پاراداوکسهای بی پاسخ اصلاح طلبان؛ فرافکنی به هنگام پاسخگویی/ از حمایتهای نجفی از قالیباف تا اتهامزنی علیه شهردار سابق
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۸۶۷۳۶
اصلاح طلبان و نجفی میدانند که عملکرد آنها در شهرداری تهران همواره در حال مقایسه با شهردار پیشین خواهد بود و از هم اکنون هم میتوان پیش بینی کرد که دستهای آنها در برابر کارنامه پربار قالیباف خالی خواهد بود. پس با تخریب و حمله به او و سیاه نمایی در مورد عملکردش میکوشند فضای افکار عمومی را در مقایسه یاد شده مدیریت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالیست که شهردار شدن محمدباقر قالیباف در شورای شهر سوم مرهون اصرار و پافشاری اصلاح طلبان بر شهردار شدن او بود. حبیب کاشانی عضو سابق شورای شهر تهران اخیرا گفته محمدعلی نجفی بیش از ۱۵ بار به شهردار شدن قالیباف رای داد! در کنار نجفی، مسجدجامعی، ابتکار و ساعی هم در قالب دستورکار تشکیلاتی اصلاح طلبان از قالیباف حمایت کردند و با این چهار رای، قالیباف با هشت رای شهردار تهران شد. این چهرههای اصلاح طلب در جریان شش سال حضور خود در شورای شهر از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۲ با قالیباف همراهی کامل نشان دادند. کافی است جستجویی در سایتها و روزنامههای آن زمان انجام دهیم تا ببینیم این عده نه تنها زاویه چندانی با قالیباف نداشتند که بارها و بارها از مدیریت قالیباف در شهر در حوزههای مختلف ابراز رضایت کردند. از جمله در روزهای برفی تهران که مردم شکایت از انفعال و ضعف شهردار کنونی تهران دارند باید به یاد آورد سرمای بی سابقه زمستان سال ۱۳۸۶ و کیفیت مدیریت بحران توسط قالیباف و یارانش که اتفاقا با تشکر و قدردانی محمدعلی نجفی شهردار کنونی تهران و دیگر اعضای شورا همراه شد. در آن هنگام البته محمدباقر قالیباف با دولت محمود احمدی نژاد زاویه داشت و از عدم همراهی دولت با شهرداری در عدم پرداختها در حوزه حمل و نقل عمومی، مدیریت یکپارچه شهری، کارشکنیهای دولتیها و ... گلایه میکرد. اصلاح طلبان و رسانه هایشان هم در تمام این دوران از این موضع قالیباف حمایت داشتند و از شهرداری او حمایت میکردند. اما ورود قالیباف به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ باعث شد موضع اصلاح طلبان در قبال او کاملا متفاوت شود. شهردار موفق، مدیر اجرایی کارآمد و مرد پر تلاشی که تا آن زمان مورد حمایت اصلاح طلبان قرار داشت این بار در برابر آنها قرار گرفته بود و از همین رو ورق کاملا برگشت. به ویژه آنکه با پیروزی نسبی اصلاح طلبان در شورای شهر تهران فضایی هم فراهم شد تا اصلاح طلبان شهردار خود را داشته باشند و محسن هاشمی جایگزین قالیباف در راس شهرداری تهران شود. اصلاح طلبان میدیدند که قالیباف نگاه جناحی و سیاسی در مدیریت شهر تهران ندارد و باید فردی شهردار تهران شود که منافع حزبی اصلاح طلبان را تامین کند. از همین رو در آن برهه اولین هجمهها و تخریبها بر علیه قالیباف کلید خورد چیزی شبیه به سیاه نماییهای این روزها در صفحات رسانههای اصلاح طلب آن زمان نقش بست.
طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ هم اگر چه اصلاح طلبان شورا که نزدیک به نیمی از اعضا را شکل میدادند نسبت به بسیاری از رویکردهای قالیباف انتقاد داشتند و این مخالفتهای خود را هم ابراز میکردند با این حال در نهایت با برنامههای شهرداری همراه بودند و با حمایت خود از مدیریت شهری به اداره شهر کمک میکردند. اما باز هم با رسیدن موسم انتخابات و شکل گیری رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری و شورایهای شهر فضا متفاوت شد و هجمههای همه جانبه از هر لحاظ متوجه محمدباقر قالیباف شد. اعضای اصلاح طلب شورای چهارم به ناگهان موضع شدیدی بر علیه قالیباف اتخاذ کردند و البته در توجیه این موضع گیریهای تند اعلام میداشتند که برای حضور در لیست اصلاح طلبان چارهای جز این ندارند و ناگزیرند از جریان حاکم بر شهرداری فاصله بگیرند! فضاسازی سیاسی بر علیه قالیباف و طرح اتهامات مختلف علیه او و همراهانش به ویژه مسئله فساد با هدف تباه ساختن کارنامه او در دستور کار قرار گرفت. در آن برهه زمانی و در آذرماه ۱۳۹۵ محمد باقر قالیباف در مراسم ۱۶ آذر ۱۳۹۵ در دانشگاه شهید بهشتی ابراز تعجبش از تشدید حملات به مدیریت خود را با دانشجویان در میان گذاشت و به چند نکته مهم اشاره کرد: «بنده ۱۱ سال است در شهرداری هستم. اما در ۳ – ۴ ماه گذشته شما در شبکههای اجتماعی ازجمله تلگرام حداقل یک خبری در حوزه فساد در شهرداری، شهردار و حتی خانواده من دیده اید. اگر آنها را برای دیگران ارسال نکرده باشید حداقل یک بار در شبکههای اجتماعی آنها را دیده اید. من که ۱۱ سال است در شهرداری تهران هستم، اما سوال من این است که چطور شهرداری که ۴ سال متوالی توسط ۵ دستگاه نظارتی شامل سازمان بازرسی، دیوان محاسبات، دیوان عدالت اداری و دستگاههای امنیتی به عنوان دستگاه نمونه مبارزه با فساد معرفی شده و لوح تقدیر دریافت کرده است، اما حالا حرف از این است در ۳ – ۴ ماه اخیر در همان شهرداری فساد وجود دارد» وی همچنین خبر از آن داد که «نفر میفرستند پیش من میگویند فلانی تو بیا بگو در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدا شرکت نمیکنم، در این شرایط از تو حمایت هم میکنیم، این بحثها هم جمع میشود و اینقدر هم فشار نمیآورند..»
در نهایت چندان جای تعجب نداشت پس از آنکه اصلاح طلبان موفق به پیروزی در انتخابات شورای شهر شدند محمد علی نجفی که در جریان حضور خود در شورای شهر برای ۶ سال خود را به عنوان حامی عملکرد قالیباف مطرح کرده بود با قرار گیری در مسند شهردار تهران موضعی متفاوت در پیش گیرد. او گزارشی در شورای شهر مطرح کرد با اعداد و ارقام عجیب و غریب، نسبتهای تند و بی حساب و کتاب به مدیران قبلی و افشاگریهای ژورنالیستی و اثبات نشده که برای تهیه آن حتی تلاش نشده بود تا یک نمونه از عملکرد مثبت دوران قبلی هم دیده شود. حتی برای اینکه گزارش قدری منصفانه به نظر برسد نظر مدیران قبلی هم خواسته نشد و در یک فضای یکسویه اتهاماتی مطرح شد که پاسخ اکثر آنها پیشتر داده شده بود و هنگامیکه با واکنشها مواجه شدند، معاون برنامه ریزی شهردار جدید در یک عقب نشینی آشکار بسیاری از موارد قبلی را پس گرفت و آنها را در حد حدسها و احتمالات مطرح کرد!
تمام این موارد نشان میدهد فضای شکل گرفته کنونی بر علیه محمدباقر قالیباف در راستای همان راهبرد کلان اصلاح طلبان در ابتدای بحث قابل تحلیل است. نخست اینکه اصلاح طلبان و نجفی میدانند که عملکرد آنها در شهرداری تهران همواره در حال مقایسه با شهردار پیشین خواهد بود و از هم اکنون هم میتوان پیش بینی کرد که دستهای آنها در برابر کارنامه پربار قالیباف خالی خواهد بود. پس با تخریب و حمله به او و سیاه نمایی در مورد عملکردش میکوشند فضای افکار عمومی را در مقایسه یاد شده مدیریت کنند. از دیگر سو اصلاح طلبان در برابر وعدههای بسیاری که در جریان انتخابات مطرح کرده اند نه توان و نه اراده کافی برای تحقق آنها ندارند و در برابر مطالبات موجود در جامعه بهتر میبینند که با طرح مباحث موهوم و کذایی از جمله فساد در شهرداری سابق و یا استخدامهای نجومی و. افکار عمومی را سرگرم بازیهای ژورنالیستی کنند. *-کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی لینک کوتاه خبر: farda.fr/003GEk
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۸۶۷۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz