روایتی از ۱۶ شهید آتش نشان حادثه پلاسکو +تصاویر
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۶۹۱۳۲۰
صراط: روز ۳۰ دی ماه سال ۹۵، طبقه دهم ساختمان پلاسکو، دچار حریق شد. آتش در زمانی اندک طبقات بالایی ساختمان را فرا گرفت و حریقی که ساعت ۷ و ۵۸ دقیقه آغاز شده بود، ساعت ۱۱ و ۳۳ دقیقه سبب ریزش کامل ساختمان شد.
به گزارش میزان آتش نشانها برای اطفای حریق وارد غول آهنی پایتخت شده بودند، آتش نشانهایی که ۱۶ تن از آنها همان جا باقی ماندند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از فرماندهان ایستگاهها گرفته تا آتش نشانهایی که تنها چند سال سابقه حضور در سازمان آتش نشانی را داشتند همه برای کمک به مردم گرفتار در ساختمان پلاسکو حاضر شدند، در نهایت نیز پس از خروج تعداد قابل توجهی از شهروندان از ساختمان پلاسکو، ۱۶ آتش نشان شهید زیر آوار ساختمان ماندند.
عملیات تجسس و آوار برداری برای یافتن پیکرهای شهدای پلاسکو روزها به طول انجامید و در نهایت با تلاشهای صورت گرفته شده تمام پیکرهای آتش نشانها از زیر آوار ساختمان خارج شد.
شهید علی امینی، مدیر منطقه ۲ عملیات آتش نشانی، از شهدای حادثه پلاسکو است.
وی صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ماه در شرایطی که شیفت نبود، با همسر و دخترش در بهشت زهرا (س) حضور داشت. علی امینی زمانی که از حادثه حریق در ساختمان پلاسکو مطلع میشود، در کمترین زمان ممکن خود را به محل حادثه میرساند و برای کمک، وارد عملیات میشود.
شهید علی امینی سابقه ۲۸ سال حضور در سازمان آتش نشانی را داشته است.
وی متولد سال ۱۳۴۴ در هشترود مراغه بود.
پیکر شهید علی امینی، ساعت ۲ نیمه شب سوم بهمن ماه با کمک نیروهای تجسس از زیر آوار ساختمان پلاسکو خارج شد.
شهید علیرضا سفی زاده، فرمانده ایستگاه ۴ سازمان آتش نشانی بود. وی زمان حادثه پلاسکو در ساختمان حضور داشت. آخرین مکالمات شهید سفی زاده در شرایطی که اعلام میکند ساختمان آوار شده، ضبط و به یادگار مانده است. شهید سفی زاده در این مکالمه میگوید: " من سفی زاده هستم، اینجا آوار شده. یک قسمت فضا دارم، سقف بیشتر پایین بیاید من گیر میکنم".
شهید سفی زاده متولد سال ۱۳۵۲ بوده و کارشناسی ارشد اطفای حریق داشته است.
حسین سلطانی از شهدای حادثه پلاسکو و از نیروهای ایستگاه شماره ۱۱۳ بوده است. گفته میشود شهید حسین سلطانی، زمان حادثه برای نجات یکی از همکاران مصدوم خود داخل ساختمان شده، اما دیگر موفق به خارج شدن از ساختمان پلاسکو نشد و این ساختمان به محل شهادت حسین سلطانی تبدیل شد.
وی زمان حادثه پلاسکو ۳۴ سال سن داشته و یک دختر ۶ ساله از او به یادگار مانده است.
حامد هوایی، آتش نشان ایستگاه ۲۸ قلعه مرغی بوده است. وی به همراه برادر دو قلو خود حسام هوایی و دیگر برادرش حبیب، در سازمان آتش نشانی مشغول به فعالیت بوده و روز حادثه، در شرایطی که امتحان داشته و باید سر جلسه امتحان دانشگاه حاضر میشده است، خود را به محل حادثه پلاسکو رسانده تا به شهروندان گرفتار در ساختمان پلاسکو کمک کند.
حسام برادر دو قلوی حامد هوایی سال ۸۷ به آتش نشانی پیوست و حامد اواخر سال ۹۴ بود که وارد سازمان آتشنشانی شد و پس از گذراندن دوره آموزشی از اواخر شهریور ماه در ایستگاه ۲۸ مشغول به کار شده بود.
همه افرادی که در روزهای آوار برداری ساختمان پلاسکو در محل حادثه حضور داشتند، تصویر زنی را به خاطر دارند که پشت به آوار و رو به قبله نماز میخواند. آن زن "سهیلا اجاقی" مادر شهید حامد هوایی بود.
بهنام میرزاخانی، آتش نشان ایستگاه ۲ سازمان آتش نشانی بود. وی زمان حادثه پلاسکو دچار سوختگی شد و با ۶۵ درصد سوختگی به بیمارستان شهید مطهری منتقل شد.
وی پس از یک روز که در کما بود به شهادت رسید. میرزاخانی نخستین شهید آتش نشان حادثه ساختمان پلاسکو لقب گرفته است. آتش نشان شهید، از سال ۹۰ وارد سازمان آتش نشانی شده بود و تاریخ تولد وی ۳۱ خرداد ماه سال ۱۳۷۰ ثبت شده است. میرزاخانی جوانترین شهید حادثه پلاسکو بوده است.
شهید ناصر مهروز، آتش نشان ایستگاه ۲۴ سازمان آتش نشانی بوده است. وی به همراه ۳ برادر دیگر خود فیروز، رضا و حسن همه شغل آتش نشانی را برای خود انتخاب کرده بودند و از میان آنها، ناصر مهروز در حادثه پلاسکو به شهادت رسیده است. از میان برادران شهید مهرورز، فیروز فرمانده شیفت ایستگاه ۷۳ است و حسن نیز مسئولیت فرماندهی شیفت ایستگاه ۶۰ را برعهده دارد.
شهید محسن قدیانی ۳۸ ساله از پرسنل ایستگاه شماره ۳ آتش نشانی و دارای دو فرزند دختر ۱۲ ساله و ۶ ساله به نامهای مبینا و رومینا بود.
شهید مهدی حاجی پور از دوستان نزدیک محسن قدیانی بوده است. گفته میشود بعد از شهادت مهدی حاجی پور، محسن قدیانی بارها در میان دوستان و اعضای خانواده خود اعلام کرده که آرزو دارد همانند دوست خود به شهادت برسد. وی در آخرین پنجشنبه دی ماه سال ۹۵ در زیر آوار ساختمان پلاسکو گرفتار و به شهادت رسید.
فریدون علی تبار، آتش نشان ایستگاه شماره یک آتش نشانی بود. وی که متولد سال ۶۹ بوده است، در هنرستان آتش نشانی مشغول به تحصیل شد و بعد به سازمان آتش نشانی راه پیدا کرد.
گفته میشود روز حادثه پلاسکو، فریدون علی تبار امتحان داشته و بلافاصله بعد از حضور در امتحان دانشگاه، خود را به محل حادثه پلاسکو رسانده است.
در حال حاضر خیابانی در محله علی آباد جنوبی منطقه ۱۶ به نام شهید آتش نشان فریدون علی تبار نامگذاری شده است.
مجتبی کوهی، روز ۲۱ مرداد سال ۶۵ به دنیا آمد و فارغ التحصیل کاردانی رشته برق بود و به دلیل علاقه به کار آتشنشانی، دانشجوی کارشناسی این رشته شده بود.
زمانی که مجتبی کوهی به شهادت رسید، دختر وی "دلارام"، تنها ۱۸ ماه داشت.
در ایامی که تجسس برای یافتن پیکر شهدای آتش نشان ادامه داشت، همسر مجتبی کوهی با پوشیدن لباس آتش نشانی همسرش در محل حادثه حضور یافت. این حضور تبدیل به یکی از تصاویر ماندگار حادثه پلاسکو شد.
امیر حسین داداشی، آتش نشان ایستگاه شماره ۴۶ سازمان آتش نشانی بود. وی ۲۷ سال داشت و ۶ سال بود که در سازمان آتش نشانی فعالیت میکرد.
امیر حسین داداشی از غواصان زبده کشور بود. پدر وی، از آتش نشانهای بازنشسته کشور است. وی متولد ۲۹ آبان سال ۶۷ بود و گفته میشود وی جزو نخستین آتش نشانهایی بوده که در آوار ساختمان پلاسکو گرفتار شده است.
بعد از حادثه پلاسکو، کوچه همایون واقع در خیابان فرهنگ، کوچه کوهینی تفرشی به نام شهید "امیرحسین داداشی" نامگذاری شد.
شهید رضا شفیعی، برای ورود به سازمان آتش نشانی آزمون داد و در نهایت با پذیرش در ورودی سازمان آتش نشان، وارد این سازمان شد.
آتش نشان رضا شفیعی در ایستگاه شماره ۱۳ فعالیت میکرده است. از او به عنوان "داماد" پلاسکو یاد میشود. زمان حادثه پلاسکو، اعلام شد که وی قرار بوده ۲ بعد یعنی در اسفند ماه سال ۹۵ مراسم ازدواج خود را برگزار کند.
محسن روحانی، آتش نشان اهل رضوانشهر گیلان بود. وی از جمله آتش نشانهایی است که در حادثه پلاسکو به شهادت رسیده است. پیکر محسن روحانی در کنار سایر آتش نشانها در قطعه ۵۰ سازمان آتش نشانی به خاک سپرده نشد بلکه خانواده وی، پیکر او را به زادگاهش منتقل کردند.
برادر وی در شهرستان تالش آتش نشان است. از این آتش نشان شهید دختری ۴ ساله به نام مهسا به یادگار مانده است.
شهید حسین حسین زاده از آتش نشانهای ایستگاه ۶۰ سازمان آتش نشانی است.
وی در سن ۲۷ سالگی به شهادت رسید. آتش نشان حسین زاده صبح روز حادثه هنگامی که شیفت را تحویل میگیرد به عنوان نخستین نیروهای اعزامی به محل حادثه پلاسکو اعزام میشود.
شهید حسین زاده اهل گیلان شهرستان رودسر از بهترین ورزشکاران ایران در رشته تای کیک بوکسینگ به شمار میرفت. کوچه شانزدهم درمحدوده خواجه عبدالله انصاری به نام شهید حسین حسین زاده نامگذاری شده است.
آتش نشان رضا نظری، پس از ورود به سازمان آتش نشانی در ایستگاه ۲۵ سعادت آباد دوران آموزشی را گذراند و سپس در ایستگاه ۱۳ بعثت مستقر شد.
وی متولد روز ۲۴ خرداد سال ۶۸ بوده است. آتش نشان شهید رضا نظری مهندس مکانیک بود. پس از اینکه پیکر این شهید از زیر آوارهای ساختمان پلاسکو خارج شد، خانواده اش تصمیم گرفتند پیکر وی را به اراک منتقل کنند. در قطعه بهشت زهرا تهران، یادمانی از شهید رضا نظری در کنار سایر قبور شهدای آتش نشان به جا گذاشته شده است.
محمد آقایی یکی از ۱۶ آتش نشان فداکاری است که در حادثه پلاسکو جان خود را از دست داد. وی از جمله آتش نشانهای ایستگاه شماره یک بوده که در حادثه پلاسکو جان خود را از دست داد. تصویر وداع "آنا" از پدرش شهیدش در معراج شهدا، یکی از درد آورترین صحنههای بعد از حادثه پلاسکو است.
آتش نشان علی مستوفی روز ۳۰ دی ماه و درست زمانی که حادثه پلاسکو به ایستگاههای سازمان آتش نشانی اعلام شد به عنوان نیروی کمکی از ایستگاه ۳۱ خیابان دماوند خود را به ساختمان پلاسکو رساند.
وی در نهایت زیر آوار ساختمان پلاسکو گرفتار شد تا به جمع شهدای سازمان آتش نشانی بپیوندد.شهید علی مستوفی متولد ۱۹ مرداد سال ۶۳ و دانشجوی ایمنی و بهداشت بود.
در حال حاضر یکی از خیابانهای محله تهران نو به نام شهید علی مستوفی نامگذاری شده است.پیکر آتش نشانهای شهید حادثه پلاسکو در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا و در جوار شهدای گمنام اکنون یک سال است که آرام گرفته است.
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۹۱۳۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهادت مرتضی مطهری، معلمی برای انقلاب اسلامی ایران
۴۵ سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذرد، ترور شهید مطهری دومین ترور سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، از فروردین ۱۳۵۸ یعنی کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب، موج ترورها علیه شخصیتهای روحانی و نظامی انقلاب آغاز شد. اتفاقی که البته امروز به شکلی دیگر و توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد.
ساعت حدود ۷ شب بود که تیم سه نفره ترور، شامل بصیری، نیکنام و وفا قاضیزاده مقابل منزل شهید مطهری در خیابان دولت تهران توقف میکنند.
نقشه اولیه ترور او در همان منطقه بود، اما هوشیاری راننده آیتالله مطهری و وضعیت بد منطقه از نظر ترور، مانع کار تروریستها میشود.
آنها خودروی استاد مطهری را تعقیب میکنند. احتمالا راننده خیابان شریعتی را به سمت پل سیدخندان کنونی آمده و بعد از عبور از خیابان سهروردی به میدان هفت تیر رسیده و با گذر از خیابان مفتح به سمت میدان کنونی سپاه رفته بود. بعد از آن هم وارد خیابان فخرآباد شده تا به منزل مرحوم یدالله سحابی برسد.
جلسه آن شب برخلاف آنچه تصور میشود جلسه شورای انقلاب نبود، بلکه جلسه موسسه متاع (مکتب تربیتی ـ. اجتماعی علمی) بود که در سال ۱۳۳۷ تاسیس شده بود و به مسائل اجتماعی میپرداخت، اما به دلایل امنیتی هیچ سندی از خود ثبت نکرده بود.
خودرو تروریستها در ضلع مقابل خیابان پارک شده بود. قاتل (محمدعلی بصیری) هم پشت دیوار منزل سحابی کمین کرده و منتظر استاد مطهری بود. ظاهرا نفر دیگری (حمید نیکنام) هم سر کوچه کشیک میداده است.
تروریستها چراغی که ساکنان محل در پارک امینالدوله ـ. محل فعلی خانه مداحان ـ. برای روشنایی و امنیت محله گذاشته بودند را خاموش کرده بودند و با استفاده از تاریکی شب موفق به چنین کاری شدند.
ساعت حدود ۲۲:۴۰ شب جلسه تمام میشود و استاد مطهری عزم منزل میکند. ظاهرا قرار بر این میشود که با خودروی آقای ترخانی به شمیران ـ. منزل شخصی خود ـ. برود.خودرو ترخانی سرکوچه پارک شده بود. یدالله و عزتالله سحابی چند قدمی استاد مطهری را بدرقه میکنند تا این که آقای مطهری به سر کوچه میرسد.
ظاهرا در این هنگام است که قاتل اصلی به استاد مطهری نزدیک میشود و او را به نام صدا میکند و پس از برگشتن آیت الله مطهری گلولهای به زیر گوش او شلیک میکند که از ابروی چپش خارج میشود.
قاتل پس از این اقدام، ظاهرا از طریق یک کوچه فرار میکند و خود را به اتومبیل پیکان استیشنشان میرساند و با دو نفر دیگر به سمت شرق تهران فرار میکنند.
گروه فرقان خود را یک گروه مسلمان متکی بر اصل توحید میدانست و اهداف خود را بر اساس تفسیر قرآن مشخص میکرد. این گروه معتقد بود تفسیر قرآن کریم تنها کار امامان است و هر کسی جز امامان معصوم دست به تفسیر قرآن بزند، کارش خلاف اسلام است.
استاد مطهری در جریان انقلاب از تفکرات و ایدهها و دستورات حضرت امام تبعیت میکردند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام در مورد نهضت بودند. در این مورد آیت الله طاهری خرم آبادی میگوید؛ اگر چه دار التبلیغ کارش را بعد از تبعید، شروع کرد، اما آن رونقی که باید میگرفت پیدا نکرد و آخرش هم به جایی نرسید؛ چون مهر تایید امام به مسئله دار التبلیغ زده نشد و این موسسه از این مطلب انتزاع میشد که یک حرکتی است در مقابل امام و نهضت امام مخصوصا این که مقدمات آن مصادف بود با مخالفت امام و همان زمانی که امام تبعید شدند.
اینها یکسری مسائلی را تداعی میکرد که اینجا یک مرکزی است در برابر نهضت و در برابر امام. چند سال بعد که به مرحوم استاد مطهری اصرار کرده بودند که یک درس در آنجا برقرار کند. ایشان با مشورت امام اجازه او به آنجا رفت؛ و الا همین طوری خودش برای تدریس به دار التبلیغ نرفت، یعنی با این که مسئله آن شدت وحدت خودش را از دست داده بود و جنبه عادی پیدا کرده بود و یک موسسهای شده بود برای تربیت مبلغ ولی باز شهید مطهری در برابر اصرار آنها به تنهایی تصمیم نگرفته بود.
همچنین شهید مطهری حلقه وصل و رابط امام با انقلابیون و مردم بود. در این مورد مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی میگویند:در تهران آیت الله مطهری و چند نفر با امام مع الواسطه در ارتباط بودند و آنها بودند که پیغامها را به کل افراد انقلابی در سطح تهران میرساندند پیامها معمولا در قم گرفته میشد، اما یک سالی را که ترکیه بودند ارتباطی با خارج نداشتند. ولی در زمانی که در عراق بودند با پیروزی انقلاب و لو با واسطه ارتباط برقرار میکردند افراد میرفتند و پیامها را شفاهی از امام میگرفتند و میآمدند و عمل میکردند و یا به وسیله مکاتبه و نامه ارتباط انجام میشد، اما در واقع این ارتباط وجود داشت.
بدون تشبیه بگویم دوران تبعید امام از ترکیه به عراق تا سال ۵۷ و بازگشت امام به ایران تقریبا غیبت صغرای ولی عصر (روحی نه الفداء) بود که ملت ایران در میان خودشان امام را نداشتند، اما کسانی که نایب امام بودند وکیل و رابط بین امام و مردم بودند هر چند که این وکالت و نیابت نبود امام مردم میدانستند و میشناختند که اینها افراد مورد اعتماد امام هستند و از این طریق رهنمودها و پیامها را میگرفتند و عمل میکردند.
استاد مطهری در تمام میدان مبارزه حضور فعال و جدی فعال داشته است. از پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیامها صحنه گردان میدان بود. استاد ابتدا در پخش اطلاعیهها تا شرکت در قیام سال ۴۲ نقش فعال داشتند. بارها از سوی عمال رژیم شاه بازداشت شده و زندانی شده بودند. اختلافات بین روحانیون را از بین میبرد و مانع انفکاک در صفوف مبارزه میشد. استاد در جذب نسل جوان و روشنفکر به خصوص بعد از راه انداختن حسینه ارشاد نقش فوق العادهای ایفا کردند. جذب نسل جوان نه تنها در دوران قبل از پیروزی انقلاب موثر واقع شد بلکه بعد از دوران پیروزی و جنگ برای کشور و انقلاب موثر واقع شد.
از نگاه شهید مطهری، بزرگترین ضربهای که بر پیکر اسلام وارد شد از روزی شروع شد که سیاست از دیانت منفک گردید؛ و طرد دین از سیاست به معنای جدا کردن یکی از اعضای پیکر اسلام بود. با این حال در جهان تشیع، تفسیر «اولی الامر» متفاوت با برداشت اهل سنت است و هدف امثال سید جمال نیز مسلماً این نبوده است تا با ندای همبستگی دین و سیاست به استبداد سیاسی قداست دینی دهند، بلکه هدف، بیداری مسلمانان در دخالت در سرنوشت سیاسی و وابسته ساختن به دین بوده است.
شهید مطهری در بحث امامت و رهبری با ظرافت خاصی جدایی دین از سیاست را به منزلهی جدایی روحانیت از سیاست و حکومت به شمار آورده و معتقد است، بزرگترین آرزوی دوستداران ترقی اسلام باید توأم شدن سیاست و دیانت باشد:
نسبت این دو با هم نسبت روح و بدن است. این روح و بدن، این مغز و پوست باید به یکدیگر بپیوندند. فلسفهی پوست، حفظ مغز است. پوست از مغز نیرو میگیرد و برای حفظ مغز است.
اهتمام اسلام بر امر سیاست و حکومت و جهاد و قوانین سیاسی، برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید و معارف وحی و اخلاق و عدالت اجتماعی و مساوات و عواطف انسانی است.
شهید مطهری از مهمترین نیروهای انقلاب اسلامی بود و شاید مهمترین تعریف از این شهید بزرگوار را امام خمینتی (ره) بیان کردند.
خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثنا، همه آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثنا آثارش خوب است». ایشان بی استثنا آثارش خوب است؛ انسان ساز است؛ برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان، خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالی قدر