به نقل از «خبرگزاری صدا و سیما»

بازگشت به خانه + فیلم

تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۳۵۷۲۲

این روزها در خرمشهر داستان کودکی بر سر زبانهاست که در دو و نیم سالگی از آغوش مادر دور شد و سالها بی خبری غم مادر را سنگین تر کرد.  

یگانه یونسی که پس از 6 سال بی خبری به خانه پدری بازگشت.   

نحوه گمشدن یگانه

مادر یگانه یونسی که معلم است می گوید: بهمن ماه سال 1390 بود پس از تعطیلی مدرسه به خانه مادرم رفتم تا به همراه دخترانم به سمت خانه خودمان برویم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

25 متر مانده به منزلمان جلوتر از بچه ها برای بازکردن در حیات رفتم که با صدای جیغ دختر بزرگترم از جا پریدم.

خانم محمدی با یادآوری خاطره آن روز غم به چشمانش می آید و می گوید تنها خودرویی را دیدم که به سرعت از جلوی چشمانم محو شد.

مبینا یونسی خواهر یگانه که آن روز همراه وی در جلوی منزل ایستاده بود خاطره تلخ دزدیده شدن خواهر را اینگونه بازخوانی می کند که خودروی پژو با توقف در جلوی پای بچه ها و نشان دادن عروسک از آنها می خواهد سوار خودرو شوند اما یکی از سرنشینانش وقتی با پاسخ منفی آنها روبرو می شود پیاده شده و یگانه را می دزدد.

 

جستجوهای اولیه برای یافتن یگانه  

خبر به نیروهای انتظامی می رسد و همه به دنبال یگانه می گردند از خانواده تا دوست و آشنا و همه خرمشهر اما بررسی دوربینهای مدار بسته به گواهی دایی یگانه از خروج فوری خودرو از خرمشهر حکایت می کند.

خودروی تیره رنگی که با حضور یک زن و مرد اقدام به سرقت کودک کرده است.

جستجو در مراحل اولیه بی نتیجه می ماند و حتی انتشار عکس یگانه در روزنامه ها کمکی به یافتن وی نمی کند.  

بستن درهای  ناامیدی

زمان به سرعت می گذرد و از دختر گمشده خرمشهری خبری نمی شود اما جستجو هنوز ادامه دارد.

مادر یگانه می گوید: انتظار بسیار سخت بود و ناامیدی نزدیک، اما همیشه در تاریکی نوری برای یافتن فرزند کوچکم سوسو می زد.

دایی یگانه اما از نحوه جستجو در همه شهرهای ایران با هر حکایت می گوید تا آنجا که با هر تلفن و هر نشانی در پی رد پای خبر می رود، به محله هایی معرفی می شود که شاید خبری بگیرد و حتی به خانه هایی می رود که شاید خبری از یگانه در آنجا باشد اما در تمام این شش سال به در بسته می خورد.

انتشار عکس یگانه در فضای مجازی

حضور مادر یگانه در کانال گمشدگان و انتشار عکس وی در فضای مجازی بارقه های  امید را در دل خانم محمدی پررنگ تر می کند تا جایی که هر روز فضای مجازی پر می شود از عکس های دختر کوچک 2 و نیم ساله خرمشهری.

17 ربیع الاول وقتی مادر قلبش از نبود فرزند شکسته و فکر اینکه یگانه زنده است یا نه؟ غذا و رفاه دارد یا نه؟ به پیامبر مهربانی ها متوسل می شود و بازعکس یگانه را در فضای مجازی منتشر می کند.

سرنخهایی از دختر گمشده

حدود ساعت 22 همان روز تلفن به صدا در می آید و کسی در آنسوی خط با بیان مشخصات دختر و نحوه سرقت وی، مژده زنده بودن یگانه را به مادر می دهد و با ناباوری مادر یگانه، عکس کنونی وی را هم برای او ارسال می کند، اما مادر که از این خبر و دیدن عکس دخترش شکه شده، از حال می رود و باز مسئولیت پیگیری ماجرا به دایی یگانه سپرده می شود.

 ابوالفضل محمدی در تماس تلفنی با فرد مورد نظر پس از چهار ساعت گفتگو موفق می شود آدرس و مشخصاتی از شهر ری و محل اقامت دختری را که ادعا شده یگانه است بگیرد و فورا به تهران برود.

وی در گفتگو با خبرگزاری صدا و سیما از صحبت با زنی می گوید که از عذاب وجدان با ابوالفضل سخن گفته و اینکه چگونه یگانه ربوده شده است.  

با اینکه دایی یگانه به شهر ری می رود و بدون اطلاع خانواده مورد نظر همه نشانی ها را رد یابی می کند موفق به جلب نظر نیروهای انتظامی نمی شود و از آنها قول می گیرد تا گرفتن مدارک مورد نیاز از خانه مراقبت کنند.

اما تمام این وعده ها به شنبه موکول می شود و آقای محمدی چهارشنبه شب دست خالی به خرمشهر باز میگردد.

آنگاه که خورشید امید می دمد  

کار به شنبه نمی کشد آنکه باید عیدی بدهد خود امید را به دلها می تاباند باز تلفن به صدا در می آید و کسی از آن سوی خط می پرسد ((چرا برای بردن دخترتان نمی آیید؟)) تماس قطع می شود و اینبار مردی زنگ تلفن را به صدا در می آورد که خود را پدر کنونی یگانه معرفی و اعتراف می کند 6 سال است یگانه را با نام رقیه سرپرستی می کند.

او از خانواده یونسی می خواهد اجازه دهند یگانه با آنها زندگی کند اما با مخالفت آنها روبرو می شود.

بازگشت یگانه به خانه پدری

خانواده مورد نظر داوطلبانه قرار بازگرداندن یگانه را می گذارند و دختر گمشده خرمشهر را تا بعد از ظهر روز جمعه بازمی گردانند و پرده از راز گمشدن وی برمی دارند.

شرح واقعه از زبان خانواده تهرانی

او مدعی می شود شش سال پیش در اهواز از مردی بابت فروش لوازم خانگی طلبکار بود و وقتی  برای دریافت پول به خانه وی مراجعه می کند با کودکانی مواجه می شود که ژولیده و گرسنه بنظر می رسند و آن مرد مجهول به ازای بدهی یگانه را به وی می فروشد.

یگانه در خرمشهر

بازجویی آغاز می شود و تست دی ان ای گرفته می شود باورش برای همه اعضای خانواده سخت است اما یگانه با مثبت بودن تست دی ان ای به خانه خود بازمی گردد.

بازگشت به جریان اصلی زندگی

یگانه یونسی حالا با نام خود در یکی از مدارس خرمشهر ثبت نام کرده و به تحصیل ادامه می دهد.

دادستان خرمشهر هم با بیان پیگیری ماجرا از ادامه تحقیقات برای یافتن سارقان خبر می دهد.

 

 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی دانلود

 

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۳۵۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اسیر صهیونیست: نتانیاهو از خودت خجالت بکش

گردان‌های القسام ویدیویی از یک اسیر صهیونیست منتشر کرد که با انتقاد شدید از نتانیاهو و کابینه‌اش خواستار آزادی فوری شد.

به گزارش ایسنا، گردان‌های القسام، شاخه نظامی حماس ویدیویی از یک اسیر صهیونیست منتشر کرد که خواستار آزادی فوری و بازگشت به خانه شد.

وی در این ویدیو می‌گوید: من هیرش گولبیرگ بولین پسر یونتان وریتشل هستم که در سال ۲۰۰۰ میلادی در کالیفرنیا آمریکا متولد شدم و اکنون به همراه خانواده‌ام در قدس زندگی می‌کنیم. در هفتم اکتبر درحالی که برای خوش‌گذرانی در یک جشنواره شرکت کردم اسیر شدم و به‌طور خطرناک مجروح شدم و اکنون برای زنده ماندن می‌جنگم. در آن روز هیچ کس نبود که از ما محافظت کند.

این اسیر صهیونیست می‌گوید: بنیامین نتانیاهو و دولتش باید از خودشان خجالت بکشند زیرا من و هزاران اسرائیلی دیگر را رها کردید. خجالت بکشید به خاطر اینکه ۲۰۰ روز ما را رها کردید و تمام تلاش‌های ارتش با شکست مواجه شد. خجالت بکشید زیرا حملات نیروی هوایی منجر به کشته‌شدن ۷۰ اسیر مانند من شد. خجالت بکشید که هر چه پیشنهاد توافق به شما شد آن را نپذیرفتید. نمی‌خواهید به این کابوس پایان دهید.

وی خطاب به نتانیاهو و اعضای کابینه‌اش گفت: زمانی که شما به همراه خانواده‌هایتان وعده ناهار را می‌خورید به ما اسرا در جهنم و در زیر زمین فکر کنید که بدون آب، غذا، آفتاب و دارو ماندیم. به نتانیاهو و وزرا و کابینه‌اش که خون ما برایشان مهم نیست می‌گویم آنچه که از شما انتظار داریم را انجام دهید و فورا ما را به خانه بازگردانید، یا اینکه این امر برای شما دشوار شده است؟ زمان آن فرا رسیده است که کلیدها را تحویل داده و وزارتخانه‌ها را خالی کنید و در خانه هایتان بنشینید.

این اسیر تاکید کرد: یک مساله دیگری وجود دارد که مهم‌تر از همه است؛ پدر، مادر، لیبی و اورلی خیلی دوستتان دارم و دلم برایتان تنگ شده است و هر روز به شما فکر می‌کنم. برای خود نه ولی برای شما عید خوبی آرزو دارم.

انتهای پیام