افرادي که در تابوت زنده شدند
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۲۷۲۴۶
خبرگزاري آريا - برترينها - ترجمه از الهام مظفري: «بانويي با حلقه» يک داستان ايرلندي درباره مارگوري مک کال است که در تابوت زنده شد. مارگوري در سال 1705 در اثر تب مرد و فورا دفن شد تا بيماريش به ديگران سرايت نکند. همان شبي که مارگوري دفن شد، چند سارق قبرش را حفر کردند به اميد اينکه انگشتر گرانبهاي او را دزديده و جسدش را بفروشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برخي ميگويند دزدان شوکه شده و همان جا مرده اند در حالي که برخي ديگر ميگويند آنها فرار کرده و هرگز سراغ قبر ديگري نرفتند. مارگوري به خانه رفت و شوهرش از شوک ديدن او درگذشت. او در همان قبري دفن شد که مارگوري دفن شده بود. مارگوري دوباره ازدواج کرد و بچه دار شد. او در قبرستان شانکيل در ايرلند به خاک سپرده شد، همان جا که يک بار دفن شده بود. در سال 1860 سنگتراشي به نام ويليام گراهام سنگي حکاکي کرد که روي آن نوشته شده بود: «مارگوري مک کال يک بار زندگي کرد و دوبار مرد.» و آن را روي قبر او گذاشت. در اينجا داستانهاي ديگري درباره افرادي که در قبر زنده شدند خواهيد خواند.
اسي دانبار
اسي دانبار 32 ساله در سال 1915 در اثر صرع ظاهرا جان خود را از دست داد. جسد او براي دفن در 11 صبح روز بعد در تابوت گذاشته شد. او بايد زودتر دفن ميشد، اما چون خواهرش که در شهر ديگري زندگي ميکرد ميخواست براي آخرين بار او را ببيند، خاکسپاري به تاخير افتاد. با وجود طولاني بودن مراسم خواهر اسي به موقع نرسيد. او چند دقيقه بعد از اينکه خواهرش داخل قبر قرار داده شد رسيد، اما به سرعت جسد را بيرون آوردند تا خواهرش براي آخرين بار او را ببيند.
اسي در تابوت زنده شد، نشست و به خواهرش لبخند زد. سه کشيشي که آنجا بودند از ترس داخل قبر افتادند، دنده هاي يکي از آنها شکست، چون دو نفر ديگر سعي کردند از او بالا بروند تا از قبر فرار کنند. کشيشها، خواهر اسي و ساير مهمانان از آنجا فرار کردند. سالها بعد مردم هنوز اعتقاد داشتند که اسي يک زامبي است که از مرگ بازگشته است. او در سال 1955 درگذشت. يک روزنامه مرگ او را با اين تيتر اعلام کرد: «دومين تشييع جنازه زن اهل کاروليناي جنوبي»
متيو وال
روستاي بروگينگ در هرتفوردشاير روز پيرمرد را در 2 اکتبر هر سال جشن ميگيرد. اما درواقع اين روز يادآور پيرمردها نيست بلکه مربوط به متيو وال است که در 2 اکتبر 1571 تقريبا زنده به گور شد. متيو وال براي مراسم ازدواجش آماده مي شد که ظاهرا مرد. او در يک تابوت به کليساي روستا برده شد که يکي از افرادي که تابوت را حمل مي کرد روي برگهاي خيس ليز خورد و تابوت را رها کرد. اين شوک وال را به هوش آورد و او شروع به کوبيدن تابوت و فرياد زدن کرد. او ازدواج کرد، صاحب دو فرزند شد و 24 سال ديگر هم زندگي کرد و در سال 1575 درگذشت.
او وصيت کرد که زنگ کليسا هر سال براي خاکسپاري و ازدواج او در دومين روز اکتبر نواخته شود. هم چنين درخواست کرد برگهاي جايي که نعش کش ليز خورده بود جارو شود. تقاضاي او عجيب به نظر ميرسيد، چون همين برگ ها مانع زنده به گوري او شده بود. مردم بروگينگ هنوز به وصاياي او عمل ميکنند. در 2 اکتبر هر سال زنگ کليسا نواخته و برگها جارو ميشود.
خانم بلاندن
خانم بلاندن ساکن همپشاير دو بار مرد و زنده شد. او در جولاي 1674 بيمار شد و به خواب عميقي فرو رفت. بدن او سرد شد، نفس نميکشيد و نبض و قلبش نميزد؛ بنابراين فکر کردند او مرده و عليرغم ميل شوهرش که آن زمان سفر بود و ميخواست وقتي بازگشت او را دفن کنند، به خاک سپرده شد.
چند کودک که در اطراف قبر او بازي ميکردند گفتند صداهايي از قبرش ميشنوند بنابراين جسد خانم بلاندن از قبر بيرون آورده شد. او در تابوت زنده شده و در تلاش براي فرار تمام بدنش زخمي و خراشيده شده بود. اما نشانهاي از حيات در او يافت نشد و دوباره به خاک سپرده شد. جسد او روز بعد دوباره از خاک خارج شد تا مورد بررسي قرار گيرد، اين بار زخمهاي بيشتري روي بدنش مشاهده شد. همچنين دهانش را گاز گرفته و خوني کرده بود و لباس هايش را هم پاره کرده بود. نگهباني کنار قبرش بايد وقتي او دوباره زنده شده بود متوجه ميشد، اما نشده بود. احتمالا او در آن زمان آنجا نبوده است.
دختر ناشناس
در دهه 1850 دختر جوان ناشناسي که براي تعطيلات به جزيره اديستو در کاروليناي جنوبي رفته بود در اثر ديفتري مرد. براي اينکه بيماريش به ديگران سرايت نکند به سرعت او را دفن کردند. او در يک مقبره خانوادگي دفن شد، سالها بعد وقتي اين خانواده ميخواستند پسرشان را دفن کنند مقبره باز شد. اسکلت دختر درست پشت در پيدا شد. او در تابوت به هوش آمده و سعي کرده بود از مقبره فرار کند.
مارگارت ديکسون
مارگارت ديکسون در سپتامبر 1721 به دليل مخفي کردن بارداريش محاکمه و به دار آويخته شد. اين زن ادينبورگي از همسرش جدا شده و در يک مسافرخانه مشغول به کار بود که با پسر صاحب مسافرخانه روابط عاشقانه برقرار کرد و بارداري شد، اما اين موضوع را پنهان کرد، چون نميخواست شغلش را از دست بدهد.
نوزادي که به دنيا آورد بسيار ضعيف بود و چند روز بعد مرد. مارگارت نتوانست نوزاد را دفن کند، چون بارداري او يک راز بود بنابراين او را داخل رودخانه انداخت. متاسفانه همان روز جسد نوزاد کنار رودخانه پيدا شد. مارگارت به دار آويخته شد. او در تابوت حال انتقال به قبرستان زنده شد. به نظر ميرسيد زنده شدن او معجزه خداوند بوده و خدا به او شانس دوباره داده و گناهش را بخشيده است. او نزد همسرش بازگشت و به زندگي خود ادامه دادند.
الينور مارکام
در سال 1984 الينور مارکام در نيويورک مرد. او از دو هفته پيش از مرگش از ناراحتي قلبي شکايت ميکرد و دکتر هاوارد پزشک مراقب او بود. اما بيماري او ادامه يافت تا اينکه در صبح هشتم جولاي دکتر هاوارد اعلام کرد که او مرده است. گواهي مرگ او صادر شد و دو روز بعد او را براي خاکسپاري در تابوت گذاشتند.
الينور در حال انتقال به گورستان در تابوت زنده شد و سر و صدا کرد. بعد از باز شدن تابوت، الينور شگفت زده فرياد ميزد که داشتند او را زنده به گور ميکردند. دکتر هاوارد که در تشييع جنازه او حضور داشت، او را آرام کرد و اطمينان داد که اين اشتباه اصلاح خواهد شد. الينور بعدها گفت که در تمام اين مدت هوشيار بوده و همه چيز را ميشنيده است.
پسر سه ساله بي نام
در 25 آوريل 1913 پسربچه سه ساله خانم بارني در مراسم خاکسپاريش در کاليفرنيا در تابوت زنده شد. او در تابوت نشست و به مادربزرگ 81 ساله خود خانم اسميت خيره شد که او از ترس همان لحظه مرد. سپس دوباره از هوش رفت و در تابوت افتاد. پزشک اعلام کرد که او واقعا مرده است.
داستان او شبيه پسر بچه دو ساله برزيلي، کلوين سانتوس است. او هم قبل از دفن زنده شد، در تابوت نشست و از پدرش تقاضاي آب کرد و دوباره در تابوت افتاد و مرد.
اکتاويا هچر
در ژانويه 1891 جيمز و اکتاويا هچر تنها پسرشان ژاکوب را از دست دادند. اکتاويا بعد از مرگ پسرش افسرده شد و از تخت او را ترک نميکرد. او بيمار شد و به کما رفت و در 2 مه 1891 اعلام شد که مرده است. او فورا دفن شد. چند روز بعد خانواده شوهرش متوجه شدند که چند نفر از مردم شهر که در کما بوده اند دوباره زنده شده اند. جيمز و خانواده اش شک کردند که زن را زنده به گور کرده باشند بنابراين سريعا او را نبش قبر کردند. اما دير شده بود.
اکتاويا به هوش آمده و سعي کرده بوده از قبر خارج شود، اما نتوانسته است. پوشش داخلي تابوت پاره شده بود و دستانش خون آلود بودند. جيمز دوباره او را به خاک سپرد. ساکنين اطراف گورستان ادعا ميکنند که صداي گريه زن را از گور ميشنيده اند. جيمز از ترس اينکه خودش زنده به گور نشود دستور داد برايش يک تابوت سفارشي بسازند. اين تابوت از داخل باز مي شود و اگر زنده باشد ميتواند فرار کند.
مادام بوبين
در 16 نوامبر 1901 مادام بوبين بعد از اينکه از سنگال به فرانسه رسيد در اثر تب زرد درگذشت. جسد او سفت شده و صورتش خاکستري شده بود. اورا به سرعت دفن کردند. پرستاري که مادام بوبين را قبل از دفن ديده بود گزارش داد که بدنش آنقدر که بايد سرد نبوده و ادعا کرد حرکات کوچکي را در عضلات شکمش مشاهده کرده است. او گفت: احتمال دارد مادام بوبين نمرده و زنده به گور شده باشد.
پدر مادام بوبين او را نبش قبر کرد و از اينکه ديد دخترش در تابوت يک نوزاد به دنيا آورده، شگفت زده شد. کالبدشکافي نشان داد که او تب زرد نداشته و هنگام دفن زنده بوده و داخل قبر مرده است. خانواده اش شکايت کردند و 8000 فرانک به آنها داده شد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۲۷۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد پزشکیان به مسئولان بعد از فعال شدن گشت ارشاد
«گشت ارشاد» دو کلمهای است که امروز در فضای مجازی ترند بوده و بحث و نقد این بحث تنها در فضای مجازی گرم نیست بلکه در هر محفل و مکانی در این امر بسیار مورد صحبت قرار میگیرد.
به گزارش جماران، در خصوص مسعود پزشکیان نماینده فعلی تبریز و منتخب مجلس آینده گفت: با زور و با این روشی که پیش میرویم نتیجهی عکس خواهد داد. اینکه حجاب باید مراعات شود، یک اصل است؛ اما اینکه چگونه باید این پیام را رساند اصل دیگر است. این خانمها و زنان در اختیار خود نظام بودند؛ صداوسیما، روحانیت، مدارس، معلمها، صداوسیما و رادیو در اختیار سیستم بوده است و نتوانستیم آنها را درست تربیت کنیم، حالا میخواهیم با زور درست کنیم؟!
به نظر من امکانپذیر نیست. عدهای از خانمها مشکلی با دین و مذهب ندارند، بلکه میخواهند به این شکل زندگی کنند. اما این کارها باعث میشود آنها با دین و مذهب مشکل پیدا کنند و با یک عناد نسبت به آن باوری که دارند برخورد کنند.
من به آقایان پیشنهاد میکنم بررسی کنند و قبل و بعد مداخله را ببینوی ادامه داد: اگر ما اطلاع رسانی، هدایت و توجیه کنیم، فرد میپذیرد راهی که میرود اشتباه است، اما زمانی که به زور میگوییم باید این کار را انجام دهی، این غیر از عناد و ایجاد عقده در دل فرد کار دیگری نمیکند. من به آقایان پیشنهاد میکنم بررسی کنند و قبل و بعد مداخله را ببیند؛ اگر وضع حجاب بهتر شده است ادامه دهند، اما اگر بدتر شد، این یعنی مردم را بدبین کردهاند و باید راه خود را تغییر دهند.
اگر مسیر درستی تعیین شود مملکت درست میشودوی در واکنش به اینکه میگویند روزی قرار بود ابراهیم رییسی گشت ارشاد مدیران راهاندازی کند نه گشت ارشاد، تصریح کرد: از زمان گشت ارشاد مدیران گذشته است. سیستم، سیستم نظارت است و خیلی از مسائل را میتوان با نظارت اصلاح کرد. لازم به گشتن نیست؛ در آمریکا نیز میدانند ما در اینجا چه میکنیم! لزومی نداریم گشت ایجاد شود. اگر مسیر درستی تعیین شود مملکت درست میشود.
افرادی که فکر میکنند در مسیر قرار دارند و مسلمان واقعی هستند چرا حرفهای مقام معظم رهبری را اجرا نمیکنند؟
پزشکیان در پاسخ به این سوال که این بدسلیقگیها از کجا نشات میگیرد؟ گفت: این بدسلیقگیها از تمامیتخواهی یک عده خاص نشات میگیرد. انسانهایی به قدرت میرسند که سعی میکنند تمام قدرت را به دست بگیرند و دیگران را حذف کنند و وقتی این کار را میکنند باید توجیهی برای خود و جامعه ایجاد کنند که بتوانند رقیب خود را حذف کنند و به عدهای ضدانقلاب و ضد ولایت، مذهب گفته میشود که افراد را حذف کنند تا بتوانند خود اینکار را انجام دهند.
وی یادآور شد: بارها گفتم که افرادی که فکر میکنند در مسیر درست قرار دارند و مسلمان واقعی هستند، چرا حرفهای مقام معظم رهبری را اجرا نمیکنند؟! اگر علم و مهارت آن را دارند اجرا کنند، مردم مشکل نخواهند داشت. دیگران بد هستند اما شما که خوب هستید سیاست را اجرا کنید و بگذارید مشکل مردم حل شود، چرا حل نمیکنید؟! اما نه تنها حل نمیکنند بلکه کاری میکنند که مردم تصور کنند تمام این نقص و نارساییها از طرف رهبری است و به رهبری بیاحترامی میکنند.
عضو کمیسیون بهداشت تاکید کرد: سیاستهای کلی به غیر از بحث حجاب، بحثهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی است و اگر به درستی اتفاق بیافتد، مملکت به این روز نمیافتد.
افرادی که نمیتوانند سیاست را اجرا کنند، ضد رهبر هستند نه کسانی که انتقاد میکننوی در خصوص راهکار در این امر، افزود: راهکار اجرای سیاست است و افرادی که نمیتوانند سیاست را اجرا کنند، ضد رهبر هستند نه کسانی که انتقاد میکنند و دانسته و ندانسته کاری را انجام میدهند. من به عنوان مسئول وظیفه دارم سیاستها را اجرا کنم، قانون اجرا شود و بر اساس عدالت حکم کرده و مشکلات مملکت را حل شود.
امروز در مجلس اولویت و نگاه عدهای موضوع حجاب استپزشکیان در واکنش به اینکه مردم تصور دارند امروز اولویت اول مجلس شورای اسلامی در بحث حجاب و عفاف است، گفت: امروز در مجلس اولویت و نگاه عدهای همین موضوع است، اما باید از همین عده سوال کرد؛ شما که تربیت همین افراد را به دست داشتید، چرا کاری کردید که به اینجا رسیده است؟! مگر تربیت دست ما نبود؟! مردم با چه آموزشی اینگونه شدند؟! ما به جای اینکه خود را نقد و ارزیابی کنیم و ببینیم اشکال کار کجا بوده است، با افرادی روبرو میشویم که محصول آموزش، مدرسه و صداوسیمای ما هستند.
مسئولان ما از اینکه سرمایه اجتماعی را از دست بدهند، بترسندنماینده مردم تبریز در پاسخ به سوال که آیا مسئولان ما باید از وجود دوقطبی بترسند، گفت: مسئولان ما از اینکه سرمایه اجتماعی را از دست بدهند، بترسند. یک یا دوقطبی مهم نیست، زیرا اگر زمانی سرمایه اجتماعی را نداشته باشیم این چند قطبی را نیز از دست خواهیم داد.