«محاکمه دیگر»؛ الیاس کانهتی؛ ترجمهی ناصر غیاثی؛ نشر نو محاکمه کافکا در میان نامهها
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۲۴۹۲۲
«محاکمه دیگر»
(نامههای کافکا به فلیسه)
نویسنده: الیاس کانهتی
مترجم: ناصر غیاثی
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1393
136 صفحه، 10000 تومان
*****
هنگامی که جایزه نوبل ادبیات سال 1981 را به او دادند، نوشتههایش را با ویژگیهایی همچون وسعت دیدگاه، غنای ایدهها و قدرت هنری توصیف کردند. بنابراین عجیب نیست که هر چه نوشته شاهکار است؛ چه رمانی هفتصد صفحهای همچون "کیفر آتش" و چه رسالهای صد صفحهای همچون این اثر.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کافکا در روزهای آخر عمرش به دوست نزدیکش، ماکس برود (1884-1968)، سفارش اکید کرده بود که پس از مرگش همه آثار او را از بین ببرد، حتی رمانهایش. اما نهتنها رمانهایش، بلکه کوچکترین و جزییترین نشانهها و دستنوشتههای او نیز حفظ، ثبت و منتشر شدند. امروزه پیشنویسها، یادداشتهای روزانه و نامههای او نیز در دسترس همگان است. او هزار و پانصد نامه و کارت پستال برای افراد مختلف فرستاد که در کتابی به حجم هفتصد و پنجاه صفحه با نام "نامههای کافکا" منشر شد. یک سوم این موارد، یعنی پانصد و یازده نامه و کارت پستال، مکاتبات او با فلیسه باوئر (1887-1960) است. کافکا با این زن، که زیبایی چندانی نداشت، رابطه عمیقی را تجربه کرد. در نتیجه، این رابطه تاثیر بسیار مهمی در داستانهای کوتاه و رمانهای کافکا داشت. همین امر باعث شد که کانتّی برای کشف این تاثیرگذاری به سراغ انبوه نامهها برود و آنها را برای تحلیلی موشکافانه حسابی زیرورو کند.
کافکا آدم بسیار کمحرفی بود و بیشتر روی کاغذ سخن میگفت. به همین دلیل حرفهای او را باید در نامهنگاریهایش یافت. همچنین، نامهنویسی هم از امکاناتی برخوردار است که هیچ نوع نوشتن دیگری واجد آن نیست. البته نامهنگاری کافکا کاملا در خدمت نوشتن بود و نه برای تفریح و تفنن و انبساط خاطر. او از طریق نامهنگاری رابطه عمیقی با فلیسه برقرار کرد و از طریق نامهها از محبوبش قدرت، پشتکار و حتی سلامت دریافت میکرد. اما چگونه با فلیسه آشنا شد؟
فلیسه را، که از برلین به پراگ آمده بود، در سال 1912 اتفاقی در منزل دوستش ماکس برود ملاقات میکند. کافکا در پراگ بود و فلیسه در برلین زندگی میکرد و لذا بین آنها فاصله زیادی بود. بعد از شکلگیری علاقه نیز همدیگر را نمیدیدند و فقط از طریق نامه با هم در ارتباط بودند. هر چند ماه یکی از آنها به شهر دیگری میرفت تا ملاقات کوتاهی داشته باشند. رابطه آن دو، جز در چند ماه اولیه، چالشی و بسیار پرفراز و نشیب بود؛ زیرا برای کافکا هم مزایای بزرگی داشت و هم بلای جان او بود. فلیسه کاملا در تقابل با کافکا بود؛ اهل عمل بود و بسیار محکم. کافکا فقط اهل نوشتن بود و بسیار مردد و متزلزل. ترس، احساسات سرد، درماندگی، کمبود محبت و، به تعبیر کانتّی، اختگی روحی کافکا را آکنده بود. مزیت فلیسه این بود که به او خوراک میرساند بدون آنکه خودش این امر را بداند و یا حتی بتواند بفهمد. او کافکا را تغذیه میکرد و به او قوت و قوّت میداد. کافکا او را پناهگاهی در این جهان عظیم میدانست که توان رویارویی با آن را در خود نمیدید. در چند ماه اولیه، گویی که در بهشت بود، به تعادلی رویایی دست یافت و دوران پرثمری را در نوشتن تجربه کرد. او دقیقا همین را میخواست؛ او زنی میخواست که در کنارش باشد و از او چیزی جز کلمات نخواهد. فلیسه اهل کتاب بود. مطالعه میکرد اما نوشتههای دیگران را میخواند و نه کافکا را. او، که هوشش در حد زیباییاش بود، اساسا نوشتههای کافکا را نمیفهمید و لذا نمیپسندید. کافکا هم از این امر در عذاب بود و از همه کسانی که معشوقهاش آثارشان را میخواند، منزجر شده بود. البته فلیسه دچار مشکل نمیشد؛ زیرا متوجه اوضاع و احوال کافکا نمیشد و اصلا از هیچ چیز سر درنمیآورد و حرفهای او را نمیفهمید.
مشکل این بود که کافکا او را عمیقا میخواست ولی به تنهایی هم نیاز مبرم داشت. از نظر او وقتی درها و پنجرهها را به روی این جهان ببندیم، میتوانیم گاهی پرتو یک هستی زیبا را تجربه کنیم. زندگی واقعی کافکا چیزی جز نوشتن نبود که باید در تنهایی عمیقی محقق میشد. او از ایستادن در حاشیه جهان و زندگی لذت میبرد؛ دوست داشت از انظار پنهان بماند و کسی او را تماشا نکند. نوشتن هم ثمربخشترین مسیر وجود او بود که بخاطر ضعفی که در او بود همه توانایی های او صرف آن شد، حتی لذت بردن. او اعتراف کرد که لذت جنسی، لذت خوردن و نوشیدن، حتی لذت تاملات فلسفی و لذت موسیقی همه و همه را فقط و فقط خرج نوشتن کرده است. از این روی، با هر چه که در تقابل با نویسندگی بود، فرار میکرد. زندگی مشترک نیز قطعا چنین خطری در بر داشت. وی سنتهای عرفی را تهوعآور میدانست، خصوصا آداب و مراسم مربوط به ازدواج چنان او را به وحشت انداخته بود که گفت برای رهایی از شر این چرندیات پوچ حتی حاضر است آنقدر گرسنگی بکشد تا بمیرد و از دست این امور راحت شود. از کودکان هم خوشش نمیآمد و از پدر شدن وحشت داشت. زندگی مورد علاقه کافکا چیزی بود که فلیسه از آن بسیار منزجر بود. او تلاش کرد که انزجار فلیسه نسبت به خود را بیشتر کند تا همه چیز تمام شود. از بدن نحیف، خوراک، معاشرت سرد، گفتگوی کم با دیگران، لاغری مفرط و ضعف جنسیاش بیپرده سخن گفت. نتیجهگیری او این شد: عزیزترینم! دو روز هم نمیتوانی کنار من زندگی کنی... بالاخره هر چه باشد تو دختری و مرد میخواهی، نه کرمی روی زمین. اما بعدا برای او نوشت که آرزو دارد مچ دست چپ فلیسه با مچ دست راست خودش به گونهای بازنشدنی برای همیشه به هم بسته شود.
سرانجام کافکا به دوراهی رسید: هم او را میخواست و هم او را پس میزد. لذا تصمیمگیری را به فلیسه وا میگذارد. او جواب مثبت میدهد. کافکا به وحشت میافتد و به دنبال راهی برای خراب کردن نامزدی میگردد. بهانه میآورد و از ضعفها و نقصها و بدیهای خودش میگوید. اعتراف میکند انسانی سرد، خودخواه و بیاحساس است. در نهایت فرار میکند، اما پس از چند ماه دوباره کوتاه میآید. فلیسه دوستش، گرته بلوخ (1892-1944)، را واسطه میکند تا رابطه گسسته را دوباره جوش بزند. گرته، با دیدارهای حضوری و نامهنگاریهای متعددی، موفق میشود و اینبار نامزدی رسمی انجام میشود. اما در این دوران کافکا عاشق گرته میشود. گرته هم به کافکا گرایش پیدا میکند و به همین خاطر نوعی حسادت هم آشکار میشود. گرته علیه کافکا دست به کارهایی میزند و فلیسه را نسبت به او سرد و بدگمان میسازد. رابطه پیچیده میشود و در نهایت دادگاهی بین خود این افراد در هتل اَسکانیشههوف برلین تشکیل شد تا همه رو در روی هم تکلیف را یکسره کنند. در نهایت کافکا حسابی محاکمه شد و نامزدی به هم خورد. چندی بعد رمان محاکمه از دل این محاکمه سر برآورد.
کافکا در این دادگاه ساکت بود و هیچ دفاعی از خود نکرد. وقتی نامزدی فسخ شد، کافکا هم رنجید و هم احساس سبکی کرد. او به آرزویش رسیده بود. دستکم میگفت که تنهایی تقدیر اوست. اما او بعد از این ماجرا باز هم به سمت فلیسه میرود و حتی از او میخواهد که همسرش شود؛ دوباره خواستگاری و نامزدی رسمی. باز هم دردسرهایی و نامههایی و عاقبت در 1917 برای همیشه قطع رابطه میکنند. ویژگی منحصر به فرد یا طبیعت چارهناپذیر کافکا این بود که از اشتباهاتش درس نمیگرفت. اما اهمیت همه این ماجراها در چیست؟
کانتّی با یک ژرفنگری عالی نشان میدهد که اینها رویدادهایی نبود که فقط در بیرون رخ دهد، بلکه به موازات آنها چیزهایی در درون کافکا به وقوع میپیوست که ردپای آنها را میتوان در نامههایش مشاهده کرد. آن تغییرات درونی در داستانها و رمانها نیز به شکل دیگری متبلور میشدند؛ نه فقط در کلیت رمانها، بلکه حتی بسیاری از جزئیات را نیز شکل میدادند. همه این ماجراها که در این نامهها منعکس شده است بر فرم و محتوای داستانها و رمانهای کافکا کاملا اثرگذار بودهاند. بیش از همه رمان محاکمه چنین وضعیتی دارد، اما دیگر رمانها نیز تحت تاثیر آن اوضاع بودند: آمریکا، قصر و مسخ؛ مسخ که کانتّی دربارهاش میگوید یکی از کاملترین آثار قرن بیستم است که چیزی برتر از آن وجود ندارد.
اما ارزش این اثر به این اثر محدود نمیشود. در این کتاب با جزئیات جالبی از زندگی کافکا آشنا میشویم. برای مثال او عاشق کتاب گوستاو فلوبر، "تربیت احساسات"، بود و حتی آن را برای جمعی روخوانی میکرد. فقط شبها مینوشت. ساعت ده و نیم شروع میکرد و معمولا تا ساعت یک بامداد و گاهی تا ساعت سه به نوشتن میپرداخت. فهرست غذاهای او را میبینیم و دچار شگفتی میشویم وقتی میخوانیم که این جوان یهودی بهخاطر فلیسه چند بار گوشت خوک خورده است تا چاق شود. و بسیاری چیزهای جالب دیگر. لذا این کتاب فقط ارزش ادبی ندارد. کانتّی به مسائل زندگی نیز میپردازد و نگاه کافکا را درباره آنها تشریح میکند؛ اموری همچون: قدرت، تحقیر و دگردیسی در انسان. اساسا کافکا آشکارکننده بعدی از زندگی و جهان است که کمتر کسی دیده است. معدود کسانی هم که دیدهاند به خوبی و دقت او نتوانستهاند آن را نشان دهند. به عنوان نمونه، یکی از چیزهایی که در داستانهای کافکا به چشم میخورد نشان دادن جهانی سرشار از آزار است که انسان را اذیت میکند. در این جهان آزارنده پای عنصری نامعقول هم به میان میآید که ماجراها را در مسیری پوچ به جریان میاندازد و عاقبت همه چیز متلاشی میشود؛ چیزی که زندگی خود کافکا هم مصداق عینی آن است. لذا هر کدام از آثار کافکا روگرفتی از بخشی از زندگی او هستند و چه بسا آثار دیگر نویسندگان نیز. نویسنده واقعی نوشتن را میزید و آنچه را زیسته مینویسد. این کتاب نشان میدهد کافکا در این زمینه به اوج رسیده است، اگرچه از نوع تلخ و تراژیک. البته دیگران هم سرنوشت بهتری نداشتند. فلیسه اواخر عمرش را در چنان فقری گذراند که مجبور شد، برای گذران زندگی، نامههای کافکا را بفروشد. گرته نیز در آشویتس نابود شد.
*دکترای فلسفه
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۲۴۹۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امضای تفاهم نامه همکاری میان معاونت قرآن و عترت و نهضت سواد آموزی
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، بهمنظور توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی، گسترش و تقویت فرهنگ و تنوعبخشی به روشهای سوادآموزی، تفاهمنامه مشترکی میان سازمان نهضت سوادآموزی به نمایندگی رئیس سازمان نهضت سوادآموزی و معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور سرپرست این معاونت منعقد شد.
سرپرست معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم انعقاد این تفاهمنامه مشترک که در معاونت قرآن و عترت برگزار شد گفت: در دههٔ ۶۰ موج قرآنی گستردهای در کشور راه افتاد و بعد از آن بنا به اتفاقاتی دچار نوسان شد و به لطف خداوند این موج در حال حاضر دوباره در حال شکلگیری و جای خشنودی است که همه سازمانهای مردمنهاد مثل نهضت سوادآموزی قدم در ماندگاری آن برداشته و از این جریان به نحو مطلوب بهره برداری میکنند.
شبیر فیروزیان با ابراز خرسندی از فعالیت مشترک با سازمان نهضت سوادآموزی تصریح کرد: این معاونت میکوشد با پایبندی به تعهدات این تفاهمنامه برای معرفی افراد علاقهمند، روحانیان، مبلغان، معلمان، مربیان و مدرسان قرآن، فعالان فرهنگی داوطلب و خیران برای بهرهگیری از توانمندیهای آنها بهویژه در امر شناسایی، جذب، نگه داشت و آموزش سواد به جامعه هدف، همکاری لازم را با سازمان نهضت سواد آموزی داشته باشد و در راه تحقق اهداف و توافقات مشترک با درایت و برنامه ریزی به نتیجه مطلوب دست یابد.
وی افزود: راهبری و کمک در تبلیغ و ترویج و حمایتهای ستادی از دفاتر استانی و همچنین نظارت کلان بر عملکرد آنها در این معاونت انجام خواهد شد.
فیروزیان اظهار کرد: تشکیل کمیتههای راهبری و عملیاتی، انتخاب و سازماندهی افراد واجدالشرایط و صدور ابلاغ برای آنان برای فعالیت در واحدهای زیر مجموعه، برنامهریزی جهت توانمندسازی، نظارت وارزیابی مستمر برحسن اجرای برنامهها و تهیه و تولید محتواهای تبلیغی، ترویجی و فرهنگی ویژه گروه هدف با رویکرد مفاهیم قرآنی از جمله فعالیتهای این مدیریت در تحقق اهداف تفاهمنامه است.
در ادامه رئیس سازمان نهضت سوادآموزی موضوع انعقاد این تفاهمنامه را شناسایی و تهیه بانک اطلاعات افراد دارای سواد قرآنی بدون مدرک تحصیلی و بیسوادان علاقهمند به باسوادی از مسیر قرآنآموزی و جذب آنان باهدف باسوادی عنوان کرد.
علیرضا عبدی گفت: از جمله اهداف این تفاهمنامه تنوعبخشی به روشهای سوادآموزی از مسیر قرآنآموزی و توسعه فرهنگ قرآنی در جامعه و جلب مشارکت و همافزایی فعالان و خیران قرآنی و استفاده از ظرفیت تشکلهای مردمنهاد در کاهش بیسوادان کشور است.
معاون وزیر آموزشوپرورش با اشاره به روش مکتبخانهای و کاربردهای این نوع آموزش در زمانهای گذشته درباره طرح سواد قرآنی اظهارکرد: یکی از مسائلی که ریشه در فرهنگ ما دارد و مورد غفلت واقع شده، موضوع سواد قرآنی است. سوادی که با آموزش قرآن انتقال پیدا میکرد و گوشهای از این فرهنگ، یادگیری مهارت خواندن و نوشتن بود.
وی ادامه داد: افراد بسیاری در سنین مختلف هستند که تاکنون شرایط استفاده از فضای مدرسه برایشان مقدور نشده است؛ ولی از مسیر قرآن، خواندن و نوشتن را آموختهاند بسیاری از این افراد موفق به دریافت مدرک تحصیلی نشدهاند و به همین دلیل سالها مسیر رشد آنها مسدود مانده است. با اجرای این طرح سازمان نهضت سوادآموزی میکوشد تا افرادی را که سواد قرآنی دارند شناسایی شوند و بر مبنای توانمندیهایشان، مدرک تحصیلی دریافت کنند تا بتوانند در مقاطع بالاتر تحصیل کنند.
رئیس سازمان نهضت سوادآموزی گفت: مورد دیگر در اجرای سواد قرآنی برای افرادی است که بنا به هر دلیلی تمایل دارند از طریقی غیر از مسیرهای رسمی موجود، آموزش ببینند.
عبدی اظهار کرد: نیاز به اجرای این طرح از مراجعه افرادی شکلگرفته است که متقاضی یادگیری سواد هستند، اما نمیخواهند بهصورت رسمی درس بخوانند؛ زیرا فقط تمایل دارند؛ قرآن و دعا خواندن را یاد بگیرند؛ بنابراین آموزش سواد قرآنی ظرفیتی است که برای این افراد فراهم میشود و افراد داوطلب میتواند از این مسیر باسواد شوند و مدرک تحصیلی دریافت کنند. علاوه بر این با ارائه مدرک تحصیلی مسیر پیشرفت در حوزه دانش برای این افراد هموار میشود.
وی در پایان مراسم انعقاد این تفاهمنامه اضافه کرد: امید است با اجرای توافقات مشترک گام بزرگی در جهت اهداف هر دو سازمان برداشته شود.
این تفاهمنامه مشتمل بر ۷ ماده و در دو نسخه تنظیم و به امضاء طرفین رسید و مدت و زمان اعتبار آن به مدت ۲ سال است که در صورت توافق طرفین، قابلتمدید است.