Web Analytics Made Easy - Statcounter

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - علی مولوی:
درست ۱۷سال است که او را می‌شناسم! او را با شروع دوچرخه شناختم. او برای من و بسیاری از نوجوانانی که در آغاز دوچرخه از مخاطبان آن بودند، دلیل اصلی علاقه‌مندشدن به نوشتن است.

او با شوخي‌هايش در قالب يك سردبير خيالي بامزه، شوخ، اهل كل‌كل، پرحرف و در عين حال مهربان، ما را وادار به نوشتن مي‌كرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اين سومين‌باري است كه براي دوچرخه با او گفت‌وگو مي‌كنم. اولين‌بار نوجوان بودم و بار دوم 19سالم بود.

وقتي با يك نفر چندبار گفت‌وگو كرده باشي، سخت است حرف تازه‌اي بشنوي. اما «فريدون عموزاده‌خليلي»، آن‌قدر خوب بداهه حرف مي‌زند كه حرف‌هايش شبيه خيال و قصه است و هيچ‌وقت تكراري نمي‌شود. تا آن‌جا كه انگار هرگز با او گفت‌وگو نكرده بودم و حتي او را نمي‌شناختم.

 

بگذاريد كمى به گذشته برويم. فريدون عموزاده‌خليلى نوجوان چه‌طور نوجوانى بود؟ چه كارهايى را دوست داشت؟

فريدون نوجوان، شر و شور نبود. آرام بود و به سه چيز خيلي علاقه داشت؛ سينما، فوتبال و كتاب. اما واقعاً نمي‌توانم بگويم از اين سه عشق دوران نوجواني‌ام، كدام برايم اول بوده است. نمي‌خواهم بگويم خيلي فرهيخته بودم و خيلي كتاب مي‌خواندم، اما واقعاً خيلي كتاب مي‌خواندم. نمي‌توانم بگويم سينما اول بوده يا فوتبال، با اين‌كه عاشقشان بودم.

آن‌قدر به سينما عشق داشتم كه تابستان‌ها، بخشي از پولي را كه از شغل‌هاي تابستاني‌ام كسب مي‌كردم، خرج سينما مي‌كردم. يادم است روزهاي پنج‌شنبه و جمعه مي‌رفتم فيلم‌هاي سينماي كوچك شهرمان را ببينم.

فوتبال هم كه عشق تمام‌نشدني من بود. يعني در تمام فرصت‌هاي كوتاهي كه حتي بين زنگ‌هاي تفريح پيدا مي‌كردم، فوتبال بازي مي‌كردم. بعدها هم وقتي عضو باشگاه محلي‌مان و تيم نوجوانان شهرمان شدم، حتي عصرها هم مشغول فوتبال بودم.

آن‌زمان از اين‌كه روزم با فوتبال و دويدن دنبال توپ چهل‌تكه توي زمين‌هاي خاكي راه‌آهن سمنان يا توي مدرسه با توپ پلاستيكي يا توپ تنيس شروع شود خيلي لذت مي‌بردم. اين‌ها براي من فراتر از سرگرمي بود؛ عشق‌هاي كوتاه و مقطع من بود.

براي مطالعه هم بيش‌تر از كتاب‌خانه‌ي كوچك شهرمان كتاب مي‌گرفتم و مي‌آوردم خانه. تابستان‌ها زير نور چراغ برق خيابان كه روي پشت‌بام نور مي‌انداخت و زمستان‌ها هم در يك اتاق كوچولوي زيرشيرواني در خانه‌مان تا نيمه‌هاي شب كتاب مي‌خواندم و گذشت زمان را متوجه نمي‌شدم، مگر اين‌كه مادرم مي‌آمد و صدايم مي‌زد تا بفهمم چه‌قدر زمان گذشته.

 

بيش‌تر چه كتاب‌هايى مى‌خوانديد؟

معمولاً رمان‌هايي را كه كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان چاپ مي‌كرد، مي‌خواندم. از ميان كتاب‌هاي ايراني، آثار «محمود دولت‌آبادي» و «جلال آل‌احمد» را خيلي دوست داشتم. در سال‌هاي پاياني نوجواني هم، كتاب‌هاي دكتر «علي شريعتي» از كتاب‌هايي بود كه دوست داشتم.

 

يادم است يك‌بار گفتيد از 14سالگى نوشتن را شروع كرديد. از آن داستان‌ها برايمان بگوييد. چيزى از آن‌ها يادتان مانده؟

بله، توي همان دوران داستان هم مي‌نوشتم و با كاغذ كاربن به اندازه‌ي سه نسخه كپي مي‌گرفتم و بين بروبچه‌هاي كوچك‌تر فاميل پخش مي‌كردم تا بخوانند. كه البته هميشه آن نسخه‌ي سوم، كم‌رنگ‌تر از بقيه بود. چون وقتي كاغذها را سه‌تايي با كاربن روي هم مي‌گذاريد، كاغذ سومي خيلي كم‌رنگ مي‌شود.

از داستان‌هايي كه در آن سن نوشتم چيز زيادي يادم نيست، چون معمولاً بيش‌تر از داستان‌هايي كه شنيده يا خوانده بودم تقليد مي‌كردم.

مثلاً از «ماهي سياه كوچولو» تقليد مي‌كردم كه مثلاً مي‌شد «لاك‌پشت مهربان كوچولو» يا «اردك سفيد فلان»! بنابراين خيلي چيزي از آن‌ها يادم نمانده، اما يادم است به‌خاطر شرايط آن روزگار، هميشه در داستان‌هايم قهرماني بود كه مي‌خواست عليه ظلم مبارزه كند.

 

دوچرخه‌سواري هم مي‌كرديد؟

بله، يادم است آن‌زمان، اولين دوره‌اي بود كه پايه‌ي راهنمايي در سراسر ايران تأسيس شده بود و مدرسه‌ي من هم خيلي از خانه‌مان دور بود. گاهي كه مي‌توانستم دوچرخه‌ي برادرم را بگيرم و با آن بروم مدرسه خيلي خوش مي‌گذشت. در مسير برگشت از مدرسه هم مي‌رفتم در مسيرهاي بياباني و كوچه‌پسكوچه‌ها و باغ‌هاي خشك‌شده دوچرخه‌سواري مي‌كردم.

 

حالا كمى بياييم نزديك‌تر، حدود 17سال قبل. دوچرخه از كجا آمد؟

دوچرخه درواقع از سرزمين آفتابگردان‌ها آمد! خب مي‌دانيد كه من پيش از دوچرخه در مؤسسه‌ي همشهري، روزنامه‌ي آفتابگردان را راه انداخته بودم كه سال 1376 تعطيل شد. ولي هميشه فكر مي‌كردم كه با توجه به امكاناتي كه همشهري دارد، بايد يك نشريه‌ي ويژه‌ي نوجوانان داشته باشد.

چند سال بعد پيش آقاي «محمد عطريان‌فر»، مديرعامل آن‌زمان مؤسسه‌ي همشهري رفتم و طرح يك نشريه‌ي نوجوان را به او دادم و گفتم مي‌خواهم چنين نشريه‌اي را در همشهري راه‌اندازي كنم. ايشان هم از اين طرح استقبال كردند. البته آن‌زمان هنوز اين نشريه اسم نداشت. اما در ادامه اسم  دوچرخه به من الهام شد!

 

يادم است گفته بوديد اسم دوچرخه در خواب به ذهنتان رسيده.

بله، اسم دوچرخه از يك خواب آمد. انگار كه در خوابم،‌ دوچرخه‌اي آمد و خودش را به من رساند و خواست كه اسمش را روي يك نشريه بگذارم. براي خود من هم در خواب عجيب بود! اما نه‌تنها اسمش را روي يك نشريه گذاشتم، بلكه رمان «زردمشكي» را هم با شخصيت‌هايي نوشتم كه همه‌شان دوچرخه هستند.

 

اگر اسم هفته‌نامه‌ي دوچرخه، دوچرخه نمى‌شد، جدى‌ترين اسمى‌كه به آن فكر مى‌كرديد چه بود؟

واقعاً به‌جز دوچرخه به اسم ديگري فكر نكرده بودم. البته در نشريات ديگري كه راه انداخته بودم يا سردبيرش بودم، معمولاً با چندتا اسم پيش مي‌رفتم. مثلاً «سروش نوجوان»، «آفتابگردان» و «سيب» همين‌طور بودند.

اما درباره‌ي دوچرخه، همان خواب باعث شد كه فقط با همين اسم پيش بروم و پاي آن بايستم و دلايلم را براي اين‌كه دوچرخه اسم خوبي است مطرح كنم. اتفاقاً خوششان هم آمد! گمان مي‌كنم همان خواب، اثر خودش را گذاشته بود.

 

عكسي از گفت‌وگويي قديمي به مناسبت سه‌سالگي دوچرخه/ 15دي‌ماه 1382

عكس: زنده‌ياد محمد كربلايي‌احمد

 

خاطره‌ى جالبى از آغاز دوچرخه يادتان مانده؟

مهم‌ترين نكته‌اي كه از شروع دوچرخه به يادم مانده اين است كه سعي مي‌كردم در دوچرخه با يك لحن تازه‌اي وارد شويم. يعني دوچرخه لحني رسمي و جدي نداشته باشد و در عوض شوخي  كند كه البته اين رويكرد تا آن‌زمان در مطبوعات نوجوانان معمول نبود.

سعي كردم با بچه‌ها شوخي كنم و لحنم طوري باشد كه انگار دارم با شيطنت‌هايشان همراه مي‌شوم. مثلاً مي‌گفتم درس نخوانيد و درس به چه دردي مي‌خورد! البته مراقب بودم وارد شوخي‌هايي نشوم كه بزرگ‌ترها از آن ايراد بگيرند.

البته در ابتدا با برخي نقدها از طرف بعضي دست‌اندركاران اين حوزه مواجه شديم، ولي خود نوجوان‌ها خيلي اين لحن را دوست داشتند و خيلي خوب به آن جواب مي‌دادند. مسئولان همشهري و نويسندگان دوچرخه هم خوب با آن همراهي كردند و اين رويكرد جا افتاد.

 

17سالگى، آخرين سال نوجوانى است. براى دوچرخه در 17سالگي‌اش چه آرزويى داريد؟

آرزويم براي دوچرخه اين است كه هميشه‌ي هميشه نوجوان باقي بماند. حتي اگر 27 يا 107سالش شد! نوجوان‌بودن ويژگي اصلي دوچرخه است و فكر مي‌كنم تا حالا هم همين‌طور بوده است.

 

سؤال آخرم يك سؤال تصويري است. با ديدن اين جلد، چه خاطره‌اى برايتان زنده مى‌شود؟

اين تصوير براي من، نماد تمام آن رويكردي است كه در دوچرخه داشتيم. گفتم كه فكر كرده بوديم براي اولين‌بار در يك نشريه‌ي نوجوانان، به سمتي برويم كه انگار سردبير، هم‌سن بچه‌ها شده و با يك لحن طنز، با آن‌ها كل‌كل مي‌كند، بحث مي‌كند و همراهشان مي‌شود.

من فكر مي‌كنم اين جلد دوچرخه، هم به‌خاطر تصويرش و هم بحث‌هايي كه كنار آن در اعتراض به نامه‌هاي نوجوان‌ها و كل‌كل‌كردن با آن‌ها در سرمقاله چاپ شده، خلاصه و نمادي است از نگاهي كه سعي مي‌كرديم در دوچرخه جا بيندازيم.

در همین زمینه: داستان‌هایی بگوییم با فضا‌هایی تخیلی من و بچه‌ها مى‌دانیم که ماهى دلش مى‌گیرد! قصه‌ها، انسان‌ها و فرهنگ‌ها را متحد می‌کنند

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۶۱۴۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی «شعر نوجوان از منظر مخاطب و جایگاه امروزی آن» به دبیری انسیه موسویان و با سخنرانی افسون امینی شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «شعر نوجوان، سرگردانی میان متن و مخاطب» و حسین تولایی با موضوع «واکاوی جهان در تجربه-سروده‌های نوجوانان» برگزار شد.

امینی گفت: حرف زدن در مورد شعر نوجوان، بی‌نیاز از صحبت کردن درباره‌ی شعر کودک نیست؛ به ویژه که منابع ما در حوزه‌ی شعر نوجوان بسیار اندک است.

وی با اشاره به سیر تاریخی شکل‌گیری شعر نوجوان افزود: شعر کودک برخلاف داستان کودک که به شکل خودجوش مسیر خود را طی کرد؛ به صورت خودجوش شکل نگرفت. پس از انقلاب مشروطه، نیاز متولیان مدارس و کودکستان‌ها به تولید شعر برای دانش‌آموزان، باعث شکل‌گیری شعر کودک و تولید محتوا در این دوره شد. در این میان، رواج ترانه‌های عامیانه‌ی دوره‌ی مشروطه و گسترش کار ترجمه تأثیر بسزایی داشتند.

این نویسنده گفت: در این دوره شعر نوجوان وجود نداشت، چرا که اصولاً مفهوم نوجوانی در این دوره هنوز شکل نگرفته بود و مخاطبان به دو گروه بزرگسالان و کودکان تقسیم می‌شدند. گاه شعر برخی از شاعران بزرگسال که از نظر زبانی و محتوایی اشعارشان برای نوجوانان قابل فهم بود، مثل پروین اعتصامی در حوزه‌ی شعر نوجوان مورد توجه قرار می‌گرفتند.

وی افزود: پیشرفت علم روان‌شناسی و آشنایی با دیدگاه‌های کسانی چون ژان پیاژه و نیز دومین سمینار ملی ادبیات کودک شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۶ که بخش مهمی از آن مختص شعر کودک با سخنرانی عباس یمینی شریف بود، زمینه‌ی توجه به شعر نوجوان را فراهم کرد. در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ افرادی مثل محمود کیانوش به صورت جدی وارد حوزه‌ی شعر کودک و نوجوان شوند. کیانوش تحت تأثیر نظریه‌ی رشد پیاژه و ادبیات ترجمه، نخستین شاعری است که به طور جدی سراغ شعر نوجوان رفت و اولین کتاب شعر نوجوان را با عنوان «آفتاب خانه‌ی ما» منتشر کرد. نکته‌ی قابل توجه در مورد شعر کودک در ایران، پشتوانه‌ی پژوهشی آن، قبل از رواج و گسترش آن در بین شاعران کودک است. دو کتاب «نیم قرن در باغ شعر کودکان» از عباس یمینی شریف و «شعر کودک ایران» از محمود کیانوش در زمانی منتشر شدند که شاعران کودک بسیار انگشت‌شمار بودند.

امینی گفت: در دهه‌ی ۶۰ به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی‌ای که در جامعه رخ داد، نیاز بود تا آموزش و پرورش و نهادهایی مثل وزارت ارشاد و غیره توجه ویژه‌ای به جمعیت نوجوان داشته باشند. نسلی که در آن زمان به لحاظ کمیت، طیف وسیعی از جمعیت کشور را شامل می‌شد. بنابراین به شعر نوجوان توجه بیشتری شد و شاعرانی چون جعفر ابراهیمی، محمدکاظم مزینانی، وحید نیکخواه آزاد، جواد محقق، قیصر امین‌پور، افشین علاء و دیگر شعرا پای کار آمدند. این شاعران متناسب با نیاز نوجوان آن روز شعر می‌سرودند؛ اگرچه هنوز اشعار آنان بین شعر نوجوان و شعر کودک یا بزرگسال معلق بود.

این مدرس دانشگاه گفت: از دهه‌ی ۷۰ شعر نوجوان رشد و جایگاه خود را پیدا می‌کند. در این دوره کتاب‌های شعر نوجوان از نظر ظاهری هم به ثبات می‌رسند و فونت و قطع آن‌ها برای مخاطب تعریف مشخصی می‌یابد، اگرچه هنوز نوسان‌هایی هست و گاه شعر نوجوانان، با تصاویر و قطع کتاب کودک منتشر می‌شود. از شاعران شاخص شعر نوجوان در این دهه، می‌توان از بیوک ملکی، افسانه شعبان‌نژاد، افشین علاء، عرفان نظرآهاری، شاهین رهنما، آتوسا صالحی و محمدکاظم مزینانی نام برد.

وی افزود: در دهه‌ی ۸۰ تعداد شاعران نوجوان بیشتر و آثار آنان متنوع‌تر شد. ظهور شاعران توانمند در این دهه، کتاب‌های شعر نوجوان را از نظر مضمون، قطع و زبان با تنوع قابل توجهی همراه کرد. در این دوره بسیاری از شاعران شعر کودک نیز، برای محک زدن خود وارد حوزه‌ی شعر نوجوان می‌شوند. بیشتر شاعران این دهه موفق هستند و تا سال‌های بعد هم می‌مانند. از چهره‌های شاخص این دوره علاوه بر شاعران دهه‌ی ۷۰، می‌توان از مهدیه نظری، عباس تربن، حسین تولایی، مهدی مردانی، انسیه موسویان، غلامرضا بکتاش، علی باباجانی، کمال شفیعی و.... را نام برد.

این شاعر با تاکید بر اینکه این روند در دهه‌ی ۹۰ هم ادامه یافت، گفت: با این تفاوت که از اواخر این دهه، این رشد کمرنگ می‌شود و ما با کتاب شعر نوجوان کمتری روبه‌رو هستیم و توجه ناشران به چاپ و کیفیت این نوع ادبی کمتر می‌شود.

امینی گفت: از نظر من مخاطب شعر کودک عام است، اما مخاطب شعر نوجوان خاص. کتاب‌های شعر کودک از سوی والدین در هر سطح و طبقه‌ای برای سرگرمی و آموزش کودکان خریداری می‌شوند؛ اما شعر نوجوان باید توسط نوجوان علاقه‌مند به شعر خریداری شود. نوجوانی کتاب شعر می‌خرد که خودش اهل شعر و ادبیات باشد. بنابراین شعر نوجوان از سوی ناشران با اقبال مواجه نیست. از سوی دیگر، آشنایی ما با شعر نوجوان در سطح جهانی کمرنگ است. تنها تعداد کمی از مترجمان مثل رضی هیرمندی و مهدی مرادی به سراغ ترجمه‌ی شعر نوجوان رفته‌اند. در سطح جهانی نیز جوایز ادبیات کودک و نوجوان بیشتر معطوف به آثار کودکانه است تا آثار نوجوان.

یکی از دلایل اوج‌گیری شعر نوجوان در دهه‌ی ۸۰ حضور نشریات حرفه‌ای بود

در ادامه‌ی این نشست، حسین تولایی با تاکید بر اینکه در دهه‌ی ۸۰ شعر نوجوان در اوج خود بود و چهره‌های تازه و جوان در این دوران درخشیدند، گفت: این روند رو به رشد از نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۹۰ سیر نزولی به خود گرفت. به گونه‌ای که در سال‌های اخیر، چهره‌های جوان و موفق در این زمینه کمتر دیده می‌شود و شعر نوجوان هنوز به نام‌های شاعران پیشکسوت و شاعران اواخر دهه‌ی هفتاد و هشتاد به راه خود ادامه می‌دهد. از دلایل مهم این مشکل، کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان، تعطیل‌شدن جشنواره‌ی مطبوعات کودک و نوجوان و البته افزایش جشنواره‌های مناسبتی است.

وی افزود: قطعاً یکی از دلایل اوج‌گیری شعر نوجوان در دهه‌ی ۸۰ حضور نشریات حرفه‌ای و موفقی مثل سروش نوجوان، آفتابگردان و نشریه‌ی دوچرخه بوده است. این نشریات در آن زمان جریان‌ساز بودند و توانستند حرکتی را در جامعه ایجاد کنند و افرادی مثل آتوسا صالحی، عرفان نظرآهاری، مهدیه نظری، عباسعلی سپاهی یونسی، انسیه موسویان، مهدی مردانی، عباس تربن، مهدی مرادی، فاصل ترکمن، کبری بابایی و … را به جامعه‌ی ادبی تحویل دهند. با تعطیل‌شدن این نشریات، شعر نوجوان هم جایگاه ویژه‌ی خودش را کم‌کم در بین ناشران از دست داد و چاپ کتاب شعر نوجوان هم با چالش جدی مواجه شد. در حالی که نشریات کودک و نوجوان بیش از کتاب‌های این رده‌ی سنی می‌تواند در علاقه‌مندی این گروه سنی به حوزه‌های فرهنگی مؤثر باشد.

وی با طرح این سوال که چرا شعر نوجوان امروز با مخاطب مواجه نیست؟ گفت: شعر نوجوان در میان نوجوانانی مخاطب دارد که دغدغه‌ی شعری داشته باشند؛ یعنی مخاطبان تخصصی. تعداد این افراد به گواه تعداد نوجوانان شاعر عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور، دانش آموزان شرکت کننده در مسابقات سراسری فرهنگی و هنری در رشته‌ی شعر وزارتخانه آموزش و پرورش، شاعران نوجوان مرتبط با نشریاتی مثل دوچرخه، آفتابگردان و.... کم نیست. مضاف بر اینکه حتی اگر هم این تعداد کم باشد، جامعه موظف است برای آن‌ها خوراک لازم را تهیه کند.

این شاعر سپس به تشریح پژوهش خود در نشریه‌ی دوچرخه در فاصله زمانی ۱۳۹۵ تا پایان ۱۳۹۹ پرداخت و گفت: بر اساس این پژوهش، در ۲۲۶ شماره‌ی منتشر شده‌ی نشریه‌ی دوچرخه، در بازه زمانی یاد شده، ۷۱۵ شعر از ۱۶۸ نوجوان شاعر و علاقه‌مند به شعر بر اساس نظریه‌ی ارتباطی ربکا نای مورد بررسی قرار گرفت و اشعار نوجوانان در حوزه ارتباطی به چهار دسته‌ی تعامل با خود، تعامل با خدا، تعامل با دیگری و تعامل با محیط تقسیم شدند.

وی افزود: بر اساس یافته‌های این پژوهش در فاصله زمانی مذکور بر اساس هسته مرکزی شعر نوجوانان، تعامل با دیگری با ۶۰ درصد فراوانی، بیشترین مضمون شعری نوجوانان را به خود اختصاص می‌داد و پس از آن تعامل با محیط با ۲۳ درصد، تعامل با خود با ۱۴ درصد و تعامل با خدا با ۳ درصد به ترتیب، بیشترین فراوانی‌ها را دربرمی‌گرفتند.

تولایی گفت: در زمینه‌ی تعامل با دیگری، عاشقانه‌ها با فراوانی مطلق ۳۹۸ شعر، بیشترین درصد تعامل با دیگری را شامل می‌شدند؛ یعنی چیزی حدود ۵۵ درصد. این در حالی است که پروژه شعر عاشقانه نوجوان که در یکی از مؤسسات انتشاراتی دنبال می‌شد و بنا بود با همت گروهی از شاعران حوزه نوجوانان منتشر شود، با تغییر مدیریت آن انتشارات متوقف شد و ناشران دیگر هم از چاپ آن استقبال نکردند. این پژوهش با عنوان "نشریات کودک و نوجوان به مثابه راهنمایی برای مخاطب شناسی؛ مورد مطالعه نشریه دوچرخه" در سال گذشته در گاهنامه‌ی نقد کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است.

همچنین افسون امینی که ۱۶۰ شعر از ۱۶ شاعر نوجوانان را گردآوری کرده و به چاپ سپرده است، در آغاز سخنرانی خود از محمد هادی محمدی و زهره قائینی به خاطر تألیف مجموعه‌ی تاریخ ادبیات کودکان ایران که از منابع ارزشمند مرجع در این حوزه است، سپاسگزاری کرد.

کد خبر 6089743 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • به‌نشر با دست پر به نمایشگاه کتاب تهران می‌ رود / ارائه ۶۰۰ اثر پر فروش و جدید در نمایشگاه کتاب
  • زخم عمیقی به دوچرخه سواری زدند که به راحتی درست نمی‌شود
  • قالیباف: جداول بودجه برای نخستین بار به رای گذاشته می‌شود
  • تجاوز جنسی ۴ مرد افغان به نوجوان ایرانی در تهران | التماس کردم فایده نداشت! +فیلم
  • شمه‌ای از بی‌کفایتی پهلوی
  • داستان جذاب زندگی یک نوجوان در «جرئت و حقیقت»
  • درخواست اعدام برای عاملان تعرض به پسر نوجوان
  • تاریخ برده‌داری به زبان طنز
  • انتشار کتاب ماهی جان در قزوین
  • کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است