بلوند اتمي؛ زني که آدم بدها راگوشمالي ميدهد!
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۸۹۰۱۲
خبرگزاري آريا - ماهنامه ديار: پاييز 1989، ديوار برلين در حال فروپاشي است و جهانيان از اين تغيير در شگفت اند، سران MI6 بيشتر از همه به وحشت افتاده اند، چون فهرست جاسوس هاي دوجانبه آنها در بلوک شرق لو رفت و اگر به دست روس ها بيافتد حمام خون به پا خواهدشد. يکي از جاسوس هاي رده بالا (بخوانيد آدمکش) را از لندن مي رفتند تا فهرست را پيدا و کار نفوذي دشمن را تمام کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سفر ده روزه لورين راوتون (شارليز ترون) تبديل مي شود به نسخه تازه اي از آليس در سرزمين عجايب در آخرين روزهاي ديوار برلين که شخصيت هايش به جاي گربه سخنگو و کلاهدوز ديوانه انواع و اقسام جاسوس ها، خبرچين ها و آدمکش ها از مليت هاي مختلف هستند که تنها راه مذاکره با آنها هم گلوله، تيغه فولادي و البته چند مورد خاص ديگر است!
يکي از بهترين اکشن هاي چند سال اخير
تمام اين ها مي شود «بلوند اتمي»؛ يکي از بهترين اکشن هاي چند سال اخير که بعد از «مکس ديوانه: جاده خشم» بهترين اکشن ساخته شده از نظر درک درست مکانيزم و فلسفه درگيري ها و تصويرسازي است. فيلمي با سليقه بصري و صوتي بالا که فرصت جلوه گري را در هيچ نمايي از دست نمي دهد و اتمسفري که مي سازد فراتر از داستان تماشاگر را درگير خودش مي کند. اتفاقا همين وزن بصري زياد بعضي مواقع کار دست سازندگان فيلم داده.
چون برخلاف اکشن هاي موفق چند سال اخير، مثل فيلم هاي ليام نيسن يا مجموعه «جان ويک»، فيلم با يک داستان خطي و ساده جلو نمي رود و بخش عمده اي اطلاعات زير بار سنگين تصوير فيلم و رفت و برگشت هاي روايي گير مي افتد و باعث مي شود که در اکثر لحظه هاي تماشاگر مبهوت اتفاقات جاري در صحنه باشد ولي دقيقا نداند که اصل قضيه چيست؟
«بلوند اتمي» بيش از هر چيز فيلم اجرا است. ترکيب برداشت هاي بلند و استفاده هوشمندانه از جلوه هاي بصري در صحنه هاي اکشن، فيلم را چنان سيال کرده که تمام کشت و کشتارهاي آن را باور مي کنيد. کافي است صحنه فراري دادن مامور اشتازي در برلين شرقي را ببينيد؛ يک اجراي اعجاب انگيز که چند صد نما را طوري کنار هم قرار داده که تصور مي کنيد شاهد تک برداشت بلندي هستيد که بيش از ده دقيقه طول مي کشد و در آن درگيري از چند طبقه يک ساختمان تا چند خيابان دورتر جريان دارد. هيچ کس نمي تواند به خوبي شارليز ترون از پس نقش هاي جاسوسي و عمليات تعقيب و گريز بربيايد و برخلاف جيمز باند، او اين کارها را با کفش پاشنه بلند انجام مي دهد.
ديويد ليچ، کارگردان «بلوند اتمي»، که پيش از اين با همکاري چاد استاهلسکي «جان ويک» را کارگرداني کرده بود، به مخاطب اطمينان مي دهد که ستاره توانا و باتجربه فيلمش براي بازي در اين نقش هيچ محدوديتي ندارد و براي هر چيزي آماده است. وقايع اين فيلم که برگرفته از رمان مصور «سردترين شهر» است، در سال 1989 و درست چند روز قبل از فروپاشي ديوار برلين مي گذرد. ليچ درواقع يک فيلم اکشن خشن و افسارگسيخته را با يک ماجراي جاسوسي ترکيب کرده است؛ ممکن است اين ترکيب در آغاز پيچيده به نظر برسد، اما ترون که در فيلم «مکس ديوانه: جاده خشم» نيز خوش درخشيده بود، اين پيچيدگي را درک کرده و کارش را به درستي انجام داده بود.
نمايش مرگباري از زندگي
شارليز ترون در اين فيلم نقش لورين بروتن را بازي مي کند؛ يکي از ماموران سازمان اطلاعات مخفي بريتانيا (ام آي 6) که زندگي را براي مديران اين سازمان (توبي جونز و جان گودمن) جهنم مي کند. آنها براي پيدا کردن يک فهرست محرمانه به او احتياج دارند؛ فهرستي که براي حفظ جان ماموران انگليسي بايد هرچه زودتر پيدا شود. هر چند فيلمنامه «بلوند اتمي» ضعف هايي دارد؛ فيلمنامه کرت جانستند پر از کليشه است: کليشه هايي که مي گويند به هيچ کس نمي توان اعتماد کرد و تمام بازجويي ها بايد در اتاق هاي تاريک و پر از دود انجام شوند.
کمي بعد جيمز مک آووي وارد داستان مي شود و کاملا واضح است که از بازي در نقش ديويد پرسيوال، که يک مامور مخفي عصبي و نگران است، لذت مي برد. حالا اين سوال مطرح مي شود که آيا او همان مامور مخفي مرموز و بد ذات است که همه او را با يک نام مستعار مي شناسند؟ يا شايد اين مامور دِلفين (سوفيا بوتلا) باشد؛ يک جاسوس فرانسوي که به نظر مي رسد مي خواهد با قهرمان ما رابطه صميمانه اي برقرار کند. يا حتي ممکن است اين شخص، خودِ لورين باش. البته آنچه در اين فيلم اهميت دارد، صحنه هاي مبارزه و زد و خورد است که به طرز حيرت آوري خوب و تاثيرگذار هستند.
ترون، در اين فيلم، بيشتر بخش هاي بدلکاري نقشش را خودش انجام داده و به يک ياغي تمام عيار تبديل شده است. چطور مي توان در مقابل چنين بازي فوق العاده اي مقاومت کرد؟ اين اجراي تماشايي بدون حضور بازيگرها ناتمام مي ماند؛ چيزي که در تمام مدت مانند خون در صحنه ها جاري است و فضاي سرد فيلم را زنده نگه مي دارد. دنبال ديالوگ هاي آنچناني با صداي گرفته و چشمان تيره شده نباشيد.
مثلا نگاه کنيد که جيمز مک آووي با دست شکسته چطور تلاش مي کند تا چاقوي فرورفته به کتفش را بيرون بکشد. يا خود شارليز ترون که بدون بازيگري مانند او احتمالا چنين فيلمي امکان ساخت پيدا نمي کرد. وقتي درب و داغان و بعد از کشتن کلي آدم فاصله چنداني با شکست ندارد.، به زحمت نفس مي کشد، با نگاهش طيف وسيعي از احساسات را نشان مي دهد و به فيلم و تمام خون هايي که در آن ريخته شده معناي دوباره اي مي دهد. کسي نمي خواهد نمايش مرگباري از مفهوم زنانگي را تماشا کند؟
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۸۹۰۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کار تنهاخ در یونایتد با اخراج رونالدو تمام شد!
به گزارش "ورزش سه"، عملکرد ضعیف منچستر یونایتد در رقابتهای این فصل و به دست نیاوردن سهمیه حضور در رقابتهای لیگ قهرمانان فصل آینده باعث نارضایتی مدیران این باشگاه شده و انتظار میرود که تنهاخ در پایان فصل این تیم را ترک کند.
بسیاری از رسانههای انگلیسی در روزهای اخیر شایعات زیادی را درباره احتمال اخراج این مربی هلندی از سوی مدیران یونایتد بلافاصله پس از پایان فصل جاری مطرح کردهاند و اسنایدر معتقد است که کار این مربی در اولدترافورد ۱۸ ماه قبل به پایان رسیده بود.
این ستاره سابق رئال مادرید درباره شرایط هموطنش به برنامه تلویزیونی ورونیکا آفساید در هلند گفت: «او با شروع رقابت با رونالدو اشتباه بزرگی را مرتکب شد. احترام همه را در این تیم از دست داد. فکر میکرد که این کار نتیجه دیگری دارد اما البته که نداشت. همه بازیکنان در رختکن با خودشان فکر کردند که آیا این مرد دیوانه است؟
او همین حالا هم میداند که باید برود. اما هیچکس دوست ندارد که خودش با پای خودش جدا شود. اگر من هم جای او بودم با آرامش و بدون نگرانی روی نیمکت مینشستم تا زمانی که اخراج شوم.»