Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری میزان- مطالعات نشان می‌دهد فاصله بین ازدواج و اولین فرزند در ایران به طور متوسط حدود ۳.۵ سال برآورد شده و فاصله بین اولین فرزند و دومین فرزند نیز حدود ۴.۵ سال؛ اما این آمار نمی‌تواند نشان دهنده گرایش جامعه به پدیده بی‌فرزندی یا تک فرزندی باشد. به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان،  یکی از شاخص‌های باروری علاوه بر میزان باروری کل، محاسبه احتمال فرزندآوری است که نشان می‌دهد زنان در سن فرزندآوری، هر فرزندآوری خود را با چه احتمالی و با چه فاصله زمانی از ازدواج یا فرزند قبلی دنیا آورده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محاسبه احتمال فرزندآوری برای هر کدام از رتبه‌های تولد می‌تواند در تعیین سطح باروری گذشته، حال و آینده موثر باشد. محاسبه نسبت‌های فرزندآوری بر مبنای داده‌های شاخص‌های چندگانه سلامت و جمعیت در ایران نیز روند کند کاهش باروری در دهه گذشته را تایید می‌کند.

نتایج یک بررسی درباره احتمال توالی فرزندآوری زنان ایرانی طی سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۹ برای تولد فرزندان اول، دوم، سوم و چهارم، بیان می‌کند احتمال دنیا آوردن فرزند اول بعد از ازدواج در سال ۱۳۶۹ بیش از ۹۵ درصد بوده و در سال ۱۳۸۸ این احتمال به حدود ۹۳ درصد رسیده است؛ به این معنی که بیش از ۹۰ درصد زوجین ایرانی بعد از ازدواج دارای فرزند اول می‌شوند. این میزان بین ۹۳ تا ۹۵ درصد در طول دو دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ در نوسان بوده است. احتمال به دنیا آوردن فرزند دوم در دهه ۱۳۷۰ بسیار بالا بوده و بیش از ۹۵ درصد زنانی که یک فرزند داشتند، فرزند دوم خود را به دنیا آوردند. از اواخر دهه ۱۳۷۰، این احتمال اندکی تقلیل یافته و این میزان در سال‌های پایانی دهه ۱۳۸۰ به حدود ۸۰ درصد کاهش یافته است.

احتمال فرزندآوری برای داشتن فرزند سوم و چهارم به ترتیب به حدود ۵۰ و ۴۰ درصد در سال‌های پایانی دهه ۱۳۸۰، کاهش یافته است. نکته مهم این است که احتمال داشتن فرزند اول و دوم در دهه ۱۳۸۰ به ترتیب بالاتر از ۹۰ و ۸۰ درصد بوده است، ضمن آنکه می‌توان گفت: روند فرزندآوری برای فرزندان سوم و چهارم در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ تقریبا ثابت بوده و کاهشی نداشته است. شاخص‌های فوق تاییدی برای کاهش اندک و حتی تثبیت سطح باروری در سال‌های قبل از سرشماری ۱۳۹۰ است.

گرایش به تک فرزندی یا بی‌فرزندی صحت دارد؟

یکی از تغییرات رفتار‌های باروری در سال‌های اخیر، تاخیر در فرزندآوری است. علاوه بر تاخیر سن ازدواج، فاصله بین ازدواج و اولین فرزند، فاصله بین اولین فرزند و فرزند دوم و ... بیشتر شده است. به عنوان مثال، بر مبنای شاخص‌های چندگانه سلامت و جمعیت در ایران ۱۳۸۹، فاصله بین ازدواج و اولین فرزند، به طور متوسط حدود ۳.۵ سال برآورد شده و فاصله بین اولین فرزند و دومین فرزند نیز حدود ۴.۵ سال بوده است. این رفتار‌های باروری باعث شد که تعداد فرزندان به دنیا آمده زنان در سنین ۲۵-۲۹ ساله کاهش یابد و همین امر به گرایش جامعه به پدیده بی‌فرزندی یا تک‌فرزندی تعبیر شده است. علاوه بر آن، شیوع بی‌فرزندی و تک‌فرزندی در جامعه عموما بر اساس نتایج تحقیقات نمونه‌ای بوده است که قابلیت تعمیم ندارند یا اینکه بر مبنای تحلیل مقطعی از داده‌های موجود بوده است که این نتایج نیز با اشکال همراه است.

مهم‌تر از آن، بررسی نگرش زنان در مورد فرزندآوری در شرایط نامطلوب اقتصادی و ویژگی تورم بالا نمی‌تواند به عنوان رفتار واقعی و طولانی مدت افراد قلمداد شود. این احتمال وجود دارد که در آینده با تغییر وضعیت اقتصادی، نگرش زوجین در مورد فرزندآوری و تعداد آن‌ها تغییر کند. در گزارشی درباره موضوع بی‌فرزندی یا تک‌فرزندی بر مبنای شاخص‌های چندگانه سلامت و جمعیت در ایران ۱۳۸۹، مشخص شد یک سوم زنان از مجموع زنان، اصلا ازدواج نکرده‌اند یا بدون فرزند و تک فرزند هستند. یک سوم زنان دو فرزند دارند و یک سوم زنان سه یا بیشتر از سه فرزند دارند. در مقایسه با ایران کشور‌هایی که باروری بسیار پایینی (برابر با باروری کل کمتر از ۱.۵ فرزند) دارند، کمتر از ۱۰ درصد زنان سه یا بیشتر از سه فرزند دارند؛ در حالی که هنوز در ایران حدود یک سوم زنان سه فرزند یا بیشتر دارند.

الگوی توزیع زنان ایرانی از نظر متوسط تعداد فرزند، بسیار شبیه کشور‌هایی از جمله استرالیاست که توانستند باروری را در یک سطح متوسط و معقول حفظ کنند. نکته مهم برای سیاست‌های جمعیتی در ایران این است که هر چند باروری در سطح خیلی پایین یعنی حدود ۱.۵ فرزند و کمتر نیست، اما باید تلاش شود ترکیب تعداد فرزند در جامعه به صورت فعلی حفظ شود تا باروری از این حد کاهش نیابد. در حال حاضر حدود دو سوم زنان دو و سه فرزند یا بیشتر به دنیا می‌آورند.

بی‌فرزندی امروز انتخابی است؟
بی‌فرزندی ممکن است نتیجه ناباروری و عدم توانایی زوجین برای فرزندآوری باشد. همچنین ممکن است به عنوان فرایندی از انتخاب افراد برای نداشتن فرزند و عمدتا در سطوحی از توسعه اقتصادی و اجتماعی رخ دهند. در این حالت فرض می‌شود که زنان قابلیت باروری دارند، اما به سمت تولید مثل متمایل نمی‌شوند. در شرایطی کنونی بی‌فرزندی در میان زنان ازدواج کرده بیشتر از طریق عوامل انتخابی، افزایش می‌یابد. مخصوصا اگر درصد بی‌فرزندی به بیش از ۱۰ درصد زوجین برسد، احتمالا نتیجه بی‌فرزندی انتخابی و یا ناشی از قرار گرفتن در معرض تماس جنسی نامنظم است.

طبق بررسی الگوی فرزندآوری در زنان ۴۹-۱۵ ساله ازدواج کرده بدون فرزند که با تمرکز بر آمار سال‌های ۱۳۷۱-۱۳۹۰ انجام شده، مشخص شد در طول این سال‌ها، در تمام گروه‌های سنی ۳۹-۱۵ سال، نسبت زنان بدون فرزند افزایش داشته است. افزایش زنان بدون فرزند در گروه‌های سنی ۲۰-۲۴ ساله و ۲۵-۲۹ ساله در سال‌های ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ قابل توجه و بیانگر تاخیر در فرزندآوری است. هر چند این افزایش می‌تواند ناشی از تاخیر داوطلبانه فرزندآوری باشد، ولی چنین تاخیری می‌تواند در افزایش افراد بی‌فرزند یا کاهش بیشتر باروری در آینده موثر باشد. در گروه سنی ۳۴-۳۰ و ۳۹-۳۵ ساله حدود ۱۰.۸ درصد و ۵.۵ درصد زنان در سال ۱۳۹۰ بدون فرزند هستند. بسیاری از این افراد زمانی که بخواهند فرزندآوری را آغاز کنند، ممکن است ناباروری را تجربه کنند. به عبارتی بی‌فرزندی داوطلبانه و یا تاخیر در فرزندآوری منجر به بی‌فرزندی ناخواسته شود.

افزایش نسبت زنان بدون فرزند در گروه‌های سنی ۳۹-۱۵ سال در سال‌های اخیر
در گروه سنی ۴۴-۴۰ ساله میزان بی‌فرزندی از ۲.۲ درصد در استان یزد تا ۶.۲ درصد در استان سیستان و بلوچستان نوسان دارد. در اکثر جوامع، ناباروری اولیه دو تا سه درصد زنان ۵۰-۲۵ ساله را تحت تاثیر قرار می‌دهد و این میزان ناباروری، به عنوان هنجار جمعیت‌شناسی مطرح است؛ بنابراین میزان بی‌فرزندی طول عمر در ایران در سطح ملی و همچنین بسیاری از استان‌ها به سطح طبیعی ناباروری یا هنجار جمعیت‌شناسی نزدیک است. درصد‌های بالاتر بی‌فرزندی در استان‌هایی نظیر سیستان و بلوچستان، بوشهر، هرمزگان به سطح توسعه‌یافتگی این استان‌ها مرتبط است. در مناطق کمتر توسعه یافته، انواع بیماری‌های عفونی و مقاربتی، عوامل ژنتیکی، بدغذایی و ... در کاهش قابلیت باروری و افزایش میزان‌های بی‌فرزندی تاثیر دارد؛ بنابراین در برنامه‌های توسعه‌ای و بهداشت باروری لزوم توجه به این مسائل در استان‌های فوق اهمیت دارد.

طبق اعلام سند تحولات و وضعیت جمعیت در جمهوری اسلامی ایران، در مجموع بر اساس درصد‌های بی‌فرزندی طول عمر و همچنین احتمال داشتن فرزند اول بعد از ازدواج، پدیده بی‌فرزندی در ایران آنچنان که در بسیاری از کشور‌های پیشرفته و غربی مشاهده می‌شود، کمتر عمومیت دارد. برای مثال در کشور‌های اتریش، ایتالیا، فنلاند، هلند و انگلستان حدود ۲۰ درصد از زنان در سن ۴۴-۴۰ سالگی بدون فرزند هستند.

با این حال افزایش نسبت زنان بدون فرزند در گروه‌های سنی ۳۹-۱۵ سال در سال‌های اخیر قابل تامل و مهم است. با توجه به بستر فرهنگی اجتماعی جامعه ایران که فرزندآوری اهمیت زیادی دارد و درصد بسیار پایینی از زنان تمایل به بی‌فرزندی دارند، افزایش بی‌فرزندی در گروه‌های سنی جوانتر، بیشتر ناشی از تاخیر در فرزندآوری بوده و ممکن است بسیاری از زنان بدون فرزند، بخواهند در آینده فرزندآوری را تجربه کنند. موضوعی که اهمیت دارد این است که بیولوژی همیشه تابع قصد و نیت و کنترل انسانی نیست و همه زوجینی که قصد تشکیل خانواده و باروری دارند، موفق نیستند. برخی از کسانی که تصمیم برای تاخیر فرزندآوری یا بی‌فرزندی موقت دارند، در نهایت بی‌فرزندی دائم و یا فرزندی ناخواسته را تجربه می‌کنند؛ بنابراین افزایش بی‌فرزندی در گروه‌های سنی ۳۹-۳۰ ساله ممکن است در آینده افزایش یابد. با توجه به اینکه با افزایش سن، توانایی باروری زن کاهش می‌یابد و با افزایش بیشتر سن این کاهش پرشتاب‌تر می‌شود، پیشنهاد می‌شود برنامه‌ریزان و مشاوران حوزه خانواده و متخصصین و پزشکان در مورد سن مناسب باروری، تاثیر افزایش سن بر ناباروری و پیامد‌های باروری در سنین بالا، مشاوره‌های لازم را ارائه دهند تا افراد بتوانند با برنامه‌ریزی مناسب، فرصت فرزندآوری را برای خود فراهم کنند و از بی‌فرزندی دائمی پیشگیری کنند.   منبع:ایسنا

انتهای پیام/     خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.

منبع: خبرگزاری میزان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۶۹۱۴۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاد، اما خسته!

  این بخش کوتاهی از یکی از برنامه‌های شبکه‌ای فارسی‌زبان است که به‌تازگی تعطیل شده است اما فارغ از همه پیش‌زمینه‌ها و قصاوت‌های‌مان نسبت به اهداف این شبکه و زیر‌سؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهش‌های علمی و گفت‌و‌گو با کارشناسان این حوزه، می‌تواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام داده‌های به‌دست آمده حرف می‌زنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران می‌گوید که تحقیقاتی این‌چنینی را رد می‌کند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدم‌های مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتی‌شان به‌گونه‌ای است که انرژی بالایی دارند و به‌طور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژی‌شان را از تنهایی و سکوت می‌گیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا می‌گوید که نمی‌توان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدم‌ها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگی‌های شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زن‌ها یا قریب به‌اتفاق آنها را در یک دسته جای می‌دهد و راضی یا ناراضی از مادری خود می‌داند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمی‌توان به آنها استناد کرد. 
     
چیزی شبیه گرسنگی
آن‌چیزی که نمی‌توان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نه‌فقط در وجود انسان‌ها، بلکه در وجود حیوان‌ها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه می‌کند: « خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر می‌رسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث می‌شود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشه‌ای است اما واقعیت دارد؛ این‌که دختران از همان دوران کودکی و در بازی‌های‌شان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچه‌های کوچک‌تر از خودشان یا عروسک‌های‌شان نقش مادر را ایفا می‌کنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسک‌بازی و مادری کردن، یک بازی بین‌المللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است. موضوعی که نشان‌دهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است.این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا به‌هر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برای‌شان مهیا نشده‌است! حالا چه می‌شود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواست‌های فرزندخواندگی‌اش بعد از زن و شوهری که هیچ‌وقت صاحب بچه نشده‌اند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچه‌ای دارند و تمایل دارند فرزند بعدی‌شان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آن‌قدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای به‌دست آمده نشان می‌دهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور می‌شد؛ انگار که حال‌شان با داشتن بچه، بهتر است! 

این ظاهر نه‌چندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر می‌بینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمی‌رسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرق‌هایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعه‌ای باید زیبا و خوش‌اندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایده‌آل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواس‌شان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و...خب همه اینها باعث می‌شود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیت‌های قبلی‌اش اضافه شده، آن‌طور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا به «جام‌جم» می‌گوید که زنان به‌واسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایت‌های بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آن‌وقت است که می‌توانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزه‌شان و از طرف دیگر به‌دلیل حمایت‌هایی که از آنها می‌شود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.» اما این حمایت چقدر عملی می‌شود؟ به نظر می‌رسد که در روزگاری که همه دولت‌ها به سمت افزایش جمعیت می‌روند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش می‌گیرد، بکنند. آن‌وقت است که اگر مادری بداند بعد از بچه‌دار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمی‌گردد و صندلی‌اش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیت‌ها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بی‌خوابی می‌کشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابل‌توجهی از این حمایت‌های لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین می‌شود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم می‌کند.»

نرگس‌خانعلی زاده - گروه جامعه

دیگر خبرها

  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا
  • تجلیل از مادر ۲۷‌ ساله اناری با پنج فرزند
  • سن مناسب برای فرزندآوری؛ از تصویر تا واقعیت
  • خرافات عجیب ایرانیان دوران قاجار؛ از ناخن هدهد تا آش مخصوص شاه برای جلوگیری از وبا (+عکس)
  • به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟
  • «رزاق» بودن خداوند را در فرزندآوری فراموش نکنیم
  • شاد، اما خسته!
  • ۲۷.۳ سالگی میانگین سن مادران ایرانی در تولد اولین فرزند؛ پدر ۳۲.۱ سالگی
  • نقش مغفول مانده پدران در سلامت زنان و بارداری | تلویزیون با برنامه‌ «ماه‌ ترین» وارد شد
  • کلاهبرداری سایبری با ترفند وام فرزندآوری در اصفهان