فروپاشي ديوار اعتماد، اولين نتيجه خيانت همسران
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۱۸۵۶۰
خبرگزاري آريا - خبرگزاري مهر - زهرا شريف پور: صحبت هاي زن که با لحني آرام شروع شده بود حالا کم کم جاي خود را به داد و فرياد مي داد. جملات و کلمات مبهم تبديل به جملاتي واضح شده بودند که براي شنيدن آن نياز به تلاش خاصي نبود. بعد از دقايقي نيز داد و فرياد او تبديل به عجز و ناله شد و صداي هق هق زن فضا را در برگرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کمي که آرام شد، با لحن صدايي غم انگيز صحبت هايش را ادامه داد. صدايش آنقدر بلند و واضح بود که حالا ديگر همه اهالي ساختمان متوجه شده بودند زن از زندگي پنهاني به ستوه آمده است. تنهايي هاي طولاني او و عدم حضور همسر در روزهايي که بايد در کنارش مي بود، عرصه را بر زن تنگ کرده و او را به ستوه آورده بود. «تو به من گفتي مادرت تو را به زور مجبور به ازدواج با همسرت کرد اما اکنون او را به من ترجيح مي دهي، ديگر از تنهايي خسته شدم ... يک روز مي روم همه چيز را به او مي گويم.»
شايد روزي که مرد، بدون در نظر گرفتن عواقب تشکيل يک زندگي پنهاني، اقدام به اين کار کرده و بعد از رابطه اي موقت آن را دائمي کرده بود، هيچگاه فکر نمي کرد اين رابطه پنهاني روزي او را پشيمان کند و روزهايش با ترس از دست رفتن آبرو بگذرد. رابطه اي که ديگر نه راه پس داشت و نه راه پيش.
خانواده مهمترين نهاد اجتماعي در همه دنيا و ريشه همه بايدها و نبايدها، تربيت ها، پرورش ها و ... در سراسر جهان است. هيچ نهادي را نمي توان مهمتر از خانواده بر سرنوشت بشريت تاثيرگذار دانست چرا که افرادي که در کسوت هاي مختلف بر سراسر گيتي حکمراني مي کنند هر يک ريشه در خانواده اي دارند و بسياري از آموزش هايي که در آنجا ديده اند را در عرصه اجتماعي به منصه ظهور مي رسانند.
در جامعه ما نيز با توجه به فرهنگ حاکم بر آن که آميزه اي از رويکردهاي ايراني اسلامي است، خانواده جايگاه ويژه اي دارد. سياستگذاران تربيتي براي استحکام آن تلاش مي کنند و مربيان نيز مي کوشند افراد را با رويکردي خانواده محور تربيت کنند.
اما گاهي دلايلي موجب سست شدن بنيان اين نهاد اجتماعي مي شود که يکي از مهمترين آنها روابط فرازناشويي يکي از زوجين است.
چرا افراد به روابط فرازناشويي روي مي آورند؟
دکتر مهرنوش داريني، روانشناس باليني و مشاور خانواده، درباره رابطه فرازناشويي مي گويد: اين مقوله دو فرآيند دارد، يکي بي وفايي و سردي و ديگري، خيانت. هر دوي اينها جزء اکسترامنتال يا فرازناشويي تعريف مي شوند. بي وفايي خفيف تر از خيانت است و وقتي رابطه فرازناشويي از لحاظ عاطفي احساسي شديدتر مي شود، به رابطه نزديک جسماني منجر شده و نهايتا به خيانت کامل ختم مي شود.
وي ادامه مي دهد: خيانت انواع مختلف دارد؛ خيانت عاطفي، خيانت جنسي و خيانت عاطفي-جنسي. تصادفا ممکن است فردي خيانت کند در حالي که برنامه اي از قبل نداشته است. در برخي افراد هم اعتياد جنسي وجود دارد، يکسري هم رابطه نامشروع داريم که در حيطه توافقات زناشويي قرار مي گيرد.
داريني، براي انواع خيانت ها دلايل مختلفي را برمي شمارد از جمله کنجکاوي جنسي و يا اينکه گاهي فرد انتظارات آرمان گرايانه دارد، بعضا ممکن است احساس خلا عاطفي کند و به سمت و سوي اين روابط کشيده شود. در برخي موارد نيز زنان و مردان دچار بحران هاي ميانسالي شده و به سمت اين روابط گرايش پيدا مي کنند. نارضايتي جنسي، باورهاي نادرست و وجدان پايين به لحاظ شخصيتي، مي تواند جز عواملي باشد که هم در زنان و هم در مردان به چشم مي خورد.
کودکاني که در معرض خيانت والدين هستند
خيانت به همسر از جمله پديده هايي است که عواقب و پيامدهاي آن بنيان خانواده را تحت تاثير قرار مي دهد، اين عواقب به فرزندان و از فرزندان به اجتماع سرايت کرده و اثرات روحي و رواني بدي بر جاي مي گذارد، بنابراين کارشناسان، اثرات ناگوار اين مقوله را بعضا در حيطه آسيب هاي اجتماعي دسته بندي مي کنند.
کاملا مبرهن است هنگامي که موضوعي تنش زا در خانواده رخ مي دهد، کودکان جزء اولين قربانيان اين تنش ها هستند. روح حساس آنها تاب تحمل بسياري از مسائل را ندارند و نتيجه آن در رفتار و کردار آنها به شيوه هاي مختلف نمايان مي شود. تاثير برخي ماجراها نيز در بزرگسالي فرد هويدا مي شود که به عنوان نمونه مي توان به موضوع روابط فرازناشويي يکي از والدين اشاره کرد.
داريني در اين باره مي گويد: برخي از اشخاصي که به همسران خود خيانت مي کنند کساني هستند که والد خيانت کار داشته اند، يعني پدر يا مادر به همسرش خيانت کرده و آن فرد هم در آينده از والدين الگوبرداري مي کند، پس ميتوان گفت سابقه بي وفايي و خيانت در والدين ممکن است در برخي موارد موجب خيانت فرزند شود و احتمال اينکه اين اتفاق بيفتد، دور از دسترس نيست.
آمارها حکايت از پيشتازي مردان در روابط فرازناشويي دارند
بررسي هاي پژوهشي و آماري درباره موضوع روابط فرازناشويي در کشور ما با محدوديت هايي مواجه است، زيرا اطلاعات افراد به آساني در اين زمينه در دسترس نبوده و بعضا منکر اين ماجرا مي شوند، ضمن اينکه حساسيت بر روي اين موضوع بسيار زياد است و افرادي که اقدام به اين کار مي کنند ترجيح مي دهند که همه جوره منکر اين موضوع شوند و همين امر دسترسي به افراد و آمارگيري و پژوهش را با مشکل مواجه مي کند.
اين مشاور خانواده در اين باره مي گويد: سال گذشته آمارها نشان ميداد که مردان بيشتر از زنان اقدام به رابطه فرازناشويي کرده و 30 درصد هم براي مشاوره مراجعه مي کردند. رابطه فرازناشويي يک پيوستار است؛ يعني از سردي عاطفي شروع شده و به خيانت جنسي ختم مي شود. زنان به بي وفايي و خيانت عاطفي بسيار حساس ترند و مردان به خيانت جسمي و جنسي. بنابراين خانمي که همسرش وارد اين رابطه شده اول از او مي پرسد دوستش داشتي يا نه؟ و مرد هم از زن مي پرسد آيا دستش به تو رسيده است؟
وي ادامه مي دهد: بنابراين خيانتها از ديدگاه زنان و مردان متفاوت است. ما فرض را بر اين ميگذاريم که با اختلال روبرو نيستيم. يعني فرد از لحاط تنوع طلبي جنسي، بيمار شخصيتي نيست. همچنين افراد مي توانند تحت تاثير روابط دوستانشان، قبح اين مساله براي آنان بريزد و اقدام به اين روابط کنند.
آيا تکنولوژي راه را براي روابط فرازناشويي هموار کرده است؟
اين مدرس دانشگاه در اين زمينه معتقد است: تکنولوژي و فضاي مجازي، في نفسه بد نيست و نميتوانيم بگوييم فضاي مجازي و اپليکيشن ها تماما بد هستند. اما واقعيت اينست که امکان دسترسي افراد به يکديگر در فضاي مجازي افزايش پيدا کرده و راحت تر مي توانند با هم ارتباط برقرار کنند. با توجه به اينکه اين موضوع در جامعه فرهنگ سازي نشده بنابراين فضاي مجازي در اين روابط نقش مستقيم دارد. زيرا برخي افراد، فرهنگ اينکه رفتار و روابط بين فردي آنها چگونه بايد باشند را نداشته و درباره چگونگي استفاده از کلام و متنهايي که براي هم ارسال مي کنند نيز آگاهي لازم را ندارند.
داريني ادامه مي دهد: نياز به توجه و ديده شدن به طور کاذب در اين فضا برآورده مي شود، بنابراين فرد تمايل پيدا مي کند که موضوعي را تست کند. ضمن اينکه بسياري از خيانتها از درد دل آغاز مي شود و در ادامه به خيانت ختم مي شود. بنابراين مي توان گفت علاوه بر دسترسي، در جا انداختن برخي فرهنگ هاي غلط نقش داشته اند.
وي با اشاره به اينکه، فيلمهاي ماهواره اي نيز به نوبه خود قبح بسياري از روابط را ريخته اند، مي گويد: در گذشته افراد براي ديدن تصاويري که روابط عاطفي عادي (و نه خارج از مضمون) را به تصوير مي کشيد، در حضور جمع خجالت زده مي شدند. اما الان دو سه نسل کنار هم مينشينند و اين فيلمها را تحليل مي کنند که مثلا اين با آن حرف ميزند و اين بچه براي فلاني است و ... و اين گونه جايگاه برخي ارزشها در خانواده از دست مي رود و احتمال انجام اين کارها بيشتر مي شود. ميتوان نام جنگ نگرشي را بر اين موضوع گذاشت يعني اين موضوع از لحاظ نگرشي براي افراد عادي مي شود. زيرا وقتي موضوعي از لحاظ بصري عادي شد، انجام آن نيز قبح خود را از دست مي دهد.
اختلالات شخصيتي را جدي بگيريم
برخي اختلالات در حوزه بيماري هاي کنترل تکانه و اختلالات شخصيتي مطرح مي شوند که رد پاي آنها در روابط فرازناشويي نيز مشاهده شده و بهتر است به اين افراد به ديد بيمار نگريست. داريني در اين باره بيان مي کند: افردي که وقتي از آنها آزمونهاي رواني گرفته مي شود، به لحاظ ويژگيهاي رواني در وظيفه شناسي و وجدان در حيطه الگوهاي 5 عاملي شخصيت، نمره پايين را به دست مي آورند، افراد تکانشگري هستند. در اين اشخاص، اختلالي تحت عنوان تنوع طلبي جنسي وجود دارد، اينها افرادي هستند که دائما شريک هاي جنسي خود را عوض کرده و به لحاظ شخصيتي بيمار هستند، يعني فرد بايد حتما مورد ارزيابي باليني قرار گيرد. افرادي که از لحاظ شخصيتي متزلزل هستند و ضعف هايي که دارند دائما در ذهن آنها مرور مي شود احتما ابتلا به خيانت در آنها بالاتر است.
اعتقادات ديني، بازدارنده خيانت هاي همسران است
اعتقادات ديني در هر بزه و خلافي حکم بازدارنده را دارد و اگر در همه امور جاري و ساري شود نقش بسيار مهمي در بهبود کارکرد نهادهاي مهم اجتماعي از جمله خانواده دارد. حضرت علي (ع) مي فرمايند: وفاي به عهد از نشانه هاي دينداري است . اگر زني يا شوهري به يکديگر وفادار نبودند بدانيد دين ندارند و عبادت ايشان قبول نيست.
اين روانشناس باليني در اين باره اظهار مي کند: در مشاوره هاي مذهبي، افرادي که اتکاء قلبي بالاتري به خداوند داشته و «خود کنترلي» بيشتري دارند، «کنترل تکانه» بهتري دارند، يعني فرد مي تواند بر روي خود کنترلي خود کار کند. کسي که به تعهد باور دارد در هر مسلکي که باشد مي تواند تعهد خود را حفظ کند. افرادي که باور قلبي و اصول انساني و ارزشي و مذهبي دارند امکان اينکه وفادار باشند بيشتر است.
ثمره اصلي خيانت، فروپاشي ديوار اعتماد است
اين مشاور خانواده، با اشاره به تجربه هاي متعدد در مواجهه با مراجعان اين حيطه مي گويد: افرادي که مورد خيانت قرار مي گيرند بر اساس جنسيت، نوع خيانت، نوع رابطه فرد خيانتکار با همسرش و سابقه خيانت، واکنش هاي متفاوتي نشان مي دهند. در اين گونه موارد معمولا زنان و مردان، متفاوت است. اگر براي شخصي، رابطه فرازناشويي خط قرمز زندگي مشترک باشد، به زندگي خاتمه مي دهد. اما براي عده اي هم خط قرمز نيست و سطح خيانت را مورد بررسي قرار مي دهند، که آيا فقط يک بار بوده؟ آيا تصادفي بوده؟ آيا فقط در حد يک گفتار عاطفي بوده؟ آيا فقط يک ديدار ساده بوده و ... . همه اينها را لحاظ مي کنند و بعد براي جدايي يا ادامه زندگي تصميم مي گيرند. اما آنچه در تمام خانواده ها اتفاق مي افتد، فروپاشيدن ديوار اعتماد است.
اقدامات درماني براي خيانت کننده و خيانت ديده تفاوت دارد
داريني، با اشاره به تفاوت اقدامات درماني درباره کسي که مورد خيانت قرار گرفته با کسي که خيانت کرده، خاطرنشان مي کند: احساس ندامت و اقدام براي درمان بسيار مهم است و فرد بايد صادقانه با همسر خود شروع به صحبت کند. يکسري راهکار براي جلوگيري از بازگشت به خيانت وجود دارد، عادت هايي مانند تشويق، احترام، اعتماد، پذيرش، گفتگو و گوش کردن به صحبت هاي همسر و اجتناب از تهديد و تنبيه و کنترل و سرزنش و عيب جويي و شکايت و ...
وي ادامه مي دهد: اينها فنوني است که به واسطه آنها روي زوج کار مي شود اما آنچه مسلم است استفاده از ديدگاه هاي آرام سازيست، يعني معنادهي مجدد و واقعيت درماني و بخشش درماني. بخشش به معناي تحمل و آشتي و مصالحه و چشم پوشي نيست بلکه از کينه توزي و دشمني و نفرت اجتناب کرده و پس از برجسته سازي ماهيت آرام بخش آن، از آن براي بهبود رابطه استفاده مي کنيم. فرد بايد ابتدا اقدام به عذرخواهي و ختم رابطه فرازناشويي کرده و تلاش خود را براي برگرداندن اعتماد انجام دهد و البته اين نکته را مدنظر داشته باشد که اين موضوع يک فرآيند زمانبر است و بايد زمان لازم را به آن اختصاص دهد زيرا اولين پيامد بي وفايي از بين رفتن اعتماد است و لذا بهبود رابطه نياز به زمان کافي دارد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۱۸۵۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
به دانشجویان خیانت شد/ اعتراضات صلحآمیز را با باتوم سرکوب کردند
خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: جودی آرمور، استاد برجسته حقوق دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در گفتوگوی اختصاصی با تهرانتایمز، با ارائه جزئیاتی درباره سرکوب دانشجویان معترض حامی فلسطین در دانشگاههای آمریکا، ما را به درکی عمیقتر از فضای امنیتی این روزهای دانشگاههای این کشور سوق داد.
دانشجویانی که با خواسته برقراری آتشبس در غزه، در محوطه دانشگاههای آمریکا چادر زده و تحصن کرده بودند، با حجم وسیعی از واکنشهای تند و منفی از جمله توهین، اخراج، تعلیق، حمله فیزیکی و بازداشت روبهرو شدهاند. علاوه بر این، برخی اساتید نیز در تلاش برای محافظت از دانشجویان برابر خشونت پلیس در محوطه دانشگاهه، با سرنوشتی مشابه مواجه شدند.
پروفسور آرمور در گفتوگوی اختصاصی با تهرانتایمز، از زوایای پیدا و پنهان این حمله آشکار به آزادی بیان پرده برداشت. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
سیاستمداران و روسای دانشگاه دانشجویان معترض حامی حقوق فلسطین را به یهودستیزی متهم کردهاند. با این رویکرد موافق هستید؟
قطعاً خیر. این ادعایی غیر واقعی و ناعادلانه علیه دانشجویان است. آنجا بودم و بارها با دانشجویان صحبت کردم. بسیاری از آنها یهودی هستند و دانشجویان دیگری هم با همه نوع اعتقادات مذهبی بین آنها حضور دارند. خودم کاتولیک هستم. هیچ ارتباطی بین سلاخی کودکان و یهودستیزی وجود ندارد. نباید صهیونیستستیزی را با یهودستیزی اشتباه گرفت. این دانشجویان به بیان ساده مخالف جنگ هستند و اتهامات یهودستیزی که علیه آنها مطرح میشود، تلاشی برای سرکوب آنهاست. معتقدم این کار تنها فعالیت دانشجویان را تشدید و آنها را برای حمایت قاطع از صلح مصممتر میکند.
ما وقت زیادی را صرف میکنیم که به این دانشجویان تفکر آزاد و مستقل را بیاموزیم و زمانی که آموختههای خود را عملی میکنند، آنها را سرکوب میکنیم! علاوه بر این، برای توجیه سرکوب دانشجویان، دروغهای دیگری همچون «حمله به مردم و عابران» و «مسدود کردن ساختمانهای مهم دانشگاه» به آنها نسبت داده شده است. البته افرادی که در اعتراضات حضور دارند، بهراحتی قادر به تکذیب این تهمتها و دروغها هستند. به عنوان شاهد، میتوانم به صلحآمیز و محترمانه بودن رفتار دانشجویان در طول تظاهرات شهادت بدهم.
دانشگاه با درخواست از پلیس برای مداخله و اتخاذ اقدامات دیگری همچون تعلیق یا اخراج، شمشیر را از رو بسته است. آیا اساتید مجبور به سکوت شدهاند؟
شخصاً به عنوان استاد تمام، اگر حرفی بزنم که به مذاق مدیریت خوش نیاید، برابر فشار آنها مصون هستم. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که نوعی اعمال فشار زیرکانهای وجود دارد که اعضای هیات عملی را مجبور و ترغیب به پیروی از موضع مدیریت میکند!
نخستین تهدیدی که به آن روبهرو هستیم، مستقیماً از جانب مدیریت مرکزی دانشگاه نیست بلکه از تصمیم آنها برای اعزام پلیس به محوطه دانشگاه برمیخیزد. رییس دانشگاه کلمبیا در کشاندن پای پلیس به دانشگاه پیشتاز بود و در ادامه نیز سایر دانشگاهها نیز از او تبعیت کردند. هرچند، برخی دانشگاهها از جمله دانشگاه کالیفرنیا مقابل این اقدام مقاومت کرد و روسا و مقامات اجرایی آن تصمیم گرفتند که از نیروهای پلیس استفاده نکنند. نیروهای امنیتی هرگز نمیتوانند بدون اجازه مستقیم رییس، وارد ساختمانهای دانشگاهی شوند.
این تصمیم نه تنها علیه اعضای هیات علمی بلکه مهمتر آن، خیانت به دانشجویان است. مقامات دانشگاهی دائماً به جو و فضای دوستانه دانشگاهها و اینکه دانشگاه خانه دانشجوست، تاکید میکنند اما در عین حال نیروهای سرکوب را برای بدرفتاری با اعضای خانوادهشان، بهکار میگیرند! دانشگاه مدعی است که «دانشجو محور» است اما زمانی که دانشجویان علیه کشتار بیرحمانه غیرنظامیان اعتراضات صلحآمیز برگزار میکنند، با پلیس ضدشورش تا دندان مسلح، باتوم، دستبند و گاز فلفل به سراغشان میآیند!
در چنین شرایطی، آیا میتوان بدون ریاکاری مدعی شویم که برای این دانشجویان خوراک آموزشی تامین میشود؟
رسانههای جریان اصلی از زمان آغاز جنگ غزه، دائماً روایتهایی در حمایت از اسرائیل ارائه میکنند. دانشگاههای سراسر آمریکا نیز به تبعیت، موضعی مشابه اتخاذ کردهاند. با توجه به این شرایط، دانشجویان چطور موفق شدند به واقعیت اوضاع در فلسطین پی ببرند؟
بسیاری از دانشگاههای آمریکایی از سوی اعانهدهندگان حامی اسراییل تامین مالی میشوند؛ افرادی که هرنوع انتقاد از اسرائیل را غیرقابل قبول میدانند و این موضوع، فضای حاکمیتی و نظارتی بر این موسسات را تحتالشعاع قرار میدهد. در واقع، حقیقت این است که دانشگاههای ما اینگونه مدیریت میشوند و باید به آن اذعان کنیم.
با این حال، دانشجویان دانشگاههای آمریکا بهرغم اینکه در فضای آکادمیک صرفاً در معرض روایتهای حامی صهونیست قرار میگیرند، از طریق فضای مجازی به ویژه «تیکتاک» و در سطحی پایینتر «توییتر (ایکس)»، به تفکری مستقل دست یافتهاند. نسل جوان با استفاده از این پلتفرمها موفق به «دور زدن» روایت رسمی (وارونه) شدند. به همین دلیل مقامات آمریکا در حال حاضر در تلاش برای ممنوع کردن تیکتاک هستند. آنها قصد دارند تا دسترسی جوانان را به منابع اطلاعاتی جایگزین محدود کنند.
شما به عنوان یکی از مدافعان مشهور برابری نژادی، آیا هیچ وجه تشابهی بین اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا و جنبشهای قبلی در حمایت از حقوق آفریقایی-آمریکاییها میبینید؟
بسیاری از دانشجویانی که در این خیزش در حمایت از فلسطین شرکت میکنند، زمانی که جنبش «جان سیاهپوستان ارزشمند است» جان گرفت، ۱۰ تا ۱۳ سال داشتند. این جوانان امروز و نوجوانان دیروز، با چشمان خود شاهد اهمیت به چالش کشیدن مقامات در مواجهه با سرکوب و خشونت سیستماتیک علیه گروههای محروم بودند. در جریان جنبش «جان سیاهپوستان ارزشمند است»، آفریقایی-آمریکاییها گروه محروم و مطرود بودند و در خیزش امروز، فلسطینیان جامعه محروم هستند؛ و یک بار دیگر، معترضانی که بهدنبال عدالت هستند، با واکنش خشونتآمیز پلیس مواجه شده و میشوند.
به لحاظ تاریخی نیز، مدافعان حقوق برابری نژادی هم تلاشهای خود را به سمت مقابله با جنگها گسترش دادهاند. مارتین لوتر کینگ نیز آشکارا درباره جنگ ویتنام حرف زد و حامی توقف آن بود.
کد خبر 6096968