Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-16@05:18:18 GMT

کارنامه حیات سیاسی اجتماعی مهدی بازرگان

تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۷۲۱۴۵۸

کارنامه حیات سیاسی اجتماعی مهدی بازرگان

مهدی بازرگان در عرصه جامعه ما به عنوان یک روشنفکر مذهبی مطرح است؛ در ذهن برخی به عنوان نماد یک مسلمان و در عرصه علمی، یک استاد دانشگاه است؛ در عرصه سیاسی به عنوان یک سیاست‌مدار مطرح است.

به گزارش مشرق، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر، طی یادداشتی به بررسی کارنامه سیاسی اجتماعی مهدی بازرگان پرداخته است. او شخصیت بازرگان را در سه بخش روشنفکر مذهبی، سیاستمدار و رهبر یک حزب و نخست‌وزیر بررسی کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مشروح یادداشت قاسم تبریزی را در زیر می‌خوانید؛

اگرچه تولد مهدی بازرگان بعد از مشروطه یعنی در 1286 بود ولی او را باید به عنوان فردی که دوران شکل‌گیری انقلاب مشروطه، دوران رضاخان، دهه 20، 30 و 40 تا انقلاب اسلامی و دوران انقلاب اسلامی را تجربه کرده، مطرح کرد.

مهدی بازرگان در عرصه جامعه ما به عنوان یک روشنفکر مذهبی مطرح است؛ در ذهن برخی به عنوان نماد یک مسلمان و در عرصه علمی، یک استاد دانشگاه است؛ در عرصه سیاسی به عنوان یک سیاست‌مدار و رهبر یک حزب به نام نهضت آزادی است و در دوران انقلاب عضو شورای انقلاب و نخست‌وزیر است.

لذا ما می‌توانیم به سه عنوان روشنفکر مذهبی، سیاستمدار و نخست‌وزیر انقلاب از او نام ببریم.

بازرگان به عنوان یک روشنفکر مذهبی

به طوری کلی جریان روشنفکری را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:

جریان اول) جریان چپ که عمدتا معتقد به مارکسسیست، ماتریالیست و گاهی سوسیالیست بود. این جریان از اندکی قبل از انقلاب مشرطه آغاز شد و تا بعد از انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد. این جریان ضد دین بود.

جریان دوم) جریان روشنفکری غربگرا، غرب‌پذیر و غرب‌زده بود و روشنفکران مقلد به اصطلاح "مدینه فاضله" را پاریس، لندن، برلین و... می‌دانستند که بعد از جنگ جهانی دوم عموما به آمریکا یا واشنگتن و نیویورک منتقل شد. در شکل فرهنگی عمدتا کسانی که به ترجمه مطلق آثار غرب می‌پرداختند بودند.

جریان سوم) جریان مذهبی غربگرایی بود که افراد متدین در آن حضور داشتند. آنها مسلمان و اهل نماز و عبادت بودند اما اعتقاد داشتند باید از فرهنگ غرب استفاده کنیم. اینان به دنبال بررسی، نقد، تحلیل، رد یا احیانا قبول بعضی از آموزه‌های غرب بودند.

مهندس مهدی بازرگان در گروه سوم قرار داشت. او که تحت‌تأثیر علوم تجربی غرب قرار گرفته بود با این نظریه خطا اعلام کرد که ما با تکیه بر علوم تجربی غرب می‌توانیم به جایی که پیامبران رسیده‌اند ‌برسیم؛ یا انسان با پای علم می‌تواند به آنجا برسد که پیامبران از زبان وحی مطرح کردند. این نظریه را او در کتاب راه طی شده ارائه کرد که توسط شهید مطهری نقد شد.

او کتابی به اسم پراگماتیسم دارد که در آن "اصالت عمل" را مطرح می‌کند. کما اینکه افکارش در تأسیس سازمان مجاهدین خلق (منافقین) نقش اساسی داشت و هنگامی که حنیف‌نژاد می‌خواست کتاب شناخت را تدوین کند، اصل را بر کتاب راه طی شده و ذره بی انتهای بازرگان گذاشت.

در مورد پراگماتیسم باید گفت، پراگماتیسم را ویلیام جیمز متفکر تعلیم و تربیت آمریکایی ابداع کرد. در اسلام به تنهایی اصالت عمل نداریم بلکه ابتدا شخص باید مومن به خدا و معارف و وحی‎الهی باشد و دوم عمل صالح می‌خواهد. در اسلام هر عملی مورد قبول نیست بلکه در عمل تکیه بر حق است؛ یعنی عمل باید در راه خدا، برای خدا و در مسیر خدا باشد. اما وقتی مهندس بازرگان بحث عمل‌گرایی را مطرح کرد، حاصل نگاه او به غرب بود نه اسلام.

بازرگان در دوران دبیرستان در مدرسه سلطانی تحصیل می‌کرد. در آن‌جا میرزا ابوالحسن‌خان فروغی، برادر محمدعلی فروغی از اعضای لژ بیداری، تفسیر قرآن می‌گفت. تقسیر فروغی تفسیر مادی و ماتریالیستی بود. یعنی او هم نگاهش به غرب بود و اصل را علوم و فرهنگ غرب قرار می‌داد و قرآن را با آن تفسیر می‌کرد.

این ‌ره‌آورد را ما در کارهای مهدی بازرگان هم می‌بینیم. به‌طور کلی اگر جامعه ما بخواهد اسلام‌شناسی، دین‌شناسی و قرآن‌شناسی را از منظر مهندس بازرگان تحلیل کند به خطا و کج‎راهه می‌رود کما اینکه سازمان مجاهدین خلق به بی‌راهه رفت. (اگرچه سازمان معضلاتی دیگری هم در درون خود داشت) اگر امروز نسلی آن راه را برود از اسلام فاصله بیشتری می‌گیرید و حتی به خداشناسی و خداپرستی هم نخواهد رسید.

دکتر عباس شیبانی در سال‌های 60-‌61 که مهندس بازرگان مطالب نادرست و اشتباه‌آمیز می‌نوشت و به جامعه منفی نگاه می‌کرد به او یادآوری کرد: "اگر یادت باشد وقتی جوانی ریش داشت می‌گفتند او را جذبش کنید. حالا که جامعه به اسلام رو آورده است شما چرا غفلت می‌کنید و به این راه می‌روید؟"

بازرگان به عنوان یک سیاست‌مدار

اگر بخواهیم چهره مهدی بازرگان را در عرصه سیاسی ترسیم کنیم باید بگوییم او بین سال‌های 1320 تا 1330 مخالف دخالت در سیاست بود. او حتی جزوه‌ای دارد که در آن جوانان را از ورود به سیاست منع می‌کند.

منع جوانان از ورود به سیاست را می‌توان دو جور تعبیر کرد: یک تعبیر باز آموزه‌های غرب است؛ یک تعبیر هم این است که بازرگان در برابر جریان حزب توده منفعل بود و نگران بود که هر کس به عرصه سیاست وارد شود به طرف حزب توده کشیده خواهد شد.

از سال 1320 تا 30 از بازرگان سخنان سیاسی نمی‌بینید. در این دوران بازرگان معمولا در حال قلم زدن است. تا اینکه او از سال 1330 که به عنوان رئیس هیئت‌مدیره شرکت نفت از طرف دکتر مصدق منصوب می‌شود وارد عرصه سیاسی می‌شود. او در این دوران وارد جبهه ملی می‌شود.

در جبهه ملی، هم افراد متدین و مومنی مثل آیت‌الله سیدباقر جلالی، حاج سیدجوادی، آیت‌الله سیدحسن انگجی، آیت‌الله سیدمحمدعلی انگجی، آیت‌الله کاشانی و... حضور دارند و هم اشخاص ضددین و ضدخدا مثل شاپور بختیار یا افراد لائیکی مثل دکتر کریم سنجابی که اصلا اعتقادی به دین ندارند، یا غلامحسین صدیقی که اصلا ضددین و ضدروحانیت بود. مهندس بازرگان بیشتر با گروه دوم کار می‌کند. معلوم می‌شود که دین در اندیشه بازرگان، دین شخصی است.

بعد از کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد 1332، نهضت مقاومت ملی تشکیل می‌شود. باز هم بازرگان در کنار افرادی مثل شاپور بختیار قرار می‌گیرد که ضددین است و خودش هم در خاطراتش در دانشگاه هاروارد به این مسئله اشاره می‌کند که من از اول دین را قبول نداشتم. بازرگان با این افراد کار می‌کند و هیچ مشکلی هم با آنها ندارد. حتی یک مورد انتقاد از بازرگان نسبت به مجموعه افرادی که در نهضت مقاومت ملی بودند دیده نمی‌شود.

در این ‌دوران بازرگان مدت کوتاهی دستگیر و بعد آزاد می‌شود. در سال 1336 انجمن اسلامی مهندسین را با معین‌فر و طاهری قزوینی و عده‌ای دیگر تشکیل می‌دهد که به موازاتش انجمن اسلامی پزشکی هم تشکیل می‌شود. این‌ها محافل مذهبی هستند و هیچ ربطی به جبهه ملی ندارد، اگر چه برخی از اعضای آن گرایش‌هایی به جبهه ملی داشتند.

سال دوم، جبهه ملی به رهبری اللهیار صالح تشکیل می‌شود و بازرگان به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی درمی‌آید. باز هم افراد ضد مذهب و کمونیست‌ و مارکسیست‌ و... در این جبهه حضور دارند. حال جای سوال است که چگونه یک نفر می‌تواند مذهبی باشد و با این افراد همکاری کند؟

بعد از این، موضوع تاسیس نهضت آزادی مطرح می‌شود. درواقع تا سال 40 بازرگان هیچ مشکلی با جبهه ملی ندارد. در شورا هم اعضا هیچ‌گونه ارتباطی با دین ندارند. در اردیبهشت سال 1340 انشعاب می‌کند و نهضت آزادی را تشکیل می‌هد.

بازرگان در صحبت افتتاحیه، اعلام می‌کند که «ما مسلمان، ایرانی و مصدقی هستیم و در چارچوب قانون اساسی مشروطه حرکت می‌کنیم؛ نهضت آزادی در برابر جبهه ملی نیست بلکه یکی از ارکان و تشکیلات حاشیه جبهه ملی است.»

در سال 1342 بازرگان، سحابی و آیت‌الله طالقانی و بعضی از اعضای نهضت آزادی دستگیر و در سال 46 آزاد می‌شوند. از این زمان تا سال 56 جز دو یا سه کتابی که توسط مهندس بازرگان منتشر می‌شود، فعالیت خاصی از او نمی‌بینیم.

در این برهه او هیچ‌گونه فعالیتی ندارد. در این زمان اگرچه ساواک بر جامعه مسلط است و اجازه فعالیت را نمی‌دهد اما در همان زمان بسیاری از روحانیون در عرصه مبارزه به افشاگری علیه رژیم می‌پرداختند. تا سال 1356 و شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی که در متن جامعه مذهبی حرکت‌هایی به وجود آورد و سال اوج‌گیری نهضت اسلامی است ما از مهندس بازرگان هیچ فعالیت سیاسی سراغ نداریم؛ جز این‌که در اواخر همین سال کمیته ایرانی حقوق بشر را تشکیل می‌دهد.

در نگاه سیاسی بازرگان اصلاً چیزی به عنوان جهاد و مبارزه وجود ندارد. لذا او نه با مبارزه موافق بود و نه با سرنگونی رژیم پهلوی. البته این جزء مبانی فکری‌ او است. آنچه قابل تأمل است این است که نهضت آزادی‌ها هرگز قائل به انقلاب و مبارزه نبودند. لذا هیچ وقت در تفکر بازرگان و دوستانش مبارزه رویارو با رژیم پهلوی وجود نداشت و به همین دلیل بود که سیاست صبر و انتظار را مطرح می‌کرد.

بازرگان از سال 1330 که وارد جبهه ملی می‌شود تا سال 1370 کلامی علیه جبهه ملی صحبت نمی‌کند. درحالی که در آنجا شاپور بختیار حضور دارد که شخصی ضددین و لائیک است ولی بازرگان راحت با او کار می‌کند؛ با کریم سنجابی، غلامحسین صدیقی و حتی با شخصیت ضددینی مثل خلیل ملکی، رهبر جامعه سوسیالیست‌ها و مجموعه رضا شایان، داریوش آشوری، حسین ملک و ... هم کار می‌کند. چراکه مبانی فکری او با آنان منطبق است. اما وقتی به مبانی دینی‌ای مثل شهید آیت‌الله بهشتی و شخصیت‌های دینی و در رأسش امام خمینی می‌رسد، تعارض بنیادی پیدا می‌کند. به تعبیر حضرت امام اینها از مدرسه آمدند و ما از حوزه؛ این تعارض در شورای انقلاب اسلامی (1359-1357) خودش را نشان داد.

بازرگان به عنوان نخست‌وزیر دولت موقت

در این مرحله، مهدی بازرگان را در مقام نخست‌وزیر نظام جمهوری اسلامی با قید موقت بررسی می‌کنیم.

برخی مطرح می‌کنند که اگر او مشکلاتی در مبانی اندیشه‌اش داشت چطور به عنوان نخست‌وزیر انتخاب شد؟ امام خمینی در حکم نخست‌وزیری بازرگان قید می‌کنند که من شما را با پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست‌وزیر موقت جمهوری اسلامی تعیین می‌کنم و این که اعضای دولت شما از احزاب و گروه‌ها نباشند که صبغه گروهی و حزبی به خودش بگیرد.

اما در این دوره بازرگان علی‌رغم آن انتظاری که می‌رفت و عهد و پیمانی که با امام بسته بود مخالفت‌هایش را با نهادهای انقلاب از همان روز اول شروع کرد. او علیه کمیته‌های انقلاب اسلامی که در رأسش آیت‌الله مهدوی‌کنی بود مخالفت کرد؛ با جهاد سازندگی که شهید بهشتی مسئولش بود مقابله کرد و با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم مخالفت‌هایی داشت. او با نهادهای انقلابی شخصا و فکرا و عملا مخالف بود.

دولت موقت در رفراندم خواستار نظارت امریکایی‌ها شد اما همان‌جا با این درخواست برخورد شد. همچنین آن زمان موضوع جمهوری دمکراتیک اسلامی مطرح شد که با واکنش شدید امام خمینی مواجه شد و ایشان فرمودند: "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم‌تر، نه یک‌ کلمه بیش‌تر" نهایتا انتخابات برگزار و مجلس خبرگان تشکیل شد.

دولت موقت از همان ابتدا با مجلس خبرگان قانون اساسی مخالف بود. نهایتا این شد که با دستور یا پیشنهاد سفارت آمریکا مجلس خبرگان قانون اساسی منحل و یا تعطیل شود و این موضوع در هیئت دولت بازرگان مطرح می‌شود. نتیجتا اینکه آنها به دیدار امام می‌روند و حضرت امام نیز به شدت با آنان مخالفت می‌کنند.

امام در این رابطه در اول آبان 58 فرمودند: «همین آقایانی که فریاد می‏‌زنند که باید دموکراسی باشد، باید آزادی باشد، همین آقایان می‌نشینند دور هم و یک چیزی پیش خودشان می‏‌گویند و می‏‌خواهند تحمیل کنند به ملت. مثلاً مجلس خبرگان با اکثریت ملت رفته است و مشغول کار است، حالا می ‏بینیم که یک دسته چند نفری دور هم جمع می ‏شوند و می‏‌گویند مجلس خبرگان باید منحل بشود! من نمی‏‌دانم که این آقایانِ «باید منحل بشود» چه‏ کاره‏‌اند که می‏‌گویند باید منحل بشود. برای چه باید منحل بشود؟ برای اینکه این آقایان معمِّم هستند؟ برای اینکه این آقایان اهل علم هستند؟ برای اینکه آقایان به اسلام عقیده دارند، احکام اسلام را دارند جاری می‏‌کنند؟ چون گفتند که ولایت فقیه باید باشد، نظارت فقیه باید باشد؟ اینها از نظارت فقیه در امور می‏‌ترسند. می‏‌گویند قدرتمند می‏‌شود فقیه... ما می‏‌گوییم که شما می‏‌توانید که یک اقلیت ده نفر، صد نفر، هزار نفری می‏‌تواند که حالا بگوید ملت رأی داده است به جمهوری اسلامی، لکن باید جمهوری باشد، نه اسلامی؟ این «باید» یعنی چه؟ «باید این کار بشود! این «باید»[برای چیست؟] این صد نفر، هزار نفر، چه‏ کاره‌‏اند که در مقابل یک ملت «باید» می‏‌گویند؟»

همچنین امام در خرداد 1360 فرمودند: «قضیۀ طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت، این طرح شد... آن وقت آمدند آقایان پیش ما... آقای بازرگان و رفقایش گفتند: ما خیال داریم این مجلس را منحلش کنیم. من گفتم: شما چه کاره هستید اصلش که می‏‌خواهید این کار را بکنید! شما چه سمتی دارید که بتوانید مجلس منحل کنید؟ پا شوید بروید سراغ کارتان. وقتی دیدند محکم است مسئله، کنار رفتند.»

در نهایت به دلیل ارتباط بیش از اندازه بعضی از اعضای دولت موقت با آمریکایی‌ها، عملکرد نامطلوب دولت موقت و آن ملاقات معروف در الجزایر و بعد هم جریان تسخیر لانه جاسوسی امریکا، بازرگان از سمت خود استعفا داد.

بعد از سقوط دولت موقت، بازرگان کاملاً خود را جدا از نظام می‌بیند و همواره می‌کوشد از انقلاب، امام و نظام انتقاد کند. او در کتاب "بازیابی ارزش‌ها" می‌نویسد: «من از ابتدا با آیت‌الله خمینی اختلاف نظر داشتم. شاید ایشان متوجه نشده بود. ایشان ایران را برای اسلام می‌خواست و من اسلام را برای ایران می‌خواستم.» این همان تعارضی است که در اندیشه بازرگان وجود داشت اما قبلاً موقعیت بروز پیدا نکرده بود.

منبع:‌ پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال به تلگرام

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۲۱۴۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

وحدت به جای تخریب و تفرقه

ایران امروز بیشتر از هر کنش اجتماعی نیازمند وحدتی فراگیر در لایه‌های اقشار اجتماع است و این نکته را می‌توان از تذکر مقام معظم رهبری در خطبه نماز عید فطر دریافت. تذکری که در دفعات قبلی هم تکرار شدند و به طیف‌هایی از مخاطبان مربوط می‌شود.

 به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، مازیار شیری طی یادداشیت با عنوان «وحدت به جای تخریب و تفرقه» در روزنامه صبح نو نوشت: ایران امروز بیشتر از هر کنش اجتماعی نیازمند وحدتی فراگیر در لایه‌های اقشار اجتماع است و این نکته را می‌توان از تذکر مقام معظم رهبری در خطبه نماز عید فطر دریافت. تذکری که در دفعات قبلی هم تکرار شدند و به طیف‌هایی از مخاطبان مربوط می‌شود.

دودسته‌سازی‌های جعلی امری است که در سطوح سیاسی و اجتماعی مابین برخی از چهره‌ها تبدیل به ابزاری برای رقابت و حتی توجه‌طلبی شده است و در سال گذشته و با توجه به جو سیاسی انتخابات ۱۴۰۲ این دودستگی‌ها ابعاد پیچیده‌تر و آسیب‌زاتری پیدا کردند. این دودسته‌سازی تا جایی پیش رفت که جای رقابت سیاسی با تخریبگری و توهین به چهره‌های مطرح عوض شد.

دعوا‌های سیاسی، تفرقه‌افکنی‌ها و چالش‌سازی‌هایی که علاوه بر تفرق، در جهت دلسرد کردن و ناامیدسازی مردم هستند، موضوعی است که مورد نقد طیف وسیعی از افراد قرار گرفت و مقام معظم رهبری هم در اسفندماه سال گذشته نسبت به این چالش‌ها تذکر دادند. رهبر‌معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای خبرگان درباره منتخبان مجلس جدید که با اقبال و توجه بسیار مخاطبان در فضای حقیقی و نیز فضای مجازی مواجه شد، فرمودند: «منتخبان مجلس (شورای اسلامی) جدید مراقبت کنند و نگذارند شیرینی تشکیل مجلس در کام مردم و فضای سیاسی باطراوت کشور تلخ شود، ضمن اینکه اگر مجلس دچار دعوا، ستیزه، مقابله و جبهه‌بندی‌های گوناگون شود، از کار اصلی خود بازمی‌ماند.»

البته که برخی از جریان‌ها علی‌رغم این تذکر صریح رهبری باز هم خط خود را دنبال کردند و حاشیه‌هایی را آفریدند که این حاشیه‌ها منجر به برکناری افرادی در سطوح مدیریتی صداوسیما شد.

نکته اینجاست که این نکات فقط و فقط متوجه یک خط یا یک جریان فکری نیست و این اخلاق بد در لایه‌های مختلف نمودی از افراد را برای ارائه دارد که در شرایط مختلفی موجب پدید آمدن بدرفتاری‌های اجتماعی یا چالش‌های سیاسی و یا مجموعه‌ای از کنش‌ها و واکنش‌های عبث می‌شود. همین مجموعه از رفتار‌های ناصحیح سبب شدند خرده‌فرهنگ معرکه‌گیری جای مطالبه‌گری‌های اجتماعی را بگیرد و موجب ایجاد مسیری انحرافی در کنار کانال‌های اصلی مطالبه‌گری شود.

همین مسیر نادرست در برخی دانشگاه‌ها هم دنبال شد و حتی در دیدار اخیر مقام معظم رهبری با دانشجویان و فعالان تشکل‌های دانشجویی، این موضوع مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بود. ایشان در دیدار ۱۹ فروردین ۱۴۰۳ با دانشجویان چنین مطرح کردند: «اختلاف نظر و اختلاف مشی بین تشکل‌ها اشکالی ندارد؛ اما همچنان‌که در ابتدای سال تأکید و تکرار کردم، اختلاف نظری و فکری نباید در هیچ سطحی از جامعه و دستگاه‌ها به دعوا و گریبان‌گیری منجر شود.»

البته که در بیانات ایشان در دیدار با دانشجویان، تذکر به دعوا و گریبانگیری به هیچ‌وجه به معنای دعوت به انفعال و بی‌تفاوتی نیست و در همین دیدار، مقام‌معظم رهبری این موضوع را چنین مطرح کردند: «همان‌گونه که بار‌ها گفته شد، کار اصلی دانشجو درس خواندن است؛ اما در کنار آن، نگاه به مردم و جامعه و ارائه راه‌حل مشکلات جزو وظایف حتمی دانشجویان است. به هیچ‌وجه به محافظه‌کاری، انتقاد نکردن و ایراد نگرفتن توصیه نمی‌کنیم؛ اما باید در هر حرف و عمل خود دقت کافی کنیم. از دانشجویان توقع می‌رود نسبت به آینده، فعال و حساس باشند.»

نباید از این نکته غافل شد که از ابتدای سال ۱۴۰۳ رهبر‌معظم انقلاب روی مسأله وحدت در لایه‌های جامعه تأکیدی چندباره داشتند و این موضوع در سخنرانی ایشان در دیدار نوروزی با اقشار مختلف مردم هم مشهود بود. در این دیدار «وحدت ملی و اتحاد دل‌ها و عزم‌ها و اراده‌های مردم» عامل دیگری بود که رهبر معظم انقلاب از زاویه منافع ملی مورد تأکید قرار دادند و با ابراز تأسف از وجود مشکلات و عقب‌افتادگی در این زمینه گفتند: «در این زمینه دچار غفلت شده‌ایم و به دست خودمان وحدت ملی و همدلی اجتماعی را مخدوش کرده‌ایم. همه هم در این غفلت شریکیم و همه نیز وظیفه داریم وحدت ملی و اتحاد مردم و مسئولان را حفظ و روز به روز تقویت کنیم.»

در ادامه همین دیدار، رهبر معظم انقلاب، تقویت وحدت ملی را سیاست قطعی نظام اسلامی از روز اول خواندند و با اشاره به تأکید‌های امام خمینی (ره) بر این مسأله، خاطرنشان کردند: «امام در مقابل افرادی که بر سر مسائل سیاسی و جناحی با یکدیگر دچار اختلاف می‌شدند، نهیب می‌زدند که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید.»

با نگاهی به سیر بیانات رهبری و تأکیدات ایشان در خصوص موضوع «وحدت مردمی» می‌توان نکاتی چند را در این زمینه استنباط کرد. اول آنکه در جا‌های مختلف در نمونه‌های کوچک و بزرگ، عدم حفظ وحدت موجب ایجاد آسیب‌هایی در کشور شده‌اند و وحدت در تمامی زمینه‌های اجتماعی می‌تواند تعمیم‌پذیر باشد و حکم نسخه پیشگیری در بسیاری از معضلات اجتماعی را دارد.

دوم آنکه اختلاف‌آفرینی و تفرقه‌اندازی‌های کذایی در طول ۴۵ سال گذشته همواره جزو تاکتیک‌های دشمن برای تضعیف ابعاد مختلف انقلاب بوده و در برهه کنونی که وسایل انتقال پیام به واسطه فضای مجازی گسترش یافته است، رسانه‌های دشمن از هیچ تلاشی برای دامن زدن به تفرقه و اختلاف‌انگیزی در جامعه ایران فرو نمی‌گذارند. پس باید هر قسمتی از جامعه با علم به دشمن‌شناسی در جهت وحدت حرکت کند.»

نکته بعدی آنکه با وجود تنش‌های زیاد در منطقه و حضور گروهک‌های تروریستی در نزدیکی مرز‌های ایران و تلاش آن‌ها برای عملیات تروریستی خصوصا در نزدیکی عید فطر و مراسم و جشن‌های مذهبی، واضح است که گروهک‌هایی مثل جیش‌الظلم در تلاش هستند با اجاره مزدوران اجنبی و فراخوان‌های دروغین، خود را جزئی از مردم سیستان و بلوچستان نشان دهند تا بتوانند با تحریک مردم ساکن این منطقه تفرقه و اختلاف بیافرینند. پس باید توجه داشت که محور وحدت در جهت حفظ امنیت کشور هم تأثیر بسزایی دارد و نباید از آن غافل شد.

نکته دیگر آنکه عده‌ای در کشور خواسته یا ناخواسته سبب می‌شوند اختلافات و دعوا‌هایی غیر ضروری در زمینه‌های اجتماعی یا سیاسی شکل بگیرد که تبعات زیادی را در مقیاس بزرگتر به دنبال دارند. ممکن است آن فرد با این دوگانه‌سازی‌ها و معرکه‌گیری‌ها بتواند خودی در رسانه‌ها نشان بدهد؛ اما اگر در مقیاس بزرگتر به مسأله بنگریم متوجه تبعات این رفتار‌های ناصحیح در دلسردی مردم می‌شویم. ماحصل این ادعا را می‌توان در برخورد غیرعادلانه برخی از این افراد با مجلس یازدهم دید. عده‌ای که برخلاف توصیه‌های رهبری، جایگاه مجلس به‌عنوان خانه ملت را زیر سوال بردند و با تهمت‌های ناروا سعی داشتند مجلس یازدهم را تخریب کنند که شاید بتوانند جای خود را در بهارستان دوازدهم باز کنند و این جریان‌ها را می‌توان در زمره جریان‌هایی قرار داد که در ادعا مطیع ولایت هستند و علی‌رغم توصیه‌های رهبری در خصوص شأنیت جایگاه مجلس انقلابی و لزوم حفظ اخلاق در رقابت‌های سیاسی، بنای کار خود را بر تخریب، اتهام‌افکنی و معرکه‌گیری‌های رسانه‌ای گذاشتند و عملا برخلاف توصیه‌های مقام معظم رهبری عمل کردند.

توصیه‌ناپذیری و ادامه روند پیشین این افراد به‌خصوص اینکه حالا صاحب تریبون شده‌اند، جای نگرانی دارد و می‌تواند تبعات جدی‌تری را برای مجموعه حاکمیت و جامعه به دنبال داشته باشد. علاوه بر این اصرار این افراد بر اختلاف‌افکنی و یقه‌گیری‌های نابجا را می‌توان دلیل تأکیدات چندباره مقام معظم رهبری بر موضوع وحدت دانست.

مقام معظم رهبری در مراتبی چند در این‌باره اتمام حجت کردند و نقدی بر این مسلک در لایه‌های مختلف ارائه دادند. برخی از نقد‌ها مثل تذکر ایشان به جامعه تشکل‌های دانشجویی به مثابه راهنمایی و نشان دادن راه درست به این طیف از مخاطب است که تمرکز این قشر باید در مرکزیت دانشگاه به‌عنوان یک نهاد پیشروی جامعه بیش‌تر شود و در همین راستا باید از دعوا و گریبان‌گیری اجتناب شود.

از طرفی تکرار این تأکیدات، مخاطبان خاص خودش را دارد و این مخاطبان در ابتدا باید توجه داشته باشند که در محوری جدای از محور چشم‌انداز، ولی امر جامعه نایستند و ادامه روندشان می‌تواند موجب انحطاط دیدگاهی و پدیدآوری نمونه‌های دیگری از راه رفته افرادی مثل احمدی‌نژاد شود. ثانیا تفرقه‌افکنی می‌تواند گریبان خود این افراد را بگیرد و آن‌ها را در رقابت‌هایی بدون التزام فرسوده کند و از انجام وظیفه اصلی خود واگذارد که این موضوع هم مجموعه کلی مردم را متضرر می‌کند. همچنین دوگانه‌سازی‌های کاذب این افراد می‌تواند تبعات امنیتی و اجتماعی را متوجه جامعه ایران کند و مردم را دلسرد و ناامید از کارآمدی این افراد کند. در همین راستا تاکید بر اتحاد توصیه پایانی رهبر در خطبه‌های نماز عید فطر بود. ایشان در این خصوص گفتند: همه مردم، جوانان، فعالان سیاسی - اجتماعی و فعالان رسانه‌ای بدانند که توفیق ملت در توحید کلمه است البته اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی اشکالی ندارد، اما درگیری و یقه‌گیری و ایجاد دودستگی‌های جعلی، به زیان دین و دنیای ملت و تضعیف کننده کشور است.

در آخر هم اینکه دوگانه‌سازی‌ها و تخریب‌های این افراد می‌تواند بیشترین ضربه را به افرادی بزند که جدای از این دعواها، وظیفه اصلی خود را دنبال می‌کنند و با این تخریب‌ها بازتاب دیگری در آیینه نگاه مردم دریافت می‌کنند که این رخداد هم می‌تواند در تبعاتی جدی‌تر متوجه جامعه ایران شود؛ چراکه افرادی تندرو و بدون توجه به تذکرات مقام معظم رهبری، چهره‌های شاخصی که در جهت کاهش تنش‌های متعدد کوشا بودند را تخریب می‌کنند که برآیند این رخداد مسلما برآیند مثبتی نخواهد بود.

با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری از ابتدای سال ۱۴۰۳ حفظ وحدت عملی و اعتقادی در جامعه التزامی دوچندان دارد و چهره‌هایی که علی‌رغم این تأکیدات راه خود را ادامه داده‌اند نیازمند یک اصلاح عملی در مجموعه گفتمان و عمل خود هستند. با تحقق این وحدت است که می‌توان آسیب تخریب‌های گذشته را جبران کرد و جامعه را به سمت خروج از بحران یقه‌گیری‌های نمایشی و رسانه‌پسند کشاند.

 

منبع: صبح نو

دیگر خبرها

  • عملیات وعده صادق صفحه جدیدی از تاریخ اقتدار ایران را رقم زد
  • قدرت‌نمایی انقلاب اسلامی با اقتدار کامل در منطقه
  • قدردانی سازمان عقیدتی سیاسی انتظامی کشور از پاسخ پشیمان کننده سپاه به رژیم صهیونیستی
  • پیام معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار یزد در پی پاسخ قاطع جمهوری اسلامی به جنایت رژیم صفا‌ک صهیونیستی
  • درآمدی بر حکمرانی مردمی؛ مشارکت ساختارمند نه صرفاً تزئینی
  • مشارکت ساختارمند نه صرفاً تزئینی
  • پیام های کاهش شرکت در نماز جمعه حجت الاسلام صدیقی
  • وحدت و همدلی سلایق مختلف عامل اقتدار ملت ایران است
  • وحدت به جای تخریب و تفرقه
  • حجاب؛ضامن پیشرفت اجتماعی زنان