Web Analytics Made Easy - Statcounter

حوادث رکنا: کارآگاهان پلیس درتلاش برای رازگشایی از سرقت مسلحانه خشنی هستند که درجریان آن دزدان نقابدار وارد آپارتمانی در شمال تهران شده و پس‌ از تهدید مسلحانه دو برادر، آنها را مجروح کرده و به تخت بسته بودند. دزدان پس‌ از اجرای نقشه سرقت طلا، جواهرات و پول‌های موجود در خانه، سوار برخودروی گرانقیمت صاحبخانه، گریخته بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سحرگاه 21 دی امسال صدای فریاد دو پسر جوان از داخل یک آپارتمان واقع درخیابان نیاوران، همسایه‌های سراسیمه را به‌خانه مورد نظر کشاند. آنها پس از رسیدن به آپارتمان با در نیمه باز روبه‌رو شده و زمانی که وارد شدند دو پسر جوان را دیدند که با بدن‌های خونین به تخت بسته شده بودند.

بدین ترتیب موضوع به پلیس Police اعلام شد و دو برادر از طریق امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل شدند. یکی از آنها در تحقیقات گفت: «داخل اتاق خواب بودم که با صدای افتادن چیزی از خواب پریدم. صدا از داخل اتاق برادرم بود. چند بار پدرام را صدا زدم اما جوابی نیامد. همین که در اتاق را باز کردم با دو مرد نقاب دار و تنومند روبه‌روشدم که لباس مشکی به تن داشتند. آنها که قمه، چاقو و دو اسلحه داشتند، برادرم را زخمی کرده و به تخت بسته بودند. یکی از آنها به من گفت «یک نفر به ما یک میلیارد تومان داده تا شما را به قتل Murder برسانیم و جسد هایتان را داخل گونی کنیم.»

با دیدن این صحنه، داد و بیداد کردم که آنها با چاقو به من حمله ورشده و زخمی‌ام کردند. بعد هم مرا به صندلی بستند و خواستند کلید گاو صندوق را به آنها بدهم که بشدت مقاومت کردم. در نهایت آنها به من گفتند اگر یک میلیارد تومانی را که قرار است به‌خاطر این کار به‌دست بیاورند به آنها بدهم دیگر ما را نمی‌کشند. ولی به آنها گفتم اینقدر پول ندارم ولی در جواب گفتند که در حساب بانکی‌ام پول زیادی دارم. در نهایت با ورود به حساب اینترنت بانکم به آنها ثابت کردم چنین پولی ندارم. سرانجام دزدان نقاب دار بعد از سرقت Stealing پول، طلاها، دلارها و خودروی «بی‌ام و» فرارکردند.»

با شکایت دو پسر جوان تحقیقات کارآگاهان پلیس آغاز شد تا اینکه مأموران به سرایدار مجتمع مشکوک شدند. مرد میانسال در بازجویی گفت: «شب حاثه از شهرستان میهمان داشتم. به‌همین خاطر زن و بچه‌ام به خاطرکمبود جا به خانه یکی از اقوام رفتند. ساعت 4 صبح هم میهمان هایم را به ترمینال بردم و از ماجرا خبری ندارم.»

درحالی که سرایدار میانسال چنین اظهاراتی داشت اما همسرش گفت: «ما میهمان نداشتیم و شوهرم هم شخصی نیست که ساعت 4 صبح از خانه بیرون برود. ضمن اینکه ما با اصرار او به خانه یکی از بستگان رفته بودیم.»

در ادامه تحقیقات، سریدار میانسال اظهارات جدیدی مطرح کرد و گفت: «چند روز قبل دو نفر از دوستانم به نام‌های روزبه و شهاب به اتاق سریداری‌ام آمدند و کلیدهای یدک واحدها را برداشتند. آنها سپس وارد آپارتمان پدرام و برادرش شده و با لباس‌های گرانقیمت‌شان چندین عکس سلفی انداخته بودند. درجریان همین رفت و آمد بود که از وجود گاوصندوق درخانه‌شان با خبر شده و فهمیده بودند وضع مالی دو برادر خوب است. از تصاویر دوربین‌های مداربسته هم به‌نظر می رسد روزبه و شهاب عاملان این سرقت خونین هستند.»

به دنبال این اظهارات، کارآگاهان روزبه را دستگیر کردند که وی در تحقیقات گفت: «سرقت کار من نبوده چونکه شب حادثه Incident برادرم با موتور تصادف Crash کرده و در بیمارستان بستری شده بود.»

اما در تحقیق ازمسئولان بیمارستان مشخص شد فردی با مشخصات برادر روزبه تصادف نکرده و پسر جوان دروغ گفته است.

بنابراین به دستور بازپرس رسولی از شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت، مرد سرایدار و روزبه بازداشت شدند و ردیابی برای دستگیری شهاب همچنان ادامه دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

فوری / داعش وارد خاک ایران شد / سپاه وارد عمل شد

این مرد شوم را می شناسید؟ / او 16 بار به زندان افتاد اما توبه نکرد! + عکس

سقوط مرگبار خانم کارمند بعد حلالیت خواستن از همکاران

اقدام زشت زن جوان در رزن همدان + عکس

این معلم ریاضی به فرمول شهادت رسید + عکس

اقدام وقیحانه در مهمانی شبانه افسریه تهران

قتل در صحنه تصادف خونین ستارخان تهران+عکس

ببینیداین جوان چطور خشک شد! + فیلم وحشتناک

مرگ دردناک 2 کودک در کنار پدر و مادر نیمه جان

مجید سوزوکی واقعی چه کسی بود؟/از خالکوبی و قلدری تا درس شهادت! + عکس

دستگیری یک دانشجوی دندانپزشکی به خاطر شیرین کاری / عادل فیلم را پخش کرد و ..! + فیلم و عکس

تجاوز وحشیانه دوقلوها به دختر جوان تهرانی / شهروز و کامران به شلاق و تبعید محکوم شدند + عکس

تجاوز هولناک به کودک 7 ساله در پایان کلاس قرآن + عکس

دستگیری مهدی مظلومی کارگردان در مرز زمینی آستارا + عکس

جزییات قتل زن جوان پاکدامن توسط جوان 19 ساله ای که درخواست ارتباط شیطانی داشت / در تفت یزد رخ داد + عکس

شکنجه جنسی دختر 20 ساله در خلوتگاه زن و مرد دیوانه + عکس

ازدواج زن نکایی پس از مرگ شوهرش راز ارتباط با قاتل را برملا کرد

جسد سارا داخل چمدان پیدا شد / شوهر سابقش اعتراف کرد و ..! +عکس

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۵۶۷۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • سرقت ۱۵ هزار دلار توسط سرایدار خانه
  • درآمد ۱۵۰میلیونی مالخری وسوسه‌کننده است
  • اختصاص۱۳۵ میلیارد ریال برای اجرای طرح‌های ورزشی گناباد
  •  میلیارد ریال برای اجرای طرح‌های ورزشی گناباد تخصیص یافت
  • گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
  • دستگیری سارقان اماکن خصوصی و خانه باغ‌ها در مهاباد
  • دستگیری سارق انباری خانه‌ها در تهران
  • اعتراف به ۴۰ فقره سرقت از انباری در شرق تهران
  • رسوایی: سرقت از والنسیا در بارسلون! (عکس)
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر