Web Analytics Made Easy - Statcounter

داخائو داستان هنرمند جوانی گرفتار بیماری صرع شده و به هنگام تشنج فقط با شستن روی خود با آب و خنک شدن دمای صورتش به حالت عادی بر می‌گردد. در چنین شرایطی هنگامی که هنرمند جوان به همراه دو دوست دیگرش درگیر مشکل کمبود آب در مناطق حاشیه‌ای و حومه شهر تهران شده‌اند، مجبور به انتخاب‌های ناگزیری می‌باشند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ داخائو داستان هنرمند جوانی گرفتار بیماری صرع شده و به هنگام تشنج فقط با شستن روی خود با آب و خنک شدن دمای صورتش به حالت عادی بر می‌گردد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در چنین شرایطی هنگامی که هنرمند جوان به همراه دو دوست دیگرش درگیر مشکل کمبود آب در مناطق حاشیه‌ای و حومه شهر تهران شده‌اند، مجبور به انتخاب‌های ناگزیری می‌باشند که...

به بهانه اجرای این نمایش در پردیس تئاتر شهرزاد گفتگویی با بازیگران این نمایش داشتیم

 

حمیدرضا هدایتی/بازیگر و کارگردان: شکیب سمبل درد و رنج نسل ما است

چرا بعد از 15 سال داخائو به روی صحنه رفت؟

این که چرا بعد از 15 سال اجرا می کنیم ظاهرا ارتباطی با متن ندارد ولی در باطن این طور است؛ در ظاهر ما به دلیل کمبود سالن، آن هم برای کار برگزیده جشنواره، اجرا نرفتیم ولی در باطن به دلیل مفهوم اعتراضی متن و مبارزه با استعمار فکری، امکان اجرای این کار تا امروز فراهم نشد؛ این متن  به دلیل سبک نگارش، حین خوانده شدن به هیچ عنوان جذاب به نظر نمی رسد و همین امر باعث مردود شدن متن این کار در مرحله بازخوانی می شد؛ به عبارت دیگر این متن در اجرا کامل می شود و به همین دلیل همواره مورد ظلم قرار می گرفت. در بعضی مواقع می شد که به همه حرفهایی که در بالا اشاره کردم مشکوک می شدم؛ چرا که این تنها کار این گروه نبود که در سال های دانشجوئی جایزه های زیادی گرفت؛ ما کار دیگری هم به اسم "مارون" داشتیم که آن هم مورد کم لطفی قرار گرفت؛ ولی خب، ما به همه می گوییم سالن برای اجرا نبود شما هم بگویید جا نبود.

ویژگی های نقش شکیب در چیست؟

شکیب سمبل دردها و رنج های نسل ماست؛ کسی که در کودکی بدون هویت رها شده ولی با تلاش خود را به جایگاه بالاتری رسانده و همواره از هر جهت، آماج حملات احساسی و عاطفی در روابط خود می شود.

چقدر از تجربیات شخصی خود در جهت تکامل شکیب بهره بردید؟

من این نقش را 15 سال پیش بازی کردم و الآن که بهش نگاه می کنم؛ کاملا درک می کنم که چرا تجربه زندگی این قدر در کار بازیگری حائز اهمیت است؛ لحظاتی در کار وجود دارد که فقط با مراجعه به اتفاقات مشابه در زندگی خودم، می توانم بازیش کنم؛ مسلما این که سال های سال این نقش در ذهنم هست و هر از گاهی به آن مراجعه می کردم به هیچ عنوان حرف دور از ذهنی نیست؛ این کاراکتر از آن جهت ویژگی دارد که انسان با سواد، با دغدغه های گلوباله و نویسنده است ولی به دلیل داشتن بیماری روانی نمی تواند در لحظاتی واقعیت و خیال را از هم تمیز دهد؛ این لحظات تشنج کرده و نیاز به کمی آب برای برگشتن از دنیای تاریک خودش دارد و همواره حاضر است که به خودش آسیب برسد ولی دیگران آسیبی نبینند. بهتر است بگویم این کاراکتر در واقع قهرمان درونی بسیاری از انسان ها؛ خصوصا ایرانی ها است.

محسن بابائی/بازیگر: بین عامه مردم شناخت درستی از تئاتر وجود ندارد

از سابقه خودتان در هنر و به ویژه حوزه تئاتر بگویید...

از سال ۷۷ وارد دنیای حرفه ای تئاتر و تلویزیون شدم؛ حاصل کارم بازی در بیش از ۲۰ نمایش و کارگردانی ۴ اثر نمایشی و دریافت ۳ جایزه در طی این سال ها در حوزه بازیگری بوده است؛ هم چنین در چند سریال و تله فیلم بازی کرده ام و برنامه ریزی دو کار تلویزیونی را نیز تجربه کرده ام؛ یک اثر ویدئویی ۹۰ دقیقه‌ای هم به عنوان تهیه کننده و کارگردان در رزومه کاری خودم دارم. علاوه بر این ها در تدوین و مونتاژ فیلم هم دستی بر آتش داشتم. از سال ۸۳ تا  ۸۷ نیز، مدیر مسئول و موسس آموزشگاه سینمایی مهرگان بودم و هنر جویان زیادی را در زمینه بازیگری پرورش دادم.

چطور پروسه همکاریتان با نمایش داخائو شکل گرفت؟

ما تقریبا 15 سال پیش با فرمتی دیگر این کار را در جشنواره دانشجوئی به روی صحنه بردیم و خدا را شکر جوایز متعددی هم کسب کردیم؛ به نظر من نمایشنامه داخائو منحصر به فرد است و یکی از بهترین آثار شهرام ابوالقاسمی محسوب می شود؛ ادبیات خاص و شعر گونه آن باعث جذابیت دو چندانش شده؛ و خوشحالم که دوباره نقش حمید را در این نمایش بازی می کنم.

کاراکتر حمید چه ویژگی هایی دارد؟

حمید در این نمایش نماینده آن دسته از مردمی است که در بی نظمی جامعه و با استفاده از امکانات و استعدادهای سایرین رو به جلو حرکت کرده است. نماینده افرادی که با تقلب به مدارج علمی ، به موقعیت های عالی دست می یابند و حتی اگر تحقیر شوند و شخصیتشان لجن مال شود باز هم به دزدی ها و تقلب های خود ادامه می‌دهند تا به جایگاهی که حقشان نیست دست پیدا کنند؛ متأسفانه این نقش با توجه به حسی که به تماشاچی منتقل می کند؛ باعث می شود هر چقدر هم خوب ایفا شود؛ مخاطب بیشتر حس نزدیکی به دو شخصیت دیگر کار می کند و به هیچ عنوان با حمید نمایش که من نقشش را ایفا می کنم همزاد پنداری نمی کند.

شما در این نمایش ایفاگر چند نقش دیگر هم هستید...

بله، در این نمایش غیر از کاراکتر حمید که نقش اصلی من است؛ چند نقش دیگر را نیز ایفا می کنم؛ برای حمید  با پیشینه خاص و شرایط اجتماعی و روانشناختی منحصر به فرد شخصیت سازی کرده ام؛ از ابتدای نمایش تا انتها با تکنیک بازی در بازی که کارگردان و نویسنده پیش بینی کرده اند؛ مجبورم به غیر از کاراکتر اصلی ( حمید) ۴ کاراکتر دیگر را هم خلق کنم؛ که خب اهل فن واقفند؛ در آمدن از شخصیت اصلی در یک نمایش یک ساعته، آن هم ۴ مرتبه و رفتن در قالب ۴ نقش دیگر با شخصیت های متفاوت و بعد بازگشت به نقش و موقعیت اصلی چقدر می‌تواند سخت باشد و چه انرژی را از بازیگر می گیرد؛ خلاصه این که در نمایش داخائو، حمید را شخصیت سازی و کاراکترش را خلق کردم و ۴ شخصیت دیگر را با توجه به ذات اجتماعی آن ها به صورت تیپیکال بازی می کنم که البته نه تیپ ظاهری بلکه تیپ درونی و ذاتیشان که در فیزیک، صدا و حرکاتشان نمود پیدا می کند یا به عبارتی درون این نقشها را عریان به روی صحنه می برم.

برای ایفای این نقش ها چقدر تمرین کردید؟

برای اجرای این نمایش که حدود ۱۶ سال پیش در جشنواره بازی کرده بودم و جایزه هم گرفتم؛ امسال حدود یک ماه تمرین کردیم؛ البته آن سال ها خیلی جوانتر بودم و انرژی جوانی داشتم و حالا که کمی پا به سن گذاشتم نیز، هم انرژی دارم و هم تجربه، و فکر می کنم حاصل کارم نسبت به آن سال های دور، خیلی بهتر باشد.

وضعیت تئاتر کشور را چطور ارزیابی می کنید؟

تئاتر برای من مثل زندگی یا آب برای حیات است؛ متاسفانه در جامعه ما و در بین عامه مردم، از تئاتر شناخت درستی وجود ندارد و اکثر افراد ذهنیتشان از تئاتر یا آثار صرفا کلاسیک با میزان‌ها و بیان ادبی خاص است؛ و یا تئاتر را کارهای رو حوضی با تیکه های سخیف که به هر قیمتی حتی توهین به تماشاچی، سعی در خنداندن آنها دارند؛ می دانند. ای کاش اگر سیاست ها اجازه می‌دادند؛ رسانه های ما مانند تلویزیون که نقش به سزایی در این کج اندیشی فرهنگی دارد؛ سهم کوچکی را برای آشتی و شناساندن تئاتر به مردم بر عهده می‌گرفت تا هنر تئاتر و هنرمند آن با رونق تئاتر دغدغه نان را از کف می داد و با عشقی دو چندان به تولید فرهنگ و شیوه زندگی می‌پرداخت؛ دیگر هنرمندان تئاتر به خاطر ترس از فقر به دنبال سایر مشاغل نمی‌رفتند و حرفه مقدس خود را با جدیت بیشتری پیگیری می کردند. البته هستند کسانی از اهالی تئاتر که با بودجه های دولتی و... مال اندوزی می کنند و سالن های خوب و مطرح را مجانا، چون ارث پدری با هم دست به دست می کنند؛ البته این ها نه تنها هنرمند نیستند بلکه از سوداگران هم کمترند.

ارشیا زرین/بازیگر: خوشبختانه امروز کمتر افرادی مثل شخصیت مهدی می بینیم

در رابطه با نقشتان در نمایش داخائو کمی توضیح دهید؟

مهدی شخصیت پسر ساده ای است که در ترم اول پزشکی تحصیل می کند؛ او جذب شخصیت کاریزماتیک شکیب شده و دائما در حال پرسش از اوست تا به جواب سوالات شخصی و مربوط به شکیب که در ذهنش حفره ایجاد کرده؛ برسد.

شخصیت مهدی چه لایه هایی دارد که ما می توانیم در اجتماع مشاهده کنیم؟

مهدی حدود ده سال از من کوچکتر است و علاوه بر این اختلاف سن، جزو کسانی است که ما کمتر در تهران با همچین شخصیتی رو به رو می شیم. مهدی فقط به یک چیز فکر می کند و حواسش صرفا حول حواشی آن موضوع جمع می شود. هدفش تنها سوال پرسیدن و فهمیدن است و این روند را تا جایی ادامه می دهد که در نهایت مسبب مرگ شکیب می شود. خوشبختانه نسل افرادی مثل مهدی در حال انقراض است. فردی که صرفا به یک اتفاق فکر می کند؛ و تمام  هم و غم خود را در راستای به نتیجه رساندن آن می گذارد.

با توجه به این که کمدی خاصی در این شخصیت نهفته است چطور خود را نزدیک به مهدی کردید؟

راستش هرگز فکر نمی کردم این اتفاق بیفتد؛ واقعیت این است که در اجرای قبلی، بازی در این نقش به من از ابتدا پیشنهاد شد اما به دلیل این که نمی توانستم رابطه ای با او برقرار کنم؛ ترجیحا دوستان دیگری نقش مهدی رو بازی کردند؛ البته این بار حمیدرضا هدایتی اصرار کرد که حتما خودم این نقش را بازی کنم و از آنجایی که سالهاست او را می شناسم و به کارش ایمان دارم؛ به او اعتماد کردم؛ روزهای اول، بدترین روزهای کاریم برای تمرین یک نمایش بود؛ رفته رفته مهدی را به کمک آقایان هدایتی و ابوالقاسمی پیدا کردم و برای اولین بار می توانم بگویم خودم را به نقش نزدیک کردم نه نقش را به ارشیا زرین.

در واقع بار کمدی از بطن خود شخصیت مهدی می آید، این که تو اوج درگیری و لحظات نفس گیر که قالبا خودش بوجود آورده همه چیز را فراموش می کند و برای مثال از دو شخصیت دیگر، بایت فحش دادن جریمه نقدی می گیرد؛ البته ناگفته نماند که خیلی برای خودم بامزه نیست ولی اکثر تماشاگران در این موقعیت می خندند؛ من فقط سعی کردم این رفتار غیر منطقی مهدی به نظر خودم را منطقی جلوه دهم؛ که امیدوارم موفق شده باشم.

تجربه همکاری چند باره در حوزه تئاتر با حمیدرضا هدایتی چطور بود؟

یکی از خوش شانسی های من در داخائو این است که رو به روی بازیگری قرار می گیرم که اگر در سالن، سیل یا زلزله هم بیاید؛ می تواند کشتی اجرا را سالم به بندر برساند؛ حضور در لحظه ی عالی حمیدرضا هدایتی، استادی که هر شب، باید از هوش بینهایتش درس بگیرید؛ من سالهاست که او را می شناسم و هر بار تجربه ای نو و متفاوت از همکاری با او به دست می آورم.

مریم قربانیان/بازیگر: داخائو برایم از لحاظ معنوی با ارزش بود

شما در این نمایش سه نقش متفاوت را بازی می کنید؛ در این رابطه توضیح می دهید؟

در داخائو سه زن متفاوت حضور دارند؛ این چالش ابتدائی من با متن بود؛ چالش بعدی معرفی این سه زن در زمان بسیار کوتاه در طول اجرا بود. چرا که هر کدام از این زنها تاثیر عمیقی بر شخصیت داستان دارند و تماشاچی باید در همین زمان اندک و با همین دیالوگ های محدود، متوجه این تاثیر می شد؛ در غیر این صورت اتفاقاتی که بعد از حضور این زن ها می افتد مخصوصا تشنجات کاراکتر اصلی نمایش، بی دلیل جلوه می کرد.

چند سال در این حرفه حضور دارید؟ و چه فعالیت هایی داشته اید؟

12 سال پیش با نمایش در «فراق فرهاد» به کارگردانی حامد سنماری در سالن محراب فعالیت حرفه ای خودم را آغاز کردم. در این مدت نیز با کارگردان های بزرگی از جمله مسعود دلخواه و تهمینه میلانی در زمینه تئاتر و سینما کار کردم. در نمایش آنتیگنه با حمیدرضا هدایتی آشنا شدم و نقش آنتیگنه را بازی کردم؛ علاوه بر بازی کار طراحی لباس هم بر عهده بنده بود؛ در این پروژه از شرایط کار به شدت راضی بودم و در نهایت هم به همکاری جدید با ایشان رسیدیم. ایشان علاوه بر کارگردانی خوب؛ بازی فوق العاده ای هم از خود به نمایش می گذارد؛ و حس خوبی به سایر بازیگران می دهد.

جذابیت این سه شخصیت برای شما در چه چیزی بود که مجاب به بازی شدید؟

 در نمایشنامه داخائو فضای کمی به کاراکترهای زن اختصاص داده شده است؛ این سه زن شناسنامه ای برای معرفی نداشتند و باید خلق می شدند؛ البته تنوع در کاراکترهای زن در همین فضای کم برایم جذابیت داشت؛ علاوه بر این ها از نظر معنوی نیز این نمایش برایم حائزاهمیت بود و طراحی لباس این پروژه را نیز عهده دار شدم.

 

انتهای پیام/ن

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۴۱۰۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش

به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجان‌پور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.

در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.

در آغاز، شهرام گیل‌آبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما می‌آورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظه‌ای در تئاتر ما بی‌حضور ایشان نبوده. 

او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت می‌گیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستان‌مان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر می‌ایستیم و  به ظالم اجازه صف‌آرایی نمی‌دهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.

گیل‌آبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی می‌داریم. 

در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.

سپس احسان حاجی‌پور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط می‌شد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.

علی شمس، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوه‌های گوناگون کار می‌کنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.

او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.

در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.

کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.

در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.

او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقه‌اش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.

او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.

علو عنوان کرد که در رادیو نمایش‌های بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سال‌ها هنوز به خوبی از آنها یاد می‌شود.  او در پایان شعری از سروده‌های خودش را خواند.

سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.

او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد. 

رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزه‌ای خواند که در امر آموزش در استان‌های گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!

هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.

او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام می‌گذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت می‌کنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمه‌های من بودند؛ خانم‌ها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.

او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خنده‌های تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.

رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.

در بخش بعدی، بخش‌هایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجان‌پور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجان‌پور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم می‌زدیم و فکر می‌کردیم کسانی که کار هنر نمی‌کنند، چه می‌کنند.

او ادامه داد: زنجان‌پور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.

دولت‌آبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

این داستان‌نویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لاله‌زار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامه‌ای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.

دولت‌آبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بی‌حوصله می‌شد، برای خودش نقشی می‌ساخت و آن را اجرا می‌کرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شب‌هایی برگزار می‌شود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو می‌کنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته می‌شوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.

سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجان‌پور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایش‌های تلویزیونی دیدم.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجان‌پور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنه‌های درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزنده‌تر بود و هنوز تک تک صحنه‌های آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است. 

رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزت‌الله مهرآوران و کار زنجان‌پور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجان‌پور همچنان بر سرمان باقی بماند.

در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطره‌انگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.

سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمی‌کند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجان‌پور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجان‌پور بودن، اصلا ساده نیست. 

او با یادآوری اولین خاطره‌های خود از زنجان‌پور افزود: نمایشی از رکن‌الدین خسروی دیدم که زنجان‌پور و بهروز بقایی در آن بازی می‌کردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژی‌اش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی می‌رفت، در ذهنم مانده. 

دلخواه با بیان خاطره همکاری‌اش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجان‌پور ادامه داد: یک نفر می‌تواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجان‌پور همه اینها را با هم دارد. رفتار او می‌تواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاری‌اش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.

وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه می‌دیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجان‌پور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف می‌زنیم.

دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجان‌پور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است. 

در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نماینده‌ای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجان‌پور گفت: خجالت می‌کشم درباره ایشان صحبت کنم.

او خطاب به زنجان‌پور ادامه داد: استاد خیلی دوست‌تان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.

 در بخش بعدی، شهرام گیل‌آبادی که مدت‌ها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگان‌رادیو بر صورتم‌ نشست که ویژگی‌های مشترکی داشتند.

او خاطراتی از بازی زنجان‌پور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو  و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمت‌هایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجان‌پور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را می‌آورد. این آدم‌ها هر چه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفت‌شناسی و توسعه فکری می‌دانند. آقای زنجان‌پور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.

در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی می‌کند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت می‌کنم.

او که استاد زنجان‌پور بوده ادامه داد: شما از زمان‌استادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجویی‌اش می‌گویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی می‌کرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا می‌کرد. با دیدن بازی اکبر حیرت‌زده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف می‌کردم.

ممنون از زنجان‌پور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمی‌رفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان می‌رفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد می‌گیرند. 

ممنون اضافه کرد: یکی از نقش‌های حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رساله‌اش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشق‌اند ولی زنجان‌پور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.

در بخش پایانی، اکبر زنجان‌پور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آن‌قدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد می‌کند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواس‌مان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمی‌شود. همه این کارها را می‌کنیم که به فضا برسیم.‌ آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفته‌ای است که هر کس سهم خود را از آن بر می‌دارد و گذر می‌کند.

این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمی‌شود، بسازیم و آنچه را شنیده نمی‌شود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنی‌ها را گفت‌.

زنجان‌پور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمنده‌ام و هم به خودم می‌بالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر می‌کند. «ایبسن» می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولت‌آبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجان‌پور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.

متن تقدیرنامه او را شهرام گیل‌آبادی خواند و زنجان‌پور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویده‌ام و امشب جایزه گرفته‌ام.

اسماعیل خلج که سال‌ها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطره‌ای از زنجان‌پور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم‌ من هم این اسم را از شخص دیگری گرفته‌ام و بر نمایشنامه‌ام گذاشته‌ام.

زنجان‌پور هم توضیح داد نوه‌اش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.

بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجان‌پور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.

در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را می‌بینید:

دیگر خبرها

  • تماشای «العهد الأبدی» در کارون
  • «عشق به دیکتاتور‌ها کمکی نمی‌کند» روی صحنه رفت/ تئاتر نیازمند حمایت
  • سومین جشنواره ملی تئاتر خیابانی رضوی به شناخت ابعاد شخصیت امام رضا (ع) نزدیکتر شد
  • اضافه‌شدن ۶ نمایش به جشنواره تئاتر رضوی برای اجرا در دهه کرامت
  • شش نمایش همراه جشنواره تئاتر رضوی شدند
  • (عکس) قالیباف و رقیب‌اش شکار دوربین عکاسان شدند
  • راهیابی تئاتر ۴۴۴ از مشهد به جشنواره تئاتر مساجد کشور
  • تئاتر ۲ روز تعطیل می‌شود
  • سالن‌های تئاتر ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت اجرا ندارند
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش