Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: پسر 24 ساله در حالی که از بدشانسی و بدبختی هایش می نالید و مدام تکرار می کرد بی گناهم! اشتباه کرده ام! گول حرف های دوستم را خوردم، در تشریح ماجرای سرقتش گفت: هشت ساله بودم که روزی تندباد طلاق مرا از پدر و مادرم جدا کرد.

 وی در ادامه افزود: آن ها به خاطر لجبازی با یکدیگر باعث آوارگی من شدند. چند روز را در پارک و خیابان سرگردان بودم دیگر توان حرکت نداشتم و از شدت گرسنگی و خستگی در کنار مغازه ای از حال رفتم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

صاحب مغازه که فردی با ایمان و مهربان بود به من آب و غذا داد تا کمی حالم بهتر شد و اجازه داد به عنوان شاگرد مغازه اش در آن جا بمانم. این گونه بود که سر پناهی پیدا کردم و از این بابت خیلی خوشحال شدم. صاحبکارم مرا تشویق کرد که درس بخوانم تا از بقیه هم سن و سالانم عقب نمانم.

او مانند فرزند خودش به من محبت می کرد اما بعد از پایان دوران ابتدایی صاحب مغازه ام از دنیا رفت و بار دیگر تنها و آواره شدم. درس و مدرسه را رها کردم و تصمیم گرفتم حرفه ای بیاموزم تا بتوانم خرج و مخارج خودم را تامین کنم از این رو به شغل رنگ کاری روی آوردم و استادکار نقاش همه فوت و فن کار را به من یاد داد. من هم همه تلاشم را به کار گرفتم تا بتوانم این شغل را به خوبی بیاموزم. صاحبکارم نیز در حقم پدری کرد و سال ها تجربیات خود را به من آموخت آن جا بودکه با کار کردن و تامین خرج و مخارج خودم احساس آرامش می کردم و از این که دستم را پیش کسی دراز نمی کردم به خودم می بالیدم. اما این روزگار خوش مدت زیادی بیشتر طول نکشید و در پی آشنایی با «پرهام» به بدبختی و فلاکت افتادم.

پرهام شاگرد تازه وارد بود و قصد داشت پلی استرکاری را بیاموزد. او هم مانند من فرزند طلاق بود. این وجه مشترک باعث شد تا به او نزدیک شوم. «پرهام» مواد مخدر Drugs مصرف می کرد و من هم شب ها در کنار او به مصرف مواد مخدر مشغول می شدم. هنوز دو ماهی نگذشته بود که استادکارم متوجه ماجرا شد و هر دو نفر ما را اخراج کرد.

به پیشنهاد پرهام با هم خانه مجردی اجاره کردیم و آن شروع بدبختی های من بود. آن زمان که با استادکارم مشغول فعالیت بودم اعتبار شغلی خوبی کسب کردم و با پذیرفتن سفارش های کاری آن ها را به شاگردان تازه وارد می سپردم چرا که خودم در کنار پرهام مشغول مصرف مواد می شدم و دیگر توان کارکردن نداشتم.

کم کم به دلیل ناراضی بودن مشتریان اعتبار کاری ام را از دست دادم و کسی به من کاری نمی داد. روزها به همین ترتیب می گذشت و هر روز تامین هزینه های زندگی و اعتیادمان سخت تر می شد چند ماهی اجاره منزل عقب افتاده بود که تحت تاثیر وسوسه های پرهام قرار گرفتم و حاضر شدم در سرقت Stealing از اتومبیل ها با او همراه شوم. پرهام با زیر نظر گرفتن خودرویی قصد باز کردن در خودرو را داشت که صاحب خودرو با چند نفر دیگر از راه رسیدند و ما را تحویل کلانتری دادند اما ای کاش ... شایان ذکر است به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه مشهد) متهمان برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شدند.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس Police پیشگیری برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

زن جوان به خاطر ارتباط با مرد غریبه شوهر بی نوایش را داخل چاه انداخت / در اردبیل رخ داد + عکس

دختر 18 ساله ای بودم که به خاطر خماری پیشنهاد شرم آور چند مرد را پذیرفتم و ..!

بلای شیطانی که بر سر بهاره زن معلوم الحال را در خیابان گرگان تهران آمد + عکس

عروس و داماد داخل تریلی راز کثیفی داشتند/ در خواف رخ داد + عکس

دختر زیبای تبریزی از خانه ربایندگان شوم رها شد+ عکس

در خانه مجردی پیام بودم که باردار شدم اما..!

این زن کارتن خواب با کمک هومن سیدی بازیگر شد +عکس

قرار شوم زن شوهر دار با پسر غریبه در گاراژ! / آنجا پر از پسران شیطانی بود و..!

قاسم من را به دوست شیطان صفت اش فروخت/درجاده قدیم تن به آزار دادم و..!

دعوای بازیگر لاتاری با رضا رشیدپور بالا گرفت / +عکس

چه بلایی بر سراستخوان های شهدای سانچی آمده است؟!+ عکس

دوقلوهایی که ۲۲سال غذا نخورده‌اند!+ عکس

آخرین جزئیات ماجرای حمله کفن پوش قمه به دست به نهاد ریاست جمهوری

این داعشی ها با مقامات لشکری و کشوری ایران عکس داشتند! + عکس

بلایی هولناک که پزشک قلابی بر سر 15 دختر آورد

نمی خواهم بمیرم! / همه چیز از زیر درخت پارک شروع شد و ..!

کثیف ترین اعتراف مرد شیطان صفت / از 14 سالگی به دنبال آزار دختر بچه ها بودم! + عکس

دردسر وسوسه شیطانی پسر 11ساله برای زن جوان!

راز گنج قارون که در تخت جمشید به فنا رفت! + فیلم

زودتر اعدامم کنید / این مرد کرجی برای گرفتن 400 میلیون تومان سپرده رییس موسسه مالی ورشکسته را کشت + عکس

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۸۳۸۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تصادف مرگبار در خوزستان ۴ نفر را به کام مرگ کشاند

به گزارش خبرنگار مهر، وحید شعبانی صبح امروز سه شنبه در گفت و گویی رسانه‌ای بیان کرد: این حادثه در کیلومتر ١٥ محور اندیمشک به شوش، پل کرخه - سه راهی دهلران رخ داد که با وقوع این حادثه یک تیم امداد و نجات در جاده به همراه یک خودرو نجات از پایگاه دانیال نبی (ع) شوش به محل حادثه اعزام شدند.

وی گفت: پس از ارزیابی و اقدامات اولیه و ایمن‌سازی خودروها، سه نفر از جان باختگان این حادثه که در خودروها محبوس شده بودند رهاسازی و برای ادامه روند قانونی تحویل عوامل انتظامی شدند.

شعبانی اظهار کرد امداد رسانی به این حادثه ۲ ساعت به طول انجامید، افزود: رانندگان برای جلوگیری از این حوادث ناگوار ضمن رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی در هنگام مواجهه با حوادث جاده‌ای با شماره ندای امداد ١١٢ تماس و یا به نزدیکترین پایگاه جاده‌ای جمعیت هلال احمر اطلاع دهند.

کد خبر 6092747

دیگر خبرها

  • یک پله سقوط مقصودلو و طباطبایی در رنکینگ جهانی شطرنج
  • واژگونی تیبا یک نفر را به کام مرگ کشاند
  • بلیت‌ پاره بده، جایزه بگیر
  • دلسوزی شاگرد منتظری برای شهید مطهری/ تشکیل 700 پرونده برای مشاوران املاک یک استان!
  • ویدیو/ ندانستن «چت جی‌پی‌تی» را به دادگاه کشاند
  • شاگرد و استاد رند | تعقیب و گریز برای صدرنشینی
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • تصادف مرگبار در خوزستان ۴ نفر را به کام مرگ کشاند
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم