Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-28@13:05:30 GMT

نگاهي بر بازي مستقل I fell from Grace؛ جان عشاق

تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۷۷۶۹۹۹

نگاهي بر بازي مستقل I fell from Grace؛ جان عشاق

خبرگزاري آريا - اصولاً رسالت کار يک هنري در اين است که بتواند دنيا را به جايي بهتر تبديل کرده و بارقه اي اميد را در دل انساني که به دنبال کردن آن اثر هنري پرداخته، زنده کند. بازي هاي ويديويي نيز به علت قدرت تعامل بالاي خودشان با مخاطب، در دسته تاثير گذارترين شکل هاي هنر دسته بندي مي شوند و به همين دليل بسياري از کساني که به دنبال کردن اين صنعت مشغول هستند، قطعاً بازي هايي در خاطرشان هست که زندگي آن ها را متحول کرده و به ادامه راه، اميدوارترشان کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


بازي هاي مستقل از آن جهت که کم تر درگير مسائل مالي مي شوند، هميشه جايگاه از جايگاه ويژه اي در بين هنردوستان برخوردار هستند و به نوعي بخش هنري آن ها در اکثر موارد به بخش فني، مي چربد.
بازي I fell from Grace نيز جز بازي هاي مستقل دسته بندي مي شود. سبک ديالوگ محور و گرافيک پيکسلي آن همه چيز را براي تجربه يک اثر هنري ديگر آماده مي کند اما داستان بازي آن چنان، سياه و بي هنر نوشته و دنبال مي شود که به هيچ عنوان، هدف از ساخت اين بازي را درک نخواهيد کرد. در ادامه به بررسي اين موضوع خواهيم پرداخت که چه سو برداشتي باعث شده تا I fell from Grace به يک اثر کم ارزش تبديل شود.
دل غم زده اي سوخته بوددرد آن که دوستش داري قطعاً از بزرگ ترين رنج هاي زندگي است و چالش هاي زيادي را براي شما به وجود خواهد آورد. در داستان I fell from Grace با شخصيتي با نام هنري روبرو هستيم که با بيماري سختي که همسرش دارد، دسته و پنجه نرم کرده و در شرايط روحي سختي به سر مي برد.
بازي از همان ابتدا پتک خود را بر سر شما مي کوبد و مي فهميد که ديگر هيچ بارقه اميدي براي زنده ماندن همسرتان وجود نخواهد داشت. البته، به صورت خيلي تصادفي، هنري در يک آزمايشگاه علمي با تجهيزات کار مي کند و همين موضوع باعث مي شود تا اميدي براي نجات همسرش داشته باشد.
اگر انتظار داستاني با محوريت موضوع مرگ مانند شاهکارهايي مانند To The Moon را داريد، قطعاً از اين بازي نااميد خواهيد شد. اولين عنصر براي برقراري ارتباط با داستان يک اثر، به جذاب بودن شخصيت اصلي آن بر مي گردد و هنري به بدترين شکل ممکن، اين کار را انجام مي دهد.

ديالوگ هاي هنري در بسياري از موارد به گونه اي هستند که او انگار اصلاً هيچ درکي از شرايط همسر خود ندارد و حتي ممکن است آرزو کنيد تا به جاي همسرش، بتوانيد تا از شر خود او خلاص شويد!ً
ديالوگ هاي وي تحت هيچ شرايطي به دل شما نمي شيند. پاسخ هايي که براي گفت و گو ها براي شما تعبيه شده، در بسياري از موارد با توجه به شرايط موجود، درست نيستند و به نوعي به در اکثر قسمت هاي بازي شما مجبور به انتخاب ميان بد و بدتر هستيد!
نمي دانم نويسندگان اين اثر چه فکري با خودشان کرده اند که شخصيت اصلي بازي که در شرايط احساسي سنگيني به سر مي برد، چرا بايد بي ادب، نژادپرست و تا حدود زيادي نفهم باشد! هنري در گفت و گوها آن گونه عمل مي کند که از اين که در قالب اين شخصيت در حال بازي کردن هستيد، بسيار سرخورده و ناراحت خواهيد شد.
جدا از مشکل مريضي همسر هنري، جزييات ديگري مانند وضعيت کاري او و خواب هاي شبانه اي که درگيرشان هست، آن قدر غلظت بالايي در روايت دارند که شما را ياد تئاتر هايي با تم روشن فکرانه از کساني که تازه رو به رشته نمايش آورده اند، خواهد انداخت.

به هيچ عنوان يک اثر هنري نبايد خود را به شدت محدود کرده يا سعي کند هيچ انديشه يا طرز فکري را نقد نکند. مشکل اين بازي در آن جا است که طراحان آن به هيچ عنوان مرز بين نقد و بي احترامي را تشخيص نمي دهند. مرز بين صراحت و بد دهني را نمي فهمند.
جامعه اي که در بازي ترسيم شده، حتي به صورت نمادين هم قابل درک نيست. دنيايي که در بازي شاهد آن هستيم به صورتي نگارش شده که تصور مي کنم نويسنده آن نوجواني است که با اولين شکست بزرگ خود در دنياي بزرگسالان مواجه شده و حال تمام دنيا را تيره مي بيند.
دنياي اين بازي نيز چنين حالتي دارد. هر روز آن باراني و تيره است. همه بهم خيانت مي کنند و به مصرف نوشيدني مشغول هستند. اوضاع کار خوب نيست و تمام شخصيت هاي موجود در بازي، تکه چوب هاي بي احساس و بدردنخوري هستند که در منجلاب افسردگي گرفتار شده اند.
يکي ديگر از خلاقيت هاي نابجايي که در بازي به آن تاکيد عجيبي شده به روايت گفت و گوهاي ميان شخصيت ها به صورت شعر بر مي گردد.

اين شعرها در بسياري از موارد قافيه چندان مناسبي ندارند و من متوجه اين موضوع نمي شوم که چرا سازندگان در چنين عنوان ديالوگ محوري، اين چنين لقمه را دور سرشان مي چرخانند.
استفاده بي جا از اين حالت روايي باعث شده تا درصد زيادي از ديالوگ هاي بازي به هيچ وجه معناي خاصي نداشته باشند. بسياري از قافيه ها به ثمر ننشيند و شما نيز بعد از مدتي، از اين وضعيت خسته شويد.
در مجموع، انسجام داستاني خاصي در I fell from Grace اصلاً و ابداً قابل مشاهده نيست و اين موضوع از آن جايي نااميد کننده تر مي شود که متوجه اين موضوع هستيم که محوري اصلي چنين عناويني، بخش داستاني آن است و حتي ممکن است هيچ المان گيم پلي خاصي براي جذب کردن شما تا انتهاي بازي وجود نداشته باشد.
اي قايق شکسته! به دريا خوش آمديبسياري از بازي ها مانند سري جي تي اي و بايوشاک سعي مي کنند تا به صورت مستقيم و غير مستقيم، به نقد مدرنسيم و زندگي مردم در کشورهاي جهان اولي بپردازند و الحق که اين کار را با ظرافت و کيفيت بالايي انجام مي دهند.
بازي I fell from Grace هم به خيال خودش تصميم به انجام اين کار مي گيرد و سعي مي کند تا در سکانس هاي محدودي که دارد و همه آن ها تقريباً در محل کار يا خانه هنري اتفاق مي افتد، سياهي جامعه امروزي را نشان دهد و اين کار را به بچه گانه ترين روش ممکن پياده سازي مي کند.
همانطور که قبل از اين هم به آن اشاره کرده بوديم، استفاده از مواد مخدر به طرز عجيبي بين شخصيت هاي بازي بالا است. داستان نويسان اين عنوان براي آن که تباهي جامعه امروزي را نشان بدهند، از چنين خطوط داستاني عجيبي استفاده کرده اند.
براي مثال، براي آن که بتوانيد به محتواي خاصي دسترسي پيدا کنيد، کاراکتر مقابل شما از در قابل انجام آن کار، از شما درخواست کوکايين يا نوشيدني مي کند! بعد شما با نگه داشتن دکمه سرعت بين لوکشين هاي تکراري بازي جابه جا مي شويد تا کوکايين مورد نياز اين شخصيت را جور کرده و بفهميد که اي واي! درگير چه زندگي سياهي هستيد.
به طور خلاصه بگويم که معماهايي که در بازي حضور دارند آن چنان جذاب نيستند و اگر طي مدت کوتاهي از بازي خسته شديد، مقصر اصلي به هيچ وجه شما نيستيد.
I fell from Grace به عنوان يک بازي دو بعدي و دوربين از کنار، نياز به طراحي پيکسلي هنرمندانه اي در ذهن مخاطب دارد که طراحان هنري بازي از پس آن به خوبي برآمده اند و همه چيز از منوهاي بازي گرفته تا محيط هايي که هنري در آن ها به زشت بودن دنيا پي مي برد، زيبا و هماهنگ با تم داستاني بازي طراحي شده اند.

شايد تنها ايراد اين بخش در کم بودن لوکشين هاي بازي باشد که مي توان آن را به خاطر مستقل بودن بازي، ناديده گرفت.
اين که جهان امروزي را نقد کنيم کار بدي نيست. اين که بخواهيم به غرب و الگو زندگي آمريکايي طعنه بزنيم، کار جسورانه اي است اما درگير شدن با اين موضوع نياز به سطح مطالعه اي نسبي داشته به نظر من سازندگان اين بازي به طور کامل از آن بي بهره هستند.
I fell from Grace تلاشي براي نشان دادن سقوط بشريت است که البته خودش زودتر از همه و در همان دقايق ابتدايي، سقوط مي کند!

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۷۶۹۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۶۵۶ ایل و طایفه مستقل در ایران زندگی کوچندگی دارند

به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکز اردبیل مهدی میزبان، در دومین جشنواره بین‌المللی کوچ عشایر که در جعفرآباد مغان برگزار شد، اظهار کرد: جمعیت عشایری کشور ۲۵۱ هزار خانوار با یک‌ میلیون ۱۰۰ هزار نفر است که این قشر زحمت کش، نقش بسیار تاثیرگذاری در تولید دارند.
وی افزود: عشایر با تشکیل ۱.۴ درصد جمعیت کشور، ۲۵ درصد گوشت‌ قرمز و ۳۵ درصد صنایع‌دستی کشور را تولید می‌کنند.معاون توسعه و امور زیربنائی سازمان امور عشایر کشور عنوان کرد: سازمان امور عشایر ایران دو وظیفه اصلی خدمات‌رسانی به عشایر و هماهنگی با دستگاه‌های اجرایی برای پیگیری مطالبات عشایر را انجام می‌دهد.

میزبان بیان کرد: باید به ظرفیت‌های فرهنگی، هنری، هویتی، اقتصادی و اجتماعی عشایر توجه شود و آنها را به ثبت برسانیم.وی با اشاره به اینکه این جشنواره طی دهه‌ها برگزاری به صورت ملی، تبدیل به یک جشنواره بین‌المللی شد و این دومین دوره بین المللی آن است، تصریح کرد: نیاز است در سال‌های آینده کنگره ملی عشایر و کنگره عشایر شاهسون در منطقه مغان برگزار شود.
میزبان گفت: برگزاری این جشنواره برای همکاری‌های بین دستگاهی و مدیریت کوچ عشایر طراحی شده و مجموعه‌ای از آداب و رسوم و فرهنگ و هنر عشایر در آن به نمایش گذاشته می‌شود که نقش ترویجی و هویتی برای جوانان نیز دارد.
وی ادامه داد: عشایر مغان به‌عنوان ممتازترین مرزداران در شمال غربی کشور هستند که متاسفانه مستندات فرهنگی قابل توجه‌ای در این حوزه انتشار داده نشده است.
معاون توسعه و امور زیربنائی سازمان امور عشایر کشور اذعان کرد: برندهای زیادی در حوزه عشایر در کشور وجود دارد و لازم است برندهای پنیر در منطقه مغان که از طریق دام عشایر تهیه می‌شود با نام عشایر شاهسون برندسازی شود.
وی یادآور شد: شاهسون‌ها در حکومت صفوی که بعد از ساسانیان اولین حکومت ملی در ایران را بوجود آوردند، نفش ممتازی داشتند.میزبان افزود: مسکن عشایر شاهسون تحت عنوان "آلاچیق" در کشور مطرح است اما شاهسون‌شناسی در تحقیقات و پژوهش‌های دانشگاهی جایگاه چندانی ندارد که در این زمینه باید فرهنگ دوستان و محققین و علاقه‌مندان منطقه کار کنند.

دیگر خبرها

  • استقرار بالگرد نیروهای مسلح در استان ایلام ضروری است
  • استقرار تیپ مستقل ارتش در ایلام از مطالبات دیرینه مردم است
  • اروپا نیاز به قوای هسته‌ای مستقل دارد
  • ماجرای بازیگرانی که مهاجرت کردند | وضعیت رفتگان اغتشاشات ؛ از تاکسی اینترنتی تا بازی تنها در حد چند دقیقه رقص!
  • دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
  • ۶۵۶ ایل و طایفه مستقل در ایران زندگی کوچندگی دارند
  • نگاهی به آمار بازی جذاب؛آلومینیوم کابوس پرسپولیس «اوسمار»
  • نگاهی به آمار خیره‌کننده رئال در فصل جاری
  • بزرگداشت اکبر زنجان پور و دو جای خالی
  • نگاهی به دومین بازی ذوب‌آهن در جام حذفی؛ دوئل انتقامی