دشمنی وهابیون با شیعه در قرن اخیر موجب ترویج ایام فاطمیه شده است
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۵۳۱۱۵
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از اردکان، حجت الاسلام والمسلمین سید اسماعیل شاکر در مراسم سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ضمن تسلیت ایام فاطمیه با اشاره به وجود سؤالات متعدد مردم در خصوص اینکه دهه اول و دوم فاطمیه از کجا آمده است گفت: بعضی ها به گونه ای صحبت می کنند که این موضوع بدعتی تازه است و در گذشته نبوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: یکی از نقل های مشهور این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) 60 روز زنده بود، نقل دیگری 75 روز، نقل دیگری 95 روز و نقل دیگری است که ایشان 6 ماه پس از رحلت پیامبر زنده بوده اند. در میان این نقل ها، دو نقل 75 روز و 95 روز در کتاب های ما و حتی اهل تسنن معتبرتر است. اهل تسنن می خواهند بر روی شش ماه مانور بدهند و بگویند که حضرت زهرا (سلام الله علیها) مدت بیشتری زنده بوده است و به نظر می رسد که یکی از اهدافشان این است که هرچه بشود عمر آن حضرت را طولانی تر کنند که مرگ ایشان عادی جلوه داده بشود. اهل تسنن مدت عمر حضرت زهرا (سلام الله علیها) را نیز 28 سال بیان می کنند.خداوند در پاسخ به کسانی که با طعنه زدن پیامبر را ابتر می خواندند حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به ایشان داده و در جواب آنها سوره کوثر نازل شده است.
امام جمعه اردکان گفت: نقل 75 روز و 95 روز در بین علمای شیعه مشهورتر است لذا علمای ما در گذشته این دو روز را بیشتر مطرح می کرده اند و مجلس عزا می گرفتند و در قرن اخیر این مجالس ترویج و گسترش خاصی پیدا کرد و رونق ویژه ای گرفت زیرا ما در این قرن دشمن ویژه ای به نام وهابیون پیدا کرده ایم که به شیعه حمله می کند. در گذشته وهابی وجود داشت اما وهابیونی که حکومت در دست داشته باشند و به عنوان بدعت و شرک به قبرستان بقیع حمله کنند و همه قبور را تخریب کنند وجود نداشتند. آنهابه اعتقادات شیعه مانند توسل، شفاعت و تبرک هم حمله کردند. وهابیون از دو کلمه شرک و بدعت به عنوان حربه برعلیه شیعه استفاده می کنند.
وی با اشاره به آیات 93 تا 98 سوره یوسف اظهار داشت: جواب تمام شبهات وهابیون درباره توسل، شفاعت و تبرک در این آیات آمده است. یکی از موضوعاتی که وهابیون به شدت و بصورت ویژه به آن حمله کردند موضوع شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) است و گفتند که افسانه و دروغ است و حتی کتابی به نام افسانه شهادت آن حضرت نوشتند. افسانه چیزی است که اصل و اساس ندارد اما قصه یعنی چیزی که واقعیت داشته است. علما وقتی دیدند که شبه افکنی وهابیون بر روی مردم اثر می گذارد گفتند که برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) مجالسی برگزار شود و در این مجلس موضوع شهادت آن حضرت مطرح شود.
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۵۳۱۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای نامه دختر رضاخان به امام خمینی (س) + عکس
به گزارش جماران از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ صدیقه دختر رضاخان و زهرا سوادکوهی به آیتالله خمینی نامه نوشت و بهخاطر احضارش توسط کمیته انقلاب، درخواست کمک میکند. این نامه را روزنامه اطلاعات در تاریخ هفتم فروردین 1358 چاپ کرد.
او در نامه خود تأکید میکند که شناسنامه ندارد؛ زیرا وزارت دربار گفته بود شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفته بود خواهر بیسواد نمیخواهیم و نمیتوانیم به او شناسنامه بدهیم.
در ابتدای نامه مذکور آمده است:
«پیشگاه زعیم و سید عالیقدر و مرجع شیعیان جهان آقای آیتاللهالعظمی روحالله الموسوی الخمینی
اینجانب صدیقه دختر رضاخان (رضاشاه سابق) و زهرا سوادکوهی میباشم که به انگیزه تلفن مورخه 57/12/1 خانمی که خود را از کمیته آن امام به من معرفی نمود و گویا من بینامونشان را که از مردم طبقه سوم اجتماع نیز محرومترم، با شاهزاده خانمهای معروف پهلوی اشتباه گرفتند و به کمیته احضارم کردند؛ لذا مصدع اوقات شما شدم درحالیکه اکنون مجال رسیدگی به این امور نیست. اینجانب بنا به وظیفه شرعی خود در روز ششم تشریففرمایی آن حضرت، موفق به زیارت شدم؛ ولی حال که احضار گردیدم چهبهتر که این سعادت از نزدیک دست دهد تا جریان بیست سال مبارزه حقطلبانه از دستگاه بیعدالت درباره و طبقه حاکمهاش نخستوزیر هویدا را به عرض برسانم...»
صدیقه دختر پهلوی اول در بخشی دیگر از نامه خود افزود: در حال حاضر من فاقد شناسنامه هستم به جهت اینکه وزارت دربار گفتند شوهرش مصدقی است و اشرف پهلوی هم گفت ما این خواهر بیسواد را که با لهجه صحبت میکند، نمیتوانیم شناسنامه پهلوی بدهیم. ناچار من تقاضا کردم شناسنامه پهلوی نمیخواهم با شناسنامه مادرم که سوادکوه است به من شناسنامه بدهید آنها پس از تشریفات اداری از دربار به وزارت دادگستری و سپس به اداره ثبت احوال ارسال که آن هم اظهار داشتند که باید یک مقام صلاحیتدار دستور بدهند. سابقه امر طی شماره نامه فلان نزد آقای محسن دها رئیس ثبت احوال کشور میباشد. به علت پیگیری بیستساله نهتنها چیزی دستگیری مرا نکرد؛ بلکه بیش از 40 هزار تومان قرض و ازدست دادن درآمد روزانه شوهرم گردید و فقط نزدیک به هفتصد متر زمین از ارثیه مادری که در مازندران است، به من رسید.
دختر پهلوی اول و زهرا سوادکوهی در پایان از امام خمینی درخواست رسیدگی به پرونده اش را کرد.