Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - روزنامه صبح نو: برخي معتقدند موسيقي ما در اين سال‌ها پيشرفت کرده است. گروهي ديگر نظر عکس دارند و دلشان براي موسيقي قديم‌ها تنگ شده است. آهنگ‌هايي که شلوغ نبود و به مخاطب آرامش مي‌داد. يکي از خوانندگاني که سال‌هاست کاري نخوانده اما مردم با تعدادي از آثار او هنوز خاطره دارند، آقاي حسن همايونفال است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همايونفال دل پري داشت از بي مهري‌ها و البته خاطرات جذابي هم داشت از زندگي و کارش.

برخي معتقدند موسيقي ما در اين سال‌ها پيشرفت کرده است. گروهي ديگر نظر عکس دارند و دلشان براي موسيقي قديم‌ها تنگ شده است. آهنگ‌هايي که شلوغ نبود و به مخاطب آرامش مي‌داد. يکي از خوانندگاني که سال‌هاست کاري نخوانده، اما مردم با تعدادي از آثار او هنوز خاطره دارند، آقاي حسن همايونفال است. همايونفال دل پري داشت از بي مهري‌ها و البته خاطرات جذابي هم داشت از زندگي و کارش.
اولين سؤال من، سؤال خيلي‌هاست. کجا هستيد؟ بعد از آن دوره طلايي دهه 70 و اوايل 80 و آهنگ‌هايي که توسط هم‌نسلان ما زمزمه مي‌شد؛ از «آي نسيم سحري» گرفته تا «يک آسمان» تا کار‌هايي که با آقايان خاوري و طاهري و بهادري همخواني کرديد و بعد تمام شد. رفتيد و ديگر خبري از شما نيست!
سعي مي‌کنم سؤالات را يکي يکي جلو ببريم. اهل کاشانم روزگارم بد نيست و به قول سهراب سپهري لقمه ناني داريم، ذره هوشي و سر سوزن ذوقي. همانطور که گفتيد در دهه 70 دوستاني بودند شايد انگشت شمار، اما فعال بوديم. خيلي به موسيقي بها مي‌داديم.
منظورم اين نيست که الان بها نمي‌دهند الان هم همينطور است، اما از هر صدايي که مي‌آيد و مي‌رود همه تعريف مي‌کنند. من نمي‌دانم که به اصطلاح نقص اصلي کجاست؟ اين براي من و هم نسلان من مايه تأسف است. مردم نسبت به ما لطف دارند و مدام مي‌پرسند شما کجا هستيد؟ چرا ديگر نمي‌خوانيد؟ و من واقعاً براي آن‌ها جوابي ندارم. مي‌گويند آقاي مهران مديري هرشب در برنامه‌اش خواننده مي‌آورد چرا از شما يادي نمي‌کند و چرا شما را نمي‌آورد؟
ما در زماني مي‌خوانديم که شرايط خيلي سخت بود. يعني من مثلاً وقتي برنامه اجرا مي‌کردم، حق نداشتم بايستم حتي با کت و شلوار. حتي اجازه پوشيدن کاپشن هم نداشتيم!
عجب، شما که کاپشن مي‌پوشيديد!
بله. يادم است برنامه‌اي اجرا کردم براي شبکه پنج. يک کاپشني پوشيده بودم، چون برف آمده بود و ايستادم و خواندم. طبق معمول، خواننده عادت دارد که احساس خود را با سر و صورت نشان دهد. خواندم و کار پخش شد؛ اما سر و صدايي کرد که منجر به ممنوع التصويري من شد! آن زمان آقاي لاريجاني رييس سازمان بود و آقاي پور نجاتي گفتند، چون شما حرکت دست داشتيد، ممنوع‌التصوير شديد. من نامه‌اي به آقاي لاريجاني نوشتم و فيلم را ديدند و گفتند هيچ ايرادي ندارد و ايشان جزو خوانندگاني است که ما قبولشان داريم. غرض اينکه آن زمان سختگيري مي‌شد.
شما خوانندگي را از کجا و در چه سني شروع کرديد؟
من تقريباً 11 سالم بود که بين دو هزار نفر قبول شدم. در راديو و تلويزيون قبل از انقلاب تست صدا دادم. آقاي بهرام گودرزي که الان مي‌خوانند و 10 سال از من بزرگتر هستند در آن کلاس‌ها بود. آقاي هوشمند عقيلي بودند. من شاگرد مرحوم استاد مرتضي حنانه بودم. من شاگردي کردم، کوچک‌ترين شاگرد ايشان که در کتابشان ذکر کردند، من بودم. من شاگرد استاد مرتضي قوامي بودم. شاگرد مرحوم استاد بنان و مرحوم استاد مهرتاش بودم. من شاگردي اين‌ها را کردم يعني اکثر عمرم را شاگردي کردم و بعد در 35 يا 40 سالگي کارم به ثمر نشسته است.
آن زمان که به راديو و تلويزيون مي‌رفتيم همه جا خاکي بود. ماهي 200 تومان به ما مي‌دادند که از کلاس‌ها در نرويم؛ اينقدر به ما بها مي‌دادند. اساتيد شعر آنجا مرحوم فريدون مشيري و مرحوم معيني کرمانشاهي بودند که تلفيق شعر و موسيقي را به ما ياد مي‌دادند.
دلم مي‌خواهد اين را صريح جواب بدهيد. خودتان کنار رفتيد؟ فضا باعث شد؟ يا از يک جايي چيزي گفتند و خودتان احساس کرديد فضا براي شما آماده نيست؟
اداره موسيقي سازمان صدا و سيما هر چند وقت يک بار مديريت عوض مي‌کرد. زماني که اوج کارهايمان بود، زمان آقاي کلهر بود که بعد‌ها مشاور آقاي احمدي نژاد شد. من کاري به کار‌هاي سياسي او ندارم. آقاي کلهر خيلي به موسيقي بها مي‌داد. بعد از آن دوره فرمانروايي آقاي علي معلم شروع شد که بسيار سال بدي بود؛ شايد براي من البته. آقاي علي معلم يک قشر خاصي را براي خود آوردند که نسل بعد ما بودند مثل آقايان خشايار اعتمادي، مجيد اخشابي، امير کريمي، قاسم افشار و بهرام حصيري.‌
مي‌خواهم بگويم ايشان اين لطمه را زدند و حتي وقتي که بيمارستان بودند و من به عيادت ايشان رفتم، گفتند که فکر نمي‌کردم تو به ديدن من بيايي. واقعاً من نمي‌دانم ايشان چه مشکلي با من داشتند؟ با بچه‌هايي که يک‌شبه درخشيديم و بعدش هم کار‌هاي خوبي ارائه داديم. ما هم آنطور نبوديم التماس کنيم که کار بخوانيم؛ يکي دو بار گفتند که چرا خودتان کار نمي‌بريد؟ اما من کار بردم و رد کردند؛ هم به شعرش که شعر حافظ بود ايراد گرفتند و هم به ملودي که خودم ساخته بودم.
از لحاظ فني صحبت کردند با شما و بعد رد کردند؟
نه شما کار را به اداره موسيقي مي‌دهي و 6 يا 7 نفر از جوانان داخل شورا هستند و شما کار را به آن‌ها مي‌دهي و مي‌گويند هفته ديگر براي گرفتن جواب بياييد. مي‌روي و مي‌گويند جواب نه است بدون هيچ دليلي. اين‌ها درد دل من حسن همايونفال است. ولي آن زمان اين طور نبود، يعني آقاي کلهر مي‌گفتند حسن همايونفال بايد ماهي يک آهنگ بخواند. نامه نوشته بودند که حسن همايونفال يا آقاي بيژن خاوري حتماً بخوانند. معتقد بودند که کمک خرجي است براي زندگي آنها. من يادم است که براي «آي نسيم سحري» 40 هزار تومان دستمزد گرفتم که آن موقع براي من خيلي بود. برنامه‌هاي زيادي هم در شهر‌هاي مختلف ايران اجرا مي‌کردم.

آن برنامه‌هايي که مي‌رفتيد براي شما آورده مالي مناسب داشت که بخواهد خانه نشيني اين سال‌ها را پوشش بدهد؟
بله، آورده مالي داشت. البته يک سري برنامه‌ها را براي دل خودم اجرا مي‌کردم. آن زمان اعتقاد داشتم که زکات کار من اين است که براي «محک» برنامه اجرا کنم يا مجاني يا براي نابينايان در پاسداران نرگس يا کهريزک؛ اما در نهايت آورده مالي به حدي بود که ما زندگي مي‌کرديم نه الان که کنسرت مي‌گذارند و درآمد آنچناني داشته باشند.
چون مربوط به گذشته است مي‌پرسم. بيشترين و کمترين دستمزدي که گرفتيد را مي‌توانيد بگوييد؟
من آخرين کاري که براي سازمان صدا و سيما خواندم يک کاري بود به اسم «صداي پاي باران» که آهنگسازي خودم و شعر آقاي اسماعيل فرزانه بود و آقايي به نام اميرحسين بخشي که پسري جوان و خوش استعداد بود، اين کار را براي من ساخت و تنظيم کرد و من بابت اين کار بيشترين دستمزدي که گرفتم 2 ميليون تومان بود.
قصد توليد آلبوم تازه را داريد؟
الان چند سال است که آلبومي را آماده کردم. همانطور که مي‌دانيد الان آلبوم دادن در بازار کمي سخت است؛ يک اسپانسر مي‌خواهد، چون هزينه بر است؛ چون نوازنده و شاعر و آهنگساز دارد و استوديو دارد که دستمزدشان هم زياد است. نام آلبومم «مثل دريا» ست، اما هنوز به بازار نيامده و به دنبال اسپانسر است. فضاي سنتي دارد و يکي از شعرهايش را خودم گفتم که شايد وصف حال خودم باشد. 8 تصنيف از اشعار حافظ و مولاناست. اگر در اين برهه به بازار بيايد، فکر کنم گل کند و من شديداً دنبال اسپانسر هستم.
نگران نسل جديد نيستيد که با آلبوم شما ارتباط برقرار نکنند؟
نگران نيستم؛ چند روز پيش بود آقايي به سمتم آمد و گفتم شما متولد چه سالي هستي؟
گفت: دهه 60 هستم.
گفتم الان 34 ساله هستي و پرسيدم من را مي‌شناسي؟
گفت: من با کار‌هاي شما زندگي کردم. از اين مثال‌ها زياد دارم. اما نگران مخاطب نيستم.
سه ايراد اساسي موسيقي امروز را کدام‌ها مي‌دانيد؟
متأسفانه کارشناساني که در رأس کار موسيقي هستند کارشناس نيستند. من دلم مي‌خواهد کسي که مي‌آيد رييس اداره سازمان موسيقي صدا و سيما مي‌شود تخصص داشته باشد؛ صرف اينکه طرف شاعر است نمي‌تواند موزيسين شود. آقاي علي معلم دامغاني نمي‌توانند موزيسين شوند. بعد از ايشان کساني که آمدند کارشناس موسيقي نبودند؛ حتي وزارت ارشاد هم؛ البته به جز آقايي که نوازنده ني هم بودند. الان سيستمي که آمده و استوديو‌هاي خانگي باب شده است و صدا‌ها و زير و بم را درست مي‌کند و فالشي خواننده را مي‌گيرد.
بايد يک سر و ساماني به اين استوديو‌ها داده شود که کار سختي است و يکي اينکه خوانندگاني که الان مي‌آيند و شروع مي‌کنند بايد واقعاً يک فيلتري باشد، فيلتري که شايد حدود سال 1342 بود که ما بايد رد مي‌شديم و آن، استاد مرتضي خان حنانه بود؛ استاد فريدون مشيري بود؛ استاد معيني کرمانشاهي و فاخته و مهرتاش بود و سرکار خانم ماه منير شادنوش. اين‌ها فيلتر‌هاي آن زمان بودند که الان نداريم و اکثراً پارتي است؛ يکي پارتي در صدا و سيما دارد و کاري را مي‌خواند و مدام مي‌بينيد که آن کار از آنتن پخش مي‌شود. من در ماشين راديو آوا را گوش مي‌دهم و بيژن به من زنگ مي‌زند که حسن راديو را گوش مي‌دهم که همه کار‌ها را پخش مي‌کنند بجز کار من و تو.
گفتم زياد به دل نگير و شايد تهيه کنندگان جوان هستند و ما را نمي‌شناسند و تهيه کنندگاني هستند که ما را يادشان نمي‌آيد يا اينکه خواستند ما بيرون از گود باشيم. اين سه سيستم، يکي خواننده و استوديو و کارشناس درست شود، اوضاع بهتر مي‌شود.
شايد الان اين باعث شده که صدا‌ها و ملودي‌ها شبيه هم شده‌اند و ملودي که عشق باشد، شنيده نمي‌شود. موسيقي ما به سمت افول مي‌رود و بايد از آن نااميد بشويم؟
نه نااميد که نمي‌توان شد، بين اين همه بلبل چند قناري هم هستند و چند مرغ که صدايشان خش دارند. آينده موسيقي اگر همين خط سير را برود، پيشرفتي ندارد مگر تغييري ايجاد شود. متأسفانه الان خوانندگان بد بيشتر هستند از خوانندگان خوب. آقاي معتمدي، آقاي سالار عقيلي واقعاً خوب هستند؛ آقاي قرباني و سينا سرلک خوانندگان خوبي هستند.
اين‌ها در حدي هستند که مي‌شود ستايش کرد؛ آقاي محمد اصفهاني هم همينطور و آقاي احسان خواجه اميري در سبک خود، مجيد اخشابي بسيار با ذوق است در آهنگسازي. در همان کار وصل جانان که سروش داد و يک کاري که خواندم باغ تنهايي، در آن سنتور زده است که بسيار زيباست؛ شعرش هم براي ساعد باقري است، آقاي فريدون شهبازيان هر کاري که سنتور داشت مجيد را مي‌بردند يا آقاي راغب. چند کار براي من ساخت که در آن زمان انجام مي‌داد، اين روال اگر بخواهد اين طور پيش برود ممکن است شکست بخورد، ولي اگر تغييراتي در بينش يا تجديد نظري شود، بهتر مي‌شود.
سه آهنگي که بيشتر دوست داريد و گوش مي‌دهيد؟
يکي از آن‌ها کار مرحوم نادر گلچين است به نام «من ديگه بچه نمي‌شم». کار ديگر از استاد بنان است به نام «من از روز ازل ديوانه بودم» سومي هم آهنگ يارا يارا.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۱۱۶۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازیکنان تراکتور تا بازی استقلال ممنوع‌ از مصاحبه شدند

 به گزارش تابناک، دیدار تراکتور و استقلال هفته جاری در تبریز برگزار خواهد شد. این مسابقه برای آبی‌پوشان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و حتی می‌تواند شرایط جدولی دو تیم سرخابی در صدر جدول را دچار تغییر و تحول کند و بر همین اساس چشم پرسپولیسی‌ها هم به نوعی به این دیدار است تا دیگر تیم قرمز لیگ برتر که حمید مطهری را به عنوان یک مربی پرسپولیسی روی نیمکتش می‌بیند، با کشیدن ترمز استقلال در تبریز، کار را برای پرسپولیس راحت‌تر کند.
 

اما این مسابقه برای تراکتوری ها از جهات دیگری حائز اهمیت است. تی‌تی‌ها این فصل در پنج مسابقه‌ای که با استقلال، پرسپولیس و سپاهان داشته‌اند حتی یک بار هم برنده نشده‌اند تا این ناراحتی و غم بزرگ بین طرفداران این تیم وجود داشته باشد و حتی یکی از عمده دلایل انتقادات به پاکو خمز همین موضوع بود و حالا تراکتور در آخرین مسابقه این فصل برابر یک تیم مدعی می‌خواهد این حسرت را به پایان برساند.

در همین راستا باشگاه تراکتور ترجیح داده برای کنترل شرایط پیش از بازی برابر استقلال و عدم ایجاد تنش‌ها و حساسیت‌ها، بازیکنان خود را تا برگزاری بازی با آبی‌ها ممنوع‌المصاحبه کند و از بازیکنان این تیم در تمرین دیروز خواسته شده، تا انجام این بازی مهم گفت‌وگویی با رسانه‌ها نداشته باشند.

دیگر خبرها

  • شناسایی خانواده شهید نسیم افغانی + فیلم
  • جنبه طنزپردازی را بالا ببریم
  • پخش سریال حشاشین در ایران ممنوع شد
  • کار‌هایی که به مغز آسیب می‌رساند
  • آنچلوتی آدامس می‌جود چون سیگار ممنوع است!‏
  • ایجاد حفره ۸ متری در بافت تاریخی یزد/ اتصال فاضلاب به قنات ممنوع
  • بازیکنان تراکتور تا بازی استقلال ممنوع‌ از مصاحبه شدند
  • سریال «حشاشین» در ایران ممنوع اعلام شد
  • پخش سریال «حشاشین» در ایران ممنوع شد
  • سگ گردانی در بوستان‌های کرج ممنوع شود