تروئیکای اروپایی: متهم یا شریک؟!
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۲۴۷۲۲
طی روزهای اخیر بار دیگر شاهد مانور نام «تروئیکای اروپایی» در معادلات سیاست خارجی کشورمان هستیم.
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، طی روزهای اخیر بار دیگر شاهد مانور نام «تروئیکای اروپایی» در معادلات سیاست خارجی کشورمان هستیم. «آلمان»، «انگلیس» و «فرانسه» به عنوان 3 کشوری که طی 16 سال اخیر مذاکرات مستمری را با جمهوری اسلامی ایران بر سر اعمال محدودیت در فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشورمان داشتهاند، اینبار در مواجهه ظاهری با فردی به نام «دونالد ترامپ» قرار گرفتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همزمان با حضور «جرج واکر بوش» در کاخ سفید و حمله آمریکا به افغانستان و عراق، تروئیکای اروپایی از یکسو به «پیامآور تهدید آمریکا» و از سوی دیگر به «بانی تحریم ایران» تبدیل شد. به عبارت بهتر، تروئیکای اروپایی سعی کرد از فضای حاکم بر سالهای 2000 تا 2003 میلادی، نهایت استفاده ممکن را علیه برنامه هستهای صلحآمیز کشورمان ببرد. تروئیکای اروپایی سعی در القای این مسأله داشت که تنها راه مواجهه ایران با تهدید آمریکا و غرب، «صرف نظر از موضوع هستهای» است؛ گزارهای که متاسفانه از سوی برخی سیاستمداران اصلاحطلب در داخل کشورمان نیز مورد استقبال قرار گرفت.
در هر حال، مذاکرات هستهای میان تروئیکای اروپایی و ایران ادامه داشت. «یوشکا فیشر» وزیر خارجه آلمان، «دومینیک دوویلپن» وزیر خارجه فرانسه و «جک استراو» وزیر خارجه انگلیس، 3 سیاستمداری بودند که از سوی غرب، مذاکرات هستهای با تهران را مدیریت میکردند. سرانجام 29 مهرماه 82، «بیانیه سعدآباد» به تایید طرفین رسید. مطابق این بیانیه، غنیسازی در ایران تعلیق و پروتکل الحاقی به امضا رسید. در مقابل، 3 کشور اروپایی تعهد دادند زمینه دستیابی آسان ایران به فناوری مدرن، احترام به حق هستهای ایران و عدم مخدوش کردن وقار و امنیت ملی ایران و مذاکره با تهران بر سر ارتقای امنیت منطقه را در دستور کار قرار دهند. کلی بودن تعهدات اروپا در بیانیه سعد آباد و دقیق و جزئی بودن تعهدات ایران، نکتهای نبود که از دید صاحبنظران سیاسی پنهان بماند. نکته قابل تامل اینکه بیانیه سعدآباد در دوران صدراعظمی «گرهارد شرودر» در آلمان و ریاستجمهوری «ژاک شیراک» در فرانسه به امضا رسید؛ یعنی درست زمانی که برخی تحلیلگران معتقد به حاکمیت تعهد و احترام سیاسی در اروپای واحد بودند.
درست در همان ایام بود که مقامات اروپایی در اظهارنظرهایی متفاوت، پرده از اهداف خود از امضای بیانیه سعدآباد برداشتند! سفیر وقت آلمان در تهران صراحتا اعلام کرد هدف تروئیکای اروپایی از این توافق، عدم دستیابی همیشگی ایران به انرژی هستهای است. چراغ سبزهایی که در طول سالهای 79 تا 82 (بویژه در سال آخر) از سوی تعداد زیادی از نمایندگان مجلس ششم به غرب در دفاع از تعطیلی غنیسازی در ایران و لزوم صرف نظر کردن کشورمان از دستیابی به انرژی هستهای (به بهانه جلوگیری از حمله آمریکا به ایران) مخابره میشد، اشتیاق تروئیکای اروپایی را در اینباره دوچندان کرد. فروردینماه 82/ آوریل 2003، حمله به عراق از سوی آمریکا کلید خورد. تا اینکه تابستان همان سال، 127 تن از نمایندگان مجلس ششم نامهای را به رهبر حکیم انقلاب اسلامی نوشته و خواستار نوشیدن «جام زهر»(!) از سوی ایشان و صرف نظر از دستیابی کشورمان به انرژی هستهای شدند.
با همه این اوصاف، اتحادیه اروپایی و تروئیکای اروپایی حتی به تعهدات حداقلی خود نیز در بیانیه سعدآباد پایبند نماندند! آنها در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پا به پای ایالات متحده آمریکا قطعنامههای متعددی را علیه ایران به تصویب رسانده و با استناد به برخی موارد کذب و ادعایی (که صحت آنها هیچگاه به اثبات نرسید)، ایران را متهم به کارشکنی هستهای کردند. با همه این اوصاف، بار دیگر ایران 25 آبانماه سال 82 و همینطور در بیانیه پاریس [83]، محدودیتهای بیشتری را در زمینه فعالیتهای هستهای پذیرفت و در مقابل، تروئیکای اروپایی، جز دادن وعدههایی مانند مذاکره برای همکاری با ایران در زمینه تجاری و پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی، مبارزه دوجانبه علیه تروریسم (تروریسمی که خود تروئیکای اروپایی در خلق و استمرار آن نقش داشتند!) و همکاریهای منطقهای با تهران عملا تعهدی ملموس را در قبال ایران نپذیرفتند.
در حالی که تنها یک ماه از توافق طرفین بر سر بیانیه پاریس گذشته بود، تروئیکای اروپایی به همراه آمریکا قطعنامه دیگری را علیه ایران در شورای حکام به تصویب رساند. فراتر از آن، اروپا کمترین گامی درباره «حلوفصل دائمی پرونده هستهای با استناد به حقوق هستهای ملت ایران» برنداشت تا در نهایت، ایران تصمیم به آغاز مجدد غنیسازی و فعال کردن کارخانه UCF اصفهان گرفت. جالب توجه اینکه کشورهای اروپایی در ادامه سعی داشتند توقف دائمی چرخه سوخت و به عبارتی، «ابدی شدن توافق موقت پاریس» را در دستور کار قرار دهند؛ بدون اینکه کمترین امتیازی به ایران در زمینه بهرهمندی از انرژی هستهای بدهند!
در هر حال، با آغاز دوباره غنیسازی در ایران و فعالیت تحقیق و توسعه (R&D)، کشورهای اروپایی در کنار ایالات متحده آمریکا پرونده هستهای ایران را از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دادند. پس از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت، تروئیکای اروپایی نقش فعالانهای در تصویب قطعنامههای سازمان ملل متحد علیه ایران و اعمال تحریمهای ظالمانه علیه مردم کشورمان ایفا کرد. 2 کشور فرانسه و انگلیس به عنوان 2 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، همپای ایالات متحده آمریکا به مطالعات ادعایی و موارد مطروحه کاذب درباره برنامه هستهای ایران رنگ و بوی واقعی داده و با مانور تبلیغاتی علیه فعالیتهای هستهای صلحآمیز کشورمان، سعی کردند این «نیاز عمومی» را به مثابه یک «تهدید بشری» جلوه دهند. فارغ از قطعنامههایی مانند قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپایی تحریم یکجانبه بانکی و نفتی خود را نیز علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد. اینها همه در حالی بود که مذاکرات هستهای میان ایران و نمایندگان تروئیکای اروپایی(به همراه آمریکا، روسیه و چین) در جریان بود.
زمانی که دولت یازدهم بر سر کار آمد و چشم امید دولتمردان برای حلوفصل پرونده هستهای به «کدخدا» بسته شد، تروئیکای اروپایی نقشآفرینی دیگری را در پروسه مذاکرات با دولت جدید آغاز کرد. «لوران فابیوس» وزیر سابق خارجه فرانسه در کسوت «پلیس بد» و «اشتانمایر» و «فیلیپ هاموند» در کسوت بازیگرانی ظاهرا مستقل ولی در عمل متاثر از لابیهای پشت پرده با دولت اوباما، هر یک نقش خاص خود را در این صحنه ایفا کردند. اگرچه تابستان 94، برجام به امضای تروئیکای اروپایی، آمریکا، چین و روسیه رسید و اتحادیه اروپایی در ظاهر تحریمهای بانکی و اعتباری و نفتی خود علیه ایران را لغو کرد اما کارشکنی مقامات اروپایی و آمریکایی در مسیر اجرایی شدن برجام (چه در دولت اوباما و چه در دولت ترامپ) به قوت خود باقی ماند. درست در فروردینماه امسال، وزارت خارجه انگلیس در بیانیهای وقیحانه، اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران مکانی پرچالش برای سرمایهگذاری و تجارت محسوب میشود و به این وسیله بند 29 برجام را زیر پا گذاشت. فراتر از این موارد، در جریان برگزاری چندین کمیسیون مشترک برجام که با هدف بررسی اقدامات کارشکنانه دولتهای اوباما و ترامپ علیه توافق هستهای شکل گرفت، تروئیکای اروپایی وظایف حقوقی و قانونی خود را فدای زد و بندهای سیاسی با ایالات متحده کرد.
هماکنون در ابتدای سال 2018 میلادی قرار داریم! 14 سال از توافق سعدآباد و 13 سال از بیانیه پاریس میگذرد و سیاستمداران اروپایی با ظاهری متفاوت اما همان رویکرد همیشگی و تقابلی در برابر ملت ایران قد علم کردهاند. ملت ایران هرگز فراموش نخواهد کرد «تعلیق دوساله غنیسازی»، «ارسال پرونده ایران به شورای امنیت»، «اعمال تحریمهای ظالمانه علیه ایران»، متهم بزرگی به نام «تروئیکای اروپایی» داشته است. در چنین شرایطی «پیوند با اروپا» برای «مواجهه با نقض عهد آمریکا» تصوری نادرست، خطایی تکراری و مسیری منتهی به شکست محسوب میشود.
سوال اصلی اینجاست: آیا دستگاه دیپلماسی کشورمان از رفتار 15 سال اخیر اتحادیه اروپایی و بویژه تروئیکای اروپایی در تقابل با ملت ایران درس گرفته است؟!
منبع: وطن امروز
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۲۴۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امیرعبداللهیان: این بار پاسخ ایران فوری و حداکثری خواهد بود
حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه دیدارهای دیپلماتیک خود در نیویورک، با آقای ایمن الصفدی وزیر خارجه اردن دیدار و گفتگو کرد. - اخبار بین الملل -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، امیرعبداللهیان تداوم حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی و عدم اراده این کشور برای پایان جنگ در کنار جنگ طلبی نتانیاهو را دلیل اصلی ادامه نسلکُشی علیه فلسطینیان دانست و بر لزوم تداوم تلاش جامعه جهانی بویژه کشورهای اسلامی برای پایان نسلکُشی تاکید نمود.
رئیس دستگاه سیاست خارجی کشورمان در این گفتگو ضمن تشریح ضرورت و ابعاد اقدام نظامی جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب دفاع مشروع و هشدار و پاسخ تنبیهی به حمله گستاخانه رژیم اسراییل بر سفارت کشورمان در دمشق، تاکید کرد، اقدام نظامی ایران بسیار دقیق و حساب شده علیه پایگاه های نظامی و اطلاعاتی مبدأ حمله به مکان دیپلماتیک کشورمان در دمشق بود.
امیرعبداللهیان با تاکید بر عزم راسخ جمهوری اسلامی ایران در مسیر کمک به تقویت صلح و ثبات در منطقه افزود، این پاسخ نظامی به حمله اسرائیل صرفاً عملیاتی محدود و حداقلی بود و در صورت ارتکاب هر گونه اقدام ماجراجویانه بعدی از سوی رژیم اسرائیل، این بار پاسخ ایران قاطع، فوری و حداکثری خواهد بود.
وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران با اشاره به وضعیت وخیم جاری در فلسطین اشغالی و نوار غزه در نتیجه تداوم جنایات و تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، خواستار اقدام قاطع جامعه بین المللی و بویژه سازمان همکاری اسلامی و کشورهای عضو در مقابله با این رژیم و توقف جنایات آن شد.
آقای ایمن الصفدی وزیر امور خارجه اردن نیز ضمن ابراز خرسندی از این دیدار و تشکر از تلاشهای دیپلماتیک کشورمان برای توقف جنگ علیه غزه، گفت، قضیه فلسطین برای اردن از اولویت بسیاری برخوردار است و ما به تلاشهای خود برای پایان جنگ علیه غزه ادامه خواهیم داد.
وی شرایط فلسطین را سخت و پیچیده خواند و با تبیین تلاشهای سیاسی جاری گفت اردن با تمام امکان، تلاش خود را برای توقف جنگ علیه غزه ادامه خواهد داد. وی دیدگاههای کشورش در خصوص راه حل سیاسی بحران فلسطین را تشریح کرد. همچنین مخالفت قاطع اردن را با هرگونه تلاش برای کوچاندن فلسطینیان به کشورهای همجوار مورد تاکید قرار داد.
وی دیدگاههای دو کشور اردن و ایران مبنی بر لزوم پایان بخشیدن به جنگ علیه غزه در سریعترین زمان ممکن را دیدگاهی مشترک دانست و بر تداوم تلاشهای در این مسیر تاکید کرد.
در این دیدار همچنین برخی موضوعات دوجانبه و منطقه ای مورد تبادل نظر قرار گرفت.
اردن: ایران قصد تشدید تنش ندارد/ باید مانع حمله به رفح شداردن: هرگز میدانی برای جنگ منطقهای نخواهیم بودافزایش پروازها در حریم هوایی اردن
انتهای پیام/