گره خوردن امنیت ترکیه با اوضاع عراق و سوریه/آنکارا به دنبال افزایش قدرت چانهزنی خود در مذاکرات است
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۲۴۳۷۹
یک کارشناس امور منطقه درباره عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه گفت: اکنون در فصل تعیین تکلیف آینده سیاسی سوریه ترکیه تلاش میکند با مداخلات خارجی کارتهای چانهزنی خود را خرج کند و شانس برنده شدن خود را در مذاکرات افزایش دهد.
گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ کمتر از یک ماه پیش بود که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه فرمان آغاز عملیات ارتش این کشور با عنوان «شاخه زیتون» را در عفرین سوریه صادر کرد و ارتش ترکیه نیز حملات جدیدی را علیه مواضع کردها در سوریه انجام داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهدنبال این حمله، دولت مرکزی سوریه اقدام ترکیه را محکوم کرد و آن را دخالت در خاک کشورش دانست و به همین دلیل است که از بعد منطقهای و بینالمللی اقدام ترکیه مشروعیتی ندارد.
در عرصه تحولات میدانی، ارتش ترکیه روز گذشته (یکشنبه) اعلام کرد هفت نظامی این کشور روز شنبه بهدنبال عملیات نظامی در شمالغربی سوریه علیه شبهنظامیان کرد، کشته شدند. همچنین پنج نفر از این نظامیان در جریان حمله شبهنظامیان به تانک آنها کشته شدند. ترکیه اعلام کرد که در تلافی این حمله، جتهای جنگی آن کشور به مواضع شبهنظامیان در آن منطقه حمله کردند.
از سویی عملیات شاخه زیتون زمانی آغاز شد که ارتش سوریه و متحدانش در ادلب به پیروزیهای چشمگیری دست یافته بودند و این عملیات برای آزادسازی کامل این استان همچنان ادامه دارد و این احتمال وجود دارد ترکیه با پیشدستی و حمله به عفرین بهدنبال مقاصد خود برای تحکیم پایگاه نظامی خود در خاک سوریه و سهمخواهی از راهکار سیاسی در سوریه است.
تلفات این عملیات نظامی در خاک سوریه هر روز افزایش مییابد. روز گذشته بود که بکر بوزداغ، معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت ترکیه در گفتوگو با شبکه تلویزیونی سیانان ترک گفت، از آغاز عملیات شاخه زیتون نیروهای مسلح ترکیه علیه گروه تروریستی پکک و پید و داعش در عفرین 932 تروریست از پای درآمدهاند.
این تجاوز نظامی و ابعاد آن ما را بر آن داشت تا گفتوگویی با دکتر جعفر حقپناه، استاد دانشگاه و کارشناس امور منطقه داشته باشیم. که متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* هدف ترکیه از تجاوز نظامی به شمال سوریه چیست؟
- ترکیه همسایه عراق و سوریه و با مناطق کردنشین این دو کشور هممرز است. علاوه بر این، ساکنین مناطق مرزی خودش با این دو کشور نیز کردنشین هستند، لذا امنیت ترکیه از لحاظ داخلی و هم سیاست خارجی و منطقهای بهویژه در مناطق کردنشین با هم گره خورده است. از همین رو به لحاظ تاریخی ما مشاهده میکنیم باوجود اینکه ترکیه خود را بازیگر خاورمیانهای تعریف نمیکند، ولی در این موضوع خاص از قدیم همواره نقشآفرین بوده است.
ترکیه همواره درصدد این بوده است که از نظر امنیتی و اقتصادی خود را ایمن کند. البته بعد از اشغال عراق از سوی آمریکا تحولات و چرخش اوضاع سرعت بیشتری گرفت همچنین بعد از وقوع انقلابهای عربی و نیز خلاء قدرتی که در نتیجه کاهش حضور آمریکا در منطقه به وجود آمد، این تحولات شدت گرفت و در بحران سوریه به اوج خود رسید. اکنون در فصل تعیین تکلیف آینده سیاسی سوریه علیالقاعده ترکیه تلاش میکند با اینگونه مداخلات کارتهای چانهزنی خود را خرج کند و شانس برنده شدن خود را در مذاکرات افزایش دهد و منافع خود را در سوریه و عراق حفظ کند.»
* پیشتر شاهد بودیم که دولت ترکیه بارها با ادعای مقابله با پکک به شمال سوریه حمله میکرد، ولی بعد از برآورده شدن اهدافش آنجا را ترک و منطقه را به دولت سوریه واگذار میکرد. باوجود این، اکنون خلاف این موضوع را در محافل غیررسمی ترکیه شاهدیم. آیا ترکیه پس از انجام عملیات شاخه زیتون، عفرین را به دولت سوریه واگذار خواهد کرد؟
- البته این موضوع که در محافل ترکیه مطرح شده، یک ادعاست و معلوم نیست تا چه حد محقق شود. نخست، اینکه نیروهای ترکیه بعید است به راحتی بتوانند عفرین را به محاصره و کنترل خود درآورند و مهمتر اینکه بتوانند تسلط خود را بر این شهر حفظ کنند. در حال حاضر ترکیه تلاش میکند به مداخله خود رنگ و بوی سوری بدهد، زیرا اگر بخواهد بر تجاوز خود پافشاری کند، اشغالگری محض تلقی میشود، لذا اینها میگویند نیروهای عرب و ترکمان سوری هستند که علیه کردها میجنگند.
درواقع، ترکیه میخواهد تقابل میان نیروهای سوری-سوری را به سود نیروهای خودش پیش ببرد و کنترل شهر را به آنها بسپارد. تجربه نشان داده است که اینگونه اقدامات جواب نمیدهد، یعنی چنین نیروهایی حتی اگر بخواهند با این وضعیت وارد عفرین شوند حکم تجاوزگر مییابند و نیروهای سوری به شدت آمادگی دارند تا با آنها مقابله و نسبت به این تجاوزگری مخالفت کنند. من فکر نمیکنم که ترکیه باوجود بلوفی که میزند، بخواهند بهدنبال سیاست تجاوزگری برود و آن را محقق کند.
* با توجه به حمایت آمریکا از کردها در منطقه مورد منازعه، احتمال تقابل میان نیروهای ترکیه را با نیروهای آمریکایی در مرزهای سوریه تا چه حد میدانید؟
- من از این وضعیت بهعنوان تقابل یاد نمیکنم. به هر حال درنظر داشته باشید الان در بحران سوریه هیچیک از بازیگران در سطح بازیگران منطقهای و بینالمللی با هم همپوشانی یا تعارض کامل منافع ندارند؛ یعنی هر کنشگری با کنشگران دیگر سطحی از همسویی منافع و در عین حال رقابت را دارد. این واقعیتی است که در نوع روابط آمریکا و ترکیه و همچنین روابط ترکیه با ایران، روسیه و دیگر طرفها صدق میکند.
ما هم با آمریکا و هم با روسیه چنین نسبتی داریم. باید درنظر داشته باشیم که اینجا صحنه تقابل یا همکاری محض نیست و درباره ترکیه و آمریکا میبینیم که با یکدیگر اشتراک نظر دارند و به نوعی خواهان در درجه نخست، اشغال و در درجه بعد، تضعیف شدید دولت مرکزی دمشق هستند. از سوی دیگر آنها در موضوعاتی همچون کردها با یکدیگر مخالفند و با هم رقابت دارند. اختلاف میان ترکیه و آمریکا جدی است ولی راهبردی نیست.
* آیا آمریکا نیروهای خود را از سوریه خارج میکند؟
- آمریکا نیروی نظامی زیادی در سوریه ندارد و بیشتر نیروها مستشاری هستند و عملیات ویژه، که آن هم بسته به اوضاع دارد. درواقع، اوضاع سوریه به مرحله قطعیت نرسیده است که بتوان در اینباره اظهارنظر کرد.
* مخالفان سوریه و شبهنظامیان ارتش آزاد اکنون وارد صحنه مداخله ترکیه در عفرین شدهاند و میخواهند خود را بهعنوان گروهی معرفی کنند که هدفشان دفاع از تمامیت ارضی سوریه است. ارزیابی شما از این روند چیست؟
- به هر حال ارتش آزاد سوریه گروهی سوری است که به شدت از سوی ترکیه و آمریکا حمایت میشده و اکنون میخواهد همین ژست را حفظ کند، ولی مشاهده کردیم که حتی توانایی این کار را ندارند و از اینروست که آمریکا حمایت خود را به سمت نیروهای کُرد برد و مشخص نیست که آیا ارتش آزاد بتواند با این سیاست نقش بازی کند یا خطمشی دیگری را دنبال خواهد کرد.
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۲۴۳۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام