جامعه علمی باید به فهرستی از مسایل و مشکلات انسان معاصر دست یابد
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۱۹۳۳۱
به گزارش خبرگزاری بسیج، سلیمان خاکبان عضو هیئت علمی دانشگاه قم در مورد توسعه علم گفت: علم هنگامی توسعه پیدا میکند که از دایره مجهولات کاسته، و بر دایره معلومات افزوده شود و چون ظهور پرسش مقدمه و پیشنیاز گذار از مجهول به معلوم است، لذا هرچه پرسشهای بیشتری داشته باشیم، در موقعیت بهتری برای گذار از مجهولات به معلومات قرار میگیریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در واقع با طرح یک پرسش جدید به صورت مشخص و شفاف، از جهل مرکب خارج شده و به جهل بسیط میرسیم. و این، خود نوعی معرفت است. یعنی میفهمیم که دقیقاً چه چیزی را نمیدانیم: «حسن السؤال نصف العلم» و این خودآگاهی نسبت به جهل، موتور حرکت به سمت کسب دانش و معرفت است.
این محقق و نویسنده کشورمان اظهارداشت: هر گاه پس از طرح پرسشی جدید، پاسخ یا پاسخهایی ـ هر چند غیرمستدل ـ به ذهن کسانی که به صورت علمی درگیر با پرسش موردنظر هستند، خطور کند، در واقع در مسیر توسعه علم حرکت کردهایم. البته، توجه به این نکته لازم است که این گونه پاسخها، معمولاً مبتنی بر یک سلسه شواهد علمی است که اصطلاحاً آن را فرضیه مینامند. فرضیه در واقع پاسخ احتمالی مبتنی بر یک یا چند شاهد علمی غیرمکفی است که ذهن پژوهشگر را متوجه خود میکند تا درباره صحت و سقم آن تحقیق کند. ورود به حوزه بررسی علمی فرضیهها نیز مصداقی دیگر از توسعه علم است؛ چرا که در جریان این عمل است که تکلیف پاسخهای فرضی مشخص میشود: یا رومی رومی! یا زنگی زنگی!
خاکبان اضافه کرد: هر گاه یک نظریه نقد شود، یعنی نقاط ضعف آن در یکی از سه بعد پرسش، پاسخ یا دلیل به صورت مستدل روشن شود و آن نقد از طرف سایر متخصصان و صاحبنظران پذیرفته شود، باز، دانش مورد نظر یک گام به پیش رفته یا توسعه پیدا کرده است. دفاع از یک نظریه را در برابر نقدی که بر آن وارد شده، میتوان مصداقی دیگر از توسعه علم به شمار آورد. زیرا: نظریهای که نقد میشود، در واقع از حوزه معرفت بشر اخراج میگردد؛ و کسی که از آن نظریه مردود دفاع میکند، در واقع، گویی دوباره چیزی بر معرفت بشر افزوده است.
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: هرگاه یکی از ارکان سهگانه یک نظریه (پرسش، پاسخ یا دلیل) برای برخی متخصصان مفهوم نباشد، و عدهای در صدد توضیح و تشریح آن برآیند، در اینجا باز شاهد توسعه علم هستیم (البته برای متخصصانی که نسبت به آن ابهام داشتهاند)، زیرا وقتی یک نظریه، بویژه برای متخصصان و صاحبنظران، قابل درک نباشد؛ گویی بود و نبودش برابر است. پس، کسانی که در مقام شرح یک نظریه برای متخصصان و صاحبنظران برمیآیند، در واقع مانند کسانی هستند که نظریهپردازی و تولید علم کردهاند. به عبارت دیگر از آنجا که یکی از ارکان اصلی دانش، دلیل است؛ و دلیلیت دلیل در مقام اثبات، تابع پذیرش و مقبولیت مخاطبان اصلی آن دانش (متخصصان و صاحبنظران) است، لذا اگر دانش یا نظریهای به علت ابهام در برخی ارکان اصلی (پرسش، پاسخ یا دلیل) نتواند نظر مخاطبان اصلی خود را جلب کند، گویی چنین نظریهای اصلاً عرضه نشده و از کتم عدم به دار وجود قدم نگذاشته است.
خاکبان در ادامه سخنانش گفت: در چنین شرایطی است که شرح مؤثر یا شرحی را که بتواند ضمن ابهامزدایی، توجه متخصصان و صاحبنظران را نیز جلب کند، میتوان به منزله توسعه و پیشرفت علم تلقی کرد. پس، شرح بر سه نوع است: شرحی که مخاطبش توده مردم است (شرح تبلیغی)؛ شرحی که مخاطبش فراگیران دانش ـ اعم از دانش آموز و دانشجو و طلبه ـ است (شرح آموزشی)؛ و شرحی که مخاطبش متخصصان و صاحبنظرانند (شرح تخصصی). و مراد ما از شرحی که مصداق توسعه علم است، سومی است نه اولی و دومی، زیرا اولی و دومی در حوزه تبلیغ و آموزش یا ترویج علماند نه توسعه علم. البته، این نوع شرح هنگامی میتواند به عنوان توسعه علم تلقی شود که عنصر مقبولیت را، به عنوان رکن چهارم، جزء ارکان اصلی تک واحد علم بشماریم.
این پژوهشگر در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه پیداکردن کاربرد جدید برای یک نظریه یا تکواحد علمی را نیز میتوان مصداقی دیگر از توسعه علم به شمار آورد، گفت: زیرا گویی پاسخی مستدل برای پرسشی که جواب آن را نمیدانستیم، پیداکردهایم. پس دیگر نمیتوان صِرف افزایش تعداد مقالات چاپشده در برخی مجلات به اصطلاح معتبر، یا تعداد ارجاعات به یک مقاله را بی آنکه مصداق یکی از امور دهگانه یادشده باشد، به عنوان توسعه علم تلقی کرد؛ این نوع نگاه به توسعه و رشدِ علم بسیار سطحی و حتی فریبنده است.
وی افزود: ارزش و اعتبار یک اثر علمی در گرو اثربخشی آنست. اثربخشی یعنی پاسخگویی به نیازی از نیازهای صادق انسان. لذا مسئولان امر توسعه علم لازمست (به جای آنکه ذهن خود و ظرفیت علمی جامعه و بیت المال را صرف افزایش تعداد مقالات چاپشده در مجلات به اصطلاح معتبر داخلی و خارجی، یا افزایش تعداد ارجاعات این و آن به مقالاتی که توسط جامعه علمی کشور نوشته شده نمایند) ابتدا هندسه نیازهای انسان را تهیه کرده؛ و سپس فهرستی از مسایل و مشکلات متناظر با هندسه نیازها را استخراج نمایند.
در نهایت، پاسخ مستدل به این پرسشها را ملاک داوری در باره میزان رشد و توسعه علم قرار دهند. ناگفته پیداست چاپ و نشر این نوع آثار، از طرف هر ناشر و مجلهای، اعم از معتبر یا غیرمعتبر، باارزش است و اساساً این نوع آثار است که به ناشران یا مجلات، اعتبار حقیقی میبخشد؛ نه برعکس.
وی تصریح کرد: ممکن است برخی ادعا کنند مجلات معتبر داخلی و خارجی هر مقالهای را چاپ نمیکنند؛ بلکه ملاک و معیار آنها نیز در گزینش و چاپ و نشر مقالات در راستای فهرست نیازهای زمان است؛ الاّ اینکه چون ما از آن فهرست بیخبریم، لذا نسبت به آنها بدبین یا دست کم بینظریم (یعنی نمیتوانیم صحت کار آنها را تأیید یا رد کنیم). در پاسخ این تذکر میتوان گفت: اولاً در رابطه با نشریات معتبر داخلی، متأسفانه هیچ فهرست استاندارد و کارشناسیشده ملی وجود ندارد تا بتوان گفت: چاپ مقالات در نشریات معتبر داخلی، حتی مجلاتی که دارای امتیاز علمی ـ پژوهشی هستند، در راستای پاسخ به نیازهایی است که از طرف یک نهاد مرجع ملی، آنهم براساس یک فرایند نیازسنجی استاندارد و قابل اعتماد، انجام میشود، زیرا اساساً یکی از دغدغههای مسئولان ردهبالای نظام، فقدان فهرست نیازهای پژوهشی است.
خاکبان اظهارداشت: ثانیاً در رابطه با مجلات معتبر خارجی ازجمله مجلاتISI به فرض آنکه این نوع مجلات دارای فهرستی از مسایل و مشکلات انسان معاصر باشند و ملاک گزینش مقالاتشان برای چاپ نیز هماهنگی و همسویی آنها با فهرست نیازها باشد، این پرسش کلیدی قابل طرح است که آیا تشخیص ایشان در رابطه با نیازهای انسان معاصر درست است؟
این استاد دانشگاه قم گفت: بیشک در رابطه با برخی نیازها (مانند ضرورت پیداکردن راهحل برای برخی بیماریهای صعب العلاج از قبیل سرطان و ایدز و …) تفاوتی میان شرق و غرب نیست؛ ولی باز بیشک در رابطه با برخی نیازها تفاوتهای گسترده و عمیقی هست که غفلت از آن، موجب دنبالهروی کورکورانه میشود.به عنوان مثال: یکی از نیازهای علمی و پژوهشی جهان اسلام، ضرورت تجدیدنظر در شیوه اسلامشناسی یا تفقه در دین است؛ چنانکه حضرت امام خمینی (ره) فرمودهاند: اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست.فتوای شخصیت برجستهای چون حضرت امام در باره عدم کفایت اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه، هشدار بسیار مهمی است که جامعه علمی ـ حوزوی و حتی علمی ـ دانشگاهی ما باید آن را جدی بگیرد، زیرا عدم توجه جدی به این هشدار اساسی، دارای لوازم بسیار ویرانگر و حتی خطرناک برای هر دو قشر و کل جامعه و جهان اسلام و بلکه بشریت است ویرانگر است؛ زیرا اگر سخن امام درست باشد؛ یکی از لوازم آن اینست که نیروهای انقلاب در چارچوب اجتهاد مصطلح، دست کم در دراز مدت، قادر به اداره جامعه نخواهند بود و این، یعنی شکست انقلاب و هدر دادن کل هزینههای مادی و معنوی و انسانی. خطرناک است؛ زیرا: چون جامعه بدون برنامه نمیتواند به حیات خود ادامه دهد، لذا اگر برنامههای خودی و مبتنی بر اجتهاد مصطلح قادر به اداره جامعه نباشد، مسئولان ناگزیر از بازگشت به آغوش و دامان برنامههایی خواهند شد که هدایت و رهبری آن در دست دشمن و استکبار جهانی، یا در حالت بسیار خوشبینانه، در دست کسانی است که اغلب دارای تفکرات سکولاریستیاند.
وی تأکید کرد: به عبارت دیگر حتی اگر خیلی خوشبینانه نگاه کرده و گمان کنیم که هدایت و رهبری پژوهشها و نرمافزارها و برنامههای جهان در دست نخبگان است نه مستکبران، تازه با یک مشکل بسیار اساسی دیگر مواجه خواهیم شد؛ و آن، اینکه نخبگان جهان، اغلب، در چارچوب و پارادایم معرفتشناسی و جهانبینی و نظام ارزشی مدرنیته فکر میکنند و حال آنکه ما از منتقدان این چارچوب فکری هستیم و نمیتوانیم به طور کامل با آنها هماهنگ و همراه باشیم. همین تفاوت در دیدگاه و چارچوب های نظری اساسی، در تشخیص مسایل و تبیین ارتباط میان مسایل و اولویت گذاری و طراحی هندسه مسایل و در نهایت، در زمینه سیاستگذاری علم بسیار مؤثر است.بنابراین جامعه علمی ما اعم از حوزویان و دانشگاهیان، خود باید به فهرستی از مسایل و مشکلات انسان معاصر دست یابند و فعالیت های علمی ـ پژوهشی خود را متناسب با آن فهرست انجام دهند. بیشک اگر چنین شود، شاهد توسعه حقیقی علم حقیقی خواهیم بود؛ و الا همچنان باید در دام نامریی شبه توسعه علم مجازی باقی بمانیم و به نام توسعه علم درجابزنیم و دور خود بگردیم: المتعبد علی غیر فقه کحمار الرحی یدور و لایبرح.
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۱۹۳۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تأملاتی درباب بومی نبودن نظریهها در میدان جامعهشناسی کشور
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهشهایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و میگیرد، مبتنی بردستاوردهای دانشمندان غربی است و این دستآوردها چه در نظریهها و چه در روشها و فنون پژوهشهای تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که تئوریها و روشها با دقت تقریباً وسواسگونهای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته میشوند.
* دلایل خطای شناختی در پژوهشهای تجربی جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیینها و اِسنادهای آن نظریهها، برای جامعهشناسی و پژوهشهای تجربی جامعهشناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریهپردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریههای خود اقدام کردهاند و میکنند.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ به رغم شباهتهای انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزشها و هنجارها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویدادهایی که در دورههای تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامدهای آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل میگیرد.
نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی
این پژوهش توضیح میدهد که کاربست نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود. گرچه به عنوان جامعهشناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعهشناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی بهطور مؤثری یاری دهند.
نبوی ادامه میدهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریهها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار میگیرند، و به ژرفاندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریههای رایج نمیپردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریهها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریهها بپردازند.
* زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشدههای مختلف پژوهش خود رعایت نمیکنند.
خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشودنبوی بیان میکند که زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:
نظریههای برساختهشده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهشهای بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریهها و بومیسازی آن آنجام نمیدهیم. نظرهای ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعهشناسی، دارای ماهیت جامعهشناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعهشناختی به رسمیت شناخته نمیشوند.این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمعبندی میکند که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظهای از بحرانها و ابربحرانها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی میدهد، شکل گرفته باشد.
انتهای پیام/