روحانی همه تخممرغهای خود را در سبد برجام نگذارد
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۷۳۲۸۱۷
خرداد:طی ماههای گذشته جامعه ایران با مسائل و مشکلات زیادی از قبیل معضلات اقتصادی و معیشتی، مسائل سیاست داخلی و خارجی، مسائل اجتماعی و... روبهرو بوده که بعضا شاهد سایه سنگین مسائل اقتصادی بر ساحت سیاست بودهایم. گرچه با گذشت ۵ ماه از روی کار آمدن دولت همچنان سیاست اقتصادی دولت دوازدهم برای مردم روشن نیست و در سوی دیگر، در جامعهای که با مشکلات اقتصادی روبهروست خبر اختلاسهای گاه و بیگاه مردم را در شوک فرو میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خرداد ،برای بررسی مسائل روز جامعه و ریشهیابی علل و عوامل ناآرامیهای اخیر در کشور «آرمان» با عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
عدهای اعتراضات اخیر را با ماجرای سال 88 مقایسه میکنند. به نظر شما اصلا وجه تشابهی وجود دارد؟ماجرای سال 88 با حوادث اخیر کاملا متفاوت است و نباید به این اشتباه بیفتیم که این دو را به یکدیگر تشبیه کنیم. درست است که برای ساختار نظام هزینهساز و یکسان تلقی میشود، اما در 88 موضوع متمرکز بر امری سیاسی بود و چهرههای آن ماجرا هم داخل نظام تعریف میشوند. میتوان گفت که عموم معترضان نیز قشر متوسط جامعه بودند، به علاوه بیشتر در پایتخت اثر گذاشت، اما انعکاس آن بسیار گسترده بود و سرانجام فروکش کرد. از سوی دیگر در ارتباط با حوادث اخیر من هیچتضمینی نمیبینم که دوباره از این نوع حوادث رخ ندهد. این حوادث متفاوت و بیسابقه بود. شاید اگر بخواهیم مشابهی برای آن پیدا کنیم میتوان این نا آرامیها را به اعترضاتی که در زمان مرحوم آیتا... هاشمی در اسلامشهر، کوی طلاب مشهد و خوزستان اتفاق افتاد، تشبیه کرد. ماهیت این حرکت کاملا از جنس نه الزاما فرودستان جامعه، بلکه از جنس نا امیدان جامعه به روند توجه به مطالبات مردم بود. از این جهت به باور بخشی از جامعه در حالی که باید در درون یک ساختار دیوانسالارانه مطلوب، پاک و تعریف شده، مطالبات مختلف جامعه را حسب امکانات تامین کرد، تا حد زیادی به بازی گرفته شده است. احساس من این است، چه کسانی که به خیابان آمدند و چه کسانی که نیامدند به درک واحدی رسیدهاند که خطرناک است و نمیتوان و نباید نسبت به این مطالبات مدنی بیتوجه بود چراکه این باور امروز بسیار پررنگ است. از این رو این حادثه که بیشتر در مناطق محروم و شهرهای کوچک کشور شکل گرفت، جدای از برخی رفتارهای ساختارشکنانه که در هر اعتراضی وجود دارد، اعتراض به روند موجود در جامعه بود. در سوی دیگر برخی افراد تنها رفتارهای ساختارشکنانه را معیار قرار داده و توجهی به مطالبات بحق معیشتی و اقتصادی ندارند و کل جریان را زیر سوال میبرند در صورتی که زمانی که حرکتهای اجتماعی صورت میگیرد هراندازه برگرفته از انباشت مطالباتی بیشتری باشد، طبیعتا چنین عوارضی هم دارد و مورد تایید هیچکسی نیست. در زمان شاه نیز که مردم قیام اعتراضی خود را علیه رژیم داشتند، اگرچه برخی اوقات امام تذکر و بیانیه میدادند که مردم مراقب اموال عمومی باشند، اما بهطور طبیعی عدهای در حاشیه راهپیماییها به وسایل آسیب میرساندند. اما این موضوع هیچگاه دستاویزی نشد که امام(ره) بخواهد کل حرکت اعتراضی مردم را با یکسری تفصیلها و تحلیلها زیر سوال ببرد.
به نظر شما زمینههای بروز حوادث اخیر چه بود و چگونه باید عمل کرد تا مجددا شاهد چنین تحرکاتی نباشیم؟اکنون با وجود قریب به 40 سال که از انقلاب میگذرد هنوز خیلی از اصول فصل 3 قانون اساسی نادیده گرفته میشود. بنابر این برای نسلی که پس از انقلاب متولد شده طبیعی است که چنین حرکتهایی پیش بیاید. در حالی که اعتراضات اخیر کاملا حرکتی مدنی بود که البته طبیعی است. چون جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور مخالف و معارض دارد که حتما خواهان تغییر این ساختار هستند. مسئولان فکر کردند که این اعتراضات ریشه در بطن جامعه ندارد. اکنون خوشبختانه بخش قابل توجهی از مسئولان به این مساله پی بردند که این اعتراضات حرکتی اجتماعی درونی است. تفاوت آن نیز با تمام اعتراضات گذشته نیز این است که میانگین سنی معترضان طبق آمارها بین 15 سال تا 27 سال است. حدود 40درصد اینها تحصیل کردههای دانشگاهی و مجرد هستند و بخش قابل توجهی از اینها باز زیر 18 سال هستند. زمانی که حساب بانکی حدود بیش از نیمی از دستگیرشدگان را ارزیابی کردند، مشاهده شدکه موجودی آنها کمتر از 20هزار تومان بود که این گویای بسیاری از مسائل است. جامعه فقیر، به لحاظ اقتصادی و معیشتی بسیار در تنگنا قرار دارد که البته این تنگنا در حوزههای دیگر نیز وجود دارد و صرفا هم مختص طبقه پایین جامعه نیست. از طرف دیگر برخلاف برخی که به اقتصاد در توسعه کشور اولویت میدهند، این اعتراضات ملغمهای متنوع از مطالبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود. درست است که ساختار اقتصادی دولت بهگونهای است که با بیپولی، کم پولی یا با شرایطی که دولت گذشته ایجاد کرده، برای پاسخگویی به مطالبات و نیازهای مردم خیلی سخت است، اما مردم میفهمند. خیلی وقتها میشود با حرکتهای مقطعی جدی که آزادیهای مدنی سیاسی و اجتماعی را درپی داشته باشد از ظهور و بروز این اعتراضات کاست. به تعبیر یکی از دوستان اعتراضات اخیر زلزلهای 5 ریشتری بود که رد شد، اما زلزله بعدی که نباید خیال کرد رخ نخواهد داد، در صورت عدم کار جدی تجدید خواهد شد و من معتقدم که دولت حتما باید در این عرصه پیشگام باشد. رئیسجمهور به عنوان مجری قانون اساسی و کسی که رأی ملت را دارد باید قدم جلو بگذارد و در تعامل با سایر نیروها و قوا این پیشبینی را مطرح کند که اگر این روند ادامه پیدا کند، این حرکت در آیندهای نه چندان دور به صورت گسترده تکرار خواهد شد و باید برای آن چارهاندیشی کرد.
با توجه به گسست نسلی، چه رویکری را میتوان اتخاذ کرد که از زلزلههای بعدی توسط این قشر که کم هم نیستند جلوگیری شود؟در این راستا خاطرهای نقل میکنم. زمانی که جنوب لبنان توسط نیروهای حزبا... آزاد شد که بعد از قریب به دو دهه اتفاق بزرگی بود، من در سفری که از طرف دوستان لبنانی دعوت داشتم به بازدید کل منطقه آزاد شده رفتم که برایم خیلی جالب بود. از جمله در آن سفر قرار ملاقاتی نیز با سیدحسن نصرا... داشتم و دیدار و گفتوگویی و آشنایی با هم داشتیم. زمانی که خواستم وارد منزل ایشان شوم جلوی منزل میدانگاهی بود که صحنه جالبی رقم زد و من به تماشا ایستادم. بچههای 6 تا 12ساله دو گروه شده بودند و با لباسهای جنگی لبنانی و رژیم صهیونیستی در میدان سنگربندی کرده بودند و با تفنگهای اسباب بازی کاملا با هم در حال جنگ بودند. وقتی وارد منزل سیدحسن نصرا... شدم اولین سوالم این بود که این حرکت جلوی در توجه من را بسیار جلب کرد. سیدحسن یک جمله به من گفت: «ما از تجربه جمهوری اسلامی آموختیم و بنابراین برای پیشگیری از گسست تفاهم و گسست نسلی برنامه داریم.» اکنون اگر شما به لبنان بروید گسستی را مشاهده نمیکنید. این حرکت که در لبنان قریب به 40 سال است شکل گرفته را نسل جوان و نوجوان کاملا فهم میکند و برای سیدحسن نصرا... مشروعیت قائل است. بگذریم از اینکه جریانات رسمی لبنان نیز برای حزبا... ارزش قائلند. میخواهم بگویم امروز بزرگترین مشکل کشور همین گسست در تفاهم و نسل است که روز بهروز تقویت میشود. پخش فیلم گوشهای از مجلس خبرگان برای جامعه مساله است که باید بدان پاسخ گفته شود و شاید حتی برای نسل انقلاب هم اهمیت داشته باشد. به نظرم یکی از انگیزههای اعتراضات اخیر ساختار بودجه است. مردم تاکنون با عنوانی به نام بودجه کلی دولت آشنا بودند، اما امروز تمام این موجودیت را لمس کردند که چیست و دولت سالها بودجه را صرف چه مسائلی میکرده است. به قول رئیسجمهور مطالبات نسل جوان جدی است که باید بدان گوش داد و انجام داد. من به عنوان یک معلم دانشگاه آمار سازمانهای آموزشی و پژوهشی کشور را که به نسبت جمعیت با برخی کشورهای دیگر مقایسه میکنم، وضعیت ما به لحاظ کمی خیلی بالاتر از کشورهای توسعهیافته است، اما این به معنای توسعه علمی ما نیست. اکنون ساختار مدرن نظام دانشگاهی در درون نظام سنتی حوزوی اجرا شده است. متولی نظام آموزش عالی وزارت علوم و تحقیقات است و همیشه قرار بوده که حوزه و دانشگاه کارکرد و خروجی خود را داشته باشند. بدین جهت نمیفهمم چرا باید حوزه علمیه یا دفتر تبلیغات آن دانشگاه داشته باشد. من در جامعه المصطفی تدریس کردم و به شخصه پس از چند سال تدریس دیدم که جز یک هزینه و نظام دیوانسالارانه سنگین بهرغم افراد خوبی که حضور دارند، نتیجه مطلوب برآورده نمیشود. امروز مردم با تمام این جزئیات آشنا شدهاند و به وسیله فضای مجازی توانستهاند به انواع اطلاعات دست پیدا کنند. امروزه فضای مجازی ابزاری مهم و در عین حال خیلی بیرحم است و به راحتی میتواند برخی از تصمیمات کلان دولت را تحت تاثیر قرار دهد. حرکت اعتراضی اخیر نشان داد که باید بهطور جدی در ساختار بودجه تجدید نظر اساسی صورت گیرد و به مردم نیز اعلام شود. ما باید به سمت حذف برخی نهادهای بیاثری برویم که در درون دولت و خارج از آن شکل گرفته و از مالیات مردم و بودجه دولت استفاده میکنند اما در حوزه آموزش، فرهنگ و بسیاری از حوزههای دیگر هیچخاصیتی ندارد.
به نظر شما عملکرد صداوسیما چه تاثیری بر نسل جدید داشته است؟یکی از مهمترین مسائلی که در گسست نسلی و تفاهمی موثر بوده رادیو و تلوزیون ملی است. در این راستا چون هیچزمانی افراد حرفهای مدیریت صداوسیما را به عهده نداشتند این رسانه نتوانسته آنطور که باید و در جایگاه خود به عنوان رسانه ملی عمل کند. امروز صداوسیما با نظام دیوانسالارانه خود که در هیچکجای جهان مشابهی ندارد از ذهن جامعه ما بیرون رفته و میزان معتمدان و مخاطبان نسبت به 20 سال قبل خیلی کاهش داشته است. رسانههای فراگیر زمانی موثرند که در بزنگاههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بتوانند بر موج سوار شوند و افکار عمومی را مدیریت کنند، اما ما همیشه از این قضیه غافل بودهایم و نباید زمانی دست به کار شد که یا با تاخیر باشد و یا با توسل به روشهای غیرحرفهای به پوشش موضوع پرداخت. نمونههای آن را نیز داشتهایم. در حادثه پلاسکو مشاهده شد که تلویزیون تا چه حد از فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و شبکههای خارجی عقب ماند. مهمتر از آن در حمله عناصر داعش به پارلمان و حرم امام(ره) دیدیم که صداوسیما موثر نبود. اما برخی شبکههای خارجی پخش برنامههای عمومی خود را قطع کردند اما ما دقیقا برنامههای عادی خود را دنبال کردیم. البته شاید دست اندرکاران توجیه کنند که ما خواستیم جامعه دچار هراس نشود، اما جامعهای که شنیده در عراق و سوریه با داعش میجنگیم که در تهران نجنگیم، وقتی خبری در تمام جهان پخش میشود که نیروهای داعش وارد پارلمان کشور یا حرم امام شدهاند، دیگر نمیتوان گفت میخواستیم جامعه به هراس نیفتد. حتی این عملکرد را در حادثه برخورد کشتی اخیر مشاهده میکنید. در موضوع اخیر هم کاملا غیر حرفهای عمل کردیم و خیلی بهتر میشد مساله را مدیریت کرد.
آیا به نظر شما عملکرد مسئولان در حوزه اقتصادی و مبارزه با مفاسد توانسته جامعه را قانع کند؟بیش از 2 دهه است که مردم به یک کلیدواژه آشنا هستند و مدام در ذهنشان بمباران میشود؛ مفاسد اقتصادی. این موضوع واقعیت دارد و بسیار گسترده هم هست اما خروجی قانعکنندهای برای مردم نداشته است. در پرونده مفاسد اقتصادی برخی به زندان رفته و حتی کسانی اعدام شدند اما مردم اقناع نشدند. امروز بنابه گفته رئیسجمهور و معاون اول، فساد اداری ساختاری و رشوه، یک مورد و دو مورد نیست و البته غیر از دولت در نهادهای دیگر نیز وجود دارد. بهکرات میگویم جامعه ما اعم از نخبگان و اقشار جامعه نسبت به مساله املاک و حقوقهای نجومی قانع نشده است. البته درست کردن چنین کارهایی زمانبر است و بسیار به شوخی میماند اگر فکر کنیم دولت در کوتاهمدت میتواند آنها را حل کند.
به نظر شما مهمترین اقداماتی که دولت میتواند برای افزایش رضایتمندی عمومی انجام دهد چیست؟دولت باید با کمک تمام نهادهای کشور فضای سیاسی اجتماعی کشور را باز کند و واقعا این حق که در قانون اساسی نیز مصرح است را بپذیرد که اجتماعات مدنی مشروط به اینکه مخل مبانی اسلام و امنیت ملی نباشد قانونی است. حتی من معتقدم یک قدم آن طرفتر گذاشته شود و برایش قانون وضع گردد و امنیت آن را فراهم کنند. نظام مقتدر اصلا نگران چند شعار غیرمعقول، غیر اخلاقی و بیمعنی نیست چون اینها بنیانهای نظام را بهم نمیریزد. در این راستا مقام معظم رهبری در سخنرانی خود اشاره خوبی به این موضوع داشتند که «خب یک جوان احساساتی میشود و پرچمی را آتش میزند» جمهوری اسلامی تا این حد لرزان نیست که مسیر طبیعی یک اعتراض مدنی را که حتی میتواند کمک دولت باشد ببندد و برگشت بزند. به نظرم همین امسال بهترین فرصت است که دولت، مجلس و دیگر نهادها فکری اساسی برای بودجه کنند. بسیاری از نهادهای غیر ضروری در دولت احمدینژاد شکل گرفتند و ردیف رسمی بودجه دارند و مهمتر از آن بسیاری از نهادهایی که قبلا در دولتهای سازندگی و اصلاحات منطق عقلانی پشت سر آنها نبود بهطور سرسامآور بودجهشان افزایش پیدا کرده و خروجی ندارند. من به عنوان کسی که سالها در وزارت ارشاد کار کردهام و اکنون نیز با این وزارتخانه ارتباط دارم میگویم که وزارت ارشاد متولی فرهنگ کشور است اما به عنوان یک معلم سوال دارم؛ اگر وزارت ارشاد متولی این کار است، چند نهاد موازی چه خاصیتی برای توسعه فرهنگ اخلاقی، دینی و ملی خواهد داشت و دولتی که میگوید مشکل بودجه دارد، چگونه میخواهد برای افزایش یا تاسیس نهادهای غیر ضروری تصمیم بگیرد؟
در جایی گفته بودید دولت حوزههای کلان را به بازی گرفته؛ با این فرض و توجه به اینکه مخالفان به تخریب دولت میپردازند و مردم نیز از این رویه کمکم ناامید شدهاند، عدم توجه دولت به حوزههای کلان چه تبعاتی بهبار خواهد آورد؟من از منظر یک اصلاحطلب به این موضوع نگاه میکنم. این مساله دو وجه دارد: یکی اینکه دولت امکانات و حوزه اختیار محدودی دارد و از این منظر خیلی مظلوم واقع شده چون مثلا رسانهای که از دولت بودجه میگیرد به اپوزیسیون دولت بدل شده که این وجه را نباید نادیده گرفت. اما نباید فراموش کنیم این شرایط برای دولت اصلاحات نیز وجود داشت و شاید در برخی موارد سختتر نیز بود، اما بالاخره رئیسجمهور با این ساختار؛ مسئولیت یک امر را گرفته و 25میلیون رأی بردوش دارد و پس از انتخابات رئیسجمهور کل کشور شده است. بسیاری از استانداران و مدیران ارشد کشور میگویند که جهتگیری دولت و برنامه روشن دولت برای اقتصاد مشخص نیست. در دولت اول وضع خیلی بهتر بود چون آقای جهانگیری شخصیتی مقتدر، توانمند و با تجربه بود که نخ تسبیح دولت بود که امروز آن نقش را ندارد. من که اخبار را دنبال میکنم و در برخی جلسات حضور دارم هنوز نمیدانم که نخ تسبیح دولت کیست. اگر به سراغ اعضای کابینه نیز بروید خواهند گفت که نمیدانند اقتصاد دولت را چه کسی راهبری میکند، معاون اجرایی، معاون اقتصادی، دستیار ویژه، معاون اول یا... از این رو به نظرم اتفاقا آقای روحانی از این جایگاه ضربه میخورد که در حوزه اقتصاد مسائل را جدی نگرفته است. در شرایطی که دولت احمدینژاد اقتصاد کشور را به طور ساختاری بهم ریخته آقای روحانی باید خیلی حساب شدهتر کابینه را میچید اما عمل نکرد. شاید بتوان توجیه کرد که آقای روحانی آن اوایل ذهنش درگیر برجام یا مسائل دیگر بود، اما بسیاری گفتند و من نیز بارها اظهار کردم که آقای روحانی مسئولیت خود را نسبت به تمام حوزهها متناسب و متوازن ببیند و همه تخممرغهای خود را در سبد برجام نگذارد. برجام مسالهای ملی است و همه دستگاهها اراده کردند و دولت مجری و در حال انجام کار است و برجام نیز حتما بهتر از این در نمیآید. درست که پس از آن بدعهدیهایی شد و حتی باید تصور کرد که روزی برجام کاملا فرو بریزد اما این فقط قدرت آمریکا و کشورهای اروپایی نیست. مسائل پیچیدهای وجود دارد که بخشی ازآن به تدبیر و عقلانیت در مدیریت کشور باز میگردد که کشور یکپارچه دیده شود. برجام را دولت امضا کرده اما حتما برخی از عوارضی که خارج از اراده دولت صورت میگیرد ممکن است اصول برجام را تغییر دهد یا شرایط دیگری برای کشور پیش بیاورد. از سوی دیگر یکی از اشتباهات آقای روحانی این است که خیلی کم با مردم حرف میزند. رئیسجمهور باید با مردم سخن بگوید اما خطابه و سخنرانی نکند. اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و سیاست داخلی باید همه در یک راستا برایش مهم باشد. همین توصیههایی که بزرگان و سیاستمداران در سال 92 به رئیسجمهور کردند و او نادیده گرفت امروز برایش مشکل شده است. از طرف دیگر ضمن احترامی که برای آقای نوبخت قائلم، اگر سال 92 در حوزه بودجهریزی و برنامهریزی کشور شخص کاردانی در دولت قرار میگرفت امروز شاهد برخی ناهنجاریهای اقتصادی در کشور نبودیم. اینها مسائلی بوده که آقای روحانی جدی نگرفته و امروز آسیبهای آن را میبیند. یکی از مهمترین کارهایی که دولت و مجلس میتوانند همزمان انجام دهند این است که به مردم اعلام شود که در بودجه تجدید نظر خواهد شد. دولت باید به نسل جدیدی که خواهان اشتغال و زیستن در کشور است اطمینان دهد. نسل جدید مدام باز شدن پروندههای اقتصادی را میبیند که عملا افکار عمومی را اقناع نمیکند. بالاخره اخوی رئیسجمهور درست یا نادرست دستگیر شد، اما قوه قضائیه دقیقا همین وظیفه را برعهده دارد و دولت نیز وظیفه خود را دارد. در ارتباط با چنین پروندههایی باید اطلاعرسانی و از کلیگویی هم پرهیز شود. پرونده برادر معاون اول رئیسجمهور هم چنین است. امروز آنچه موجب اعتراض مدنی مردم شده احساس یاس و ناامیدی از کارآمدی برخی از نهادهاست. از این مرحله باید چرخش کرد و قدم برداشت که اگر ارادهای باشد شدنی است، اما اگر این نهادها اصلاح نشوند تبعات سنگینی برای آنها رقم خواهد خورد.
اخیرا مطرح شده که آقای جهانگیری با مشورت رئیس دولت اصلاحات و برخی دیگر در دولت خواهد ماند. به نظر شما آقای جهانگیری برای مانایی پس از دولت آقای روحانی و آینده سیاسی خود باید چگونه عملکردی داشته باشد؟آقای جهانگیری ظرفیت بسیار ارزشمندی است که آقای روحانی در دولت اول دین خود را به او ادا نکرد. آقای جهانگیری در کارزار انتخاباتی برای آقای روحانی ایثار کرد، اما متقابلا آقای روحانی قدرشناسی نکرد. من هم موافقم آقای جهانگیری در دولت بماند و آقای روحانی را کمک کند، اما اگر واقعا از این ظرفیت به نحو مطلوبی استفاده نشود بهترین کار را برای آقای جهانگیری این میدانم که در سال 98 نامزد انتخابات مجلس شود که فرصت بسیار مناسبی برای او خواهد بود و حتما نیز رأی خواهد آورد و نیروی موثری در مجلس خواهد بود. اگر هم خواست برای انتخابات 1400 کاندیدا شود از مجلس بهتر میتواند به این عرصه ورود کند. برچسب ها: عبدالله ناصری ، دولت ، جهانگیری ، روحانی
منبع: خرداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۳۲۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت سیزدهم همیشه در کنار آموزش و پرورش بوده است
ایسنا/خراسان رضوی مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور شاهد و ایثارگران گفت: همه دولتها به آموزش و پرورش توجه داشتهاند، اما دولت سیزدهم همیشه در کنار آموزش و پرورش بوده است و با حضور و شرکت عالی ترین مقام اجرایی کشور در جلسات شورای عالی آموزش و پرورش از این دستگاه عظیم دفاع و بر برنامههای آن نظارت نموده است.
زهرا مظفر در آیین تجلیل از معلمان نمونه کشوری و استانی خراسان رضوی که شامگاه سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه در مجتمع شهدای سلامت برگزار شد، اظهار کرد: معلمی برگرفته از خود خداوند، بسیار شریف و مقدس است. اول معلم عالم، خداوند عز و جل است که وقتی به رسولش خواندن را آموخت تا معلمی متولد شود که تا آن روز عالم به خود ندیده است، معلمی که شوق تعلیم با وجودش عجین شده است تا بتواند منادی سعادت ابدی باشد و آنچه انبیای الهی را اینچنین مقرب درگاه الهی کرد، همین شوق تعلیم بود.
مظفر با بیان اینکه که معلمی شغل انبیا است، گفت: در واقع معلمان همان پیامبران معاصرند و مانند آنان که حامل پیام حق الهی به آدمیان بودند، معلمان نیز هدف مشابه و مقدسی را دنبال میکنند و با هدایت دانشآموزان و آموزش علم و معرفت به آنان، مسیرهای خطیری چون خودشناسی و خداشناسی را آموزش میدهند.
وی گفت: به حکم آیه ۳۱ سوره بقره معلمی یکی از صفات خداوند است. علمی که در سینه معلمان است، مستقیما به علم ربوبی متصل است و مستقیما تجلی علم حق است. در تفسیر گفتوگوی حضرت ابراهیم(ع) در وصف خدای خود در سوره مبارکه شعرا میخوانیم هر سخنی که از زبان معلم بیرون میآید، این همان بیان و زبان خداوند است که نقش تعلیم را در سخن معلم میآفریند و در واقع مزد معلم مستقیم به دست خداوند است و حرفه معلمی چیزی جز عشق نیست.
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور شاهد و ایثارگران ادامه داد: چنانکه پیامبر (ص) میفرماید یکی از آثار معنوی برخودار شدن معلم، برخودار شدن از محبت بیکران پروردگار و بخشودن خطاهاست. همه جنبندگان زمین، ماهیان دریا و همه اهل آسمان و زمین برای آموزگار نیکی آمرزش میخواهند. آموزش بهعنوان نیکی ماندگار برای معلمان بیان شده است؛ چرا که آثار معنوی ماندگار برای معلم دارد.
تعلیم و تربیت؛ زندگی بخشیدن به فرد و جامعه است
وی به نقل از یکی از بزرگان دین یادآور شد: معلم باید طوری طبیب و طاهر باشد که شاگردانش بتوانند به قیام و قعود او اقتدا کنند. وجود او سراسر نور باشد و این طیب و طاهر بودن معلم تعلیم را به تربیت برمیگرداند، لذا معلمان باید در سطح خود امام شوند، چرا که در منطق اسلام، تعلیم و تربیت به معنای زندگی بخشیدن به فرد و جامعه است.
مظفر اظهار کرد: کار و نقش معلمی در جامعه تراز اول است و معلم با آموختن به یک انسان کلید بهرهبرداری از گنجینه تمام نشدنی را به او میدهد و معلمان همان راهنمای عملی زندگی دانشآموزان هستند. معلم با طراحی فرآیند یاددهی و یادگیری فعال به دنبال این است که فرآیند یادگیری در آموزش مؤثر باشد، چنانچه رهبر معظم انقلاب در سال گذشته فرمودند معلم شاگردانش را به مثابه فرزند خود تلقی کند و هر آرزویی برای آینده فرزندش دارد، در دانشآموزان خود متبلور سازد.
وی با بیان اینکه معلم امانتدار زمان و وقت دانشآموزان است، ادامه داد: کلید سعادت و شقاوت یک جامعه در دست قشر فرهنگی است، معلمان به فرموده رهبر معظم، افسران سپاه پیشرفت کشور هستند و حفظ شأن و جایگاه معلم در درجه اول بر عهده خود اوست، چرا که باید هر معلمی احساس کند آینده در دست اوست و او آیندهساز است. رسالت آموزش و پرورش انسانسازی است و باور به تربیت توحیدی بر پایه فطرت الهی است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور شاهد و ایثارگران افزود: در نظام تعلیم و تربیت اسلامی، غایت دستیابی به حیات طیبه است و در آموزش و پرورش کانون تحولات انسانساز، خلق دنیای آینده است و رسالت معلمان، تربیت نسل دارای هویت اسلامی ایرانی، مقاوم، آگاه برای تحقق تمدن نوین اسلامی است.لذا یک معلم باید دارای ویژگیهای خاصی باشد.
مهمترین شرط یک معلم خوب، داشتن سعه صدر است
وی گفت: مهمترین شرط یک معلم خوب، داشتن سعه صدر است که با استقامت و سختکوشی استعدادهای دانشآموزان را شکوفا کند. یک معلم خوب باید مؤمن باتقوا، با احساس، متخصص، متعهد و دارای وجدان اخلاقی باشد، زیرا که یک معلم با این ویژگیها میتواند یک نسل را در برابر سعادت قرار دهد و همان ایمان است که یک معلم را به پیامبری میرساند و عملش تنها برای رضا و خشنودی خداست. بنابراین آنچه خود معلم است از آنچه درس میدهد، مهمتر است.
مظفر افزود: دیگر رسالت جامعه تربیت و تربیت بیان دستاوردها و روایتهای پیشرفت است. زیرا دشمنان با تمام توان به دنبال ایجاد یأس و ناامیدی در میان کل جامعه بهویژه نسل جوان و نوجوان هستند. لذا از مسئولیتهای خطیر ما جامعه فرهنگیان این است که واقعیت را بهخوبی تبیین کنیم. جهاد تبیین به منزله جهاد در راه خداست، چرا که گاهی جهاد معلمان حضور در سنگرهای دفاع مقدس و حفظ خاک و اسلام در برابر دشمنان بوده است و اکنون جهاد تبیین برای حفظ آرمانها و ارزشهای مقدس نظام مقدس جمهوری اسلامی است که به برکت خون صدها هزار شهید به دست آمده است.
وی گفت: آموزش و پرورش همواره مورد توجه مقام معظم رهبری بوده و با فرمایشاتشان راهنمای جدی برای آموزش و پرورش بوده است. همه دولتها به آموزش و پرورش توجه داشتهاند، اما دولت سیزدهم همیشه در کنار آموزش و پرورش بوده است و با حضور و شرکت عالی ترین مقام اجرایی کشور در جلسات شورای عالی آموزش و پرورش از این دستگاه عظیم دفاع و بر برنامههای آن نظارت نموده است.
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور شاهد و ایثارگران ادامه داد: اقدامات بسیار مهمی در این دولت انجام شده است؛ اجرای رتبهبندی پس از سه دهه و با حمایت دولت سیزدهم انجام شد و برای کسری بودجه آن، سران سه قوا کنار هم آمدند تا بودجه کافی به این امر تخصیص یابد. همچنین در سال گذشته با تخصیص بیش از ۷۲ هزار نیروی انسانی به آموزش و پرورش و در سال جاری با تخصیص ۱۰۵ هزار نیرو به آموزش و پرورش و برای اولین بار جذب ۱۹ هزار مربی پرورشی، تربیت بدنی و مشاور به طوری هر مدرسه یک مشاور و مربی داشته باشد. جذب نیروی انسانی به لحاظ کمی، کاری بینظیر و به لحاظ کیفی با آموزش و تصویب آییننامه مسیر رشد معلمی و توانمندسازی نیروی انسانی، کیفیتبخشی و فرآیند صلاحیتهای حرفهای در آموزش و پرورش از موفقیتهای دستیافتنی بوده است.
وی بیان کرد: برای اولین بار توسعه و تقویت چندبرابری بودجه در امر مدرسهسازی و تقویت مدارس دولتی براساس نقشه راه سند تحول بنیادین اتفاق افتاده است. توجه به فعالیتهای پرورشی و فرهنگی، اوقات فراغت، اردوی راهیان نور و اردوی راهیان پیشرفت و فعالیتهای قرآنی که بیش از ۱۰ میلیون دانشآموز در آن فعالیت داشتند، از اقدامات مهم دیگر است. در واقع اجرای سند تحول بنیادین و تدوین و تصویب الگوی مدرسهای آن در حال اجراست.
مظفر با اشاره به جذب بیش از ۳۰ هزار دانشجو معلم اظهار کرد: فرآیند جذب معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان نیز یکی دیگر از اتفاقات مهم است. وظیفه ما معلمان در جهاد فرهنگی این است که به بیان دستاوردهای جوانان نخبه کشور بپردازیم، چنانکه در این دولت به احیای باشگاه دانشپژوهان جوان و حمایت از دانشآموزان نخبه اتفاق افتاده است.
انتهای پیام