تلاش اروپاییها برای تحقق ۴ شرط ترامپ
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۸۷۸۸۳
به گزارش جهان نيوز؛ «محمد اسماعیلی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
۱- موج جدید تحریم ایالات متحده امریکا بعد از اعلام ضربالاجل ۱۲۰روزه دونالد ترامپ به راه افتاده از اعمال تحریم علیه ۱۴ شرکت حقوقی و حقیقی گرفته تا طرح تحریمی کنگره با هدف تغییر یکجانبه مفاد برجام. موج تحریمی جدید با استقبال اتحادیه اروپا و کشورهای عضو نیز روبهرو خواهد شد و آنطور که یوهانس هان، کمیسر سیاست همجواری و گسترش اتحادیه اروپا، تأکید میکند که این اتحادیه به دقت مشغول ارزیابی بیانیه ترامپ درباره برجام میباشد و فایننشالتایمز گزارش داده که مذاکرات محرمانه میان ایران و اروپا بر سر پرونده موشکی کشورمان در جریان است، باید توقع داشت که در ۱۲۰ روز آتی اروپاییها تمام فعالیتهای خود را برای تحقق شروط چهارگانه ترامپ متمرکز کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موج جدید تحریمی با اهداف مهمی طی ۱۲۰روز آینده گستره بیشتری به خود گرفت که از مهمترین آن «گرفتن تضمین مکتوب محرمانه از تیم ایرانی جهت رعایت حدود چهار شرط ترامپ» است، بدین معنا که با واسطهگری اروپا و آغاز مذاکرات محرمانه میان اروپا – ایران، طرف ایرانی چهار شرط ترامپ را ولو «در حد پذیرش یک توافق محرمانه» پذیرفته تا پس از پایان ۱۲۰ روز برجام حفظ شود.
«ارائه تضمین کافی برای رعایت حدود عرفی شروط چهارگانه» در شرایطی اتفاق خواهد افتاد که سیگنالهای تیم مذاکرهکننده کشورمان بی ارتباط با تشدید فشارهای غربی علیه ایران نیست. رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و معاون وزیر خارجه کشورمان بعد از ضربالاجل۱۲۰روزه ترامپ همانند۲۹ماه قبل از آن، دائماً از موفق بودن الگوی برجام سخن به میان آورده و تأکید میکنند که اهداف ایران از برجام در تمام سطوح رنگ تحقق به خود گرفته است!
عباس عراقچی در آخرین موضعگیری خود بیان میکند:«... برجام تمام موانعی را که باید از سر راه اقتصاد برمی داشت، برداشته است... موانعی که برجام قرار بود بردارد کاملاً برداشته شده و حتی یک مثال هم وجود ندارد که برجام قرار بوده است تحریم یا مانعی را بردارد و برنداشته است.» رئیسجمهور محترم کشورمان نیز پیش از این گفته بود: «منافع ما از برجام غیرقابل بازگشت است و ۱۰ ترامپ هم نمیتواند مانع این منافع شود.»
در حالی به گفته کارشناسان از جمله دولتمردان کنونی (به عنوان نمونه رئیس بانک مرکزی) برجام کمترین گشایشی در روابط اقتصادی - تجاری - بانکی ایران ایجاد نکرده است که سیاستمداران ارشد دولت ترامپ برجام را سندی فاجعهآمیز میدانند که تفاوت این دو دیدگاه آن است که امریکا با تظاهر به مفید بودن برجام برای طرف ایرانی، تلاش میکند اهداف مهمی مانند «معرفی کردن ایران به عنوان تهدیدی برای صلح، ثبات و امنیت فضای بینالملل»، «تفسیر یکجانبه از متن برجام که عبارات آن عمدتاً دو و چندپهلو است»،« توسعه تحریمهای غیرهستهای (حقوق بشری ـ تررویسم) و حفظ سایه تحریم بر سر ایران»، «معرفی کردن ایران به عنوان ناقض روح برجام» و «تحمیل «مذاکرات مجدد برجامی» به ایران»را پیگیری کند.
۲- در حالی دولتمردان امریکا از واژگانی نظیر «برجام فاجعهآمیز» و «برجام وحشتناک» استفاده میکنند که نباید انتظار داشت دولتمردان کشورمان مشابه چنین ادبیاتی را (که خودزنی سیاسی در داخل کشور است!) بهکار بگیرند بلکه حداقل انتظار این است که از اظهار و ابراز رضایت از نتایج برجام خودداری کنند، ابرازی که گاه میتواند ذوقزدگی را به ذهن امریکاییها متبادر کند چراکه این روش تعامل با امریکا، تأثیر قابلتوجهی بر محاسبات امریکا درباره ایران و جهت «اعمال فشار به ایران جهت وادار کردن به مذاکرات مجدد» داشته و در ادامه خواهد داشت.
۳- هماهنگی و همپوشانی اروپا - امریکا برای توسعه تحریمهای ضدایرانی و نقض مجدد برجام در حالی است که ایالات متحده به گفته مقامات رسمی دستگاه دیپلماسی تاکنون کمترین سطح از تعهدات خود را انجام نداده و اروپاییها نیز در اجرای همه تعهدات ده گانه خود در برجام تعلل میکنند و چنین روندی کماکان در ۱۲۰روز آتی ادامه خواهد داشت.
دولت، وزارت خارجه، مجلس شورای اسلامی و کمیته نظارت بر برجام، همانند ۳۰ ماهی که از روز امضای برجام گذشته هیچ «طرح مناسبی» برای مقابله با اقدامات امریکا که عمدتاً نقض صریح متن و روح برجام است، نداشته و اعضای آن رویکردی را در پیش گرفتهاند که تنها به تنگتر شدن حلقه تحریمهای ضدایرانی خواهد انجامید و نهایتاً ایران بر اساس قرائت موسع امریکا از مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ هزینههای برجامی جدیدی را متحمل و در بعد دیگر تحت عناوین متفاوتی مانند حقوق بشر و تروریسم ذیل فصل هفتم منشور قرار خواهند گرفت.
۴- نیکی هیلی در جلسه پنجشنبه شب شورای امنیت - منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی میگوید: «زمانی که شورای امنیت قطعنامه ۲۲۳۱ را تصویب کرد، مجموعهای از ممنوعیتها بر رفتار ایران را حفظ کرد. رژیم ایران بارها این ممنوعیت را نقض کرده و با این کار نشان داده است که ارزش اعتماد و اطمینان ما را ندارد.»
کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه نیز بارها شبیه این موضع را که ایران قطعنامه۲۲۳۱ را نقض کرده، اتخاذ کردهاند و این همپوشانی نشان میدهد که تقلیل و تصغیر روح برجام به «ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جهانی» همچنان هدف اصلی امریکا -اروپا است؛ هدفی که نخست منجر به فرافکنی از اهداف اصلی توافق هستهای مانند «برداشته شدن تحریمهای ضدایرانی» میباشد، عدم اجرای تعهدات امریکایی و نقض متن - روح برجام را توجیه و ایران را همچنان الگوی تخریب صلح و ثبات منطقهای معرفی میکند تا تحریمهای آینده به بهانه تروریسم و حقوق بشر مقدمهسازی مناسبی پیدا کند.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۸۷۸۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد؛ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا معتقد است: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
به گزارش ایسنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سالهای گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکندهتر میبینم. من دنیایی را میبینم که در آن قوانین رعایت نمیشود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر میبینم.
من میبینم که چگونه وابستگیها تبدیل به سلاح میشوند. من شاهد هستم که سیستم بینالمللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
بورل افزود: من چین را میبینم که به جایگاه ابرقدرتی میرسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بینظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریبا ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپاییها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است.
این یک تغییر چشمگیر در چشمانداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.
این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبیتر است - بله، این درست است. همزمان قدرتهای میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگیهای مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قویتر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر میرسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت میکنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.
بورل افزود: ما اروپاییها میخواستیم در همسایگی خود حلقهای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقهای از آتش است. حلقهای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدانهای نبرد اوکراین میآید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریتهای نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.
او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین میجنگند. این نشان میدهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بیربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیریهای ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خونهای زیادی را ریخته است.
بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد میکند که ما نمیتوانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیتشناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد.
در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی میکند و در عین حال شاهد افزایش نابرابریها، کاهش دموکراسیها و در خطر افتادن آزادیها هستیم. این چیزی است که من میبینم. در این چشم انداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمیدانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالشهایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی میشنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودیترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته میشود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است.
۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانیها آن را «Wandel durch Handel» مینامند، همگرایی سیاسی ایجاد میکند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوختهای فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست.
اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشمانداز داشتن یک دولت دست نشانده در کییف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپاییها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه میشوند. اما من میدانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن میبیند. او در بسیاری از سخنرانیهای خود این را به صراحت بیان کرد.
بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهههای اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود.
فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپاییها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق میافتد، اروپا را به گونهای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمیکنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی میدهد تعجب کردند.
فرآیندهای تصمیمگیری اتحادیه اروپا چگونه کار میکند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رای دادند و دیگران وقتی زمان تصمیمگیری درباره آتش بس فرا رسید، رای ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق میافتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.
این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر میکنم اعراب باید چشمانداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه میگویند که راهحل دو کشوری را میخواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار میکنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست.
اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بینالمللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینیها را کنار بگذاریم، راهحل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو میپرسیم، تنها پاسخی که میگیریم این است؛ «ما راهحل دو دولتی را نمیخواهیم». میپرسیم چه میخواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بینالمللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند.
در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکانپذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمیتوانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپاییها باید حل کنند.