Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-19@02:12:47 GMT

20 چهره سرشناس چپ در ايران معاصر

تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۷۲۸۳۱۷

20 چهره سرشناس چپ در ايران معاصر

خبرگزاري آريا - هفته نامه صدا - وحيد بهرامي، دانشجوي دکتري علوم سياسي: انقلاب فوريه 1917 و کودتاي اکتبر 1917 که منجر به تثبيت قدرت بلشويک ها و سپس تشکيل اتحاديه جماهير شوروي شد با انعکاس هاي گسترده اي در قرن بيستم مواجه شد. خاورميانه و ايران نيز از اين واقعه بزرگ متاثر شدند. اگرچه در ابتدا سايه تهديدات حکومت استعماري تزارها و خواب هايي که براي سرحدات ايران ديده بودند رفع شد و لنين قصد تداوم زياده خواهي هاي خاندان رومانف را نداشت، اما پس از مرگ لنين به عنوان بنيانگذار حکومت شورايي و در جريان جنگ جهاني دوم، سياست شوروي با به قدرت رسيدن استالين تغيير پيدا کرد و تا مرز ايجاد يک بحران سرزميني با ايران در غائله حکومت خودمختار آذربايجان پيش رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



در دهه بيست شروع نفوذ فکري کمونيسم، بازتاب هاي گسترده اي در کشور داشت. فرقه دموکرات در طول سال هاي 20 تا 24 در آذربايجان و حزب توده در طول سال هاي 20 تا 27 و در مقطعي ديگر تا سال 32 در تهران و ديگر نقاط کشور مشغول نشر انديشه هاي چپ گرايانه و رويکردهاي مارکسيستي خود بود. در اين گزارش ما به معرفي و بررسي بيست چهره اثرگذار چپ در ايران معاصر از شهريور 1320 تا خرداد 1360 خواهيم پرداخت.
تقي اراني

حزب توده در ابتداي فعاليت خود جزو اثرگذارترين احزاب تاريخ دوره جديد ايران بود. همواره از تقي اراني به عنوان بنيانگذار اين حزب نام برده مي شود، نکته اي که امروز نمي توان چندان با اطمينان در مورد آن سخن گفت. اگرچه اراني جزو گروه معروف 53 نفر بود اما اين که ايده تاسيس حزب توده متعلق به او باشد يا خير، امري است که محل اختلاف تاريخ نگاران است. چيزي که مسجل شده است، اين است که اگرچه اراني همواره به بنيادهاي نظري و سياست هاي کلان کمونيسم توجه داشت اما متاثر از شناخت و دغدغه هاي خود به آن اصول و مباني توجه و عمل مي کرد. هر چند بي ترديد مي توان گفت که «فرقه جمهوري انقلابي ايران» که توسط تقي اراني پايه گذاري شد، تحت تاثير انديشه کمونيسم بود. او به سن 36 سالگي و به طور مرموزي در زندان رضاشاهي درگذشت.
بزرگ علوي

او عضو همان گروه پنجاه و سه نفره اي از روشنفکران سوسياليست بود که به زندان افتادند. بزرگ علوي تاب پنجاه و سه نفر و ورق پاره هاي زندان را در دوران زندان خود به تحرير در آورده است. در اين که علوي عقايد اشتراکي و سوسياليستي داشته است هيچ ترديدي نبايد به خود راه داد. بزرگ علوي به همراه تقي اراني و ايرج اسکندري مجله دنيا را راه اندازي کردند و از طريق آن انديشه هاي چپ را نشر و گسترش دادند. علوي در مقطعي عضو هيئت مديره انجمن روابط فرهنگي ايران و شوروي و سردبير پيام نو شد. او پس از ترور نافرجام شاه در سال 1327 به همراه تعداد ديگري از اعضاي حزب توده به زندان افتاد و پس از آزادي دوباره مشغول فعاليت فکري و ادبي شد تا اين که با وقوع کودتاي 28 مرداد از صحنه سياسي ايران کناره گرفت و در آلمان مشغول نويسندگي شد. بزرگ علوي در سال 1375 بر اثر سکته قلبي در برلين درگذشت.
ايرج اسکندري

او که يکي از اعضاي موسس حزب توده ايران بود، نخستين مترجم کاپيتال مارکس نيز بود. اسکندري در مقام دبير اول حزب توده ايران در دهه چهل و طي چند جزوه به ترجمه جلد اول کاپيتال اهتمام مي ورزد. او پس از ترور نافرجام شاه در سال 27 و غير قانوني اعلام شدن حزب توده به صورت غير حضوري در يک دادگاه نظامي به اعدام محکوم شد و مجبور شد تا پيروزي انقلاب اسلامي در فرانسه اقامت داشته باشد. او در تبعيد و از سال 48 به مدت نزديک به ده سال سمت دبير اول حزب توده را بر عهده داشت. اما در 23 دي 1357، در آستانه پيروزي انقلاب، اسکندري از دبير اولي حزب برکنار شد و نورالدين کيانوري جاي او را گرفت.
بعد از پيروزي انقلاب، اسکندري به ايران آمد و در مصاحبه اي از برخي مواضع حزب توده و بعضي رفتارهاي گذشته آن انتقاد کرد. حزب توده به اين مصاحبه اعتراض کرد و اسکندري مجبور به پس گرفتن سخنان خود شد و در نهايت تحت فشار حزب توده و به خصوص دبير اول آن، کيانوري، مجبور به خروج از ايران شد. او در 11 شهريور 1364 بر اثر بيماري سرطان در بيمارستان ويژه رهبران کمونيستي در جمهوري دموکراتيک آلمان شرقي درگذشت.
جعفر پيشه وري

او يکي از چهره هاي مشهور کمونيستي در تاريخ معاصر ايران است که چند صباحي با برپايي حکومت خودمختار آذربايجان اذهان را متوجه خود ساخت. به عبارت ديگر پيشه وري نخست وزير حکومت خودمختار آذربايجان و موسس فرقه دموکرات آذربايجان بود. او کميسر امور داخله جمهوري شورايي گيلان بود. پيشه وري از بنيانگذاران و عضو کميته مرکزي حزب عدالت در باکو، از موسسين حزب کمونيست ايران در نخستين کنگره آن و دبير مسئول تشکيلات اين حزب در تهران بود. پيشه وري در باکو سردبير روزنامه دو زبانه ترکي آذربايجاني – فارسي «حريت» بود.
همچنين سردبير روزنامه کامونيست بود که در 1920 در رشت منتشر مي شد. او که در پي فروپاشي فرقه دموکرات آذربايجان، به آذربايجان شوروي گريخته بود، در 20 تير 1326 پس از يک حادثه رانندگي در بيمارستاني در باکو درگذشت.
خليل ملکي

او نيز همانند اراني، علوي و اسکندري از اعضاي گروه مشهور 53 نفر از رهبران حزب توده بود که البته بعدها از حرب توده منشعب شد. همچنين او از افراد تشکيل دهنده جبهه ملي اول بود. او در ملي شدن نفت فعاليت داشت و در اين دوران رهبري حزب نيروي سوم را بر عهده داشت که به صورت مرجع فکري بسياري از نويسندگان و هنرمندان نظير آل احمد و شاملو درآمد.
پيروان ملکي از سال 1326 خود را حزب نيروي سوم خواندند، عنواني که ايده مارشال تيتو را تداعي مي کرد که اميدوار بود راهي متمايز از نظام سرمايه داري آمريکايي و سوسياليسم شوروي پيدا کند. در همين دوره بود که ملکي انتشار و ويرايش بخشي از نشريه اي را آغاز کرد که بيانگر عقايد و ايدئولوژي «نيروي سوم» بود. آنها معتقد بودند که به نوعي از «کمونيسم و مارکسيسم ايراني» مستقل از کمونيسم بين الملل و با تکيه بر عناصر هويت ملي ايرانيان رسيده اند. او پس از اين که در اواخر عمر به سه سال زندان محکوم شد و با وساطت رهبران سوسياليست جهان پس از گذشت يک سال از زندان آزاد شد، در موسسه تحقيقات اجتماعي مشغول به کار شد. ملکي در سال 1348 بر اثر سکته قلبي درگذشت.
جلال آل احمد

آل احمد تمثل جامع و کامل چپ گرايي در تاريخ روشنفکري ايران است. او در سال 1323 وارد حزب توده شد و تا انشعاب حزب توده تمام مراحل تشکيلاتي به سمت بالا را پشت سر گذاشت. پس از انشعاب به همراه خليل ملکي و افراد باقي مانده از انشعاب به حزب زحمتکشان دکتر مظفر بقايي پيوست. عضويت وي در حزب توده به مدت سه سال از بيست تا بيست و سه سالگي به طول انجاميد. او در اين حزب به سرعت سلسله مراتب ترقي را طي کرد و در سال 1325 مامور راه اندازي «ماهنامه مردم» زير نظر احسان طبري شد. زماني که وارد حزب توده شد، حزب توده از نداشتن افرادي که داراي سرمايه تئوري و تجربيات مبارزات مارکسيستي باشند رنج مي برد. هنگامي که در 22 سالگي به عضويت کميته تهران در آمد، به مديريت داخلي روزنامه ارگان دانشجويان «بشر» و «ماهنامه تئوريک حزب توده» منصوب شد.
با وقوع کودتاي 28 مرداد سياست را رها کرد و در جرگه روشنفکران و منتقدين قرار گرفت. او مقالاتي را درباره «سوسياليزم دهقاني اسرائيل» براي نشريه اي به نام ايرانيان نوشت و همچنين در سفري به اسرائيل در سال 1341 با اين پديده از نزديک آشنا شد. او در سال 48 و بر اثر زياده روي در مصرف دخانيات درگذشت.
احمد شاملو

برخي او را يکي از دگم ترين چهره هاي ادبيات سياسي و چپ گرايانه ايران مي نامند که از نزديکي به آلمان نازي تا نزديکي به ايده هاي مارکسيستي را در کارنامه خود دارد. شاملو در اواخر دهه 1320 عضو حزب توده شد و در سفارت کشورهاي سوسياليستي نظير مجارستان با عنوان «مشاور فرهنگي» مشغول به کار شد. او 9 شماره از مجله «روزنه» و 3 شماره از مجله «آهنگ صبح» را براي حزب توده منتشر کرد. شاملو پس از وقوع کودتاي 28 مرداد به اتهام «ارتباط با شوروي ها» يک سال را در زندان قصر ماند. زمستان 1332 آزاد شد و فعاليت سياسي را کنار گذاشت اما با شعر و نقد، دستي بر آتش اجتماعيات و سياست داشت. شاملو در سال 1379 در خانه اش در کرج درگذشت.
عنايت الله رضا

او نيز با ديدن شرايط کشور در شهريور 1320 به عضويت حزب توده در آمد و در همين ارتباط در سال 1324 بازداشت و سپس به کرمان تبعيد و زنداني شد. اوايل سال 1325 پس از آزادي از زندان به دستور کميته مرکزي حزب عازم آذربايجان شد و در ارديبهشت 1325 در آنجا به عنوان معاون نيروي هوايي حکومت دموکرات آذربايجان مشغول شد تا اين که شب 21 آذر 1325 دستور داده شد که به خارج بروند. در نتيجه تبريز را ترک کردند و به شوروي رفتند. از آن پس به سبب بروز اختلاف با سران فرقه دموکرات آذربايجان در مورد تاسيس فرقه در ايران و اعلام رسمي او در کنفرانس باکو مبني بر انجام اين امر به مثابه يک خيانت، از سوي سران دستگاه حاکمه جمهوري شوروي آذربايجان از جمله رئيس جمهور وقت و همچنين دبير اول کميته مرکزي حزب کمونيست آذربايجان به اتفاق چند نفر ديگر از فرقه دموکرات اخراج و از کار نيز برکنار شد. در نتيجه مجبور به عزيمت از شوروي به کشور چين شد. در آنجا به اتفاق چند تن ديگر بخش فارسي راديو پکن را تاسيس کرد.
بعد از دو سال با توجه به برخي تغييرات در شوروي و برکناري سران جمهوري شوروي آذربايجان، به سبب دشواري تحصيل فرزندان شان در چين و آشنايي آنها به زبان روسي، دعوت بازگشت به شوروي را پذيرفت و در اواخر 1959 به مسکو بازگشت و در بخش فارسي راديو مسکو تا سال 1967 به فعاليت ادامه داد.
دوران تبعيد ناخواسته حدود 20 سال به طول انجاميد. او در اين دوره تبعيد نخست پس از چهار سال تحصيل در دانشکده حزب کمونيست شهر باکو موفق به اخذ مدرک ليسانس شد و پس از آن در سال 1335 در آزمون دکتراي رشته فلسفه دولتي از رساله خود «انديشه هاي کسروي» به راهنمايي پروفسور ماکاولسکي از استادان بزرگ فلسفه در اتحاد جماهير شوروي با درجه عالي دفاع کرد. دکتر عنايت الله رضا در 20 تير 1389 در 90 سالگي از دنيا رفت.
صمد بهرنگي

خيلي ها معتقدند که کتاب ماهي سياه کوچولو بيش از هر مورد ديگر در عضوگيري براي سازمان چريک هاي فدايي خلق ايران و ديگر احزاب چپ گرا نقش داشت. او پس از مرگ نمادينش در سال 1347 تبديل به اسطوره اي در عرصه روشنفکري چپ ايران شد و همواره به عنوان نمادي در تفکر چپ گرايانه و مارکسيستي از او ياد شد.
احسان طبري

او يکي از برجسته ترين نظريه پردازان مارکسيسم – لنينيسم در تاريخ معاصر ايران و عضو کميته مرکزي حزب توده بود. مقالات زيادي از او در نشريه مردم ارگان حزب توده ايران منتشر شد. در سال 1325 در نخستين کنگره نويسندگان ايران شرکت کرد. در سال 1325 خورشيدي و در اوج سياست هاي فرقه دموکرات آذربايجان و دخالت ارتش سرخ که در آن زمان در ايران مستقر بود، دولت وقت اتحاد جماهير شوروي، کافتارادزه را براي جلب نظر دولت ايران در زمينه «انعقاد قرارداد امتياز نفت شمال ايران» به آن کشور فرستاد. حزب توده ايران تظاهراتي را در پشتيباني از سياست اتحاد شوروي برگزار کرد. در چنين اوضاع و احوالي بود که احسان طبري با نوشتن مقاله اي، اين موضوع را مطرح کرد که: «اگر دولت ايران براي شرکت نفت ايران و انگليس در جنوب ايران امتيازي قائل است، به يقين درست خواهد بود که براي همسايه شمالي – شوروي – هم در شمال کشور، چنين امتيازي را در نظر بگيرد و اين کار، حفظ موازنه منفي است.»
طبري از نخستين سال هاي دهه سي که در خارج از ايران به سر مي برد، معروف ترين و برجسته ترين چهره نظري حزب توده ايران شناخته مي شد. وي در دوران سلطنت محمدرضا پهلوي در دادگاهي نظامي به صورت غيابي به دو بار اعدام محکوم شده بود و از ايران گريخت و در شوروي رحل اقامت افکند. پس از انقلاب اسلامي همراه با ديگر رهبران حزب توده به ايران بازگشت و به ادامه فعاليت هاي سياسي به نفع حزب توده پرداخت اما با دستگيري سران حزب توده در سال 1362 او نيز دستگير شد و پس از نوشتن چند کتاب انتقادي درباره مارکسيسم و شرکت در مناظره هاي تلويزيوني از زندان آزاد شد. طبري در سال 1368 درگذشت.
خسرو روزبه

او از اعضاي شاخص سازمان نظامي و مخفي حزب توده و مسئول شعبه اطلاعات کل آن بود. خسرو روزبه ابتدا در سال 1326 براي اولين بار توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگير شد اما از زندان دژباني گريخت. دادگاه ارتش غيابا او را به 15 ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد. روزبه در 1327 مجددا دستگير شد و دادستاني ارتش براي وي تقاضاي اعدام کرد و در نهايت روزبه به 15 سال زندان محکوم شد.
او در آذر ماه 1329 به همراه 9 تن ديگر از رهبران حزب توده که قبلا همگي در دادگاه نظامي محاکمه شده بودند، به ياري افراد بيرون از زندان، ترتيب يک فرار جنجالي را از زندان قصر دادند. از جمله حوادث جنجالي و پر سروصداي دولت رزم آرا، فرار زندانيان توده اي از زندان قصر بود.
روزبه بعد از جريان فرار بزرگ از زندان قصر به فعاليت هاي خود در سازمان اطلاعات حزب توده ادامه داد. در نهايت خسرو روزبه تحت شرايطي که اکنون بر ما آشکار نيست مورد بازجويي قرار گرفت، از محاکمه او فيلمبرداري شد و به طور مخفيانه در قزل قلعه به تاريخ 21 ارديبهشت 1337 تيرباران شد.
مسعود احمدزاده هروي

او يکي از بنيانگذاران سازمان چريک هاي فدايي خلق بود. مسعود احمدزاده هروي به همراهي اميرپرويز پويان اولين نظريه هاي جنبش مبارزه مسلحانه را براي سازماني که بعدا چريک هاي فدايي خلق ناميده شد ارائه کردند. اعتقاد به مبارزه مسلحانه به عنوان هم راهبرد و هم راهکار مشخصه انديشه احمدزاده و يار هم رزمش پويان بود.
جزوه «مبارزه مسلحانه، هم استراتژي هم تاکتيک» نشان مي دهد که احمد زاده جزم گرايي رايج چپ سنتي را که نوعي پيروي از احکام شوروي بود، نمي پذيرفت. احمدزاده و پويان کوشش کردند تا از انديشه هاي قالبي فراتر روند و به جاي حزب انقلابي، گروه پيشاهنگ را جايگزين کنند. آنان در شناخت نسبي گذار جامعه نيمه فئودال به سرمايه داري وابسته موفق شدند. افکار آنان باعث شد که جنبش چپ نو در ايران آن روزگار از اعتقاد سنتي که شوروي را مرکز سوسياليسم دانسته و اقماري براي آن قائل مي شدند عبور کند. آنان همچنين عقيده داشتند که نظريه هاي لنين و مائو براي توضيح درست واقعيت سرمايه داري کافي نيست. احمدزاده پس از محاکمه در دادگاه نظامي در اسفند 50 تيرباران شد.
اميرپرويز پويان

نويسنده يادداشت معروف «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوري بقا»، که در سازماندهي چريک هاي فدايي خلق نيز نقشي اساسي بر عهده داشت. فعاليت هاي سياسي مشخص پويان، از سالي که وارد دانشگاه ملي ايران شد، شکل گرفت. در اين سال ها بود که به اتفاق مسعود احمدزاده و عباس مفتاحي گروهي را تشکيل داد. فعاليت هاي پويان در گروه که اغلب نيز مخفيانه صورت مي گرفت، ترجمه متون مارکسيستي و نوشتن مقالاتي در زمينه شناخت جامعه ايران بود. پرويز پويان در مبارزه مسلحانه با رژيم شاه هيچ ترديدي نداشت و نهايتا در خرداد 1350 خورشيدي، هنگامي که مخفي گاه وي توسط ماموران ساواک محاصره شد، خودکشي کرد.
نورالدين کيانوري

او نيز از چهره هايي است که از ابتداي عضوگيري حزب توده در سال 1320 به عضويت اين حزب در آمد. کيانوري چند سال بعد رهبري شاخه جوانان حزب را بر عهده گرفت و در جريان وقايع مربوط به ملي شدن صنعت نفت از طرفداران نهضت ملي مصدق بود. او با فروپاشي سازمان نظامي حزب توده به همراه بسياري از رهبران ديگر توده در سال 1334 نخست به اتحاد شوروي و سپس در 1336 به جمهوري دموکراتيک آلمان مهاجرت کرد.
کيانوري در سال 1357 به عنوان دبير اول حزب توده ايران جاي اسکندري را گرفت و در 28 ارديبهشت 1358 به ايران بازگشت. تعداد اندکي از گردانندگان حزب در برلين شرقي که مقر حزب توده در تبعيد بود باقي ماندند و دفتر اين حزب را در اروپا فعال نگه داشتند. کيانوري با اين که سياست جديد حزب توده را در جهت پشتيباني از انقلاب تعريف کرده بود، به جاسوسي به نفع شوروي اقدام کرد و در سال 61 بازداشت شد. کيانوري اگرچه اعدام نشد تا پايان عمرش و تا سال 1378 تحت نظر وزارت اطلاعات بود.
غلامحسين ساعدي

او در سال 1340 با مرحوم آل احمد آشنا شد و تحت تاثير تفکرات او قرار گرفت و به نوشته هاي خود رنگ و بوي سياسي داد.در دوره دانشجويي جذب شعارهاي مارکسيستي شد، در جريان ملي کردن صنعت نفت به عضويت حزب توده در آمد و به مطالعه متون مارکسيستي روي آورد. در سال 1332 به اتهام عضويت در حزب توده دستگير و مورد بازجويي قرار گرفت. او پس از 3، 4 روز آزاد شد. ساعدي در توصيف شرايط آن سال ها و دلايل رو کردن به نويسندگي در چارچوب حزب توده معتقد بود که براي احراز هويت در يک گروه يا حزب بايد خودي نشان مي داد. ساعدي چندين بار به خاطر نمايشنامه ها و مواضعش دستگير و زنداني شد و در جريان اين بازداشت ها به شدت توسط ساواک مورد شکنجه جسمي و روحي قرار گرفت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در حمايت از گروهک هاي چپ فعال شد و نهايتا در سال 61 به پاريس رفت و سه سال بعد در اثر مصرف زياد الکل درگذشت.
اميرحسين آريانپور

او از معدود اساتيد دانشگاهي بود که نه تنها به طور رسمي مرام کمونيسم را پذيرفته بود، بلکه اجازه يافته بود تا در دانشگاه تهران تدريس کند. آريانپور در جامعه شناسي ديدگاهي ماترياليستي داشت و در کلاس هاي خود در مورد مسائل زيادي با برخورداري از آزادي تعجب آوري صحبت مي کرد. آريانپور که در جواني از اعضاي حزب توده نيز به شمار مي رفت، تا سال 1380 که درگذشت در تهران زندگي مي کرد و هيچ گاه ايران را ترک نکرد.
بيژن جزني

او را مي توان مشهورترين چهره چپ در دهه 50 دانست که سرنوشتي تراژيک داشت. جزني پس از کودتاي 28 مرداد چند بار به خاطر فعاليت هاي سياسي دستگير و زنداني شد. چند ماهي از کودتا نگذشته بود که بيژن بازداشت شد. با وجود به دست آمدن مدارکي مبني بر فعاليت هاي وي به علت صغر سن و به هم ريختگي دستگاه هاي نظامي و بالاخره نفوذ افسران توده اي در دادرسي ارتش، پس از چند هفته آزاد شد.
چند ماه بعد يعني در ارديبهشت ماه 1333 مجددا بازداشت شد. در پاييز 1333 بار ديگر بازداشت و به 6 ماه زندان محکوم شد. در بهار 1334 آزاد و فعاليت هاي خود را پي گرفت. جزني در فاصله سال هاي 1339 تا 1342 بارها طعم زندان را چشيد. آخرين باري که او در رابطه با فعاليت هاي دانشجويي بازداشت شد، سال 1344 است. در دادگاه نظامي همراه با اعضاي کميته دانشگاه تهران که ديگر از جبهه ملي جدا شده بود به 9 ماه زندان محکوم شد.
در سال 1342 با عنوان شاگرد اول رشته فلسفه فارغ التحصيل شد؛ در فروردين ماه 1342 با توجه به اتخاذ خط مشي جديدي که گروه به آن رسيده بود، گروه به عنوان يک سازمان سياسي – نظامي فعاليت اش وارد فاز نويني شد. با به هم پيوستن دو گروه «بيژن جزني و حسن ضياظريفي» و «مسعود احمدزاده و امير پرويز پويان»، سازمان چريک هاي فدايي خلق ايران شکل گرفت و با حمله به پاسگاه سياهکل در 19 بهمن 1349 مبارزه مسلحانه عليه رژيم شاه را آغاز کردند. نهايتا جزني در روز 30 فروردين 1354 به همراه 8 نفر ديگر از فعالان سياسي چپ گرا تيرباران شد.
مصطفي شعاعيان

او همواره به عنوان چريکي روشنفکر شناخته مي شود. در ابتداي دهه پنجاه، او با کمک چند تن از همفکرانش گروه «جبهه دموکراتيک خلق» را سازمان داد. او با نام مستعار «رفيق سرخ» به عنوان تنها چپ مستقل دهه 40 شناخته مي شود. شعاعيان با تشکيل يک گروه مسلحانه در سال 1350 ناگزير به ترک تدريس و ورود به زندگي مخفي شد. در سال 1351 با فاش شدن طرح عملياتي ذوب آهن اصفهان فراري شد. در همين سال با گروه نادر شايگان شام اسبي آشنا شد. نادر شايگان که پيش از آن با لنينيسم برخورد انتقادي کرده و آن را مردود دانسته بود، پس از مطالعه و پذيرش خطوط نظري کتاب انقلاب با گروه او مشترکا «جبهه دموکراتيک خلق» را تشکيل داد که نامي درون سازماني بود. اما اين همکاري سرانجامي نداشت و رويکردهاي دموکرات منشانه او نمي توانست رويکردهاي استالينيستي چپ هاي ديگر را بپذيرد. شعاعيان در يک نبرد خياباني در سال 1354 مجبور به خودکشي شد.
حميد اشرف

او نه تنها از رهبران سازمان چريک هاي فدايي خلق ايران بود، بلکه مهارت فوق العاده اي در مبارزه مسلحانه داشت و به همين خاطر از وي به عنوان برجسته ترين کادر عملياتي و تشکيلاتي چريک هاي فدايي خلق ياد مي شود. سازمان چريک هاي فدايي در ارديبهشت 1355 ضربات شديدي را متحمل شد. حدود 40 چريک شهري کشته شدند و خانه هاي تيمي زيادي در شهرهاي ايران مورد حمله ساواک قرار گرفتند؛ با اين وجود حميد اشرف، به عنوان رهبر سازمان توانسته بود از چند درگيري و محاصره بگريزد. پس از کشته شدن حميد اشرف ساختار منسجم سازمان چريک هاي فدايي به شدت ضربه خورد.
علي شريعتي

اسلام چپ در تاريخ انديشه ايران معاصر داراي سنتي است که بدون نام علي شريعتي قالب تهي مي کند. روشنفکري بسيار مشهور و سخنراني بسيار توانا که ايده هاي مارکسيستي را در جهت تبيين تاريخ اسلام و همچنين نقد جامعه ايران در دهه چهل و پنجاه خورشيدي به کار گرفت و از مقبوليتي فراگير ميان جوانان و دانشجويان برخوردار شد. در عين حال شريعتي با مصادره مفاهيم کهن اسلامي و شيعي و استخدام آنها در ميدان جاذبه اي که سرشار از معاني مارکسيستي است، يکي از بزرگ ترين تدوين کنندگان ايدئولوژي در تاريخ انديشه ايران معاصر به حساب مي آيد.
مهم ترين کارکرد اين ايدئولوژي التقاط ميان عقيده مارکسيستي و ديانت اسلامي است که مورد انتقاد نمايندگاني از اسلام فقاهتي نظير مرتضي مطهري و همچنين نظريه پردازان اسلام سنتي نظير حسين نصر قرار گرفته است. طرح و بسط مارکسيسم به عنوان چارچوبي براي شناخت، تحليل و تاريخ اسلام مهم ترين سرفصل انتقادات عليه شريعتي به عنوان تئوريسين اسلام چپ محسوب مي شود. او در جريان يک مسافرت در لندن در اتاق هتل خود به طرز مشکوکي درگذشت.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۲۸۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دارابی: چالش‌های جهان معاصر تهدیدی جدی برای میراث فرهنگی هستند!

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، همایش بزرگداشت روز جهانی بناها و محوطه‌های تاریخی و تجلیل از فعالان و  کنشگران بناها و محوطه‌های تاریخی صبح امروز، بیست و هشتم فروردین ماه با حضور علی دارابی، قائم مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی در سالن فجر وزارت میراث و گردشگری برگزار شد.

دارابی در این نشست طی صحبت‌هایی گفت: سنت گرامیداشت «روز جهانی بنا‌ها و محوطه‌های تاریخی» که با اهتمام شورای بین‌المللی بنا‌ها و محوطه‌های تاریخی – ایکوموس- شکل گرفته ، فرصت مهمی است برای یادآوری «حفاظت از میراث فرهنگی» و «کارکرد‌های آن» در جهان پر چالش امروز، چرا که بنا‌ها و محوطه‌های تاریخی به عنوان نماد‌های ملموس میراث فرهنگی، دانش، باور و فنونی را در خود نهفته دارند که درک و فهم آنها می‌تواند از چالش‌ها و مشکلات جامعه بشری، امروزی گره گشایی کند.

وی در ادامه افزود: در سالیان اخیر گفتمان، شعار‌ها و پیام‌های جهانی انتخاب شده برای این روز، نمایانگر کشاکش و درگیری جوامع بشری با تغییرات اقلیمی و بحران‌های طبیعی است و در این مواجهه و چالش لازم است از یک سو میراث گذشتگان را حفظ و صیانت کنیم و از سوی دیگر با تکیه بر این منابع و با خوانش آن این منابع ارزشمند را برای بهبود و کیفیت بخشیدن به زندگی امروز به کار ببندیم. چالش‌های جهان معاصر چه ناشی از بحران‌های طبیعی و چه ناشی از تعارضات اجتماعی و مخاصمات باشد، تهدیدی جدی برای میراث فرهنگی و بنا‌ها و محوطه‌های تاریخی است و از این رو باید در تأسی از راهبرد‌های جهانی، برنامه‌ها و اولویت‌های پیشگیرانه و حفاظت گرایانه برای آن اتخاذ شود.

وی با بیان اینکه در ایران ۳۴۴۳۷ اثر ثبت ملی داریم؛ که از این میان ۲۵۹۴ (اشیا)، ۱۴۷۳۰ (بنا)، ۲۱ (بافت شهری)، ۱۸۳ (بافت روستایی)، ۱۹۵۹۳ (تپه و محوطه تاریخی) هستند،‌ گفت: در سال ۱۴۰۲ سرانه حفاظت و مرمت برای بنا‌های تاریخی هر اثر ۱۳۰ میلیون ریال (معادل ۱۳ میلیون تومان) بوده و همینطور منابع مالی مصوب برای محوطه‌های تاریخی سرانه هر محوطه برای نگهداری ۹ میلیون ریال (معادل ۹۰۰ هزار تومان) بوده است، که واقعاً انسان حیرت می‌کند این همه عظمت تاریخی و میراث فرهنگی و تمدنی چگونه با کمترین بودجه و اعتبارات باید نگهداری، حفظ و مرمت شود. از این ۱۴ هزار بنا‌های تاریخی ۲ هزار اثر در مالکیت سایر دستگاه‌های دولتی و ۱۹۰۰ اثر در اختیار اوقاف است که وفق قانون حفظ و احیاء و مرمت، مکلفند از این بنا‌ها «حفاظت» کنند.

دارابی با تأکید بر اینکه اعتبارات در حوزه میراث فرهنگی کفاف نیاز‌ها را ندارد، گفت: حال و روز تملک بنا‌های تاریخی، که از ۲۰ هزار میلیارد تومان (۲۰ همت) نیاز داریم که در سال (۱۴۰۲) ۹۱ میلیارد تومان اختصاص داده شد که ۶۰ میلیارد آن اوراق قرضه است. سال ۱۴۰۳ در معاونت میراث فرهنگی «سال حفاظت از محوطه‌ها و مقاوم سازی بنا‌های تاریخی» اعلام شده که برنامه‌هایی چون  افزایش ضریب امنیتی در حوزه حفاظت فیزیکی و الکترونیکی،  تلاش برای اتمام مرمت‌های نیمه کاره،  کیفیت بخشی به اقدامات و پروژه‌های مرمت بنا‌ها،  نظامند کردن و فعال کردن شورا‌های فنی استان‌ها،  تدوین سند ملی میراث فرهنگی،  آئین نامه ارزشیابی میراث داران تمدنی را در پیش داریم.

در ادامه از پیشکسوتان این عرصه ، حافظان میراث فرهنگی ، خیران و کنشگران و فعالان شامل ؛ عبدالحسین دشتی از استان یزد، محمدحسین معماریان از خوزستان، سید غلامرضا استوار از خراسان رضوی، محمدرضا مشاکیان از خوزستان، عبدالله ملکی زیارتی از گلستان، قربان مافی از قزوین، فرهاد معزی از کردستان، الیار عاصمی زاده از تهران، محمدجعفر عظمایی مدیرعامل شرکت مس سونگون از آذربایجان شرقی، میرحسین حسینیان از مازندران، محسن نوروزوند از اردبیل، محمدحسین مقنی فرسادی از آذربایجان شرقی، سامیه محراب نیا از لرستان و غلامرضا صیادی از خوزستان تجلیل شد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • دیگر کسی آمریکا را به عنوان ابرقدرت قبول ندارد
  • پاسخ مثبت ۲ مربی سرشناس به قلعه نویی
  • سخنرانی دردناک محمدرضا شاه درباره اشغال ایران
  • پاسخ مثبت ۲مربی سرشناس به قلعه نویی | تصمیم نهایی در خصوص افشین قطبی
  • پیشنهاد ۴۵ میلیاردی به ستاره پرسپولیس؛ شبیخون تیم متمول به سرخ‌پوشان پایتخت | مذاکره با ۴ چهره سرشناس تیم اوسمار
  • اعلام آمار بازدید از نمایشگاه نوروزی موزه هنرهای معاصر تهران
  • درباره انسان‌های بی‌مثال معاصر
  • واکنش جالب بازیگر سرشناس به عملیات نظامی ایران در خاک اسرائیل
  • دارابی: چالش‌های جهان معاصر تهدیدی جدی برای میراث فرهنگی هستند!
  • 7 فیلم برتر تاریخ سینما دربارۀ «آخرالزمان هسته‌ای»