Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش پارس نیوز،

 علی ایزدی و حمید صمدی ۶ سال پیش با هم دوره خدمت خود را در آتش‌نشانی شروع کردند. آنها از همان روز اول که با هم دوره آموزشی را آغاز کردند تا امروز در ایستگاه یک حضور دارند.

صبح روز سی‌ام دی‌ماه مانند تمام روزهای شیفت علی ایزدی آتش‌نشان ایستگاه یک، مشغول پخت املت برای صبحانه بود. املت که آماده شد، هنوز اولین لقمه را نخورده بودند که زنگ ایستگاه به صدا در می‌آید و خبر از حریق گسترده‌ای در ساختمان پلاسکومی‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بچه‌های ایستگاه یک که در اطفاء حریق در میان آتش‌نشان معروفند، عازم محل حادثه می‌شوند.

شهید محسن روحانی، شهید محمد آقایی، علی ایزدی و حمید صمدی به محل حادثه می‌روند و خود را به سرعت به طبقه دهم و محل حریق می‌رسانند، شهید فریدون علی‌تبار هم که آن روز صبح امتحان دانشگاه داشته، بلافاصله خود را به محل حادثه می‌رساند. علی ایزدی و حمید صمدی دو آتش‌نشانی که در دقایق اولیه به ایستگاه پلاسکو رسیده بودند، پس از گذشت یکسال در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره حادثه پلاسکو و ناگفته‌هایی دراین باره می‌گویند که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

از زمان اعلام وقوع حادثه پلاسکو و نحوه اطفاء حریق بگویید و اینکه آیا تجهیزات کافی در اختیار داشتید؟

ایزدی : معمولا در روزهای شیفت صبحانه را من درست می‌کنم و املت می‌خوریم، اولین لقمه که در دست‌مان بود، زنگ ایستگاه به صدا درآمد. از اعلام وسایل و تجهیزاتی که به محل اعزام شده بود و درخواست می‌کردند، مشخص بود که وسعت حادثه بزرگ است.

اولین ایستگاه از چهارراه مخبرالدوله به فاصله زمانی کمتر از یک دقیقه رسیده بود. ما هم کمتر از دو دقیقه بعد به آنجا رسیدیم. فریدون علی‌تبار از دانشگاه آمد و محسن روحانی هم همراه ما بود، نیروهای سه ایستگاه شروع به لوله‌کشی کردند و ده طبقه را به سختی بالا رفتیم. پله‌های پلاسکو طوری است که باید یک دور کامل می‌چرخیدیم و ۱۵ پله شیب‌دار را می‌رفتیم تا یک طبقه را بالا رفته باشیم.در طبقه هفتم هم مراسم زیارت عاشورا برگزار کرده بودند و جمعیت زیادی در آنجا حضور داشتند.

در همه جای دنیا وقتی ماشین آتش‌نشانی در حال آژیرمی‌رود، همه کنار می‌روند، در حالی که در کشور ما همه هجوم می‌آورند، در اینجا همه چیز متفاوت است، در طول مسیر که در بیشتر مواقع مردم به ما راه نمی‌دهند، از طرفی ایمنی بیشتر ساختمان‌ها هم که به شدت پایین است.

ساختمان پلاسکو در گذشته نیز دچار حریق شده بود، وقتی به پلاسکو می‌رفتید؛ تصور می‌کردید با چنین حادثه‌ای روبرو شوید؟

ایزدی: ساختمان پلاسکو چندین بار دیگر هم دچار حریق شده بود و یکی از ساختمان‌هایی بود که به آنها تذکر داده بودیم.

درباره اطفاء حریق بگویید، آیا با مشکل و کمبود تجهیزات مواجه بودید؟

ایزدی : محسن روحانی یکی از نیروهای بسیار قوی ایستگاه ما بود. در هر عملیاتی حضور داشت به هیچ کس سرلوله نمی‌داد، معمولا در هر حادثه‌ای که رخ می‌داد، می‌گفتند؛ اگر ایستگاه یک بیاید، حتما حریق جمع می‌شود.ضلع شمال غربی ساختمان کانون آتش بود و ما از کوچه طاهری به دلیل باریکی معبر امکان استقرار ماشین و نردبان را نداشتیم. دسترسی از بیرون ساختمان بسیار سخت بود، این‌ها از مواردی بود که ما را در حادثه پلاسکو فلج کرد. در داخل هم آتش‌ بسیار زیاد و شعله‌های آتش ارتفاع زیادی داشت و شعله دوره زده بود، البته زمان طولانی هم بود که شروع شده بود و همین موضوع استحکام ساختمان را کم کرده بود.روی زمین می‌خوابیدیم، اما باز هم حرارت به شدت آزار دهنده بود.

صمدی : براساس تئوری حریق یک قطره آب ۱۷۰۰ برابر بخار تولید می‌کند که آن بخار آب داغ‌تر از آتش است، اما فضای پلاسکو به گونه‌ای بود که سرلوله را باز می‌کردیم، می‌سوختیم؛ می‌بستیم هم می‌سوختیم. شب عید بود و مغازه‌داران انبارهایشان را از اجناس‌شان پرکرده بودند. انباشت جنس در مغازه‌ها به قدری بود که با‌ آنها راهرو در مغازه درست کرده بودند. ارتفاع سقف‌های کاذب به حدود یک و متر و ۷۰ سانتی متر می‌رسید که آن نیز تبدیل به انبار شده بود و متاسفانه این سقف‌های کاذب بهم راه داشته و سری بودند، آتش از این سقف‌ها به همه جا سرایت کرده بود.

شایعه شده بود که انفجار در پلاسکو رخ داده، نظر شما در این باره چیست؟

ایزدی : ساختمان سه بار از داخل آوار شد و ما چیزی فراتر از انفجار می‌شنیدیم. در ریزش اول طبقه ۱۲ بر طبقه یازدهم آوار شد و پس از آن طبقه یازدهم بر طبقه دهم آوار شد و یک حفره عمیقی را ایجاد کرده بود، بیشتر نیروهای ما هم در همان دقایق اولیه زیر آوار بودند.

صمدی : به دلیل وجود سقف کاذب و اجناسی که در آن وجود داشت، آتش به سرعت به همه جا سرایت کرده و حجم شعله را زیاد کرده بود. ما چون داخل بودیم، اصلا صدایی نمی‌شنیدیم که متوجه صدایی همچون انفجار باشیم.

وقتی برای اطفاء حریق وارد ساختمان شدید، احتمال ریزش آن را می‌دادید؟

ایزدی : اصلا چنین چیزی به ذهن ما نرسیده بود. وقتی سقف فروریخت، همه چیز از هم پاشید. ما دستور تخلیه را نشنیدیم، چند نفر در کنارم زیر آوار ماندند و صحنه‌‌های بسیار بدی را می‌دیدم. به طور کل روال همه چیز بهم ریخته بود.تیم ما به طبقه دهم آمد تا به یازدهم برویم و آنجا را اطفاء کنیم. آقای رحمان شکری رییس یکی از ایستگاه‌ها مانع ما شدند و گفت، بالا نروید چون ازدحام جمعیت است و هر وقت لازم بود می‌گویم بالا بروید.

صمدی : کانون حریق طبقه ۱۰ بود که ما آن را اطفاء کردیم و تمام شده بود؛ تیم به تیم به طبقه یازده می‌رفتیم و در حال اطفاء آنجا بودیم. ما در طبقه هشتم مشغول استراحت بودیم تا سیلندرها را تعویض کرده و دوباره شروع کنیم.ما در کنار دیوار راه‌پله‌های دهم به ردیف ایستادیم، علی پشت سرم بود، وقتی برگشتم با علی صحبت کنم، دیدم سقف شکم آورده و انبار لوازم و اجناسی که در سقف بود به پایه‌هایی که نبشی زده بودند، فشار می‌آورد. به علی گفتم سقف شکم آورده، نکند بریزد که به یکباره سقف فروریخت و ۷ الی ۸ نفر از بچه‌ها زیر آوار ماندند.وقتی سقفی آوار می‌شود به شکل حرف v آوار می‌شود، یعنی کناره‌ها سالم می‌ماند و وسط می‌ریزد، در پلاسکو هم سقف‌ها به شکل v فرو ریخت و البته کتف من هم به آوار گرفت. روی زمین افتادم و احساس کردم استخوان کتفم خرد شده، دو نفر کمکم کردند تا به طبقه هشتم بیایم و وسایلی که همراه داشتم را باز کردند. علی هم بالا به دنبال من بود. من را روبروی پله‌های طبقه هشتم گذاشتند و همه این اتفاقات در کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشید.

بعد از ریزش نخست پلاسکو در چه وضعیتی قرار داشتید؟

ایزدی : از پاگرد پله‌‌های طبقه نهم وارد طبقه هشتم شدیم، یکباره آوار طبقه دهم دوباره ریزش کرد و تا طبقه همکف رسید. بر اثر این آوار، پرتگاهی در میانه ساختمان ایجاد شده بود. موج آوار بسیار زیاد بود، دهانمان پر از خاک وگل شده بود و هیچ‌جا را نمی‌دیدم، سیاهی مطلق بود. خوشبختانه به دلیل اینکه چندین بار دیگر هم به ساختمان پلاسکو رفته بودم، ساختارش را در ذهنم داشتم و دست حمید را گرفتم و از باقی‌مانده راه‌پله‌ها پایین‌ آمدیم.پشت شیشه یک مغازه فردی بود که با شدت به شیشه می‌زد، شیشه را شکستیم و دیدیم فردی که پشتش آتش گرفته بود از آنجا بیرون آمد. آن مرد فقط نعره می‌زد و می‌دوید. دیگر نمی‌دانم در آن اوضاع چه بلایی سر او آمد.

صمدی : وقتی ساختمان آوار شد همه جا را دود و خاک گرفته بود و هیچ جا را نمی‌دیدیم، فقط می‌دانستیم روبروی‌مان پله است که به پایین می‌رود، یکی از بچه‌ها نزدیک پله‌ها ایستاده و شک‌زده بود. به او گفتم چراغ قوه‌ات را بیانداز تا راه را پیدا کنیم و پایین برویم. او شک‌زده فقط نگاه می‌کرد وقتی دیدم متوجه نمی‌شود، چراغ‌قوه‌اش را گرفتم و دو تا کشیده به گوشش زدم تا حالش جا بیاد و گفتم همراه ما بیاید که خوشبختانه او هم آمد و جزو شهدا نبود.

من به دنبال علی می‌گشتم که یکی از بچه‌ها گفت؛ حمید را به پایین آوردند و کتفش آسیب دیده‌است. به پایین آمدم و علی را دیدم که به همراه بقیه بچه‌ها به سمت پنجره هجوم بردند تا با نردبان از آنجا خارج شوند. ازدحام جمعیت در جلوی پنجره بسیار زیاد بود با توجه به اینکه ممکن بود، نوبت به ما نرسد تا با نردبان پایین برویم، علی بر پشتم سوار کردم و از پله‌ها به پایین آمدیم.از بالا پایین را نگاه می‌کردیم، آن پایین قیامتی بود. یکی از بچه‌ها فکر می‌کرد که در امتداد پله پاگرد است درآن دود و تاریکی به سرعت آمد و از طبقه هشتم به طبقه همکف سقوط کرد.

 

بخش شمالی پلاسکو سالم مانده بود، آیا راهی نبود که بتوانید از آنجا خارج شوید؟

ایزدی : تجمع نیروهای آتش‌نشانی در بخشی بود که آوار شد و اگر قرار بود که از آن بخش خارج شویم باید به طبقه سوم می‌آمدیم که البته راه پله‌ها هم خراب شده بود.

صمدی : اشهدمان را بلند بلند می‌خواندیم و دیوار را گرفته و از روی نخاله‌ها پایین می‌آمدیم و این همزمان با سر و صدای مهیب و لرزش ساختمان و آواری بود که داشت بر سرمان می‌ریخت، البته هیچ‌کدام از این اتفاقات از بیرون مشخص نبود.

حادثه پلاسکو اثرات سویی روی روان شما داشته است، برای اینکه بتوانید دوباره به شرایط عادی بازگردید، چه اقداماتی برای شما انجام شد؟

ایزدی : از همان شب اول شیفت، روانشناسان داوطلبانه به اینجا آمدند و با ما صحبت می‌کردند. ما صحنه‌های بسیار بدی را آنجا دیدیم، اما ای‌کاش در موقع بروز حوادث کمتر وقایع نشان داده شود، چراکه برای خانواده‌هایی که عزیزان‌شان را از دست داده‌اند، تحمل این ماجرا بسیار سخت است.

صمدی : من آن زمان مشکل خاصی نداشتم و به روانشناسان هم می‌گفتم. آنها معتقد بودند که من بعد از چند ماه با مشکل مواجه می‌شوم و دقیقا همینطور هم شد، از سه الی چهارماه بعد از حادثه دیگر نمی‌توانم به داخل تونل بروم و از سقف بالای سر هراس دارم.

 

منبع: پارس نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۷۷۱۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تخلیه ماهانه۵۰۰ تن زباله و لجن از کانال‌ های آب تهران | روایت کارگرهایی که در مسیر پاکسازی کانال‌های شهر جان می‌ دهند

همشهری آنلاین-لیلا شریف: با قدهای خمیده خود را به کانال‌های زیرزمین می‌رسانند تا رد زباله‌ها و اشیاء بی‌ارزش به جای مانده اهالی شهر در آبراه‌ها را پاک کنند، هر بار که تاریکی کانال‌ها کارگرها می‌بلعد، هراس به شماره افتادن نفس‌ها در دل آنها جای می‌گیرد.

با دلهره‌های همیشگی در میان آب‌های آغشته به فاضلاب، بدن خود را به پیش می‌رانند تا بطری‌های آب معدنی، لاستیک‌های فرسوده، ظرف‌های یکبار مصرفی و...که مسیر آبراه‌ها را سد کرده‌اند را از زیر زمین تخلیه کنند.

فعالیت کارگرهایی که مسئولیت پاکسازی آبراه‌ها و کانال‌های شهر را برعهده دارند شاید چندان به چشم نیاید اما هر گونه کوتاهی در حیطه فعالیت آنها است که می تواند، تهران را در میان سیل و آبگرفتگی‌های شدید غرق کند.

کار کردن در فضای تاریک کانال‌ها و پاکسازی با مشکلات خاص خود همراه است و حتی نفس کشیدن در هوای آغشته به فاضلاب نفس را بند می‌آورد. پاکسازی برخی کانال‌ها با توجه به وسعت و ارتفاعشان با تکیه بر ماشین آلات انجام می‌شود اما در بسیار از مواقع این کارگرها هستند که باید در میان آب‌های آلوده تن را به آب بزنند.

کم نیستند مسیل‌هایی که پاکسازی آنها تنها با قدهای خمیده و استفاده از سطل‌های کوچک ممکن است. مجید دیری، معاون آبراه‌ها و قنوات شهری اداره کل خدمات شهرداری تهران به خبرنگار همشهری در این رابطه توضیح می‌دهد: «در نقاطی که امکان استفاده از ماشین‌های مکانیکی نیست؛ یعنی بیشتر داخل کانال‌های درون شهر و فرعی که ورودی کوچکی دارند، از نیروهای انسانی استفاده می‌کنیم. در بسیاری از این کانال‌ها، زباله‌های شهروندان مانع جریان آب می‌شوند.»

تخلیه فاضلاب در آبراه‌ها

به‌گفته دیری «ورودی‌های کوچک به کانال‌هایی با ارتفاع یک‌متر و ۲۰سانتی‌متر و عرض۸۰ سانتی‌متر ختم می‌شوند. کارگرها مجبور هستند با قد خمیده در این کانال‌ها حرکت کنند و با سطل‌هایی کوچک رسوب‌ها، ‌لجن‌ها و زباله‌ها را روی زمین بفرستند. در تمام این موارد سختی کار در مسیلی که با فاضلاب تداخل دارد، دوچندان می‌شود.»

او در مورد ورود فاضلاب‌ها به کانال‌های شهری گفت: «به جز زباله و پسماند ما شاهد ریخته شدن فاضلاب در کانال‌ها هستیم که دردسرهای عظیمی به دنبال دارد، کارگرها مجبور هستند که برای تخلیه زباله‌ها، وارد آب‌هایی شوند که با فاضلاب صنایع و خانگی ترکیب شده است. ما این موضوع را به دادستانی نیز اعلام کرده‌ایم اما هنوز شاهد هستیم که فاضلاب شهری در مسیر آب‌های سطحی تخلیه می‌شود. حتی شاهد هستیم که در برخی مناطق به دلیل نفوذ ناپذیر بودن خاک که امکان حفر چاه جذبی وجود ندارد به همین دلیل فاضلاب‌های خانگی را در نهرها و کانال‌های شهر سرازیر می‌کنند، مناطق ۱۹ و ۲۲ با این موضوع درگیر هستند اما هنوز چاره‌ای اندیشیده نشده است. در منطقه ۲۱ نیز کارخانه‌ها به راحتی پساب‌های صنعتی خود را در کانال‌ها می‌ریزند، که دردسرساز است. بیمارستان‌هایی هم که تصفیه کننده ندارند، این راه را انتخاب می کنند.»

دور ریزهای دردسرساز شهر

به تمام زباله‌ها، پسماندها، فاضلابی که در آبراه‌های شهر جمع می‌شود، دورریز گفته می‌شود و این دورریزها شامل مواد و اشیای فاقد ارزش هستند که از جانب شهروندان و صاحبان صنایع طرد شده و به آبراه‌ها ریخته می‌شوند.

دیری در رابطه با طبقه بندی انواع دورریزها توضیح داد: متأسفانه دورریزی در سطح شهر موجب می‌شود که در نهایت این اشیاء و مواد به کانال‌های آب منتقل شوند. دورریزهای صنایع، پساب صنعتی، دولتی، نخاله ساختمانی، گیاهان خشک، نخاله‌های ساختمانی، فاضلاب خانگی و بیمارستانی، مناسبتی و مجرمانه چند دسته بندی کلی این مسئله هستند متأسفانه تمام این دور ریزها در نهایت به کانال‌های شهری منتقل می‌شوند و مشکل عدیده‌ای را برای شهر ایجاد می‌کنند.

دورریزهای مجرمانه نیز مشکلی هستند که فرآیند پاکسازی آبراه‌ها را بسیار دشوار تر کرده‌اند، به گفته معاون آبراه‌ها و قنوات شهری شهری اداره کل خدمات شهرداری تهران « زمانی که افراد، پساب‌های و لجن‌های آلوده را در کانال‌ها تخلیه می‌کنند از نظر قانونی دست به اقدامی مجرمانه زده‌اند، در برخی از ایام سال نیز با توجه به مناسبت‌های خاص مانند سال نو، شاهد افزایش دورریزهای خانگی هستیم. مجموع این دورریزی‌ها موجب می‌شود که ما با یکسری مواد غیرقابل استفاده که در داخل کانال‌ها هدایت شده است، مواجه شویم. این مواد غیرقابل استفاده نتیجه‌ای جز آسیب به شهر ندارند.»

از جنازه تا رودخانه لاستیک‌های فرسوده

هر چند باورش سخت است اما درست در زیر شهر، آنجا که قرار بود آب‌های روان به راحتی عبور کنند، رودخانه‌ای از لاستیک‌های فرسوده، تشک‌های رها شده و... ایجاد شده است و حتی گاهی جنازه‌ نیز در میان آن پیدا می‌شود.

دیری در رابطه با عجیب‌ترین دورریزهایی که در تهران مشاهده کرده است، گفت: تشک ومبلمان شهری در کانال‌های آب خیلی دیده می‌شوند و ما حتی جنازه‌ هم در کانال‌های آب تهران پیدا کرده‌ایم. در کنار این موارد ما شاهد هستیم که لاستیک‌های فرسوده خودرو هم به تعداد بسیار بالا از سوی شهروندان و صنایع در کانال‌ها انداخته می‌شوند.»

منطقه ۴ و ۱۴ بیشترین چالش را در مورد دورریزها دارند

اصناف، صنایع، شهروندان؛ سه بازیگری هستند که بیشترین نقش را در دورریزی‌های شهر دارند:«این سه دسته در طول زمان بیشترین دورریزها را وارد کانال و آبراه‌های شهر کرده‌اندT در همه صورت صنایع،‌اصناف و شهروندان نقش پررنگی در منابع اولیه تولید دورریزها دارند.»

دیری با اشاره به نقش آفرینی اصناف و شهروندان در آلوده شدن آبراه‌ها گفت: منطقه ۴ و ۱۴ یکی از پرچالش‌ترین مناطق در بحث دورریزی از سوی شهروندان هستند،‌ پس از آن منطقه ۱۲ با دورریزهای اصناف درگیر است و در مرحله بعد منطقه ۱۵ دچار مشکل آفرینی توأمان شهروندان و اصناف در این حوزها است.

برخی مشاغل که با مواد شیمیایی سر و کار دارند، روغن و مواد شیمیایی را در کانال‌ها می‌ریزند، زمانی که کارگرها برای تخلیه زباله به داخل آب می‌روند،‌ با چهره‌های پوشیده شده از مواد شیمیایی و روغن‌های سوخته به سطح زمین برمی‌گیرند:« مشاغلی مانند آبکاری، کارواش‌، خشکشویی، مراکز نقاشی اتومبیل، تعمیرگاه‌های خودرو و...در این رابطه دردسر ساز هستند، حتی برخی از کانال‌ها در منطقه ۱۵ با زوائد کشتار گوسفند و گاو پر می‌شوند. ما در آخرین نقطه پاکسازی نهرها و کانال‌های شهر قرار داریم و این بی مسئولیتی‌ها موجب شده است تا بیشترین فشار بر روی کارگرهای این حوزه باشد.»

تخلیه ماهانه ۵۰۰ تن زباله و لجن از کانال‌های آب

به گفته دیری«هر ناحیه شهر تهران روزانه نزدیک به یک کامیون زباله از داخل کانال‌ها تخلیه می‌کند، که این میزان از نظر تناژ معادل ۵۰۰ تن زباله و لجن در ماه- معادل ۱۰۰ متر مکعب- در شهر تهران است.»

او افزود: این میزان در برهه‌های خاصی مانند فصل تابستان، سال نو، مناسبت‌ها افزایش پیدا می‌کند. هر زمان که در منطقه‌ای ساخت و سازش افزایش پیدا کند، حجم نخاله‌های ساختمانی ریخته شده در کانال‌ها نیز روند افزایشی به خود می‌گیرد.»

سرنوشت سیاه کارگرهای شهری

کار کردن در فضای تاریک و آلوده کانال‌ها و آبراه‌های شهری همیشه ختم به خیر نمی‌شود و گاهی زباله‌های تلنبار شده در کانال، آخرین تصویری است که یک کارگر در ذهنش ثبت می‌کند.

کشته شدن این دسته از کارگرها داستان تلخی است که هر چند جایی میان اخبار ندارد اما همچون داغی ناگفته در حافظه شهر ثبت می‌شود مانند ۲ کارگری که در سال ۹۶ در کانال منطقه ۱۳ جان باختند:«در سال ۹۶ که یکی از کارگرهای ما مشغول پاکسازی یک کانال در منطقه ۱۳ بود، به علت زباله‌هایی که آب بند یک کانال را مسدود کرده بودند، به داخل کانال رفتند اما زمانی که آب بند را باز کردند، حجم آب قرار گرفته در پشت آب بند به حدی زیاد بود که از ۶ کارگر رفته در کانال، ۲ کارگر کشته شدند و جنازه‌هایشان در حوالی منطقه ۱۵ و انتهای شهر تهران پیدا شد. در بحث فاضلاب نیز چند سال پیش، گازهای مربوط به فاضلاب جان چند نفر از کارگرهایی که در منطقه ۱۹ مشغول فعالیت در کانال‌ها بودند را گرفت. این اتفاق معمولا در کانال‌های سربسته‌ای رخ می‌دهد که امکان جریان هوا وجود ندارد.»

از زباله‌ها رها شده کلافه‌ایم

کارگرها زمانی که دست‌های خود را از دهانه کانال رها و تمام بدنشان را به آب پر از لجن، فاضلاب و زباله آغشته می‌کنند، تازه کارهایشان شروع می‌شود.مهرداد نزدیک به ۲ دهه است که به عنوان کارگر مشغول پاکسازی کانال‌هایی شهری فعالیت می‌کند، او با گلایه از افرادی که زباله‌ و پسماندها را در داخل کانال‌ها رها می‌کنند از سختی‌های کارش می‌گوید:« مشکلات ما یکی و دوتا نیست، هر دفعه یک مسئله‌ای داریم. الان یکسری کانال‌ها هستند که پر از فاضلاب شدن، از ترس جونمون مجبوریم که با اکسیژن توی کانال بریم.»

مهرداد بعد از ۵ ماه نتوانسته است حقوق خود را از پیمانکار دریافت کند اما هر روز برای پاکسازی یک کانال و آبراه و به منظور نجات شهر کمر همت می‌بندد:«دردسرهای اصلی برای کانال‌های سربسته‌اس، ارتفاع این کانالا ۱ و نیم تا ۷ مترند،‌ کارگر با طناب و دبه زباله‌ها رو میفرسته بالا. خطرای کار ما خیلی زیاده، مثلا داداشم چند وقت پیش توی یه کانال آب رفت و گاز فاضلاب گرفتش، جوری که بیچاره کارش به بیمارستان کشیده و هنوزم ریه‌هاش مشکل داره.»

کانال‌های شهر مملو از زباله‌ها و اشیاء فاقد ارزش شهر، ردی از بی‌مسئولیتی هر یک از شهروندان تهرانی را به دوش می‌کشند، هر بار که یک زباله کوچک، یک کالای فرسوده و ... راهی مسیل‌ها و آبراه‌ها می‌شوند، این کارگرهای شهرداری هستند که باید بار مسئولیت را به دوش بکشند تا مبادا در بزنگاه‌هایی، این دورریزها منجر به وقوع یک فاجعه شوند.

کد خبر 847004 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها زباله شهرداری تهران پایتخت

دیگر خبرها

  • بخشی از فرودگاه «ونوکوو» مسکو تخلیه شد
  • تخلیه بخشی از فرودگاه «ونوکوو» مسکو در پی تهدید به بمب‌گذاری
  • پاکسازی غزه از آوار و بمب‌، ۱۴ سال طول می‌کشد
  • روایت شاهدان عینی از لحظات درگیری و شهادت حمیدرضا الداغی + فیلم
  • مهار آتش سوزی در ساختمان تجاری
  • روایت یک اقتصاددان از اتفاقی نگران‌کننده برای طبقه متوسط جامعه
  • ۵ مصدوم در سه حادثه ترافیکی در قزوین
  •  ۱ مصدوم به علت سقوط از ارتفاع در روستای شبانکاره منطقه روانسر
  • مصدومیت ۵ نفر ‌در ۳ سانحه رانندگی شهر قزوین
  • تخلیه ماهانه۵۰۰ تن زباله و لجن از کانال‌ های آب تهران | روایت کارگرهایی که در مسیر پاکسازی کانال‌های شهر جان می‌ دهند