درس آیت الله صادقی در زمان انفجار موشک هم ترک نشد/ منش و روش آن مرحوم طلبه پروری بود
تاریخ انتشار: ۴ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۷۸۰۲۰۸
سال ۶۵ خدمت مرحوم آیت الله صادقی رسیدیم، همه تقریرهای ایشان را دارم. روزی که من خدمتشان رسیدم ایام جنگ هم بود، در همان ایام جنگ ایشان خیلی به کلاس تدریس اهمیت می دادند و درس را ترک نکردند، حتی کلاس درس آن مرحوم در زمانی که یک موشک بالای سر مدرسه صدر منفجر شد، تعطیل نشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مباحث، همایش مرحوم آیتالله صادقی، رئیس سابق حوزه علمیه اصفهان با حضور اقشار مختلف جامعه، علما و بزرگان دینی، چهارم بهمنماه به همت حوزه علمیه اصفهان برگزار میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیت الله سیدابولحسن مهدوی، نماینده مجلس خبرگان و امام جمعه موقت اصفهان از جلمه افرادی است که با آیت الله صادقی و منش آن مرحوم آشناست، از همین رو و در همین رابطه گفتوگویی صمیمانه با آیتالله مهدوی که خود از شاگردان آن مرحوم بوده ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید.
برپایی بزرگداشت مرحوم آیتالله صادقی رئیس سابق حوزه علمیه اصفهان و بزرگداشت بزرگان دینی چه آثاری دارد؟
بیان زندگینامههای اشخاصی همچون آن مرحوم و علما وارسته دیگر، درس عبرت [سرمشق] برای نسل حاضر و آیندگان است.
هر چه ما ویژگی این افراد را بیان بکنیم سرمشق زندگیشان [باید قرار بدهند]؛ طلاب بدانند، این مطالب فقط نقل قضیه و داستان نیست؛ حکایتهای انسانهایی است که درحالیکه از معصومین علیهمالسلام نبودند اما جدیتشان خیلی بالا بود.
بیان زندگینامهی این اشخاص، این فایده را دارد که بالاخره از جنس آدمهای عادی جامعه بودند؛ در این آبوخاک زندگی کردند، در زمان معاصر خود ما زندگی کردند، شرایط و مقتضیات تقریباً آنچه برای ما هست برای آنها هم بوده است، موانع برای ما هر چه هست برای آنها هم بوده است، بیان ویژگیهای این افراد، این فایدهی بزرگ را دارد، بخصوص طلاب امروز بتوانند خوب بهره ببرند.
از استادان آن مرحوم، چه در نجف اشرف و چه در اصفهان چه کسانی بودند؟ در خاطر دارید و تحصیلات آیتالله صادقی چگونه بوده است؟
مرحوم آیتالله صادقی یک مقداری دیر وارد حوزه علمیه شدند و لیکن جبرانش با جدیّت و تلاش خود ایشان بوده است که خیلی در زمینه تحصیل تلاش کردند؛ دیر هم ازدواج کردند؛ به خاطر اینکه میخواستند به درجهی اجتهاد برسند؛ در نجف هم استاد اصلی ایشان مرحوم آیتاللهالعظمی فانی بودهاند.
من یک زمانی خدمت آیتالله صادقی اجازه گرفتم و رفتم منزلشان، میخواستم ببینم ویژگیهای درس خواندن ایشان، درس گفتن ایشان چگونه هست تا بتوانیم استفاده کنیم، نوعاً من این کار را با همهی استادانمان انجام میدادم، خصوصی منزلشان می رفتیم.
یکی از رفقای ما همراه بود، مرحوم آیتالله صادقی گفتند ساعت چهار بعدازظهر بیایید منزل، من به رفیقمان گفتم که سر ساعت بیایید، چون حاجآقا به نظمشان حساس هستند، خوب، من 10 دقیقه به چهار عصر آنجا رفتم، رفیق ما 10دقیقه به چهار نیامد، تقریباً اینکه می گویم ساعت چهار و دو دقیقه [رفیقمان آمد] که این چیز متعارفی است. درب منزل را که زدیم و رفتیم داخل نشستیم، صحبت کردیم، اولین جمله ی مرحوم آیتالله صادقی این بود که: «من پنج دقیقه است اینجا نشسته ام و منتظر شما هستم» یعنی اینکه قبل از ساعت چهار در اتاقشان نشسته بودند منتظر بودند تا ما خدمتشان برسیم. این درس بزرگی برای ما شد.
در امر اقامه نمازشان، حضور در مسجد نیز همینطور بودند، وعدههایی که با افراد میکردند و ازجمله درسشان که ما ملاحظه میکردیم بر همین مسیر و روش بودند.
مرحوم آیتالله صادقی در نجف که بودند ضمن اینکه درس میخواندند، تدریس هم میکردند و تدریس درس خارج را هم در آنجا به زبان عربی داشتند و حقیقتاً این از امور سنگینی است.
آیا شما اطلاع دارید که حضرت آیتالله صادقی (ره) از چه سالی به اصفهان تشریف آوردند؟
دقیقاً نمیدانم اما سال 51 یا 52 صدام کل ایرانیها را از نجف اخراج کرد؛ معمولاً آقایان در این سالها به ایران آمدند؛ خود ما جزء اخراجیها که نبودیم، و من در نجف، مدرسهی دوم ابتدایی را خواندیم، دیگر بعد از آن آمدیم به ایران…آن نوشتههایی که از آن زمان موجود هست، مثل اینکه اطباء به آیتالله صادقی (ره) گفته بودند که باید ایشان به ایران تشریف بیاورند، من صحت و سقمش را نمیدانم اما در این نوشتههایی که بعضی از آقایان در مورد ایشان نوشته اند، ظاهراً اطباء به ایشان گفته بودند که باید جای دیگری که آبوهوای بهتری دارد و مناسبِ حال بدنتان باشد، بروید…
مرحوم آیتالله صادقی در این چند سال چه کتابهایی را تدریس کردند؟
ابتدا که اصفهان آمده بودند، درس سطح را تدریس میکردند، مکاسب و کفایه و این قبیل مطالب را، اما بعد که درس خارج را شروع کردند، مدتی بعدش ما توفیق داشتیم خدمت ایشان برسیم و من یادم هست که کفایه، درس اجتهاد و تقلید را که آخر کفایه است را پیش ایشان تلمذ کردیم.
ما آمدیم خدمت آیتالله صادقی در مدرسه صدر و رفتیم در حجرهشان؛ حالا این نکتهی اخلاقی را شما ببینید، چقدر مهم است، ما یک بچه طلبه بودیم، آمدیم در حجرهشان، ایشان نشسته بودند در حجره، من هم دم درِ حجره بودم، داخل نرفتم که مزاحمشان نشوم؛ من سلام کردم خدمتشان و خواستم یک سؤال بکنم؛ ایشان تا جواب سلام را دادند، بلند شدند، از انتهای حجره پا شدند و ایستادند، این هم یک خاطرهای بود که ایشان اینطور به یک بچه طلبه احترام میگذاشتند و اینها در ذهن ما دیگر میماند.
خوب من سؤال فقهی از ایشان داشتم که فوری جواب دادند و یکی دیگر هم این بحث را گفتم که ما درسمان که به اینجا رسیده است، آیا اجازه میدهید ما برای درس خارج خدمتتان برسیم؟ گفتند: نه بروید کفایه را تمام کنید و بعد بیایید، همین باعث شد که ما با یکی از دوستانمان رفتیم و آن بحث را خودمان مباحثه کردیم و بعد آمدیم خدمت ایشان.
چه مدتی به درس ایشان تشریف بردید؟
سال 65 خدمتشان رسیدیم، همه تقریرهای ایشان را را دارم، از روزی که من خدمتشان رسیدم، از همان روز اول، چه فقه و چه اصول، همهی اینها را مینوشتم؛ همهی این مطالب رادارم. ایام جنگ هم بود، در همان ایام جنگ ایشان خیلی به کلاس تدریس اهمیت میدادند و درس را ترک نکردند، خیلی از آقایان دیگر درس را تعطیل کرده بودند، بعضی از طلبهها اینطرف و آنطرف رفته بودند، وضعیت اصفهان هم طوری شد که چند تا موشک زده شد، ازجمله یک روز بود که یادم هست بین دو تا درس ایشان بود، یعنی درس فقه ایشان تمام شده بود و بعد درس اصولشان بود؛ هشت و ربع بود تا 9 ربع کم (یک ربع به 9 صبح) که فقه میگفتند، بعد 9 تا 9 و نیم اصول میگفتند. این یادم هست که فقه تمام شده بود و در این یک ربع فاصلهی بین دو تا درس، یک موشک آمده بود در مدرسهی صدر، اما لطف آقا امام زمان علیهالسلام بود که استثنائاً آن یک موشک در هوا منفجر شد؛ تمام موشکها میآمدند پائین و منطقهی بزرگی را زیر و رو میکردند اما آن یک موشک، تنها موشکی بود که در اصفهان آمد و بالای سر مدرسهی صدر در آسمان منفجر شد، ما در مدرسه بودیم و منتظر درس دوم بودیم که آن موشک آمد، دیگر لطف الهی بود، شاید دعای امام زمان علیهالسلام بود که پدر گونه از بچههایشان میخواستند محافظت کنند. تمام شیشههای مدرسه به وسیله ی موجش شکست و ریخت.
با این وضعیت باز هم درسشان تعطیل نشد؛ ایشان خیلی جدیّت داشتند در درس و همین هم باعث شد که ایشان یک مقدار هم کسالت پیدا کردند؛ خوب قبلاً هم مقداری رعشه در دست و پایشان بود ولی [بعد از این جریان] یک مقدار بیشتر و شدید تر شد؛ منشأ شروعش از این [حادثه] بود.
روش و منش علمی مرحوم آیتالله صادقی چگونه بود؟
مطلب که خیلی دارم، مرحوم آیتالله صادقی در نقل مطالب و یا رد مطالب خیلی آزاد فکر میکردند و آزاداندیشی ایشان باعث میشد که درحالیکه بهشدت به بزرگان احترام میگذاشتند اما خیلی آزادانه ایرادات را میگفتند و نقد میکردند.
یک روز یک مطلبی را مطرح کردند که بطلان آن خیلی واضح بود، من گفتم که خیلی بعید میدانم که این شخصیت بزرگ، این مطلب به وضوح بطلان را بیان کرده باشد؛، بعد رفتم به فکر اینکه توجیه بکنیم کلام آن شخص بزرگ را؛ ایشان جملهای به ما یاد دادند که «ابهت افراد، شما را نگیرد»؛ یعنی درست است که شخص خیلی بزرگ است ولی ابهتش شما را نگیرد و این مطلب را فرض کنید که آن شخص نگفته است، از شما سؤال می کنیم که آن مطلب چطور است؟
*طلبه پروری منش و روش مرحوم آیتالله صادقی بود
[بله]؛ این یک درس شد برای ما و لیکن از طرف دیگر خیلی تواضع خاصی داشتند، اصلاً ورودشان به درس و احترامشان به یک بچه طلبه، نه فقط شاگردانشان [بلکه به همه]. مثلاً سر درس مکرر پیش می آمد که اشخاص بزرگی که سر درس حاضر بودند، اگر سؤال میکردند اصلاً جواب به آنها نمیدادند؛ احساس میکردند که سؤال قابل جواب نیست
اما ما که تقریباً بچه سال ترین طلبه در بین آنها بودیم، من آن موقع که رفته بودم خدمتشان هنوز هم محاسنم درست و کامل در نیامده بود و ما تقریباً کم سن و سال ترین فرد جلسه شان بودیم، من یادم نمیآید که سؤال کرده باشم و ایشان جواب نداده باشند، هر وقت سؤال میکردیم، [جواب میدادند] در آن جمعیت حاضر، من احساس میکردم که میخواهند شاگرد را بپرورانند، نه اینکه سؤال ما حتماً ارزشمند باشد، نه! بزرگتر از ما در جلسه خیلی بودند، اشخاصی که سالها بود درس خارج بودند اما آنها را گاهی رد میشدند.
مطالبی که تدریس میکردند، مینوشتند و تبدیل به کتاب شد یا خیر؟
ظاهراً نگاشتن مطالب جز شاخصههای مرحوم آیتالله صادقی بود، خلاصهاش را مینوشتند ولی این اواخر میگفتند که دیگر دست من توانایی نوشتن ندارد، خیلی ضعیف شده بودند؛ باز این آخری ها، رعشه افتاده بود در دستشان حتی به زبانشان هم دیگر رعشه افتاده بود و سخن گفتن برایشان سختتر شد که یک مدتی میآمدند درس را با رعشه میگفتند و ما درست متوجه نمیشدیم، خیلی باید دقت میکردیم. بعد مرحوم آیتالله حاجآقا باقر امامی (ره) – حالا یک یادی هم از ایشان بکنیم که از شاگردان مبرز درس آیتالله صادقی بودند- به ایشان گفته بودند که بیایید درس را از من بگیرید که من از این گفته متوجه شدم که ایشان نوشته دارند. نوشتههای ایشان را حاجآقا باقر میگرفتند و خود آیتالله صادقی (ره) میآمدند، مینشستند و حاجآقا باقر امامی اینطرف، درس ایشان را میگفتند و بیان میکردند؛ یک مدتی، چند ماهی درس ایشان به این شکل شد که البته بعد هم همین قطع و تعطیل شد وایشان دیگر نمیتوانستند اصلاً تدریس کنند و فقط میآمدند مینشستند و گوش میکردند.
* مرحوم آیتالله صادقی ما را مجذوب اخلاق خودشان میکردند
از شاگردان دروس مرحوم آیتالله صادقی چه کسانی بودند؟
حاجآقای بهشتی نژاد میآمدند؛ حاجآقا شیخ احمد فقیهی هم به درس مرحوم آیتالله صادقی میآمدند، عرض شود که مرحوم آیتالله سجادی بودند که میآمدند اما ایشان زودتر از آیتالله صادقی فوت شدند، دیگر نوعاً افراد متوسط بودند من هم زیاد دقت نمیکردیم یکی دیگر از شاگردان [که الآن یادم آمد] حاجآقای نوربخش بودند که الآن نمیدانم کجا هستند.
اگر نکتهای یا مطلب دیگری دادید از مرحوم آیتالله صادقی (ره) به عنوان یک الگو و اسوه برای طلاب و فضل گرانقدر، بیان بفرمایید؟
من در زمان ایشان یک زمانی در ایام فاطمیه خواستیم به جبهه برویم؛ خوب آن موقع ایام جبهه بود. اعزام به جبهه روز چهارشنبه بود و روز چهارشنبه روز آخر درسی حوزه بود که بعد از آن ایام فاطمیه میشد و حوزه تعطیل بود؛ لذا روز چهارشنبه، روز اعزام ما بود که حرکت کردیم و رفتیم و من در این روز درس ایشان را نبودم؛ بعد که ما برگشتیم، اولین روز درسی که خدمتشان آمدیم، ایشان آمدند از مدرس بیرون بروند، همینکه از کنار ما ردّ شدند به بنده گفتند که روز آخر نبودی؟ این برایم خیلی جالب بود که ایشان، این همه شاگرد داشتند، تقریباً 60-70 نفر در درس ایشان بودند، اما این توجهشان به ما خیلی عجیب عنایت ویژهای به ما داشتند و ایشان ما را مجذوب اخلاق خودشان میکردند و این دقتی که داشتند که ما یک روز تعطیل کردیم و سر درس نرفتیم،
ایشان نظم عجیبی در درسشان داشتند که عرض کردم، خوب ایشان را ملاحظه میکردیم که ساعت هشت صبح وارد مدرسه که میشدند، میرفتند حجره، دوالی سه دقیقه مانده به هشت و ربع میآمدند سر درس، یک احوالپرسی میکردند و میپرسیدند وقت چیه؟ آقایان چون میدانستند که ساعتها دقیق هست، گاهی افراد میگفتند 20 ثانیه دیگر مانده است آن وقت میگفتند سه تا صلوات بفرستید تا بیست ثانیه ردّ بشود.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۷۸۰۲۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برد موشکهای حزبالله برای رسیدن به هر نقطهای از اسرائیل کافی است
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی مدعی شد که رژیم صیونیستی در حال افزایش آمادگی خود برای یک جنگ بالقوه همه جانبه با نیروهای حزبالله لبنان است، اما به اذعان مقامات صهیونیست، «تشدید نبرد اسرائیل با حزبالله مملو از خطر خواهد بود».
این خبرگزاری به نقل از یک مقام ارشد صهیونیست نوشت: «حزبالله قدرتمندترین گروه شبه نظامی در خاورمیانه محسوب میشود و گمان میرود ۱۵۰ هزار موشک دراختیار داشته باشد که برخی از آنها برد کافی برای رسیدن به هر نقطهای در اسرائیل را دارند».
این مقام صهیونیست که نامش فاش نشده گفت: «اسرائیل از هفتم اکتبر تا کنون هدف حدود ۱۷ هزار راکت، موشک و گلوله توپخانهای قرار گرفته که حدود دو سوم آنها از مرز عبور کردهاست. در صورتی که یک جنگ تمام عیار در شمال آغاز شود، حدودا روزی ۵ هزار موشک از لبنان شلیک خواهد شد. علاوه بر این، چند صد موشک دیگر توسط دیگر نیروهای (مقاومت) در یمن، عراق و سوریه شلیک خواهد شد».
مقام اسرائیلی در ادامه گفت: «حجم عظیم موشکها میتواند سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل را تا نقطه شکست آزمایش کند، تعداد تلفات را افزایش دهد و زندگی روزمره را مختل کند. همچنین حزبالله حتما تلاش خواهد کرد تا تاسیسات زیرساختی اسرائیل مثل نیروگاهها، لولههای آب و همچنین بنادر دریایی، فرودگاهها و سایتهای ارتباطی را هدف قرار دهد».
بلومبرگ مینویسد که نیروهای صهیونیست از ابتدای جنگ علیه غزه تقریبا هر روز با حزبالله لبنان تبادل آتش داشتهاند، اما اکنون در حال انجام اقدامات جدید مثل تمرینات نظامی بیشتر برای نیروهای زمینی، دریایی و هوایی در شمال سرزمینهای اشغالی هستند. از سوی دیگر، ارتش اشغالگر در بیانیهای اعلام کرد که فرماندهان محلی از «تسریع آمادگی برای نبردها» مطلع شدهاند.
هراس رژیم صهیونیستی از مقابله جدی با حزبالله و افزایش آمادگیها در حالی رخ میدهد که ارتش این رژیم در حال تدارک حمله زمینی به شهر رفح در جنوب غزه است. این حمله حتی از جانب متحدان رژیم صهیونیستی مورد انتقاد قرار گرفته و سبب نزاع درون کابینه رژیم نیز شده است. اسامه حمدان، از رهبران جنبش حماس در این خصوص میگوید: «عملیات رفح بیشتر از اینکه یک تحرک نظامی باشد، به یک نزاع سیاسی داخلی برای اسرائیل تبدیل شده است».
باشگاه خبرنگاران جوان بینالملل بینالملل