ارتباط50درصد"طلاق"های کشوربا اعتیاد
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۷۶۸۶۹
رییس سازمان امور اجتماعی کشور گفت: استانها را مسئول کردیم که مرکز رصد استانی داشته باشند تا هراستانی وضعیت اجتماعی،کمبودها و خلاءهای شهرها، روستاها و محلاتش را شناسایی کند، البته شناسایی محرومیتهای زیرساختی در طرح وزارت راه وشهرسازی برای مناطق حاشیه نشین و بافت فرسوده مشخص شده است اما استان ها را نیز به راهاندازی مرکز رصد آسیبهای اجتماعی موظف کردیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: تحقیقات نشان داده است نیمی از طلاقهایی که در کشور ثبت می شود به طور مستقیم یا غیر مستقیم با اعتیاد همسر ارتباط دارد. همچنین حدود ۶۰ درصد آسیباجتماعی همسرآزاری و ۲۰ تا ۲۵ درصد کودک آزاری با مصرف مواد ارتباط دارد.به عبارت دیگر اگر بتوان اعتیاد را در کشور مهار کرد، برخی از آسیبهای اجتماعی از جمله سرقتهای خرد، کودک آزاری ، همسرآزاری و برخی از قتلها کاهش خواهند داشت.
وی ادامه داد: در همه کشورها از جمله کشورهای توسعه یافته و پیشرفته نیز مقوله آسیب های اجتماعی وجود دارد. این آسیب ها شامل اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به الکل، قمار و فحشا بوده که به عنوان معظل اجتماعی کشورهای توسعه یافته حساب میشود و برای حل آنها روانشناسان، اعتبارات و پژوهشهای زیادی در نظر گرفته شده است، اما آسیبهای اجتماعی در کشور ما باتوجه به فرهنگ خاص و اقتضائات اجتماعی مطرح می شود که در صدر این آسیبها اعتیاد و حاشیه نشینی وجود دارد.
رییس سازمان امور اجتماعی وزارت کشور با اشاره به اینکه در حاشیهنشینی مباحثی وجود دارد که آیا حاشیه نشینی آسیب است یا مولد آسیب؟ گفت: بعد از اعتیاد و حاشیه نشینی میتوان به آسیباجتماعی طلاق و مفاسد اخلاقی و پیداکردن نقاط جغرافیایی در کشور که این آسیبها به شکل متراکم و انباشته شده در این مناطق وجود دارد،اشاره کرد. در حقیقت در برخی مناطق به علت بیکاری بالا، فقر و مهاجرت زیاد ، مشکلات اجتماعی و اقتصادی زیادی ایجاد شده است.یعنی ممکن است کسی در مناطق مرزی به دلیل عدم درآمد به شبکه قاچاق مواد مخدر بپیوندد و سلاح به دست بگیرد که منجر به قتل، خشونت و آدم ربایی شود.
به گفته وی، طبق ردهبندیهای انجام شده باحدود ۵۰ تا ۵۵ متغیر از آسیبها و تلاقی آنها با شاخصهای عقبماندگی اقتصادی و توسعه نیافتگی، در هر استان یک منطقه کمتر توسعه یافته پیدا و به استاندارها ابلاغ شد و استاندارها نیز موظف شدند یک طرح استانی طراحیکنند تا آن منطقه کمتر توسعه یافته به همراه روستاهای تابع به سطح میانگین استان برسد.
رستموندی در ادامه تشریح کرد: برای مثال منطقه کمتر توسعه یافته در استان سیستان و بلوچستان مشخص شده و به استاندار نیز ابلاغ شده است و استاندار نیز باید طی سال۹۷ پروژههای مرتبط با اصلاح وضع اجتماعی و اقتصادی منطقه را کلید بزند. همچنین استانها را مسئول کردیم که مرکز رصد استانی داشته باشند تا هراستانی وضعیت اجتماعی، کمبودها و خلاءهای شهرها، روستاها و محلاتش را شناسایی کند، البته شناسایی محرومیتهای زیرساختی در طرح وزارت راه و شهرسازی برای مناطق حاشیه نشین و بافت فرسوده مشخص شده است، اما استان ها را نیز به راهاندازی مرکز رصد آسیبهای اجتماعی موظف کردیم.
وی با بیان اینکه در حال پیگیری نظام جامع رصد آسیبهای اجتماعی هستیم، گفت:۴۰ سال است که در کشور فاقد نظام جامع رصد آسیب اجتماعی هستیم.یکسال است که این مرکز فعال شده و بایستی فاز به فاز تکامل یابد. در حقیقت پایه اولیه اطلاعات در آنجا فراهم شده و لازم است این مرکز مانند یک شبکه به همه دستگاهها متصل شود که آمارها را به صورت آنلایناز مرکز آمار، نیروی انتظامی، سازمان ثبت اسناد و ثبت احوال دریافت کند.در حقیقت فکر می کنم در بازه زمانی ۱۸ماهه مرکز رصدآسیبهای اجتماعی به مرکز رصد بین المللی تلقی شود.یعنی در حال حاضر این مرکز رصد فعال ولی در مرحله تکمیل است.
رییس سازمان امور اجتماعی کشور در ادامه با بیان اینکه در مرکز رصدآسیبهای اجتماعی گروه گردآوری اطلاعات وجود دارد اظهار کرد: همچنین در این مرکز نیز گروه داده کاوی بایستی دادهها را تحلیل و آنالیز کنند و بعد از آن نیز گروه آینده پژوهی خواهیم داشت. در حقیقت باید مشخص شود با اعتیاد، طلاق و یا سرقت با روند صعودی پیش روند، ۱۰ سال آینده در چه نقطهای خواهیم بود؟ که این موضوع با نرم افزارهای رایانهای قابل سنجش خواهند بود .همچنین در کنار آینده پژوهی بایستی سناریو نویسی وجود داشته باشد به طوری که سناریوی ۱۰ سال آینده اجتماعی کشور نوشته و بدانیم که طی ۱۰ سال چگونه بایستی حرکت کنیم .به عبارت دیگر این گروهها در مرکز رصد آسیبهای اجتماعی در حال شکل گیری هستند و ۱۸ ماه زمان نیز برای تکامل گروهها نیاز خواهد بود.
وی در پایان صحبت هایش گفت: همزمان با مرکز رصد آسیبهای اجتماعی وزارت کشور، شهرداری تهران نیز رصدخانهای دارد که در این رصدخانه اطلاعات بسیار کاملی از وضعیت اجتماعی تهران موجود است؛ به طوری که نوع آسیب اجتماعی محلات مشخص شده و با تکنولوژی جدیدی می توانید نوع آسیبها و شدت آن را مشاهده کنید. علاوه براین ستاد بازآفرینی شهری در کشور وجود دارد که وضعیت و مشکلات محلات حاشیه نشین در آن مشخص شده است. منبع: ایسنا برچسب ها: طلاق ها ، اعتیاد ، آسیب اجتماعی
منبع: ناطقان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۷۶۸۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای گدایی و اعتیاد قهرمان دوچرخهسواری جهان
نیستروم متولد کاستاریکا است، پدرش از اهالی این کشور و مادرش یک امدادگر آمریکایی بود. به دلیل شغل مادرش، اغلب توسط افراد مختلفی نگهداری میشد و به همین دلیل در دوران کودکی، آسیبهای فروانی دید و بسیار آسیبپذیر شد.
نیستروم که خاطرات تلخ بسیاری از کتکهایی که خورده است و همچنین آزارهای جنسی دوران کودکی دارد، میگوید: «هشت سال اول زندگیام را فقط در وحشت گذراندم. هر بار که در باز میشد، نمیدانستم قرار است چه اتفاقی بیافتد. کاملاً درمانده بودم و نمیدانستم چه کار کنم.»
وقتی بزرگتر شد، سوءاستفادهها متوقف شدند، اما اثرات آنها باقی ماند. او بی دست و پا و گوشهگیر شده بود و اغلب در خانه دعوا و درگیری داشت و در مدرسه اذیت میشد.
تنها زمانی که در زمین ورزش و مشغول فوتبال یا ژیمناستیک بود، احساس راحتی میکرد. به قول خودش: «هر چیزی که من را از خانه دور نگه میداشت، آرامم میکرد».
در اواخر نوجوانی یک فوتبالیست خوب شده بود و فکر میکرد میتواند به صورت حرفهای ادامه دهد. اما مصدومیت مانع شد و اجباراً رویای خود را رها کرد.
او میگوید: «نمیدانستم چه خواهد شد، هر کاری از دستم بر میآمد، در فوتبال و ورزش انجام داده بودم تا اتفاق خوبی بیافتد. اما همه چیز از دست رفت.»
نیستروم در حالی که با ناامیدی و افسردگی دسته و پنجه نرم میکرد، راهی را آغاز کرد که زندگیاش را برای همیشه تغییر داد.
نیستروم در نوجوانی، همراه با پدربزرگش قبل از شروع یک مسابقه دو؛ یکی از ورزشهای مورد علاقهاش
نیستروم در اواخر نوجوانی بیشتر وقت خود را صرف حضور در مهمانی و نوشیدن مشروب و مصرف مواد میکرد و به این ترتیب پذیرشی که همیشه به آن نیاز داشت را بدست میآورد.
او میگوید: «از یک نوجوان منزوی و نه چندان محبوب، تبدیل شدم به کسی که همه من را روح مهمانیها میدانستند و دعوت میشدم برای همراهی آنها در نوشیدن و مصرف مواد.»
آن جوان آسیب دیده از آزار و اذیت دوران کودکی، حالا راه فراری یافته بود، راهی که برای بیشتر مردم تفنن بود، اما برای او تبدیل به اعتیاد شده بود.
کمی بعد در مرکز تماس یک بنگاه شرطبندی آمریکایی مشغول به کار شد. در محیط کار هم مانند کلوپهایی که میرفت، به مصرف مواد مخدر و الکل ادامه داد.
نیستروم میگوید: «در ابتدا، مصرف یک گرم کوکائین برای یک یا دو هفته، طول میکشید. اما کم کم مصرفم بیشتر شد و در محیط کار مرخصی ساعتی میگرفتم تا مصرف کنم.»
نیستروم به یاد میآورد که یکی از همکارانش به او هشدار داد که کوکائین «مرگ سفید» است. اما او اهمیتی نداد، تا اینکه سالها بعد، وقتی در خیابان افتاده بود، متوجه شد همکارش درست میگفته است.
نیستروم میخواست مقابل وسوسه مقاومت کند، اما هر بار تسلیم میشد: «مغزم میگفت امروز نباید مواد مصرف کنم، اما بدنم بیاختیار از آپارتمان به سمت تلفن عمومی میرفت تا با فروشنده مواد تماس بگیرم.»
کم کم توهم او شروع شد و صداهایی میشنید. تصور میکرد در خیابان او را تعقیب میکنند و در خانهاش شنود و دوربینهایی به صورت مخفیانه نصب کردهاند تا او را تحت نظر داشته باشند: «خیلی وحشتناک بود. کاملاً ارتباطم را با واقعیت از دست داده بودم.»
او دیگر علاقهای به کار نداشت و آخرین شغلش را هم از دست داد و ناگهان بیخانمان شد. بیش از یک سال در کوچه پس کوچهها میخوابید، گدایی میکرد و در آشغالها به دنبال غذا میگشت و از روزنامههای باطله برای گرم کردن خودش استفاده میکرد.
او میگوید: «به یاد دارم که به روزنامهای نگاه میکردم و در صفحه اخبار ورزشی عکسهایی از بچههایی که با آنها فوتبال بازی میکردم دیدم که وارد تیم ملی شده بودند.»
نیستروم بیشتر از یک سال در خیابان زندگی کرد و وقتی دید راهی برای رهایی از اعتیاد و احساس گناه جدایی از زنی که از او باردار بود و پسرش را قبل از تولد رها کرده بود، تصمیم گرفت به زندگی خود پایان دهد.
در گذشته هم چندین بار تلاش کرده بود خودکشی کند، اما این بار، در ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۲ دیگر مطمئن بود.
«با روشن شدن هوا، شروع به گدایی کردم و توانستم پول لازم برای خرید مواد مخدر کافی برای خودکشی را بدست آورم. سالها بود برای هیچ کاری این اندازه تلاش نکرده بودم و امکان نداشت موفق نشوم.»
«به یک فروشگاه لباس دست دوم رفتم و یک شلوار جین و پیراهن دزدیدم، نمیخواستم من را در لباسهای ژنده پیدا کنند. با اندک پولی که داشتم اتاقی در یک متل ارزان قیمت گرفتم که بتوانم دوش بگیرم تا وقتی من را پیدا میکردند تمیز باشم.»
«به یاد دارم چشمانم را که باز کردم، دو پرستار را مقابلم دیدم. ترکیبی از احساسات خشم، ترس و اندوه داشتم، چون نمیخواستم زنده بمانم.»
«سعی کردم دعوا کنم اما آن مرد من را در آغوش گرفت. اولین باری بود که نمیدانم بعد از چند سال یکی من را در آغوش گرفته بود و گفت: همه چیز خوب میشود. نمیدانم چگونه، اما خوب خواهد شد.»
جان نیستروم توسط مسئول پذیرش متل پیدا شد و پس از تماس با اورژانس، نجات یافت.
قبل از آخرین اقدام به خودکشی، قسم خورده بود که این پایان کار است و اگر دوباره زنده بماند، هر کاری برای تغییر لازم است انجام خواهد داد. او میگوید: «بالاخره فهمیده بودم باید چه کار کنم و کجا باید بروم.»
او به یک مرکز توانبخشی در سن خوزه رفت که قوانین سختگیرانهای داشت. غذا و جای خوابش فراهم بود، اما اگر از قوانین پیروی نمیکرد یا لغزش میداشت، جایش دوباره خیابان و تنهایی بود.
نیستروم میگوید: «امروز به خاطر آن افراد زندهام. دردهای ناشی از ترک مواد و وسوسه مداوم را به یاد دارد. اما ثابتقدم به راه خود در رسیدن به یک زندگی متفاوت ادامه میدهم.»
پس از شش ماه توانبخشی، نیستروم با زنی از پورتلند در آمریکا آشنا شد و تصمیم گرفت با او به اورگان برود. رابطه آنها چندان دوام نیاورد. اما به کاری که در آنجا پیدا کرده بود ادامه داد. او در ده سال گذشته، بهعنوان مترجم بیماران اسپانیاییزبان مشغول به کار است.
از همان شیفت اول، وقتی به یک زن گواتمالایی که به تازگی نوزادش را از دست داده بود، کمک کرد، متوجه شد راهی برای کمک کردن و ادای دین خود به جامعه پیدا کرده است.
نیستروم دوباره با پسرش ارتباط برقرار کرد. او قبلاً هم یک بار و قبل از رفتن به آمریکا به دیدن او رفته بود.
او میگوید: «نمیدانم چقدر حرفم را میفهمید، اما به او گفتم ببین مرد، من واقعاً بهم ریختهام و بهعنوان یک پدر شکست خوردهام. چون هیچ وقت در کنارت نبودهام.»
«اما تا آخر عمرم، هر کاری از دستم بر میآید انجام خواهم داد تا مطمئن شوم هر چه نیاز داری، داشته باشی. نمیدانستم چگونه قرار است این کار را انجام دهم و اصلاً آیا میتوانم یا نه. اما این قول را به او دادم.»
نیستروم برای بازپرداخت دین خود به پسرش به شدت کار کرد.
او میگوید: «در یکی دو سال اول فقط کار میکردم و کار. هیچ وسوسهای نداشتم، چون اصلاً وقتش را نداشتم.»
کمی بعد، نیستروم متوجه شد که به چیزی فراتر از کار نیاز دارد. او فوتبال را امتحان کرد، اما اشتیاق قدیمی دیگر وجود نداشت. او ورزش سهگانه را امتحان کرد، ولی از شنا متنفر بود.
اما نیستروم در دوچرخه سواری بسیار خوب بود و با اینکه گاهی شرکتکنندگان بیست سال از او جوانتر بودند، توانست در عرض یکسال از رده مبتدی به بالاترین سطح مسابقات آماتوری صعود کند.
شاید آنچه نیستروم تا به آن لحظه به دست آورده بود، یعنی زندگی دوباره، ارتباط با پسرش، بهبودی، شغلی که به آن متعهد بود همراه با دوچرخه سواری و یک زندگی اجتماعی رضایت بخش برای بیشتر مردم کافی به نظر میرسید.
اما نیستروم مانند مردم عادی به اینها راضی نبود و به همین دلیل ورزش را جدیتر گرفت تا به پسرش تأثیر باور و کار و تلاش را نشان دهد.
نیستروم میگوید: «میتوانم سه یا چهار بار در سال به کاستاریکا بروم، اما همیشه نمیتوانم در کاستاریکا باشم. بنابراین دنبال راهی بودم به پسرم یاد بدهم که هرگز از رویاهایش دست نکشد.»
در سال ۲۰۱۹، نیستروم وارد مسابقات قهرمانی مسابقات جادهای ملی کاستاریکا شد و مقام قهرمانی را بدست آورد. در لحظه قهرمانی تنها به فکر پسرش بود: «شاید برای اولین بار در زندگی احساس کردم، باعث افتخار او شدهام.»
پس از آن، متوجه شد که بهتر است داستان زندگی خود را برای همه تعریف کند تا بتواند به این وسیله به دیگران و همچنین پسرش کمک کند.
در ادامه نیستروم به دنبال چالش دیگری بود و آن را در «سایکلوکراس» یافت. رشتهای که در آن دوچرخهسواران در یک مسیر سخت و ناهموار از میان گل و لای و شن، روی تپههای شیبدار و پیچهای تنگ مسابقه میدهند. این رشته در هر شرایط آب و هوایی برگذار میشود.
نیستروم ابتدا از آن متنفر بود: «سرد و خیس و گل آلود بود و موانع بسیاری در مسیر بود.»
اما با توجه به اینکه قرار بود مسابقات قهرمانی جهان سایکلوکراس در سال ۲۰۲۲ در آمریکا برگزار شود، بهترین فرصت برای انتقال پیام او بود.
با وجود این که این رشته در کاستاریکا وجود نداشت، با فدراسیون دو و میدانی این کشور لابی کرد تا در این رویداد شرکت کند. در نهایت، پس از اینکه متعهد شد تمام سرمایه لازم را خودش جمعآوری کند، به او اجازه دادند تا با پوشیدن لباس تیم ملی، اولین طعم رقابتهای بینالمللی را بچشد.
نتیجه البته مطلوب نیستروم نبود و در مسابقه با نخبگان این رشته در جایگاه آخر قرار گرفت. اما توانست وارد ردهبندی این رشته شود و در پایان مسابقه هم فرصت یافت داستان خود را برای دیگران تعریف کند.
نیستروم میگوید: «اگر کسی از من انتظار نتیجهگیری و قهرمانی در این مسابقات را داشته باشد، نشان میدهد چیزی از دوچرخه سواری نمیداند.»
«البته موضوع این نیست. من چهل سالم است و روزی دوازده تا پانزده ساعت و حتی گاهی هجده ساعت کار میکنم تا بتوانم سرمایه لازم برای حضور در بالاترین سطح مسابقات را با درآمد خودم تامین کنم.»
تعهد و داستان خارقالعاده زندگیاش حمایتهای بسیاری برای او به همراه آورده و باعث شده اجازه یابد در سه مسابقه مهم این رشته، از جمله بلژیک و هلند، شرکت کند.
نیستروم میگوید: «واقعاً این اندازه حمایتی که طرفداران از من میکنند، باورنکردنی است. آنها پول و وقت خود را صرف میکنند تا بیایند و بهترینها را ببینند. اما در این میان من را تشویق میکنند و بسیار از آنها متشکرم.»
«بهویژه میخواهم از سایر شرکتکنندگان در این مسابقه تشکر میکنم، زیرا کاملاً حق دارند بپرسند این مرد اینجا چه کار میکند؟ اما در عوض آنها من را کنار خود پذیرفتهاند. این برای من بزرگتر از هر نتیجهای است.»
این احترام زمانی نشان داده شد که نیستروم در پایان سال گذشته درگیر حادثهای با ماتیو فان درپول، قهرمان چندگانه جهان شد.
نیستروم پس از توقف برای گرفتن سلفی با هواداران، به طور تصادفی سر راه فان درپول قرار گرفت و این دوچرخهسوار هلندی مجبور شد او را هل دهد و راه را باز کند.
برخورد او انبوهی از نظرات منفی را در پی داشت، اما فان در پول، فرد شماره یک جهان خیلی شفاف گفت که نیستروم نباید لحظهای از رویای خود و تلاشش دست بکشد.»
روزی شکست خورده بود، اما حالا به سختی میتوان تصور کرد که زیر بار ناامیدی خم شود. .
او گذشته خود را خجالت آور میداند، اما آن را فراموش نمیکند و به شوخی اعتراف میکند که بین تعهدی که اکنون به دوچرخه سواری دارد و اعتیاد قبلیاش به مواد مخدر و الکل، رابطهای هرچند دور، وجود دارد.
«قبلاً تمام پولم را خرج میکردم تا وزن بیشتری از مواد بخرم. حالا تمام پولم را صرف ورزش میکنم تا وزن بیشتری از دست بدهم.»
او محبوبیت بسیاری در بین هواداران بدست آورده و بیش از یک ساعت طول میکشد تا از مسیر مسابقه خارج شود، زیرا مجبور است مرتب برای سلفی گرفتن و گپ زدن با هوادارانش توقف کند.
او که تلاش میکند تا خوشبختی امروز خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و زندگی آنها را تغییر دهد، میگوید: «در جایی خارج از اینجا، شاید کسی باشد که مثل گذشته من عذاب بکشد و امیدوارم از این راه پیامم را به گوش او برسانم.»
منبع: بی بی سی
tags # ورزش سایر اخبار اولین انسان روی زمین چند سال پیش به دنیا آمد؟ (تصاویر) دانشمندان چهرۀ یک انسان اولیه را شناسایی کردند؛ انسان اولیه این شکلی بود! (تصاویر) چند سال پس از مردن انسانها زمین چه شکلی خواهد بود؟ انسانهایی که خوراکشان گوشت انسان است!