فاز خیلی جذاب و هیجانانگیزست/ مهم است که شما در تیم تولید، شرایط نوجوانان را درک کنید
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۲۹۶۵۰
فاز برای من با گذشت چندین هفته از قسمتی که من داورش بودم و البته مشورتها و همفکریهایی که در مراحل بعدی با بچهها داشتم، هنوز که هنوزست خیلی جذاب و هیجانانگیزست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مسابقه فاز از هفته اول دی ماه به طور منظم در حال پخش از شبکه دو است. این برنامه در قالب مستندمسابقه ای برای نوجوانان در مرکز اوج کودک و نوجوان طراحی و تولید شده است که در آن شرکت کنندگان ایده های عام المنفعه خود را طی یک مسابقه عملی می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خانم رضا بنده لو کمی از خودتان برایمان بگویید و اینکه چه شد با فاز همراه شدید؟
حدود ۲۰سال هست که معلم و تسهیلگر هستم. سالهاست که بهعنوان یک کنشگر اجتماعی، فعالیت میکنم. خصوصا در روستاهای دور از پایتخت. ایدهای که برای من مطرح شد جالب بود. البته شرط گذاشتم که گروه، یک گروه نقدپذیر و منعطف باشد که الحمدلله اینگونه هم بود.
بچههای انتخابشده برای این مسابقه را چهطوری دیدید؟
در ابتدا نحوه داوریها کمی عجیب و غریب بود. ما معلمها عادت داریم که یکسری معیار در اختیار مخاطبمان قرار میدهیم، مشخص میکنیم که سنجش آنها بر چه ملاک و معیاری خواهد بود و بعد ارزیابی میکنیم. من با آقای دخانچی که صحبت کردم در ذهنشان کامل مشخص بود که چه کاری میخواهند انجام بدهند، مفاهیم روشن بود اما بچهها خیلی گنگ بودند. قرار بود ما بلافاصله وارد بحث ارائه و داوری بشویم. من از ایشان خواستم که یک ورکشاپ داشته باشیم. به بچهها گفتیم که طومار چی هست؛ چطور باید آماده بشود؛ هدف از اینکار چیست و بطور مشخص به آنها گفته شد که مثلا براساس این ۵معیار قضاوت میشوید.
در مورد مهارت طومارنویسی هم کمی برامون توضیح بدهید؟
طومار یک درخواست عمومی است که معمولا در ارتباط با موضوعی مشخص خطاب به یک مسئول یا یک سازمان نوشته می شود. هر چند گاهی مخاطب طومار مردم هستند و هدف از نوشتن طومار، درخواست برای ایجاد تعهد در جهت تغییر یک رفتار اجتماعی است. سال هاست که طومار نویسی یک ابزار موثر در حوزه سیاستگذاریهای عمومی بوده و توانسته با نشان دادن حمایت مردمی و ایجاد فضایی برای پوشش رسانهای به اهداف مورد نظر پروژه برسد. نوشتن یک طومار تاثیرگذار، مهارتی است که لازم است یک کنشگر اجتماعی بلد باشد و در چارچوبی مناسب از آن استفاده کند. موضوعی که یکی از دغدغههای ارزشمند فاز بود.
نوجوانها توانستند آن سطحی که شما انتظار داشتید را برآورده کنند؟
یک چیزی که برای من مهم بود؛ قرارگرفتن بچهها در یک شرایط ناعادلانه بود تا ببینم چه عکسالعملی انجام میدهند. مثلا میخواهند آغاز سال تحصیلی را در مدرسه جشن بگیرند و مدیر بدون هیچ دلیل قابل قبولی مخالفت میکند، شما چکار میکنید؟
برایم عجیب بود که از بین دختران، فقط یکی گفت که من میایستم و به این راحتی قبول نمیکنم حرف زور را. میخوام بگویم که این جسارت در بچهها خیلی کم بود.
چیزی که ما بعنوان یک نوجوان کنشگر از آنها انتظار داریم: مطالبهگری، روحیه پرسشگریست؛ اینکه چقدر خودانگیخته هستند؛ اینکه چقدر به الزامات اجتماعی متعهد هستند؛ گستردگی جهانبینیشان در چه حد است؟
اگر بخواهم سختگیرانه نگاه کنم، هیچکدام از بچهها ویژگیهای یک کنشگر را نداشتند اما بین دخترها و پسرها، دخترها روحیات قابلقبولتری داشتند؛ نگاه عمیقتری داشتند نسبت به پسرها که فقط به فکر رقابت بودند و میگفتند: «از همه ابزار، از تقلب بگیر تا جرزدن و ... در اختیارمون هست برای اینکه به اون نتیجه برسیم» و اون برنده شدن بود. اینکه فرآیند چگونه باشد در بین بچههای پسر ضعیف بود.
با این اوصاف، فاز را در مجموع چطور دیدید؟
فاز برای من با گذشت چندین هفته از قسمتی که من داورش بودم و البته مشورتها و همفکریهایی که در مراحل بعدی با بچهها داشتم، هنوز که هنوزست خیلی جذاب و هیجانانگیزست. تقریبا میتوانم بگویم روزی نبود که قربانصدقه فاز و عواملش نروم! برای اینکه چقدر این دغدغه اهمیت داشته و چقدر ایده خلاقانه بود.
چه شد که اینقدر دلبسته فاز شدید؟
بگذارید کمی عمیقتر و از دلایل دلبستگی بگویم؛ ما اگر بخواهیم کنشگری را بعنوان یک رشته میانرشتهای درنظر بگیریم؛ نوجوانانمان را عادت بدهیم که مشارکتجو باشند، مشارکتخواه باشند؛ اینکه در عین کمالگرا بودن با واقعیتهای موجود جامعه هم آشنا باشند؛ بتوانند به اندازه منعطف و در جای درست، قاطع باشند؛ بلد باشند مدارا کنند، صبوری کنند؛همه و همه کمک میکند که وضعیت جامعه، بهتر و بهتر شود. من معتقدم کنترل فربهگی جامعه باید از همین نسل و همین سن شروع شود. ما وقتی شهروندان مطالبهگر نداریم، شهروندان مشارکتخواه نداریم؛ باعث میشود که یک بدنهای از حکومت دچار فربگی شده و فسادهای زیادی بدنبال خودش بیاورد.
منظورتان این است که بچههای تکبعدی با این سیستم آموزشی ما، بهدرد نمیخورند؟
نگاه کنید؛ اینکه ما بیاییم چند بعدیبودن را به بچههامون آموزش بدهیم، مهم است. اشکالی نیست که نوجوان میخواهد هنرمند بشود، ورزشکار حرفهای بشود، یک آدم فنی بشود، یک پزشک بشود یک گیاهشناس یا جامعهشناس اما این دقت را داشته باشیم که یک انسانِ تکبعدی نباشد؛ بهعنوان جزئی از جامعه، دغدغهها و درگیریهای فکر داشته باشد. اینها خیلی ارزشمند که متاسفانه ما برای مخاطب بزرگسالمان چنین برنامهای نداریم چه برسد به نوجوان.
من فاز را از این جهت تحسین کردم که معتقدم درک کرده ما چقدر به رشتههای میانرشتهای احتیاج داریم. چقدر نیاز داریم که عمیقا از بچهها شروع بکنیم.
این نوع نگاه شما، منشاگرفته از معلمیتان هم هست گویا؟
بخوام به جلد معلمیام بروم، من ۲۰سال است که مثلا به همین نوجوانها ریاضی یاد میدهم و همیشه دغدغهام این بوده که «بچهها! من نمیخواهم به شما دیفرانسیل و گسسته و ... یاد بدم؛ من میخواهم به شما یاد بدهم که نگاه عمیقتری داشته باشید، انسانهای واقعبین و جمعنگری باشید. فقط خودتان را نگاه نکنید.
متاسفانه این نگاه خودبینانه در نظام اموزشی ما بسیار باب شده است. مدارس قرار بود کارکردهای همزمان آموزشی، تربیتی و پرورشی داشته باشند اما الان اینجوری نیست. مشتریمداری چیزیست که از دیگر سازمانها به اموزش پرورش هم سرایت کرده، چیزی که کلا با رویکرد معلم-شاگرد بسیار متفاوت است.
به بحث فاز برگردیم و از ایده فاز و مقوله کنشگری برایمان بگویید
انسان تنها موجود کنشگر عالم هستی است چون تنها انسان است که غیر از واکنش های انفعالی نسبت به نیازهای زیستی مانند گرسنگی و احساس خطر، دست به کارهایی می زند که ممکن است در ظاهر هیچ ارزشی برایش نداشته باشد. کارهایی که اغلب برای بهبود جامعه و ایجاد تعادل در زمینه های مختلف اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی انجام می شود.
اگر کنشگر بودن را به عنوان یکی از ویژگی های ذاتی انسان قبول کنیم، تقویت این ویژگی در نوجوانان میتواند موضوعی مهم و قابل اعتنا باشد. این که به نوجوان یاد داده بشود که نقطههای صفرش کجاست و کجاها می تواند دنبال یکهای زندگیاش بگردد در عینحال که میداند زندگی تماما از صفر و یکها تشکیل نشده و گاهی شکافهایی وجود دارد که باید با مطالبهگری و مشارکتجویی در فعالیتهای اجتماعی برای پرکردن آنها تلاش کند.
به اعتقاد من، طراحان و مجریان فاز درصدد بودند تا تعاریف متفاوتی از هنجارها را به نوجوانان نشان بدهند؛ روحیه پرسشگری را در آنها تقویت کنند و به اهمیت چند زبانه بودن در دنیایی که امروزه بیشترین نیاز را به گفتگو و تعامل دارد، بپردازند.
انتقادی هم به فازیها دارید؟
تجربه همکاری با تیم فاز، شخص آقای کاوه و میلاد دخانچی خیلیخیلی ازرشمند بود. همه بچهها مهربان و پرتلاش و بودند اما اگر بخواهم کمی انتقادی نگاه کنم این نکته کمی منرا آزار داد که جای کسی که برای نوجوان بهطور خاص کار کرده و با آنها تعامل داشته باشد در مجموعه خالی بود. من این نکته را با تکیه بر ۲۰سال معلمی برای نوجوانها میگویم؛ خیلی مهم است که شما در تیم تولید، شرایط نوجوانان را درک کنید.
بالاخره همه درک تجربی از دوران نوجوانی داریم اما این مهم است که الان بچهها چه حسی دارند و چه وضعیتی.
این را بهوضوح وقتی با بچهها مصاحبه میکردم و یا در گپوگفتهای خودمانی احساس میکردم.
و خاطره از همراهی با فاز ؟
روز آخری که من ضبط داشتم چون نمیدانستم چقدر کار طول میشکد و کسی نبود که بچههایم را بسپارم؛ ماهان و ماهور دو فرزند ۸و۱۰ سالهام را آوردم سر ضبط فاز. خیلی خوب بود و چقدر خوشحالم که نوجوانیشان قرارست در دورانی بگذرد که ادمهایی مثل فازیها، برایشان برنامه میسازند و آن هم با دغدغه.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۲۹۶۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتابهای ایرانی علاقهمند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
به گزارش قدس آنلاین، این موضوعات شامل کلیات،دین، علوم اجتماعی،علوم طبیعی، علوم عملی، زبان و ادبیات میشود. در بین موضوعاتی که گفته شد، سه موضوع کودک و نوجوان، ادبیات و کمک درسی بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. ادبیات و کودک و نوجوان همیشه بیشترین تولیدات را در آمار نشر به خودشان اختصاص میدهند و گاهی ادبیات در رتبه اول و گاهی هم کودک و نوجوان این رتبه را کسب میکند. طبق آمار منتشر شده بخش زیادی از کتابهای کودک و نوجوان مربوط به ترجمه است و آثار ایرانی کم تر مورد توجه قرار میگیرد . در گزارش امروز به این موضوع پرداختیم که چگونه میتوان از بسترهای صدرنشینی کتابهای کودک و نوجوان برای توجه به نویسندگان ایرانی استفاده کرد.
غلبه آثار ترجمه تهدید نیست
هادی خورشاهیان؛ نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خورشاهیان، معتقد است در دورهای که زندگی میکنیم نباید از کتاب انتظار آموزش داشته باشیم. او افزود: در کشور ما جمعیت قابل توجهی کودک و نوجوان هستند. این قشر از جمعیت سرمایههای آینده ما هستند. اگر عناوین کتابهای کودک و نوجوان در صدر چاپ سایر عناوین است به دلیل قشر نوجوان است که باید از این بستر استفاده شود. به گفته این نویسنده خانوادهها و مراکز فرهنگی باید به خواندن کودکان و نوجوانان جهت دهند و به آنان کمک کنند که کتابخوانی را منظم انجام دهند و کتاب مناسب سن خود را انتخاب کنند.
خورشاهیان معتقد است: بعضی از موضوعات مانند روانشناسی که متاسفانه در قالب روانشناسی زرد عرضه میشوند برای قشر کودک و نوجوان مناسب نیست. بهتر است که موضوعات روانشناسی در قالب و شعر داستان برای کودکان و نوجوانان ارایه شود.
هادی خورشاهیاننویسنده «پراگ در تبعید» در پاسخ به این پرسش چرا در میان آثار نویسندگان ایرانی با فقر ژانر مواجهیم، اظهار کرد: شاید در موضوعات جامعه شناسی و علوم اجتماعی با فقر ژانر مواجه باشیم آن هم به این دلیل که نیازی نیست برای کودکان و نوجوانان مدام از آسیبهای مختلف به صورت مستقیم صحبت کنیم اما من به عنوان کسی که 21 سال در واحد صدور مجوز کتاب کودک و نوجوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بودم و هنوز هم هستم معتقدم ما در ادبیات نوجوان و حتی کودک با مقوله فقر ژانر مواجه نیستیم.
خورشاهیان در خصوص غلبه آثار ترجمه در میان کتاب های کودک و نوجوان نسبت به آثار ایرانی و تاثیر این مساله، بیان کرد: غلبه ترجمه زمانی میتواند برای صنعت نشر تهدیدکننده باشد که همه ابزارهایی که استفاده میکنیم بومی و طبق فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد و کودکان ما به کتابهای ترجمه و خارجی بیاورند اما زمانی که تلویزیون تماشا میکنیم و بین سریالهای ایرانیِ تکراری، سریالهای خارجی نیز دیده میشود یا وقتی 90 درصد از اخبار ما مربوط به کشورهایی مانند آمریکا است. پس کودک با این فرهنگ بیگانه نیست و میتواند خودی و غیرخودی را تمیز دهد.
این نویسند افزود: اگر کودکان فیلمها و کتابهای خارجی را میخوانند به دلیل اشتراک در موضوعات مختلفی است که جغرافیا نمیشناسد. در این خصوص نهادها و ارگانها نمیتوانند دخالت کنند و تصمیم گیرنده باشند و با بخشنامههای مختلف جلوی شروع کاری را بگیرند اما میتوانند در سخنرانیها به پاسداشت زبان فارسی و کتابخوانی اشاره کنند، کتابهای خوب معرفی کنند،مسابقه برگزار کنند. حتی کانون پرورش فکری میتواند کتابخانههای عمومی محلهها و فرهنگسرای مختلف را تقویت کند.
کتابخوانها را تشویق کنیم
حسین فتاحی دیگر نویسنده کودک و نوجوان ترغیب کودکان و نوجوانان به خواندن آثار خارجی را تصویرگری و طراحی جلد درخشان آن آثار دانست. او گفت: بچهها هیچ پدرکشتگی با نویسندهها ندارند آنها فقط به سمت کتابهایی میروند که توجهشان راجلب کند. ما در زمینه مطالعه، رقیبهای بسیار جدی داریم و کودکان بیشتر جذب کتابهای ترجمه میشوند؛ زیرا نسبت به کتابهای تالیفی از زیبایی بیشتری برخوردارند. کتابهای ترجمه برای ناشران سهل الوصولتر هستند زیرا کار تصویرگری داخلی برای ناشر کار بسیار هزینهبری است. اگر برخی ناشران در کنار کارهای ترجمه، تالیف هم انجام میدهند به دلیل حفظ آبرو و وجهه فرهنگی آنها است. آنها خودشان را موظف میدانند که در زمینه تالیفات فارسی، هم خدمت و ادای دین کنند. با توجه با اینکه چاپ کتابهای تصویری بسیار گران است، اگر احساس نیاز به داشتن این کتابها میکنیم باید مشوق و تسهیلاتی را برای ناشران درنظر بگیریم. کتابی که خانواده تا چند سال پیش با قیمت 30 هزارتومان برای فرزند خود میخرید، امروز باید آن را با قیمت 300 هزارتومان بخرد و طبیعی است که از پس مخارج آن برنیاید.
حسین فتاحیفتاحی یادآور شد: اگر بخواهیم مطالب علمی، ریاضی، تاریخی و... برای کودک و نوجوان تولیدکنیم، باید در قالب داستان طراحی شود. بچهها باید از دل یک داستان به اطلاعات مفید دست یابند و قهرمان خود را انتخاب کنند. لازمه انجام این کار داشتن برنامه، تیم همراه و رشد فرهنگی است. اکثرا کتابهایی که به صورت تیمی طراحی شده، کتابهای ترجمه است و دلیلش هم این است که مترجمان مابین خود مدیریت درست را پذیرفتهاند. یک داستان خوب کودک باید حدودا ۴۰۰ تا ۵۰۰کلمه باشد زیرا مغز کودکان مانند بزرگسالان قادر به پردازش اطلاعات طولانی و پیچیده نیست. شخصیتهای داستانهای کودکانه همچنین باید با سایر شخصیتهای قابل تشخیص برای کودکان مانند دوستان، خانواده، معلمان، همکلاسیها و دیگران رابطه داشته باشند. درواقع ارتباطات باید نقش پررنگی در قصههای کودکانه داشته باشد.
وی در خصوص اینکه برنامه مدونی برای مطالعه از طرف سازمانها و نهادهای فرهنگی نداریم، افزود: زمانی که ناشران کار میکنند، نهادها باید کاغذ و سیستم فروششان را تامین کنند. اگر ما به دنبال رشد معقول و منطقی برای پیشرفت مطالعه هستیم باید برنامه ریزی دقیق انجام دهیم. ما نیاز داریم میزان مطالعه، چاپ کتاب و کمبودها در کتابها از نظر مضمون، موضوع و گروه سنی را بررسی کنیم و به سمع مسئولین برسانیم. همچنین تشویقهایی را برای کتابخوانان درنظر بگیریم. اگر این روند را پیش بگیریم تا 10 سال آینده میتوانیم به نقطهای که ضرورت جامعه هست، برسیم.
تولید کتابهای رنگی را جدی بگیریم
سپیده خلیلی، نویسنده و مترجم در خصوص غلبه آثار ترجمه در ادبیات کودک و نوجوان گفت: مسلما این برتری، خوب نیست اما هر ناشری ترجیح میدهد کتابی را در ایران چاپ کند که قبلا امتحانش را پس داده باشد. بسیاری از موارد ترجمه با فرهنگ ما یکسان نیست و تولید کتابهای چهار رنگ توسط نویسندگان در حال از بین رفتن است. ای کاش وزارت ارشاد بودجهای را به تولید کتابهای چهار رنگ تالیفی اختصاص دهد تا نویسندگان بتوانند در موضوعات مختلف نوشتههای خود را منتشر کنند و کودکان ایرانی با فرهنگ ایرانی بزرگ شوند.
سپیده خلیلیاین نویسنده و مترجم کتاب در خصوص مشکلات کتابهای ترجمه در ایران گفت: در بسیاری از موارد یا مترجم متوجه متن اصلی داستان نمیشود یا به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد، مجبور است بعضی از قسمتهای داستان را حذف کند. در حال حاضر مسابقه بین ناشرانی که چاپ اول کتابهایشان در خارج از کشور معروف شده، برقرار است. ناشران به دلیل اینکه نفر اولی شوند که مجوز چاپ میگیرند، هر فصل از کتابشان را به دست مترجمهای مختلف میسپارند. این حرکت ناشران و انتخاب واژههای نامناسب توسط مترجمان، بسیار به مقوله ترجمه در ایران آسیب میرساند؛ زیرا هر واژه در ترجمه، وزن و معنی خاص خود را دارد و گاها مترجمان معنی نادرست از یک واژه را انتخاب میکنند.
او همچنین یادآور شد: در حال حاضر در شرایطی هستیم که مردم کتاب نمیخرند و مسلما اگر آنها نخواهند و نتوانند کتاب بخرند، جانشین دیگری برای کتاب پیدا میشود. مکانهای عمومی مانند نهاد کتابخانهها و حتی کانون پرورش فکری میتوانند به کتابهای تالیفی برای کتاب خوان شدن کودکان و نوجوانان بیشتر بها دهند.
محدثه رضایی