رسانه ها در شبکه های اجتماعی وسیله ارتباط از روزنامه و مجله و سایت به تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و ... در حال تغییر است و فرستنده پیام گیرنده روی خط نیز می تواند باشد و البته گیرنده و مخاطب قدیم، تولید کننده محتوا نیز می تواند باشد و دیگر وسیله ارتباط آن اهمیت قدیم را ندارد بلکه پیام است که هرچه قوی تر و نافذتر باشد مخاطب بیشتری خواهد داشت. بارها برخورده اید در شبکه های اجتماعی به متن یا کلیپی که توسط یک فرد عادی تهیه شده و میلیونها بازدید و مخاطب داشته است.

 

اما آیا این به منزله پایان خبرنگاری و رسانه های رسمی است؟

بیشتر بخوانید:

          پایان خبرنگاری

به یک صفحه روزنامه نگاه کنید، منابعی مختلفی را برای اخبار آن می بینید: تسنیم، ایسنا، مهر، فارس، ایرنا، رویترز، آسوشیتدپرس، بی بی سی و رسانه های رسمی دیگر. ممکن است ستون مخاطبان را در آن روزنامه نیز ببینید که نظرات خود را اعلام کرده اند یا واکنش مخاطبان شبکه های اجتماعی به موضوعی خاص را هم در بر دارند. اما تا حال سوال کرده اید چرا این رسانه های رسمی به خبر یک کانال تلگرامی و یا صفحه اینستاگرامی غیررسمی (داخلی یا خارجی) استناد نمی کنند و به آن نمی پردازند و اگر بخواهند به آن توجه کنند در خصوص رد یا تایید اخبار آنها سخن می گویند اگرچه در وسعت خیلی زیادی منتشر شده باشد؟

پاسخ این سوال ساده است: مخاطبان و البته همه ما به اخبار و حتی روایت رسانه های غیررسمی «اعتماد» نداریم؛ چراکه بارها و بارها شایعات و اخبار و روایت های نافذ ولی کذب دیده ایم؛ و آموخته ایم که نباید به آنها اعتماد کنیم؛ و اخبار آنها را هرچند قوی و مستدل به چشم یک گزاره اثبات نشده می نگریم.

حتی مخاطبان حرفه ای تر به یک منبع رسمی خاص نیز اکتفا نمی کنند بلکه چندین منبع را با گرایش های مختلف می نگرند چون می دانند هر رسانه رسمی هم با نگرش خود یک خبر را تنظیم می کند.

امروزه اکثر مخاطبان دیده اند آن عکس معروف را که سه فریم کنار همه چیده شده است. در یک فریم سرباز تفنگ را به سر فرد بازداشتی نشانه رفته، در فریم دیگر سرباز فرد بازداشت شده را تهدید می کند و سرباز دیگری به فرد آب می دهد و در فریم دیگر فقط یک سرباز به فرد بازداشت شده آب می دهد و همه می دانند که باید مراقب باشند که تحت تاثیر یک نگاه خاص قرار نگیرند. امروزه اکثر مخاطبان به یک تصویری که از یک رویداد و روایت آن در ذهنشان ساخته می شود به چشم قسمتی از یک پازل نگاه می کنند که باید تکه های دیگرش را با توجه به رسانه های رسمی دیگر بسازند که حتی ممکن است تحریف شده باشد نه یک بوم کامل نقاشی که واقعی است.

پس باید لحاظ داشت آنچه که تغییر عمده کرده است وسیله ارتباط است نه شانیت و جایگاه رسانه فرستنده. رسانه ها به عنوان فرستنده پیام جایگاه خود را دارند و فقط گویی ابزار این انتقال پیام از سایت به کانال تلگرامی تغییر کرده است و در این میان مردم به یک خبرنگار و یا شهروند خبرنگار برای رسانه ها تبدیل شده اند و نمی توان گفت آنچه که لزوما مردم در شبکه های اجتماعی روایت کنند مخاطبان می پذیرند.

اثبات این هم ساده است، به کانالهای خبری  تلگرامی گوشی خود نگاه کنید، از چندین منبع مختلف خبر دریافت می کنید و فهرست کانالهای خبری تلگرامی شما شامل رسانه های داخلی با گرایش های مختلف سیاسی با پشتوانه نهادهای مختلف داخلی و همچنین رسانه های مختلف بیگانه نیز هست که بارها و بارها باتوجه به سوگیری خاص رسانه های بیگانه طعم دروغهای آن را چشیده اید؛ اما دنبال این هستید که اخبار را با منابع و گرایش های مختلف داشته باشید که مبادا خبر درستی را حتی در میان ده ها اخبار نادرست یک کانال تلگرامی شایعه پرداز از دست بدهید یا اینکه حداقل از شایعات آن مطلع باشید و نهایتا تصمیم گیری کنید که چگونه آن را بپذیرید اگرچه روایت مورد نظر مطلوب شما نیز نباشد.

این روزها همه کار با فتوشاپ و ابزارهای دیگر ویرایش عکس و فیلم و صوت را بلدند و البته می دانیم دارندگان رسانه های معاند در استفاده از آنها برای دروغ سازی مسلطند و همچنین توانایی آن را دارند که از یک پیام صوتی، متنی و یا تصویری صحیح، یک روایت ناصحیح بسازند؛ که بارها و بارها شاهد آن بوده ایم و هرچند داستان سرایی ها و روایت های نافذی از آنها دیده باشیم به آنها اعتماد نداریم و منتظریم یک یا چند مرجع رسمی آن را تایید یا تکذیب کنند.

البته شاید عده ای کمی آن را بپذیرند اما این عده در مقابل فضای کلی روانی جامعه آنچنان موثر نیست و نهایتا می توانند افکار عمومی را با یک شایعه تشنه واکنش مقامات رسمی کنند.

 

نکته ای دیگر در روایت شهروند خبرنگاران

خارج از اینکه یک مطلب ممکن است صرفا دروغ پردازی برخی رسانه های غیررسمی باشد نکته دیگر نوع مخابره و روایت یک خبر توسط یک شهروند خبرنگار است که ممکن است مخاطب را به خطا بیاندازد.

بعنوان مثال فرض کنید شخصی در شهر دمشق صدای مهیبی می شنود و سریعا به سوی محل حادثه حرکت می کند تا بعنوان یک شهروند خبرنگار آن را گزارش کند. به محل که می رسد؛ وسط بازار است که بر اثر انفجار آتش گرفته است. اولین روایت این شخص با توجه به سابقه ذهنی او از شهر دمشق و همچنین گفته های افراد حاضر در محل انفجار، یک بمب انتحاری در بازار دمشق است که تعدادی کشته و زخمی نیز برجای گذاشته است چرا که افراد زخمی بسیاری هم روی برانکار خوابیده اند. این شخص به سرعت فیلم و عکس می گیرد و در توئیتر یا فیس بودک خود منتشر می کند و با توجه به اینکه اولین روایت این مطلب است به شدت در شبکه های اجتماعی بازنشر می شود که "انفجار انتحاری در بازار دمشق تعدادی کشته و مجروح برجای گذاشت" و فیلم آن نیز ضمیمه خبر است. پس از دقایقی معلوم می شود که انفجار بمب نبوده و ناشی از انفجار یک کپسول گاز بوده است. پس اصل خبر بمب گذاری تکذیب شده است. پس از گذشت ساعتی از انفجار و پی گیری خبرگزاری رسمی از منابع رسمی، مشخص می شود که در انفجار کپسول گاز کسی کشته نشده و فقط تعدادی زخمی داشته است. و نهایتا خبر رسمی می شود " 6 زخمی بر اثر انفجار کپسول گاز در بازار دمشق". در این خبر شهروند خبرنگار اصلا قصد فریب نداشته بلکه خواسته روایتی سریع و عینی ارائه بدهد اما موفق نشده است.

جالب اینجاست که بدانید شبیه این خبر چندی پیش منتشر هم شد و همچین نتیجه ای هم داشت.

 

اصل مساله چیست؟

و اما این مساله از یک اصل ارتباطاتی ساده نشات می گیرد که معمولا در انتشار یک پیام، گیرندگان آن به چندین دسته تقسیم می شوند: پذیرندگان اولیه، پذیرندگان ثانویه و دیرپذیرندگان.

1- پذیرندگان اولیه یا زودپذیرندگان به محض شنیدن یک خبر حتی غیر رسمی آن را باور می کنند. تعداد این افراد نسبت به دیگر دسته ها کمتر است. شاید این افراد برای اخبار خیلی مهم به یک منبع رسمی مراجعه کنند؛ مثلا خبر تعطیلی بر اثر آلودگی هوا را در یک کانال تلگرامی غیررسمی می بینند اما نهایتا باتوجه به اینکه مساله مهمی است به یک منبع اصلی مراجعه می کنند و فردا به محل کار یا مدرسه نمی روند؛ یا اینکه این افراد پذیرندگی بالایی در مقابل شایعات شبکه های اجتماعی و اخبار کذب دارند.

2- پذیرندگان ثانویه که قسمت عمده ای از بازه مخاطبان را شامل می شوند معمولا با شنیدن یک خبر که از منابع غیررسمی و یا حتی یک خبرگزاری رسمی دریافت کرده اند به چند منبع رسمی و نهایتا اخبار تلویزیونی که رسمیت بالاتری دارد مراجعه می کنند و تصمیم می گیرند. این افراد پذیرندگی کم و حداقلی در مقابل شایعات فضای مجازی دارند.

3- دیرپذیرندگان که آنها نیز بازه کمی را شامل می شوند افرادی هستند که اخبار را حتما باید در منابع رسمی و همچنین اخبار معتبر تلویزیونی ببینند تا آن را باور کنند و شایعات فضای مجازی را می توان گفت اصلا نمی پذیرند.

باید توجه داشت که برخی اخبار که از منابع غیررسمی دریافت می شود اگر در ذهن مخاطب سابقه ای داشته باشد تا حدی موجب پذیرش او می شود. بعنوان مثال اکثریت مردم می دانند که عده قلیلی از مدیران دولتی دریافتی های بالایی دارند اما اینکه میزان آن چقدر است را نمی دانند تا اینکه یک منبع غیررسمی فیش حقوقی یکی از مدیران را منتشر می کند که دریافتی نجومی و در حد مثلا ماهیانه 50 میلیون تومان دارد. این مخاطب باتوجه به اینکه قبلا برگرفته از منابع رسمی و یا مشاهدات عینی افرادی که به آنها اعتماد دارد کلیت آن را شنیده، تا حد زیادی می پذیرد و البته اگر جزو پذیرندگان ثانویه باشد می داند که با یک فتوشاپ ساده می توان یک فیش حقوق نجومی ساخت، پس منتظر تایید منابع رسمی می ماند.

 

راه حل چیست؟

راه حل اصلی در برخورد با مخاطبانی که شایعات را به سرعت قبول می کنند آگاهی بخشی و دعوت به تفکر و تعقل است؛ اگرچه استفاده از روایت های قوی و نافذ و شیوه های عملیات روانی رسانه ای پدیده ای آشکار برای همه جبهه های رسانه ای است. و متاسفانه باتوجه به اینکه در زمینه علوم ارتباطات ما بیشتر مصرف کننده علوم غربی بوده ایم سالها با آنچه که باید بیاموزیم فاصله داشته ایم و نکته مهمتر آنکه رسانه های غربی هیچگاه به ما نمی گویند و نخواهند گفت که چگونه ما را می فریبند و تنها علوم ابتدایی را در اختیار ما قرار می دهند و آنچه که در دانشگاههای ما یافت می شود بسیار با آنچه که در رسانه های بیگانه عملیاتی می شود فاصله دارد.

اگر بپذیریم که نه حقیقت بلکه نوع روایت است که امروز مورد توجه مخاطب است و مخاطب به آن بعنوان حق می نگرد پس به صورت غیر مستقیم پذیرفته ایم که حداقل برخی از افراد اصلا جویای حقیقت و واقعیت نیستند بلکه تحت تاثیر افکارعمومی دنبال ساختن حقیقتی کاذب و مصنوعی اند که خوشایندشان باشد؛ این اگرچه ظاهرا درست به نظر می رسد اما در باطن همیشه جدالی بین حق و باطل های با رنگ و لعاب حق وجود دارد و این مساله ای نیست که به تازگی عارض شده باشد بلکه از اولین تشکیل جبهه حق در مقابل باطل وجود داشته و چه بسا باطل مخاطب و پیروان بیشتری داشته است اما این به معنی پایان حق و حقیقت نیست که در این صورت باید انسانیت بارها و بارها هزاران سال پیش نابود شده بود.

ممکن است تحت تاثیر هم افزایی رسانه های رسمی، باطلی به صورت مقطعی جای حق را بگیرد اما مسلما این باتوجه به وسعت فضای ارتباطاتی و امکان مواجهه افراد با حق، در طولانی مدت نتیجه نخواهد داد. همچنانکه بی بی سی کشتار کودکان فلسطینی را توسط صهیونیستها، بارها و بارها سانسور کرد و نهایتا صدای اعتراض مردم معترض لندن مقابل ساختمان بی بی سی از تلویزیون آن ناخواسته پخش شد.

انتهای پیام/

R30441/P30441/S9,1299,1300/CT12

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۱۵۲۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عهد کردیم خودسانسوری نکنیم

به گزارش قدس آنلاین، ​​​​​​این برنامه در هر قسمت، یکی از پرونده‌های مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی می‌کند. فصل اول بی‌واسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما می‌رود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدری‌نیا»  کارگردان و تهیه‌کننده «بی‌واسطه» گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.  


در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحه‌سازی یا مراکز هسته‌ای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بی‌واسطه» را نسبت به فصل اول چه می‌دانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژه‌ها، موضوعات و لوکیشن‌ها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بی‌واسطه» سراغ روایت‌هایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آن‌ها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحه‌سازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیت‌های بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هسته‌ای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایت‌های کمتر دیده‌شده‌ای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایت‌های کمی از آن‌ها روی آنتن دیده‌ایم. 

موضوعاتی مثل صنعت هسته‌ای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامه‌سازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایت‌های داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسش‌هایشان به روایت‌های غیررسمی و رسانه‌های خارجی هم رجوع می‌کردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سال‌ها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیم‌های برنامه‌ساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاه‌ها و بخش‌هایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بی‌واسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی می‌رویم، تا جایی که ممکن است پرسش‌های مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحه‌سازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هسته‌ای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریم‌های جدی کشورمان به‌خاطر انرژی هسته‌ای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمی‌بینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آن‌ها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاه‌هایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانی‌که می‌فهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعف‌ها و کم‌کاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح می‌دهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند. 

ساخت چنین برنامه‌هایی می‌تواند مسیر برنامه‌سازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحت‌تر و بی‌دردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشن‌هایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر می‌کنیم این شکل از پرداخت به سوژه‌ها و مطالبه‌گری سبب می‌شود برنامه‌سازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم. 

اگر رسانه‌های رسمی از زیر بار برنامه‌سازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانه‌های خارجی و غیررسمی وارد این حوزه می‌شوند و میدان روایت‌ها از سوی راویان داخلی خالی می‌شود. همین‌طور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامه‌های سیاسی دارد تا مرجعیت رسانه‌ای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاه‌های مختلف برمی‌گردد که آن‌ها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بی‌واسطه» دستگاه‌ها و وزارتخانه‌هایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعف‌ها و قوت‌هایشان را صادقانه می‌گفتند اما گارد برخی از دستگاه‌ها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی می‌گفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومی‌هایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانه‌ای قرار گیرند. 

مرز استقلال رأی در روایت‌های «بی‌واسطه» که سفارش‌دهنده آن، سازمان اوج و پخش‌کننده‌اش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بی‌واسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفت‌ها، ضعف‌ها، قوت‌ها و کمبودها در حوزه‌های مختلف می‌شود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او می‌گوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان می‌دهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بی‌واسطه» را به دوربین تبلیغاتی یک‌طرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفت‌ها می‌رویم و هم ضعف‌ها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همین‌جاست. ما در عصری زندگی می‌کنیم که روایت‌ها یک‌سویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
 
گاهی هزینه‌های اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامه‌های سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح می‌دهد سراغ این‌گونه از برنامه‌سازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینه‌هایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ به‌نظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامه‌سازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامه‌های تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامه‌سازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامه‌ای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق می‌شود. مثلاً در مقطع انتخابات، یک‌سری برنامه‌ها روی آنتن می‌رود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه می‌پردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام می‌شود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامه‌های گفت‌وگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن می‌رود اما بعد تعطیل می‌شود. رسانه ملی بابت این برنامه‌ها، هزینه‌های اجتماعی می‌دهد در حالی‌که اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سال‌ها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا می‌کند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند می‌تواند در موقعیت‌های مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاه‌ها مقطعی شود سبب می‌شود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانی‌که بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل می‌شود. این رویکرد، اشتباه است و در این سال‌ها ضربه‌اش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما می‌آید را تحمل کنند تا این برنامه‌ها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بی‌واسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بی‌واسطه» به برنامه‌ای مطالبه‌گر تبدیل شود که هر بار سراغ پرونده‌های جدید و جنجالی می‌رود، مماشات نمی‌کند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامه‌هایی می‌توان به اثرگذاری آن‌ها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل

دیگر خبرها

  • حمله به نمازگزاران در گذره ولایت هرات
  • 7 شهید در حمله به نمازگزاران در هرات افغانستان
  • حمله به نمازگزاران در هرات افغانستان/ ۷ نفر شهید شدند
  • ۶ نفر در حمله به نمازگزاران در هرات افغانستان جان باختند
  • حمله به نمازگزاران در هرات افغانستان/ ۶ نفر شهید شدند
  • حمله به نمازگزاران در گذره هرات افغانستان/ ۶ نفر شهید شدند
  • در جنگ‌ روایت‌ها به رسانه‌ها جدی‌تر توجه کنیم
  • سیلوا: دوران حضورم در چلسی به پایان رسیده است
  • ایجاد ۱۰۴ بوستان در پایتخت/ اکوپارک فرحزاد خرداد افتتاح می‌شود
  • عهد کردیم خودسانسوری نکنیم