افراد تندرو،اصل انقلاب را نابود می کنند/مرگخواهی برای غیرِخود،طرز تفکر اسلامی و ایرانی نیست/استبداد زمانی شروع می شود که یک طبقه خود را به عنوان تنها مسئول،بر جامعه تحمیل کند
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۷۰۱۳۶
با ورق زدن صفحات تاریخ، با سخنرانی ها، بیانیه ها، سرمقالهها و درسنامههایی از شخصیتهای مهم و تأثیرگذار مواجه میشویم که بازخوانی آنها یکی از راههای گرامیداشت روزهای به یاد ماندنی تاریخ و نیز یادآوری آرمان ها، آرزوها و اهداف مردم در برهههایی از تاریخ کشورمان محسوب میشود؛ گفتارها و نوشتارهایی که همواره میتوانند یادآور دغدغه و آرمانهای پیوسته مردم ایران باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سایت «تابناک»؛ در روزهای بزرگداشت سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بخشهایی برگزیده از سخنرانیها و نوشتههای شخصیتهای تأثیرگذار انقلاب اسلامی را منتشر میکند.
در هفتمین بخش این گزارش ها، گزیدهای از سخنرانی ها، آرا، نظریات و گفت وگوهای مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت در سال ۵۷ و ۵۸ را در ادامه میخوانید و میبینید:
صحبتهای مهندس بازرگان در حضور امام خمینی(ره) در روز ماموریت برای تشکیل دولت موقت
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیآنچه نباید این حکومت و دولت بدان دست بزند و دخالت نماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است
اگر دین، سیاست را (به فرض) رها نموده و کاری به کارش نداشته باشد، سیاست دین را به هیچ وجه من الوجوه آزاد نخواهد گذاشت. بلکه برعکس هر قدر دین نسبت به سیاست بیاعتنایی نماید، سیاست در تمام شئون دین دخالت اساسی خواهد نمود. نیز میگوید: «اگر دین سیاست را در اختیار و امر خود نگیرد، سیاست دین را مضمحل خواهد کرد یا در سلطه و اقتدار خود خواهد گرفت. جنگ بین این دو، جنگ پیشروی و عقبنشینی یا مماشات و مسامحه و معامله نیست بلکه جنگ حیات و ممات یا بود و نبود است.»
تمام حرف ما این است که اگر به فرض یک حکومت دینی از همه جهت تمام و کمال به دست مؤمنان مخلص ناب تشکیل شد، آنچه نباید این حکومت و دولت بدان دست بزند و دخالت نماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است. چرا که دولت یعنی قدرت و زور، قدرت و زور در برابر تجاوز بیگانگان به کشور و ملت و یا تجاوز مردم به یکدیگر ضروری است، اما در برابر عقیده و عشق و عبرت و رابطة انسان با خود و خدا یعنی آزادی و تقرب، بسیار بی جا و نقض غرض است. اما عکس قضیه صحیح است. اگر دولت و حکومت حق، دین ساز و انسانساز نیست، انسان دیندار و خداپرست واقعی دولت حق ساز است.»
۲. ظهور و سقوط دولت موقت، احمد سمیعی، تهران، علم، ۱۳۶۲.
آب و نان و دوا و سواد و همه چیز ما در دست دولت است
«حکومت مردم بر مردم که لازمهی آن در دست گرفتن حکومت بهوسیله ملت و متصرف شدن دولت و قدرت است از دو راه میتواند تامین شود: از بالا یا از پایین؛ به عبارت دیگر، از خارج یا از داخل.»
«آب و نان و دوا و سواد و همه چیز ما در دست دولت است و تمام شئون و امور کشور بهطور مستقیم یا غیرمستقیم آویخته به نقطه واحدی است؛ البته به این ترتیب دیدن کدخدا و چاپیدن ده خیلی آسان است. مگر آنکه تربیت و ترتیب را عوض کنیم؛ یعنی دولت برای ملت کار کند.»
رویکرد را «عوض کنیم و کار را از یک آمادگی عمیق و تدارک و تمرین قبلی شروع نماییم؛ دموکراسی را از داخل ایجاد نماییم و حکومت را از پایین تعریف کنیم.»
نامه مهندس بازرگان به احمد صدر حاج سیدجوادی در تیرماه ۱۳۳۵
آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم
ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. از رئیس دادگاه انتظار داریم این
نکته را به بالاتریها هم بگوید.
دفاعیات بازرگان در دادگاه رژیم پهلوی
بین سازندگی و انتقام تضاد وجود دارد
مردم از ما انتظار داشتند همه مشکلاتی که در طول ۲۵۰۰ سال نظام طاغوتی ایجاد شده بود به طرفه العینی برطرف کنیم. بین سازندگی و انتقام تضاد وجود دارد، وقتی بخواهند که حسابهای گذشته تسویه بشود و انتقام گیری بشودو آن حالت انقلابی پاکسازی صورت بگیرد این دو عمل با هم جور نمیآیند.
وی در ادامه ضمن انتقاد از قانون اساسی تدوین شده در مجلس خبرگان قانون اساسی گفت:: بیم آن میرود که این قانون اساسی به چند قطبی شدن کشور بینجامد و کسی در این کشور تکلیف خود را نداند، ما با این نگرانی بزرگ خداحافظی میکنیم که مملکت بعد از تصویب قانون اساسی باز هم دچار هرج و مرج و بی تکلیفی باشد و حاکمیت طبقاتی ولو طبقه روحانی در کشور حکمفرما شود.
آخرین نطق نخست وزیر/عصر ۱۶ آبان ۵۸
اگر مقصود از انقلابی عمل کردن، زدن و ریختن و کشتن و پاشیدن و پا روی همه اصول و قانون و مقررات گذاشتن باشد دولت و شخص بنده انقلابی نیستیم
«اگر مقصود از انقلابی عمل کردن، زدن و ریختن و کشتن و پاشیدن و پا روی همه اصول و قانون و مقررات گذاشتن باشد البته دولت و شخص بنده انقلابی نیستیم. اما اگر بنا باشد که نظم و اصول و سیستم و تغییر عمیق باشد ما انقلابی بودیم و هستیم. اما اینکه میگویند دولت قاطع نیست، فکر کنید کسی را چاقویی دستش میدهند، اما تیغه چاقو را به کس دیگری میدهند دستش چاقویی است که اصلاً تیغه ندارد.»
متن استعفانامه بازرگان/ روز ۱۴ آبان ۵۸
پیام رادیو تلویزیونی پس از استعفا
«اول حلالیت میطلبم از مردم به خاطر خطاها، زیانها، خسارتهایی که مرتکب شدیم و حتما مرتکب شدیم. هر جا که بودیم چه در دوران مبارزه و چه در خدمات اداری گام به گام و سنگر به سنگر جلو رفتیم و غیر از این راهی و وسیلهای بلد نبودیم، حالا دیگر متاسفیم و عذر میخواهیم، چون بشر بودیم و راهی جز این بلد نبودیم. این چیزی بود که مردم از ما میخواستند.»
حافظ حکومت حق، خدا و خود مردماند
«حافظ حکومت حق، خدا و خود مردماند. اینها که دستگاههای گشتاپو و گپئو و امثال آن را درست کردهاند، خود اعتراف به عدمحقانیت و محبوبیت و بشریت خود مینمایند.»
«در آن روزگاری که سکان کشتی کشورها بهدست ناخدایان درباری و معدودی رجال و اعیان بود و زمام امور همه در تیول مشتی شیوخ و اشراف و روحانیون قرار داشت، چیزی که بهحساب نمیآمد، افراد ملت یا امت بود… قرآن، پرده را عقب زده… سرنوشت هر قوم را در قلوب مردم و چگونگی افراد جستجو مینماید و ریشهٔ دموکراسی را پیش از آن که حکومت ظاهری مردم بهدست مردم بیفتد در یک آیه خلاصه کرده، میفرماید: ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.»
مجلسهای شورای واقعی و آزادیهای اجتماعی آخرین و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملتها هستند
«اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم که متعلق و منبعث از تمام ملت باشد دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی، با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد. همیشه و در همه جای دنیا استبداد از روزی شروع شده است که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است ولو با حسن نیت و به قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسئول و یگانه مأمور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و رأی مردم ننهد. در حالی که مجلسهای شورای واقعی و آزادیهای اجتماعی آخرین و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملتها هستند.»
نطق پیش از دستور،مرداد۱۳۶۲
اصالت دادن بهدشمنی و تضاد، یا مرگخواهی برای غیرِخود، طرز تفکر اسلامی و ایرانی نیست
ما آزادی بیان، اجازه اجتماع و دخالت معقول قانونی در امور کشور را بهعنوان حقی الهی و مقدمهای برای انجام وظیفه دینی، از دولتها مطالبه مینمائیم.
اصالت دادن بهدشمنی و تضاد، یا مرگخواهی برای غیرِخود، طرز تفکر اسلامی و ایرانی نبوده، بلکه از مبانی دیالکتیکی و معیارهای مارکسیستی بهشمار میرود.
افراد یک بعدی و تندرو زمینه را برای انحراف و سقوط اصل انقلاب فراهم میکنند
افراد یک بعدی و تندرو خیال نکنند به اسلام خدمت میکنند. آنان ناخواسته و چهبسا با حُسن نیت زمینه را برای انحراف و سقوط اصل انقلاب فراهم مینمایند و با اعمال جاهلانه و خارج از قانون خود پرستیژ جمهوری اسلامی را در دنیا مشوش میسازند.
عمل و رفتار ما بهترین الگو و عامل صدور انقلاب خواهد بود. زیان ناشی از عملکرد اینگونه افراد تک بعدی و تندخوی کمتر از زیان دشمنان اسلام نخواهد بود …»
«تلگرام مهندس مهدی بازرگان به آیت الله منتظری درباره هفته وحدت» /۱۳۶۰
نقش و نفوذ بیگانه، سوءاستفاده از نقاط ضعف ماست
دشمن خارجی از چهار طریق یا در چهار مرحله است که عمل مینماید:
۱) از جریانهای موجود و مشکلات و احتیاجات ما بهسود خود بهره میگیرد. مثلاً نیازمندیهای ضروری ما را بهبالاترین بها با کالاها یا خدمات خود مرتفع میسازد.
۲) جریانهای داخلی مخالف را کشف میکند و از وجود و همآهنگی آنها با مقاصد خود بهرهمند میشود.
۳) جریانهای مخالف و عناصر مستعدی را در جهت مطامع خود ایجاد مینماید.
۴) افراد و عمال خود را به داخله ما میفرستد و مستقر و مسلط میسازد.
شق آخر، مرحله تجاوز و جنگ است که حساب جداگانه دارد. ولی سه مرحلهی قبلی، استفاده از وجود یا ایجاد پایگاههائی است که تماماً از درون ما سرچشمه میگیرد. یعنی در هرگونه دخالت و اعمال نفوذ خارجیان، یک طرف قضیه را خودمان تشکیل میدهیم و بهطور کلی نقش و نفوذ بیگانه، سوءاستفاده از نقاط ضعف ما و تابع مستقیم از وضع و عمل خودمان میباشد. پس درهرحال، عامل تعیینکننده خود ما هستیم، نه بیگانه.
" بیگانهپرستی؛ بازیابی ارزشها، مجموعه آثار جلد ۲۵ "
مخالفین با آزادی و دموکراسی می گویند: آزادی یعنی بی بندوباری
مخالفین با آزادی و دموکراسی می گویند: آزادی یعنی بی بندوباری، و ربطی هم به اسلام و غیر اسلام ندارد! ولی کسانی که موافق با معنای اسلامی آزادی بوده اند، هیچکدام قصدشان این نبوده که هر کس هر کاری دلش خواست انجام دهد، و در نظر آنها مسلماً آزادی به معنای فساد، بداخلاقی، بدرفتاری و بی تفاوتی نیست. آزادی اسلامی معنی دیگری دارد. وقتی می گوییم خدا به ما آزادی داده است، معنای آن چنین نیست که خدا می گوید هر کاری دلت خواست انجام بده! نماز بخوان نخوان، شراب بخور نخور، آدم بکش یا نکش، نه معنیاش این نیست که تفاوتی ندارد! بلکه معنی آن چنین است که خدا می گوید هر چه می خواهی می توانی انجام بدهی، ولی بدان که نتایج آن به لحاظ خودت و من یکسان نخواهد بود.
" بعثت و آزادی؛ بعثت؛ مجموعه آثار جلد ۱۷ "
منبع: تابناک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۷۰۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معمای کف و سقف مجاز حجاب
پس از پیروزی انقلاب و روی کار آمدن جمهوری اسلامی،سبک زندگی مردم و به ویژه پوشش افراد، چه زن و چه مرد به یک مناقشه پایان ناپذیر بدل شد و این مسئله امر تازه ای نیست که مثلا ربطی به مرگ مهسا امینی و وقایع پس از آن داشته باشد. همه به یاد می آورند سال های اول انقلاب را که بر روی دست جوانان با پیراهن آستین کوتاه رنگ پاشیده می شد و یا حتی پوشیدن لباس های رنگی ممنوع بود. همین چند سال پیش بود که سردار رادان فرمانده نیروی انتظامی، پوشیدن چکمه را مظهر تبرج و آن را غیر قانونی اعلام کرده بود. اما چرا این مناقشه در جامعه ایران قابل حل نیست؟ بسیاری از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی دلیل تداوم چالش میان حکومت و مردم بر سر حجاب را عدم پذیرش این قانون از سوی مردم می دانند. اما به نظر می رسد مسئله فراتر از این امر است. در جوامع اقتدارگرا، اغلب قوانینی وضع می شود که مقبول عامه نیست ولی همان قوانین،بیکم و کاست با قدرت از سوی حکومت اعمال می شود. در ایران، با استناد به دین مبین اسلام که دین اکثریت قاطع مردم است، قوانین شریعت اجرا می شود. اما افراد برداشت های فردی خود را از برخی امر دینی دارند. از سوی دیگر بخش بزرگی از قوانین شرع، بیشتر امری فردی است که تعهد فرد به خدای او و مجازاتش هم الهی است. بر همین مبنا، افراد، اعمال مجازات از سوی حکومت، برای امری که بین آنها و پروردگارشان است را نمی پذیرند. با این حال مشکل در این هم نیست چرا که آن چیزی که به نام حجاب در ایران مورد مناقشه بین افراد جامعه با حکومت شده، چندان ربطی به پوشش شرعی ندارد. بر اساس شرع اسلام جز وجه و کفین هیچ بخشی، حتی به اندازه یک تار مو از بدن زن، نباید در معرض دید نامحرم باشد. چنین حجابی در ایران در بین اکثریت زنان جامعه رواج ندارد و آن حدی هم که حکومت بدان رضا داده بسیار نازلتر از حد شرعی است. اما همین میزان از حجاب مورد تایید حکومت هم مقبول بخش بزرگی از جامعه نیست و خود نظام سیاسی هم به این واقعیت اگاه است کماینکه وقتی فرمانده نیروی انتظامی دلیل عدم ورود روسای سابق جمهوری، به مسئله برخورد با بی حجابی را، ترس آنها از ریزش آرایشان می داند، یعنی او به زبان دیگر می گوید که کاندیدای ریاست جمهوری که مدافع برخورد با بی حجابان باشد در انتخابات رقابتی رای نمی آورد، چرا که اکثریت مردم موافق برخورد ماموران با بی حجابی نیستند. از سوی دیگر حکومت مایل است که اجبار به حجاب را در محدوده امر دینی نگه دارد تا آن را نه خواست حکومت و امری حکومتی بلکه خواست خدا و دین قلمداد کند و چون این حجاب با حجاب شرعی تفاوت فاحشی دارد، قادر به تعیین حدود و ثغور برای آن نیست و قوانین مربوط به آن هم دقیقا به همین علت از منطق کافی برای اجرا برخوردار نیستند؛ برای مثال همانگونه که در بالاتر هم گفته شد یک روز پوشیدن چکمه جرم بود و امروز نیست یا پوشش مهسا امینی که در آن روز توسط پلیس دستگیر شد امروز دیگر نه تنها جرم نیست که حتی آرزوی حکومت است یا مثلا اگر زنی امروز با پوشیدن کلاه تمام موهای خود را به پوشاند مرتکب جرم شده اما اگر یک شال ده سانتی متری بر سر کند که ده سانت از موهایش از جلو و نیم متر موهایش از عقب پیدا باشد از منظر قانونی ایرادی ندارد. در واقع نظام سیاسی قادر نیست که معیار شفافی را به عنوان پوشش حکومتی مشخص کرده و همان را اعمال کند. در این شرایط نه مردم می دانند تکلیفشان با حکومت چیست نه مامور حکومت می داند که دقیقا از مردم چه می خواهد. در واقع چیزی در میان است که سقف و کف آن نامشخص است. حال چگونه ممکن است قانونی لازمالاجرا شود اما حدود آن مشخص نباشد؟ تا کنون تنها ماده قانونی برای حجاب تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی بوده که در آن بر رعایت حجاب شرعی که همان وجه و کفین است تاکید شده و اگر قرار باشد نیروی انتظامی قانون مربوط به حجاب را اجرا کند باید بر همان مبنا، همه زنانی که حتی یک تار مویشان پیداست را دستگیر کنند. در قانون جدید هم که هنوز تصویب نشده بر پوشیدگی همه موی سر بانوان تاکید شده است. یعنی در هر صورت باید حکومت اول مشخص کند چه میزان از برهنگی سر مجاز است. قطعا حکومت نمی تواند شفاف اعلام کند که مثلا بیرون بودن بخشی از موی سر ایراد ندارد چرا که این دیگر حجاب شرعی نیست. در آن صورت باید اعلام کند که این یک پوشش اجباری حکومتی است اما حاکمیت، مایل نیست در مظان چنین اتهامی قرار گیرد و به اقتدارگرایی در حجاب متهم شود ولی تا زمانی که تکلیف حد و مرز تشخیص حجاب از بیحجابی روشن نشود، خروجی این قانون ،جز نمایش نزاع مردم و حکومت، چیز درخور دیگری ندارد و این چالش، به دلیل اجرای سلیقه ای از سوی مجریان و مردم اجتنابناپذیر است. 2121 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901041