سه ذکری که شهید مدافع حرم در عالم رویا به خواهرش آموخت
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۵۹۹۲۴
خواهر شهید احمد اعطایی از شهدای مدافع حرم از سه ذکری که برادرش در عالم رویا به وی آموخت پرده برداشت و گفت: از خدا خواستهام مرگ عزیزترین افراد زندگیام شبیه احمد باشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا بهنقل از شبکه خبری تهران نیوز، پاسدار شهید مدافع حرم «احمد اعطایی» متولد ۷ شهریور ۱۳۶۴ و ساکن محله فلاح تهران بود و مهندسی برق میخواند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن چه که از نگاه شما گذشت، نگاهی اجمالی و گذرا بر زندگی شهید احمد اعطایی بود و آن چه که در ادامه میخوانید، مشروح گفتوگوی تفصیلی تهران نیوز با آمنه اعطایی، خواهر این شهید مدافع حرم است.
تهران نیوز: اگر برادر شما با مرگ طبیعی از دنیا میرفتند و به شهادت نمیرسیدند، باز هم چنین صبری امکانپذیر بود؟
بارها قبل از شهادت احمد، زخمی شدنش را دیدم و حتی در قضیه فتنه ۸۸ هم روزی که به خانه آمد، تمام تنش زخم شده و مشاهده مداوا کردنش برایم سخت بود. حتی یک بار هم پیش آمد که احمد تا چند ساعت کسی را نمیشناخت و برای ما خیلی سخت بود.
وقتی میبینم در اعلامیهها کلمه «جوان ناکام» قید شده خدا را شکر میکنم که برادر من با شهادت از دنیا رفته است. مرگ شهدا مارکدار و دارای نشانه است. شاید سختیها و فشارهای زندگی همسر برادرم را نداشته باشم اما دلسوزی و دلتنگی خواهرانهام را دارم.
*از خدا خواستهام مرگ عزیزترین افراد زندگیام شبیه احمد باشد
من خودم پسر ندارم ولی همیشه از خداوند خواستهام که مرگ عزیزترین افراد زندگیام شبیه احمد باشد چرا که این غم، شیرین است. حتی اگر به عقب هم برگردیم، من همان سرنوشت را برای احمد انتخاب میکنم و رضایت دارم.
تهران نیوز: همسرشان چهطور؟ نگهداری و مراقبت از دو فرزند کم سن و سال کار سختی نیست؟
همیشه این را گفتهام که اگر احمد به درجه شهادت رسید، بهواسطه دعای خیر مادر و حمایت ویژه همسرش بوده است. برادرم در جلسه خواستگاری نیز مطرح کرده بود که اگر جایی جنگی رخ بدهد، باید برای جهاد برود.
نبودن همسر با نبودن برادر قابل قیاس نیست. مادران و خواهران شهدا همیشه دلتنگ شهیدشان هستند اما من همه جا میگویم که با شهادت احمد، ستون زندگی همسر برادرم ریخته است. بصیرت همسر برادرم باعث شد تا شهادت احمد رقم بخورد چرا که خیلی صبر کرده است.
*به احمد لقب «شهید زنده» را داده بودیم
تهران نیوز: کسی با اعزام احمد آقا به سوریه مخالفت نکرد؟
خیر. ما به احمد لقب «شهید زنده» را داده بودیم.
تهران نیوز: زندگی شهدا را که مرور میکنیم، معمولا در روزهای پایانی زندگیشان رفتارهای خاصی داشتهاند. ویژگی یا رفتار خاص شهید اعطایی در روزهای پایانی زندگیشان چه بود؟
یک هفته قبل از اعزام احمد به سوریه در خانه مادربزرگمان بودیم. هر چه از او پرسیدیم نگفت که قرار است به کجا برود. به شوخی به احمد گفتم که ایندفعه میروی و شهید میشوی و او هم تایید میکرد و میخندید.
*خواب شهادت برادرم را دیده بودم
چهار روز بعد از اعزامش متوجه شدیم که به سوریه رفته است. ساعت ۱۲ شب متوجه شدم که احمد به سوریه رفته و ۴ صبح خواب برادرم را دیدم. در عالم رویا کتابی را دیدم که عکس شهیدمجتبی هاشمینژاد هم در آن بود. اسم احمد را هم در آن کتاب دیدم و به من گفتند که اسم احمد هم در کتاب شهدا ثبت شد.
حدود دو هفته بعد از سوریه تماس گرفت و ماجرای خوابم را برایش تعریف کردم و گفت «مگر اینکه بخواهم دلم را به خواب تو خوش کنم». در آن مکالمه حرفی جز شهادت رد و بدل نشد. از من خواست تا برای شهادتش دعا کنم که منم یک شرط گذاشتم و گفتم «من طاقت دوری تو را ندارم. اگر قول میدهی بعد از شهادتت تندتند به خواب من بیایی، دعا میکنم» و ایشان هم قبول کرد.
تهران نیوز: برادرتان به وعدهای که دادند، عمل کردند؟
بله. شب اول ماه صفر نمیدانستیم که احمد شهید شده است. خواب دیدم که گلویم در خواب بریده شده است و احمد برای مداوا آمده بود. برادرم گفت «آبجی! چرا اینقدر پریشانی؟!» وسپس با چشمهایش شروع به بخیهزدن رگهای گردن من کرد. این خواب را وقتی دیدم که احمد به شهادت رسیده بود و ظهر روز بعد هم خبر شهادتش را دادند.
تهران نیوز: یکی از خوابهایی که تاکنون در همایشها یا سایر رسانهها مطرح نکردهاید را برایمان تعریف میکنید؟
خوابی را دو سه ماه قبل دیدم. مشکلی برایم پیش آمده بود که در دو مرحله خواب احمد را دیدم. به دخترم گفته بودند که شما اگر درجاتتان را در دنیا بالا ببرید، موفق میشوید تا حتی ما را در بیداری هم ببینید. دخترم این را به من گفته بود و جملهاش را در ذهن داشتم.
در خواب احمد را میدیدم که از دور به من اشاره میکرد «بیا» و من فکر کردم که دچار توهم شدهام. نزدیکتر که شدم، احمد را در آغوش گرفتم و فقط گریه میکردم و اعضای بدن او را میبوسیدم. در حال صحبت کردن با احمد بودم که از دور دیدم مادر و همسر برادرم هم آمدند. آنها از لحن من متوجه شدند که من در حال صحبت کردن با احمد هستم و برایشان سوال پیش آمده بود.
*سه ذکری که شهید مدافع حرم در عالم رویا به خواهرش آموخت
من به برادرم گفتم که احمد! لو رفتیم اما متوجه شدم که مادر و همسر برادرم قادر به دیدن احمد نیستند ولی من در نقش مترجم قرار گرفتم و حرفهای احمد را به مادرم منتقل میکردم. در پایان هم از احمد خواستم تا کاری کند که آرام شوم. احمد ذکر «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی» را به من یاد داد و گفت که این را تکرار کنم اما من به طولانی بودن آن اعتراض کردم.
سپس احمد گفت هر موقع پریشان شدی بلند بگو «یا زهرا(س)». سه چهار روز از این ماجرا گذشت و رو تولد احمد فرا رسید. من آن دو ذکر را میگفتم ولی آرام نشده بودم. شب تولدش در منزل مادرم هیئت بود و خیلی گریه کردم. دوباره همان شب خواب احمد را دیدم و به او گفتم که من آن دو ذکری که گفتی را میگویم اما باز هم آرام نمیشوم. خندید و گفت «هر وقت پریشان شدی از ته دل بگو یا زینب(س)». وقتهایی که خیلی بیقرار میشوم این سه ذکر را میگویم و آرام میگیرم.
تهران نیوز: چه کسی خبر شهادت برادرتان را به شما داد؟
جمعه صبح به همراه همسر برادرم و فرزندانش به گلزار شهدا رفته بودیم که من از ایشان خواستم نهار را در منزل مادرم باشند. وقتی به خانه مادرم رفتیم، همه اقوام یکی پس از دیگری به خانه ما میآمدند و دلشوره گرفته بودیم. از همسرم پرسیدم چیزی شده است؟ من خواب شهادت احمد را دیدهام، اگر چیزی شده به من بگویید.
حال همسر برادرم به هم ریخته بود. وقتی جریان را از دایی پرسیدم، گفت که احمد مجروح شده است. من هم بیقرار شده بودم ولی احمد در یکی از خوابها به من تاکید کرده بود که باید صبر پیشه کنم. دوباره به همسرم اصرار کردم که اگر اتفاقی برای احمد افتاده به من بگوید.
همسرم بعد از نیم ساعت به من و همسر برادرم گفت که «پیامکی برای من آمده و خبر شهادت احمد آقا داده شده است. شهادتشون مبارک باشه». خبر را طوری دادند که ما واقعا خوشحال شدیم و اشک شوق ریختیم. حال همسر برادرم خیلی بد شد و من همان جا گفتم که این راه را همه با هم انتخاب کردهایم و ما باید آنگونه که در شان احمد است عزاداری کنیم.
تهران نیوز: بعد از شهادت برادرتان، کسی بود که از کار خیر پنهانی ایشان خبر بدهد؟ یا کسی بود که به برادر شما مدیون باشد؟
ما از بسیاری از کارهای خیر احمد اطلاع نداشتیم. فردی روز سوم احمد به منزل ما آمده بود که در بحث تامین جهیزیه نیازمندان فعالیت داشت. آن شخص میگفت که وقتی به مشکل میخوردیم، به احمدآقا میگفتیم که به ما فرش بدهد و ایشان در حد چند ساعت به ما فرش را میرساند.
خیلی دستگیر بود و گاهی اوقات که خیرین را پیدا نمیکرد و یا نمیتوانست جهیزیه را فراهم کند، از حقوق خودش کمک میکرد. همواره به فکر حفظ آبروی مردم بود.
تهران نیوز: به جوانان مسجدی و بسیجی به چه میزان اهمیت میدادند؟ آیا وارد اینگونه فعالیتها میشدند؟
احمد از همان طفولیت در مسجد بزرگ شد و در کارهای فرهنگی، آموزشی و تدارکات حضور چشمگیری داشت. تمام امید احمد این بود که خلاف را از منطقه و محل زندگیاش دور کند.
*به سطح پایین فرهنگ بعضیها تاسف میخوریم
در برههای موضوعی تحت عنوان «پول گرفتن مدافعان حرم» شد. چه واکنشی به این موضوع داشتید؟ آیا وقتی این مطالب را مطرح میکردند، ناراحت نمیشدید؟
واقعا به سطح پایین فرهنگ بعضیها تاسف میخوریم و خودمان را موظف میدانیم تا در برابر این شبهات روشنگری کنیم. همه دنیای احمد من فرزندش بود و این را همه میدانند که حضور در کنار فرزند جزو بهترین لحظات عمر است.
احمد همیشه میگفت که «فرزندان من امثال شما را دارند ولی بچههای سوری هیچکسی را ندارند». یک نفر به این مقام میرسد که همسر و دو فرزندش را رها میکند و به سوریه میرود و یک نفر دیگرهم پیدا میشود که برای این شجاعت او نرخ تعیین میکند.
خونبهای شهیدان را خود خداوند پرداخت میکند چرا که نمیتوانیم برای خون شهیدان قیمت تعیین کنیم ولی برخی پیدا میشوند که رقمهای میلیونی و میلیاردی را به مدافعان حرم نسبت میدهند. تا آن جایی که بشود سعی میکنیم پاسخ این شبهات را بدهیم و روشنگری کنیم اما وقتی صحبتهایمان در برخی از افراد اثر نمیکند با خود میگویم «به حضرت زینب(س) هم تهمت زدند و جای تعجب ندارد که به برادر من هم تهمت بزنند چرا که احمد هم نوکر این خانم بود».
*واکنش خواهر شهید اعطایی به انتشار خبر نابودی داعش در عراق و سوریه
تهران نیوز: وقتی سردار سلیمانی خبر نابودی داعش در عراق و سوریه را دادند، چه حسی داشتید؟
مدام به یاد شعری بودم که برای آزادی خرمشهر میخواندند «ممد نبودی ببینی …». این شعر را تغییر میدادم و برای برادرم میخواندم. در همان روزها آرزو میکردم که به پیروزی اصلی یعنی ظهور امام زمان(عج) برسیم.
به عنوان کسی که سهم بسیار کمی در این پیروزی داشته خوشحال بودم و شیرینی خریدم و به منزل همسر برادرم رفتم و حال خوبم را با آنها تقسیم کردم. بچههای برادرم خیلی خوشحال بودند و همسر برادرم هم تصاویر پیروزی جبهه مقاومت را از رسانه میدید و اشک میریخت.
لازم به ذکر است، متن گفتوگوی تهران نیوز با مادر شهیدمسعود عسگری نیز به زودی منتشر میشود.
انتهای پیام/*
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۵۹۹۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم رییس دانشگاه تهران برای همسر و معاون رییس جمهور
دریافت 20 MB
به گزارش خبرنگار مهر، دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران امروز با حضور انسیه خزعلی معاون رییس جمهور، قاسم عمو عابدینی معاون وزارت علوم تحقیقات و فناوری، محمد مقیمی رییس دانشگاه تهران و زهرا ناظم بکایی رییس دانشگاه الزهرا افتتاح شد.
رییس دانشگاه تهران در این مراسم با اعطای حکمی انسیه خزعلی معاون رییس جمهور را به عنوان عضو وابسته هیات علمی و عضو هیات اجرایی جذب هیات علمی دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران معرفی و منصوب کرد.
خزعلی در واکنش به این حکم گفت: من هیچ مسئولیتی را اگر نتوانم کار کنم قبول نمی کنم.
محمد مقیمی، همچنین جمیله علم الهدی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و همسر رییس جمهور را به عنوان عضو دیگر هیات اجرایی جذب هیات علمی دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران معرفی کرد.
در ادامه رییس دانشگاه تهران فاطمه یزدیان دانشیار دانشکدگان علوم وفناوری های میان رشته ای را به ریاست این دانشکده منصوب کرد.
کد خبر 6094351