زن مطلقه برای مرد متاهل ادکلن خرید تا اینکه ..!
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۸۳۵۶۶
حوادث رکنا: زن مطلقه با شوهرم ازدواج کرد و مرتب با او به مسافرت رفت.
درست از زمانی که رابطه من و مادر شوهرم به هم خورد اختلافات خانوادگی من و همسرم نیز شروع شد چرا که همسرم تحت تاثیر حرف های مادرش قرار می گرفت و هر آنچه او می گفت بدون چون وچرا قبول می کرد. همین اختلافات و درگیری های خانوادگی موجب شد تا همسرم به طور مخفیانه با زن دیگری ازدواج کند و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن 35ساله درحالی که دختر 8 ساله اش را می بوسید و عنوان می کرد این دختر همه زندگی من است و نمی توانم اجازه بدهم زیردست نامادری بزرگ شود و از سوی دیگر هم ادامه زندگی با فریدون برایم امکان ندارد به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: اگرچه در خانواده ای بزرگ شدم که پدرم از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار نبود اما همه تلاشش را به کاربرد تا به دانشگاه بروم من هم برای جبران زحمات پدرم سعی کردم همواره در دوران تحصیلم شاگرد ممتازی باشم حتی در دانشگاه هیچ وقت به نمره کمتر از 17 قانع نبودم و همه تلاشم را برای شادی پدرم به کار می بردم چرا که او با دیدن نمرات تحصیلی من احساس غرور می کرد سال آخر دانشگاه را می گذراندم که فریدون به خواستگاری ام آمد. آن ها در همسایگی ما زندگی می کردند و مادرش مدام به خانه ما رفت و آمد داشت، اما پدرم که آرزو داشت خوشبختی مرا ببیند برای فریدون شرط گذاشت تا پس از استخدام در یک اداره دولتی به خواستگاری ام بیاید این درحالی بود که مادر فریدون پافشاری می کرد ازدواج ما هرچه سریع تر انجام شود. مدتی بعد فریدون به عنوان کارمند در یک شرکت دولتی استخدام شد و ما با یکدیگر ازدواج کردیم. در سال های آغازین زندگی ام خیلی احساس خوشبختی می کردم و تولد نسترن هم این احساس را دوچندان کرده بود اما تیره روزی های من از 5 سال قبل شروع شد که اختلافی بین من و مادر شوهرم، آن هم به خاطر نوع پوشش من پیش آمد. وقتی موضوع را به فریدون گفتم و عنوان کردم که دوست ندارم مادرت نوع پوشش و خورد و خوراک مرا تعیین کند، مادر شوهرم کینه عمیقی از من به دل گرفت تا این که روزی متوجه شدم او تکه کاغذی را در آب شست و داخل قوری چای ریخت. آن جا بود که متوجه شدم مادر شوهرم نزد رمال و دعانویس رفته است تا به قول خودش دهان مرا ببندد این گونه بود که اختلافات خانوادگی ما شدت گرفت و فریدون به طور مخفیانه با زن مطلقه ای ازدواج کرد. آن زن همکارش بود و با درآمدی که داشت انواع لباس های مارکدار و ادکلن برای همسرم می خرید وقتی به ماموریت های بیش از حد او مظنون شدم تازه فهمیدم که او با هوویم به مسافرت می روند و دیگر هیچ علاقه ای به من و فرزندم ندارد. حالا پس از 11 سال زندگی قصد طلاق دارم، اما فریدون حاضر به پرداخت مهریه سنگین من نیست من هم بدون پشتوانه مالی نمی توانم دخترم را بزرگ کنم . اکنون در دو راهی تاریکی مانده ام و نمی دانم انتهای آن چه می شود. . .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۸۳۵۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای نجات خودم شوهرم را کشتم
اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانهاش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر میداد از همسایهها کمک خواست.
دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ سالهای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.
همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم، اما از همان روزهای اول زندگیمان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا میکردیم تا اینکه خانوادههایمان توصیه کردند اگر بچهدار شویم اختلافهایمان حل میشود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک میگرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبهرو بودیم.
وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا بهسرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمیگیری و چرا از پوشک استفاده میکنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد بهطوری که چشمهایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربهای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.
در این میان پزشکیقانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.
با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.
پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچگاه او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروسمان چگونه با بیرحمی پسرمان را به قتل رسانده است، اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربههای کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه میشدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمیتوانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشمهایم سیاهی رفت.
دستم را روی زمین میکشیدم که به یکباره دستم به کارد میوهخوری خورد و آن را جلوی سینهاش گرفتم تا بترسد و رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.
آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایهها کمک خواستم.
در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینهاش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟
متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند، اما او قصد جانم را کرده بود.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
روزنامه ایران
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی