Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-01@23:44:20 GMT

وقتی خانه پدری می‌لرزد

تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۰۲۴۵۱

وقتی خانه پدری می‌لرزد

13 سال پیش بود. پنجم دی که زلزله‌ای شهر تاریخی بم را چنان تکان داد که هم ارگ بم و هم ارکان شهر لرزید و فرو ریخت. حالا که تا همین چند وقت پیش ردپای زلزله را در تهران حس کردیم شاید بیشتر حال وهوای آن روزهای مردم بم را بفهمیم. باید چیزی در ذهنت در گوشه حافظه و خاطره‌ات بماند تا با چنین اتفاقی دلت بلرزد و بخواهی کاری بکنی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سیدرضا صائمی

ایران آنلاین /کیانوش عیاری در آن سال با وقوع زلزله بم دلش لرزید و ذهنش به خاطره‌ای دور فلاش بک خورد. 5 دی ماه 83 او را به 25 شهریور 57 برد. روزی که به همراه مهدی صباغ‌زاده با دوربین 16 میلی متری و چند نگاتیو به سمت طبس رفته بودند تا فیلمی مستند بسازند. مستند«بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم» که از یکی از رباعی‌های خیام وام گرفته بود. عیاری در آنجا صحنه‌ای را می‌بیند که بشدت بر او تأثیر گذاشت و ذهنش را تسخیر کرد. می‌گوید: «روزی پیرمردی را دیدم روی یک کپه خاک خیلی طولانی و منظم، مثل خاکریز برای چیده‌شدن ریل راه‌آهن نشسته بود. این خاک حاصل خراب‌شدن دیوارهای کوچه‌ای بود که حول‌وحوش ٣٠٠متر طول آن بود و بر اثر خراب‌شدن دیوارها، خاک‌ روی هم ریخته شده بود.

احساس کردم پیرمرد فکور است، علتش را پرسیدم و گفت: «زمان زلزله پسرم رفت نان بگیرد که ناگهان زلزله شد، می‌دانم آن زمان در کوچه بود و نشستم و فکر می‌کنم پسرم کجای این کوچه و کجای این خاک است؟» با پیرمرد صحبت کردم مبنی‌بر اینکه پسرت چندساله بود؟ قدش چطور بود؟ آیا اصولاً آدم عجولی بود یا آرام راه می‌رفت؟ در آن ساعت زمان شلوغی نانوایی بود یا خلوتی؟ به این دلیل این سؤال‌ها را می‌پرسیدم که با یک مهندسی تخمین بزنم که ممکن است پسرش پشت این خاک طولانی ناشی از ریزش دیوارهای طرفین کوچه کجا پنهان شده باشد؟ بعد با جواب‌هایی که پیرمرد داد، به پاسخی رسیدم و جایی در ذهن من بود حدود ٢٠ متر آن‌ورتر از جایی که پیرمرد نشسته بود.

رفتم از استان معین آذربایجان‌شرقی یک لودر گرفتم آوردم و حدودی را که حدس می‌زدیم ممکن است پسرش مدفون باشد کندیم و چند بیل که زده شد جنازه پیدا شد و پیرمرد پسرش را شناسایی کرد. چند دقیقه گریه کرد و بعد جنازه بیرون آورده و دفن شد. تصمیم گرفتم روزی روزگاری این لحظه را به فیلم برگردانم.» زلزله بم این خاطره را در ذهن او زنده می‌کند و تلنگری می‌شود برای ساخت فیلم «بیدار شو آرزو». البته پیش از این چندین بار رخداد زلزله فرصتی بود که او زودتر فیلمش را بسازد اما همواره حس می‌کند که این یک فرصت طلبی است که فاجعه ملی را دستمایه دغدغه‌هایش قرار دهد. همین نگاه موجب شد تا او فرصت ساخت فیلمش را در زمان زلزله رودبار از دست بدهد.

در حالی که همان زمان عباس کیارستمی «زندگی و دیگر هیچ» را با ارجاع به این زلزله ساخته بود. ساخت بیدار شو آرزو را می‌توان با تجربه‌های زیسته فیلمساز پیوند داد به این معنا که گاهی ثبت یک لحظه خاص که غالباً تلخ و تراژیک است بهانه‌ای می‌شود تا فیلمساز درباره آن فیلم بسازد.
این موقعیت را اصغر فرهادی هم در جدایی نادر از سیمین تجربه کرد. می‌گوید در میان یکی  از اقوام پدری بود که به‌دلیل بیماری آلزایمر و کم توانی پسرش او را به حمام می‌برد و تماشای این صحنه و موقعیت چنان در او تأثیر می‌گذارد که تصمیم می‌گیرد فیلمی بسازد که حتماً این موقعیت در آن باشد یا اصلاً به خاطر به تصویر کشیدن این صحنه، فیلمی بسازد.

در واقع تجربه‌های فردی فیلمساز بویژه تجربه‌های حسی و عاطفی‌اش می‌تواند منجر به خلق فیلمی شود که معمولاً این جنس فیلم‌ها، بسیار تأثیرگذار هم از کار در می‌آید چون آنچه از دل فیلمساز برآمده بر پرده نشسته است.
کیانوش عیاری در حالی بعد از 5 روز از گذشت زلزله بم وارد آنجا می‌شود که در حال ساخت سریال روزگار قریب بود اما اکنون روزگار تلخ بم نیز غریبانه بود و او را راهی این شهر ویران کرد. این تنها از یک فیلمساز دلسوز و متعهد به هنر برمی آید که سریالی را رها کند و به‌دنبال روایت قصه‌ای از دل دغدغه‌هایش برود. قصه‌ای که در دل ویرانه‌های واقعی روایت می‌شود. عیاری البته آنچه که در بیدار شو آرزو می‌بیند را بازسازی کرده است اما بازسازی قصه، نه بافت جغرافیایی و ویرانی‌های ناشی از زلزله را.

در واقع او آدم‌های قصه‌اش را در لوکیشن واقعی زلزله قرار می‌دهد و قصه خود را روایت می‌کند. بیدارشو آرزو البته قصه مشخصی ندارد اما ضد قصه هم نیست، داستانک‌هایی است تا به بهانه آن عیاری بتواند تجربه زلزله و آوارگی را چنان که هست به همان اندازه تلخ و تراژیک به تصویر بکشد.
برخی صحنه‌ها البته بازسازی شده اند و حتی در تهران فیلمبرداری می‌شوند مثل صحنه‌های مربوط به زندگی آن دو کودک در زیر آوار. ضمن اینکه عیاری از برخی عکس‌هایی که از زلزله بم دیده بود در فیلمش استفاده می‌کند. ازجمله اینکه برادر یک دختربچه، زیر آوار خانه‌شان محبوس شده بود و راهی به بیرون نداشت و این دختر از طریق روزنه‌ای که در بخشی از دیوار وجود داشت، می‌توانست به برادرش آب و غذا برساند و حتی در هوای سرد دی ماه نیم‌تنه بالای برادرش را با پتو پوشانده بود، کنار جنازه مادر، پدر و دیگر برادر و خواهرانش... حتی تصور چنین موقعیتی وحشتناک است. علاوه بر این مطالب، چند عکس از جمله مردی که دو بچه جان‌باخته‌اش را روی دو دستش می‌برد بر او تأثیر می‌گذارد که همین صحنه‌ها نیز در فیلم بازسازی شده است.

فیلمساز البته مشقت‌های زیادی برای ساخت این فیلم تحمل می‌کند از جمله بی‌پولی و تأثر روانی بازیگران و عواملی که حضور آنها در بم و تماشای این مصیبت، حال و هوای روحی و روانی آنها را به هم می‌ریزد.
آنها سه بار به تهران برگشته و دوباره به بم برمی گردند و هر بار 30 تا 35 روز آنجا می‌مانند تا هم مشکل تأمین بودجه فیلم حل شود هم عوامل و بازیگران، فشار روحی ناشی از حضور در آن منطقه را تعدیل کنند. عیاری اما بر سر تأمین بودجه فیلم نیز با موانع متعددی مواجه می‌شود و در نهایت مجبور می‌شود 50 میلیون پولی را که سازمان هلال احمر برای ساخت فیلم به آنها داده بود با تغییر مدیر سازمان به آنها برگرداند، در حالی که او در فیلمش به حضور و نقش امدادگران هلال احمر پرداخته بود.
از دیگر مشکلاتی که او در ساخت این فیلم داشت شرایط ویژه خود بم به خاطر زلزله بود. گروه فیلمبرداری در روزهای اول وارد شهر نمی‌شود و صحنه‌های شهری را به زمانی موکول می‌کند که مدتی از وقوع زلزله گذشته و از میزان شوک اولیه کاسته شده است. در واقع آنها از اینکه جلو چشم مردم فیلم بسازند خجالت می‌کشیدند و به همین دلیل ابتدا صحنه‌های خلوت و مربوط به اطراف بم را فیلمبرداری می‌کنند.

همان صحنه‌های ابتدایی فیلم که بهناز جعفری از زیر آوارها بیرون آمده و سراسیمه در پی کمک گرفتن است. آنچه که از حیث ساخت و دشواری‌های تولید یک فیلم باید آموخت در ساخت فیلم بیدار شو آرزو تجربه می‌شود. فیلم ساختن در دل فاجعه در زمانی که هیچ چیز نه تنها در شرایط عادی نیست که همه چیز در حال بحران است. رسانه‌ها نیز مثل اکنون در آن زمان فعال نبودند و چیزی به اسم فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی وجود نداشت. در آن شرایط بحرانی فیلم ساختن از یک بحران جغرافیایی و انسانی بسیار تجربه دشواری است.
عیاری این فیلم را متفاوت‌ترین تجربه فیلمسازی خود می‌داند نه از حیث ساختار سینمایی و سویه دراماتیک آن. به این دلیل که او معتقد است برای نخستین بار به سراغ ساخت فیلمی رفته که هدف اصلی آن مخاطب و فروش فیلم نیست بلکه به تصویر کشیدن واقعیت‌هایی است که با تماشای آن، آب خوش از گلوی مخاطبان پایین نرود. فیلمی که نه برای سینما که برای سیاستگذاران و سیاستمدارانی ساخته شده تا وجدان آنها در قبال مسئولیتی که به عهده دارند به چالش کشیده شود.

عیاری قصد داشت این فیلم را برای نمایندگان مجلس و مدیران مرتبط با وقایع غیرمترقبه بسازد و آنها را پای تماشای فیلم بنشاند اما این اتفاق نیفتاد. تولید فیلمی مثل بیدارشو آرزو را باید برساخته یک نگاه جامعه شناختی در فیلمساز دانست که درست سر بزنگاه‌های تاریخ به سراغ بازنمایی تاریخ از قاب دوربین خود می‌شود.
شاید با توجه به زمینه اجتماعی که حول سوژه فیلم شکل گرفته، تماشای آن را در زمان کنونی تأثیرگذارتر کند. این اتفاق مسأله مهمی را در جامعه شناسی فیلم پیش می‌کشد که چقدر عوامل اجتماعی پیرامونی یک اثر سینمایی می‌تواند در دیده شدن و درک و دریافت مخاطب از فیلم مؤثر باشد. وقتی سوژه فیلم به یک دغدغه عمومی بدل می‌شود از ظرفیت مخاطب‌پذیری بیشتری برخوردار شد و امکان درک و دریافت پیام فیلم و درونی و نهادینه کردن آن افزایش می‌یابد.
دغدغه عمومی با مسأله عمومی لزوماً یکی نیست. ممکن است یک سوژه، مسأله عمومی باشد و گستره اجتماعی بالایی داشته باشد اما لزوماً آن مسأله ممکن است به دغدغه بدل نشده باشد. دغدغه عمومی زمانی شکل می‌گیرد که افکار عمومی نسبت به یک سوژه‌ای بیندیشند یا درباره آن نگران باشند. اکنون زلزله با توجه به تجربه‌ای که پیرامون آن شکل گرفته به یک دغدغه عمومی بدل شده و همین امر موجب شده که فیلمی مثل «بیدار شو آرزو» پس از 13 سال همچنان عنصر تازگی و دربرگیری خود را حفظ کرده و تاریخ مصرف آن به انقضا نرسد.

بیدار شو آرزو اما عنوان پرجاذبه‌ای دارد که شرح نزول آن هم برخاسته از یک تجربه واقعی در زندگی فیلمساز است؛ عنوانی که عیاری آن را از تجربه یک واقعیت می‌گیرد. مردی حدوداً 40 ساله بر سر مزارفرزندش در بم نام فرزندش را صدا می‌زند و با حالتی از سر دعوا می‌گوید که بیدار شود.
این صحنه هم در خود فیلم بازسازی می‌شود و هم بهانه‌ای برای انتخاب نام فیلم می‌شود.

بیدار شو آرزو یک فرآیند تولید صرفاً سینمایی ندارد بلکه باید آن را محصول امتزاج و پیوند یک دغدغه درونی از تجربه‌های زیسته و مؤلف و جامعه شناسی فیلم دانست که برساخته از بحران ناشی از زلزله و شرایط اجتماعی و فرهنگی آن است. فیلمی مستندگونه که تجربه انسانی هولناک زلزله را به تصویر می‌کشد نه خود آن را./روزنامه ایران

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۰۲۴۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نحوه ساخت یک ابزار ساده و کارآمد برای تیز کردن چاقو در خانه (فیلم)

 

 

 

منبع : فرادید

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: تیز کردن چاقو در خانه: ترفند‌هایی برای داشتن چاقو‌های همیشه تیز (فیلم) ۵ راهکار آسان و تازه برای تیز کردن چاقو‌های کُند خانگی (فیلم) ۳ روش جدید و خلاقانه برای تیز کردن چاقو (فیلم)

دیگر خبرها

  • اختصاص۱۳۵ میلیارد ریال برای اجرای طرح‌های ورزشی گناباد
  • پیام مشخص از بازار مسکن؛ جمعیت خانه‌ندار‌ها چه می‌گوید؟
  • معلمان مشق عشق را در مکتب‌خانه‌ها تدریس می‌کنند
  • روحانی: برجام بازدارندگی‌مان را افزایش داد | امروز دعوا بر سر ساخت مسجد است | ساکت ننشینیم، مردم را به پشتیبانی از نظام تشویق کنیم | مگر در انقلاب با زور مردم را باحجاب کردیم؟
  • جمعیت خانه‌ندار‌ها
  • تلفیق نبوغ و تجربه؛ وقتی حرکت انگشت تونی کروس کار بایرن مونیخ را ساخت! / عکس
  • ساخت 2هزار خانه در تهران توسط چین
  • ژاوی: برای فصل بعد همه باید پیشرفت کنیم/ «لِوا» الگوست
  • دخیا همراه با ولا و ماتا به دنبال یک تجربه جدید
  • نحوه ساخت یک ابزار ساده و کارآمد برای تیز کردن چاقو در خانه (فیلم)