Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-30@10:29:41 GMT

بازيگران درخشان تاريخ سينما (51): جيمز دين

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۸۳۹۰۷

بازيگران درخشان تاريخ سينما (51): جيمز دين

خبرگزاري آريا - برترين ها - ترجمه از سولماز محمودي: جيمز بايرُن دين، زادۀ 8 فوريه 1931 و درگذشته به تاريخ 30 سپتامبر 1955، بازيگر آمريکايي بود که از او به عنوان نماد فرهنگي سرخوردگي نوجواني و بيگانگي اجتماعي ياد مي شود، همانگونه که در عنوان بندي مشهورترين فيلمش «شورش بي دليل» (1955)، که در آن نقش نوجوان مشکل داري به نام جيم استارک را بازي مي کرد، اين نکته ذکر شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دو نقش ديگري که او را تبديل به ستاره کردند، کال ترسک گوشه گير در «شرق بهشت» (1955) و جت رينک، کارگر عبوس مزرعه در «غول» (1956) بود.

بعد از اين که در يک تصادف رانندگي کشته شد، به اولين بازيگري تبديل شد که پس از مرگ، نامزد دريافت جايزۀ اسکار بهترين بازيگر مرد شد، و تنها بازيگري است که دو بار پس از مرگش نامزد جايزۀ بهترين بازيگر مرد شده است. در سال 1999، موسسۀ فيلم آمريکا او را در فهرست «100 سال ... 100 ستاره»، در ميان بهترين ستاره هاي مرد عصر طلايي هاليوود، در رتبۀ هجدهم قرار داد.
جيمز دين در 8 فوريۀ 1931، در ماريون اينديانا به دنيا آمد. او تنها فرزند وينتن دين و ميلدرد مري ويلسن بود. والدين او بيشتر از تبار انگليسي و به ميزان کمتري هم از تبارهاي آلماني، ايرلندي، اسکاتلندي و ولزي بودند. شش سال پس از اين که پدر دين کشاورزي را رها کرد تا دندانساز شود، او و خانواده اش به سانتا مونيکاي کاليفرنيا نقل مکان کردند. در مدرسۀ ابتدايي مک کينلي درس خواند. خانواده اش سال هاي زيادي در آن شهر ماندند و او ظاهراً به مادر خود بسيار نزديک بوده است. به گفتۀ مايکل دي آنجليز، مادر دين تنها کسي بود که مي توانست او را درک کندر سال 1983، او ناگهان دچار شکم درد حاد شد و خيلي زود شروع به از دست دادن وزن کرد. و زماني که دين تنها نه سال داشت، در اثر سرطان رحم درگذشت.
پدر دين که توانايي مراقبت از پسرش را نداشت، او را به عمه اش اورتنس و همسرش مارکوس وينسلو سپرد که در مزرعه اي در فيرماونت اينديانا زندگي مي کردند. وي در جنگ جهاني دوم به خدمت ارتش درآمد و سپس دوباره ازدواج کرد. دين در نوجواني، به دنبال مشاوره و دوستي با يک کشيش متديست محلي به نام کشيش جيمز ديويرد بود که به نظر مي رسد تأثير زيادي بر علاقۀ دين به گاوبازي، اتومبيلراني و تئاتر در آينده داشته است.
عملکرد کلي دين در مدرسه استثنايي بود و او دانش آموز محبوبي بود. در تيم هاي بيسبال و بسکتبال بازي کرد، درام خواند و در مسابقۀ سخنراني عمومي انجمن سخنراني دبيرستاني اينديانا شرکت کرد. بعد از فارغ التحصيلي از دبيرستان فيرماونت در مه 1949، با سگ خود، مکس، به کاليفرنيا بازگشت تا با پدر و نامادري اش زندگي کند. او در کالج سانتا مونيکا ثبت نام کرد و دورۀ مقدماتي حقوق را گذراند. براي يک ترم به دانشگاه يو سي اِل اِي منتقل شد و رشتۀ خود را به درام تغيير داد که اين کار به جدايي او از پدرش انجاميد. زماني که در اين دانشگاه بود، از ميان 350 نفر، براي نقش مالکوم در «مکبث» انتخاب شد. در آن زمان، بازيگري در کارگاه آموزشي جيمز ويتمور را نيز شروع کرد. در ژانويۀ 1951، دانشگاه را رها کرد تا تمام وقت به بازيگري بپردازد.
اولين حضور دين در تلويزيون، بازي در پيام بازرگاني پپسي کولا بود. اولين نقش تلويزيوني او، نقش يوحنا حواري محبوب در «تپۀ شمارۀ يک»، نمايش تلويزيوني ويژۀ عيد پاک دربارۀ رستاخيز مسيح بود. او در طول توليد اين برنامه، در مزرعۀ فيلم آيورسن در ناحيۀ چتسورث لوس آنجلس، که نمونه اي از مقبرۀ مسيح در آن ساخته شده بود، کار مي کرد. پس از آن، چند نقش کوتاه در فيلم هاي سينمايي به دست آورد: مثل يک سرباز در «سرنيزه هاي استوار»، يک کمک بوکسور در «مراقب باش ملوان» و جواني در «کسي دختر مرا ديده؟».
دين در زماني که تلاش مي کرد در هاليوود کار پيدا کند، در استوديوي سي بي اس متصدي پارکينگ بود و در همين دوران بود که با راجرز براکت، کارگردان راديويي يک آژانس تبليغاتي آشنا شد، کسي که او را در انتخاب شغل و پيدا کردن جايي براي ماندن کمک و راهنمايي کرد.

در ژوئيۀ 1951، در نمايش راديويي «معروف به جِين دو» به تهيه کنندگي براکت ظاهر شد. در اکتبر 1951، به دنبال تشويق جيمز ويتمور (بازيگر) و توصيۀ مربي اش راجرز براکت، به نيويورک نقل مکان کرد. در آنجا مدتي با برنامه هاي مسابقات تلويزيوني همکاري کرد. او در چند قسمت از سريال هاي تلويزيوني سي بي اس مانند «تار عنکبوت»، «استوديوي يک» و «ويديو تئاتر لوکس» نيز ظاهر شد و پس از آن در اکتورز استوديو پذيرفته شد تا زير نظر لي استراسبرگ متد اکتينگ را بياموزد.
دين خشنود از اين دستاورد، در نامه اي به خانواده اش از اکتورز استوديو به عنوان "بزرگ ترين مدرسۀ تئاتر" ياد مي کند و مي نويسد: «اينجا جايگاه افراد بزرگي چون مارلون براندو، جولي هريس، آرتور کندي، ميلدرد دانک، ايلاي والک و .. است. افراد خيلي کمي به آن راه مي يابند ... اين بهترين اتفاقي است که مي تواند براي يک بازيگر بيفتد. من يکي از جوان ترين بازيگران اينجا هستم.» او در آنجا همکلاسي و دوست صميمي کارول بيکر بود که در کنار هم در «غول» (1956) هنرنمايي کردند.
دين در حرفۀ خود پيشرفت کرد و در قسمت هاي زيادي از بعضي سريال هاي تلويزيوني اوايل دهۀ 1950، مانند «تئاتر تلويزيوني کرافت»، «رابرت مونتگمري تقديم مي کند»، «ساعت فولاد ايالات متحده»، «خطر» و «تئاتر جنرال الکتريک» بازي کرد. دين در يکي از اولين نقش هايش، براي سريال «اتوبوس» در قسمت "شکوه در گل"، نقش جوان ناراضي را دارد که بعدها در «شورش بي دليل» آن را بازي کرد. نقدهاي مثبتي که دين در سال 1954 براي بازي در نقش بشير، نوکر اهل آفريقاي شمالي، در اقتباسي تئاتري از رمان «رذل» آندره ژيد دريافت کرد، به دعوت هايي از سوي هاليوود ختم شد.
در 1953، اليا کازان دنبال بازيگري متکي به خود مي گشت که نقش پيچيدۀ کال ترسک را براي اقتباس پل آزبرن از رمان «شرق بهشت» جان استاينبک بازي کند. اين رمان طولاني به خانواده هاي ترسک و هميلتون، در طول سه نسل، و به ويژه به دو نسل آخر در ساليناس ولي کاليفرنيا، از اواسط قرن نوزدهم تا پايان سال هاي 1910، مي پردازد. فيلمنامۀ فيلم، بر خلاف کتاب، به بخش آخر داستان، و بيشتر به شخصيت کال، توجه دارد. کال در ابتدا گوشه‌گير تر و آشفته تر از برادرش آرون به نظر مي رسد و معماي مادر ظاهراً مردۀ آنها کال را پريشان خاطر کرده، تا اين که مي فهمد او زنده است. نقش مادر وي را جو وان فليت بازي کرده است.
قبل از انتخاب بازيگر نقش کال، اليا کازان گفته بود که "يک براندو" براي اين نقش لازم دارد و آزبرن بازيگر جوان نسبتاً گمنام، جيمز دين، را پيشنهاد کرده بود. دين با استاينبک ملاقات کرد و او با اين که شخصاً از اين جوان دمدمي و پيچيده خوشش نيامد، عقيده داشت که براي نقش کاملاً مناسب است. دين انتخاب شد و 8 آوريل 1954، نيويورک را ترک کرد و براي آغاز فيلمبرداري عازم لس آنجلس شد. بخش زيادي از نقش آفريني دين در اين فيلم، خارج از فيلمنامه است، مثل رقص او در مزرعۀ لوبيا و يا زماني که (بعد از جستجوي مادرش در مانتري) روي سقف قطار، حالت جنيني به خود مي گيرد.
مشهورترين بداهۀ فيلم وقتي رخ داد که پدر کال 5000 دلاري را که کال از راه احتکار لوبيا قبل از جنگ جهاني اول به دست آورده بود، نپذيرفت. دين به جاي اين که طبق فيلمنامه با دويدن از پدرش دور شود، به طور غريزي به سمت مسي مي چرخد و با هيجان به سمت او خيز بر مي دارد و گريه کنان او را در آغوش مي کشد. کازان اين حرکت و عکس العمل بهت آميز مسي را در فيلم حفظ کرد. عملکرد دين در اين فيلم تضميني بر بازي او در نقش جيم استارک در «شورش بي دليل» بود. هر دو شخصيت قهرمان هاي خشمگين و طرد شده اي اند که نااميدانه به دنبال جلب تأييد پدرانشان هستند.
دين، به پاس نقش آفريني در «شرق بهشت» (1955)، پس از مرگ نامزد جايزۀ بهترين بازيگر نقش اصلي مرد در مراسم اسکار 1956 شد، اولين نامزدي رسمي بازيگري در تاريخ جوايز آکادمي. «شرق بهشت» تنها فيلمي با بازي دين بود که وي در زمان زندگي خود شاهد اکران آن بود. وي به سرعت اين نقش خود را با يک نقش اول در «شورش بي دليل» (1955) ادامه داد، فيلمي که در ميان نوجوانان بسيار محبوب شد. اين فيلم با عبارت "نمايشي دقيق از خشم نوجوانان" توصيف شده است.
دين در «غول» که پس از مرگ وي در 1956 اکران شد، نقش مکمل اليزابت تيلور و راک هادسن را بازي کرد. اين به خاطر تمايل او به اجتناب از تکرار نقش نوجوان سرکش مثل کال ترسک و جيم استارک بود. در اين فيلم، وي نقش جت رينک، مزرعه داري تگزاسي را بازي مي کند که دست به استخراج نفت مي زند و ثروتمند مي شود. نقش آفريني او از اين لحاظ قابل توجه بود که براي بازي در صحنه هاي پاياني فيلم که به ميانسالي شخصيت رينک مربوط است، موهايش را خاکستري کرد و قسمت هايي از آن را تراشيد تا به نظر برسد دچار ريزش مو شده است.

«غول» آخرين فيلم دين بود. در پايان فيلم، قرار بود وي در يک مهماني، در حالت مستي سخنراني کند؛ اين صحنه "شام آخر" لقب گرفت، چون آخرين صحنه اي بود که قبل از مرگ ناگهاني اش بازي کرد. از آنجا که دين دوست داشت اين صحنه واقعي تر باشد و براي برداشت اين صحنه واقعاً مست کرده بود، به قدري نامفهوم حرف مي زد که کارگردان فيلم، جورج استيونس، تصميم گرفت نيک آدامز، که نقش کوچکي هم در فيلم داشت، اين قسمت را دوبله کند، چرا که دين قبل از تدوين فيلم درگذشته بود. او براي بازي در اين فيلم، در بيست و نهمين مراسم جوايز آکادمي براي دومين بار پس از مرگش، نامزد دريافت اسکار بهترين بازيگر شد.
در سال 1954، دين به اتومبيلراني حرفه اي علاقمند شد. او پس از اتمام فيلمبرداري «شرق بهشت» چندين خودرو خريد، از جمله يک ترايمف تايگر T110 و يک پورشه 356. درست قبل از شروع فيلمبرداري «شورش بي دليل»، در اولين رويداد حرفه اي خود، در مسابقات جاده‌اي پالم اسپرينگز، که در پالم اسپرينگز کاليفرنيا و در تاريخ 26-27 مارس 1955 برگزار شد، شرکت کرد. دين مقام اول را در ردۀ تازه کار و مقام دوم را در رويداد اصلي به دست آورد. مسابقه اش در بيکرزفيلد يک ماه بعد ادامه داشت، و او در ردۀ خود مقام اول و در ردۀ سراسري مقام سوم را به دست آورد. وي اميد داشت در رقابت ايندياناپوليس 500 شرکت کند، اما حجم زياد برنامه هايش اين امر را غيرممکن ساخت.
در آخرين مسابقه، در سانتا باربارا در روز30 مه 1955، به خاطر خرابي پيستون از ادامۀ مسابقه باز ماند. از آنجا که برادران وارنر او را از شرکت در هر گونه مسابقه اي در زمان توليد فيلم «غول» محروم کردند، اين دورۀ کوتاه اتومبيلراني حرفه اي ناتمام ماند. پس از پايان فيلمبرداري، او تصميم گرفت دوباره مسابقه دهد.
دين که مشتاق بازگشت به "چشم انداز هاي رهايي بخش" مسابقات اتومبيلراني بود، براي رقابت در مسابقه اي در ساليناس کاليفرنيا در 30 سپتامبر 1955، برنامه ريزي کرد. بيل هيکمن بدلکار و سنفورد راث عکاس و رولف ووتريش مکانيک آلماني کارخانۀ پورشه نيز همراه او بودند. ووتريش که دين را تشويق کرده بود اتومبيل را از لس آنجلس تا ساليناس براند تا ماشين گرم شود، همراه او در اين پورشه بود. ساعت 3:30 بعد از ظهر، دين مجوز سرعت را گرفت و هيکمن نيز در اتومبيلي ديگر به دنبال او مي راند.
زماني که گروه از جادۀ 466 ايالات متحده به سمت محل رويداد عازم شدند، ساعت 5:15 بعد از ظهر، يک فورد تودر 1950، جلوتر از پورشه در حال عبور از محل دور زدن تقاطع بود. دين نتوانست به موقع ترمز کند و ماشينش به سمت رانندۀ فورد برخورد کرد و روي آسفالت جاده به سمت حاشيۀ بزرگراه تغيير مسير داد. مسافر دين، ووتريش، از ماشين به بيرون پرتاب شد، اما خودش در اتومبيل گرفتار شد و دچار جراحت هاي مرگبار زيادي از جمله شکستگي گردن شد. رانندۀ فورد، دانلد ترناپسيد، با کمترين جراحت از ماشين آسيب ديده اش خارج شد. چند رهگذر شاهد تصادف بودند و براي کمک به او توقف کردند. زني که تجربۀ پرستاري داشت به دين رسيدگي کرد و نبض ضعيفي تشخيص داد، اما به نظر مي رسيد مرگ آني بوده است. کمي بعد از اين که در ساعت 6:20 بعد از ظهر، با آمبولانس به بيمارستان پاسو روبلز منتقل شد، مرده تشخيص داده شد.
با اين که در ابتدا، جزئيات مرگ دين به کندي به روزنامه هاي شرق ايالات متحده رسيد، راديو و تلويزيون به سرعت آنها را منتشر کردند. در 2 اکتبر، رسانه هاي محلي و خارجي مرگ او را به طور گسترده پوشش دادند. مراسم تشييع جنازه دين در روز 8 اکتبر 1955، در کليساي فيرماونت فرندز در فيرماونت کاليفرنيا برگزار شد. تابوت، براي پنهان ماندن آسيب هاي شديد او، بسته باقي ماند. حدود 600 عزادار در اين مراسم شرکت داشتند و 2400 نفر ديگر از هواداران نيز طي مراسم، در بيرون ساختمان گرد هم آمدند. وي در گورستان پارکي در فيرماونت به خاک سپرده شد.
سه روز بعد، رسيدگي به موضوع مرگ دين در سالن شهرداري پاسو روبلز صورت گرفت و در آن هيأت منصفه حکمي صادر کردند که بر اساس آن دين به دليل سرعت زياد، کاملاً مقصر و ترناپسيد بي گناه بوده است. با اين حال، بنا به مقاله اي در لس آنجلس تايمز در 1 اکتبر 2005، افسر پليس سابق بزرگراه کاليفرنيا که به صحنۀ تصادف فراخوانده شده بود، ران نلسون، گفت: «لاشۀ اتومبيل و وضعيت بدن دين نشان مي داد که سرعت او در زمان تصادف به 55 مايل در ساعت نزديک تر بوده است».

نوجوانان آمريکايي اواسط دهۀ 1950، زماني که فيلم هاي اصلي دين ساخته شد، با او و نقش هايي که بازي کرد، مخصوصاً با جيم استارک در «شورش بي دليل» بزرگ شدند. اين فيلم معضل نوجوان آن زمانه را که احساس مي کند هيچ کس حتي هم نسل هايش نمي توانند او را درک کنند، به تصوير مي کشد. هامفري بوگارت، پس از مرگ او، دربارۀ وجهه عمومي و ميراث او چنين اظهار نظر کرد: «دين دقيقاً در زمان درست درگذشت. او پشت سر خود يک اسطوره به جا گذاشت. اگر زنده مي ماند، هرگز نمي توانست پا به پاي اين محبوبيت پيش رود.»
جيمز دين نماد نمايش هاي تلويزيوني، فيلم ها، کتاب ها و تئاتر هاي زيادي بوده است. فيلم «30 سپتامبر 1955» (1977) واکنش شخصيت هاي مختلف شهر کوچکي در جنوب آمريکا به مرگ دين را به تصوير مي کشد.
نمايشنامۀ «جيمي دين، جيمي دين، به فايو اند دايم برگرد»، نوشتۀ اد گراچيک، گردهمايي هواداران دين را در بيستمين سالگرد مرگش نشان مي دهد. رابرت آلتمن آن را در 1982 به صحنه برد، اما استقبال از آن ضعيف بود و بعد از 52 اجرا متوقف شد. در حالي که اين نمايش هنوز در برادوي اجرا مي شد، آلتمن اقتباسي سينمايي از آن انجام داد که در نوامبر 1982، توسط سينه‌کام پيکچرز به نمايش درآمد.
در 20 آوريل 2010، قسمت گمشدۀ بلندي از «تئاتر جنرال الکتريک» به نام «ساعت هاي تاريک تاريک» که دين را در اجرايي به همراه رونالد ريگان نشان مي داد، توسط وِين فدرمن، نويسندۀ ان بي سي، هنگام کار روي سابقۀ ريگان در تلويزيون، کشف شد. اين قسمت که در اصل روز 12 دسامبر 1954 پخش شده بوده، توجه بين المللي را برانگيخت و بخش هاي برجستۀ آن در رسانه هاي ملي مختلف از جمله خبر عصرگاهي سي بي اس، خبر شبانگاهي ان بي سي و صبح به خير آمريکا به نمايش درآمد. بعدها مشخص شد که مقداري از اين قسمت، اولين بار در مستند سال 2005، با نام «جيمز دين: تا ابد جوان» نشان داده شده است.
مفسران بسياري ادعا کرده اند که جيمز دين تأثيري منحصر به فرد بر گسترش موسيقي راک اند رول داشته است. به گفتۀ ديويد آر. شاموِي، پژوهشگر فرهنگ آمريکايي و نظريۀ فرهنگي در دانشگاه کارنگي ملن، جيمز دين اولين چهرۀ نمادين طغيان جواني و "پيشرو سياست هويت جواني" بود. شخصيتي که دين در فيلم هايش، به ويژه «شورش بي دليل»، طرحريزي کرد، بر الويس پرسلي و بسياري از موسيقيدان هاي ديگر بعد از او، از جمله راکرهاي آمريکايي ادي کاکرن و جين وينسنت، تأثير گذاشت.
لورنس فراسچلا و ال وايسل در کتابشان «سريع زندگي کن، جوان بمير: رانندگي وحشيانۀ شورشي بي دليل» نوشتند: «عجيب است، با اين که فيلم شورش در ميان ترانه هايش هيچ موسيقي راکي نداشت، حساسيت فيلم – و به ويژه حالت جسورانه و خونسردي سادۀ جيمز دين – تأثير بزرگي بر راک داشته است. رسانه هاي موسيقي اغلب دين و راک را به طور انکار ناپذيري مرتبط دانسته اند [...] مجلۀ ميوزيک کانکشن پا را فراتر نهاده و دين را اولين ستارۀ راک مي نامد.»
از آنجا که راک اند رول به نيرويي انقلابي تبديل شد و بر فرهنگ کشورهاي سراسر دنيا تأثير گذاشت، جيمز دين شهرتي اسطوره اي به دست آورد که جايگاه او را به عنوان نماد راک اند رول تثبيت کرد. خود دين به طيف وسيعي از موسيقي گوش مي داد، از موسيقي قبيله اي آفريقا گرفته تا کلاسيک هاي مدرن مثل استراوينسکي و بارتوک تا خواننده هاي معاصر خودش مانند فرانک سيناترا. در حالي که گيرايي و کاريزمايي که دين در فيلم ها نمايش مي داد، مردم را از هر سن و جنسيتي جذب مي کرد، شخصيت او از سرکشي جواني، الگويي براي نسل هاي آينده فراهم کرد تا بر اساس آن خود را شکل دهند.
دين و پرسلي اغلب در ادبيات و روزنامه نگاري دانشگاهي به عنوان تجسم سرخوردگي جوانان سفيدپوست آمريکايي از ارزش هاي والدينشان معرفي شده اند و به عنوان آواتارهاي ناآرامي همه گير جواني نسبت به سبک و گرايش راک اند رول نشان داده شده اند. تاريخ نويس راک، گريل مارکوس، آنها را نمادهاي هويت نوجوانان بومي مي داند که تصويري فراهم آوردند که جوانان دهۀ 1950 توانستند با آنها ارتباط يابند و از آنان تقليد کنند. پل آنتوني جانسن در کتاب خود، «مکان هاي متروک، زمين خطرناک: نيکلاس رِي در سينماي آمريکا» نوشت که بازي جيمز دين در شورش بي دليل يک "الگوي اجرايي براي پرسلي، بادي هالي و باب ديلن، همۀ کساني که عناصر نقش آفريني دين را براي شخصيت هاي ستاره اي خود که با دقت ساخته و پرداخته اند، وام گرفته اند" فراهم کرد. فراسچلا و وايسل نوشتند: «از آنجا که موسيقي راک به شيوۀ بيان مشخص جوان دهۀ 1960 تبديل شد، تأثير فيلم شورش به نسلي جديد منتقل شد.»
هنرمندان راک مختلف از بادي هالي تا باب ديلن و ديويد بووي تأثير سازندۀ جيمز دين را در نظر داشتند. سم شپرد بازيگر و نمايشنامه نويس در سال 1986 با ديلن مصاحبه کرد و بر اساس گفتگوهايشان نمايشنامه اي نوشت که در آن ديلن از تأثير زودهنگام جيمز دين بر خودش مي گويد. باب ديلن جوان، که هنوز در دوران موسيقي محلي بود، به عمد تصويري از جيمز دين را روي جلد آلبوم خود،The Freewheelin` Bob Dylan ، و بعد ها روي Highway 61 Revisited تداعي کرد و به اين ترتيب تصويري را ترويج داد که باب اسپيتس زندگينامه نويس او اسم آن را "جيمز دين با گيتار" گذاشت. از نام جيمز دين در بسياري از ترانه هاي راک ياد شده است، که از جمله معروف ترين آنها ترانه هاي A Young Man Is Gone توسط گروه بيچ بويز (1963)، James Dean توسط ايگلز (1974) و James Dean توسط گو گو دالز (1989) هستند.
حقايقي درباره جيمز دين که شايد ندانيد:
1. قد جيمز دين 1.70 بود و چشم هاي آبي و موهاي قهوه اي روشن داشت. وي اغلب نقش جوانان خشمگين را بازي مي کرد، و بيشتر با کاراکترهاي شديداً مشکل دار ولي خوش ذات شناخته مي شد.
2. مجله امپاير در سال 1995، جيمز دين را يکي از «100 ستاره جذاب تاريخ سينما» معرفي کرد.

3. در اکتبر 1997، مجله امپاير انگلستان وي را در ليست «100 ستاره سينمايي برتر تمام ادوار» قرار داد.
4. شرکت Failure Analysis Associates که در منلو پارک کاليفرنيا مستقر است، تمامي جزئيات تصادف جيمز را در زماني مشابه در روز 30 سپتامبر شبيه سازي و بازسازي نمود و به اين نتيجه رسيد که سرعت جيمز در زمان تصادف چيزي حدود 88 تا 90 کيلومتر بر ساعت بوده و بنابراين آنطور که شايعات مي گويند، وي در حال گاز دادن و سرعت غيرمجاز گرفتن نبوده است.
5. بيشتر روابطي که مي گويند با ستاره هاي هاليوودي داشته، اغلب ساخته و پرداخته بخش روابط عمومي وارنر برادرز بود.
6. پس از مرگ نابهنگامش، در قبرستان پارک در فيرماونت اينديانا دفن شد، جايي که حدوداً 3700 کيلومتر با محل تصادفش فاصله دارد.
7. مي گويند دين به شدت عاشق پير آنجلي بوده و قرار بوده اين دو با هم ازدواج کنند، ولي مادر پير مانع اين ازدواج شده، زيرا دين کاتوليک نبود و در نتيجه مادر پير ترتيب ازدواجش با ويک دامون را داد. قبل از آنکه پير خودکشي کند در نامه اي نوشته بود که دين تنها مردي بوده که وي واقعاً عاشقش بوده است.
8. دين مدت کوتاهي با کاترين دانهم درس رقص گرفت.
9. درست دو ساعت و 15 دقيقه قبل از تصادف مرگبارش، جريمه سرعت غيرمجاز دريافت کرد.
10. وي تابحال موضوع ترانه ها و آهنگ هاي چند خواننده از جمله آهنگ James Dean از گروه ايگلز و آهنگ Mr. James Dean از هيلاري داف بوده و در ترانه ها و آهنگ هاي بسياري از خوانندگان دنيا از او ياد شده است که از ميان آنها مي توان به آهنگ هاي Vogue از مدونا، Speechless از ليدي گاگا، Rather Die Young از بيانسه، Blue Jeans از لانا دل ري، Style از تيلور سوئيفت و Ghost Town از آدام لامبرت اشاره نمود..
11. وي اولين بازيگري بود که پس از مرگش نامزد جايزه اسکار شد که براي فيلم «شرق بهشت» (1955) بود، ولي اين جايزه را نبرد. ديگر بازيگراني که پس از مرگشان نامزد جايزه اسکار شدند، اسپنسر تريسي، پيتر فينچ، ماسيمو ترويسي و هيث لجر بودند.

12. جيمز دين قبل از مرگش وصيت نامه اي ننوشت، بنابراين بيشتر اموالش به پدرش، وينتون دين، رسيد که البته رابطه او با پدرش در آن زمان خوب نبود.
13. ليز شرايدن در کتابش ادعا کرده است که او و جيمز دين نامزد بوده اند.
14. مارلون براندو، در اتوبيوگرافي خود که در سال 1994 منتشر شد، نوشته است که او براي جيمز دين مانند بت بوده است و دين سبک بازيگري و زندگي اش را از او تقليد کرده است.
15. اليا کازان در اتوبيوگرافي خود که در سال 1988 منتشر شد نوشته است که در طول فيلمبرداري «شرق بهشت» (1955) مجبور بوده منزلي نزديک به منزل خودش براي دين بگيرد تا جلوي چشمش باشد، زيرا تفريحات شبانه دين تمامي نداشته است.
16. اليا کازان معتقد بود که اگر دين زنده مي ماند نمي توانست ميزان پيشرفت و موفقيتي که در حرفه اش داشت را ادامه دهد و احتمالاً نزول مي کرد، زيرا به اندازه کافي آموزش نديده بود و زيادي به غريزه اش تکيه مي کرد، بر خلاف بتش، مارلون براندو که بر خلاف باور عمومي، به خوبي توسط استاد بازيگري اش، استلا ادلر، آموزش ديده بود و بر آن آموزش تکيه مي کرد و کاراکترهايش را خلق مي کرد.
17. کتاب محبوبش «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت-اگزوپري بود.
18. موسسه فيلم آمريکا وي را در رتبه 18 «پنجاه افسانه سينمايي برتر تمام ادوار» قرار داده است.
19. دين عاشق کتاب خواندن و شوخي کردن با دوستانش بود.
20. وي عاشق مسابقه با اتومبيل بود و يک خودروي اسپورت پورشه اسپايدر 1955 خريده بود که يکي از 90 خودروي ساخته شده با مدل 1955 بود.
21. در جواني، دو تا از دندان هاي جلويي اش را در تصادف موتورسيکلت از دست داد.
22. رونالد ريگان، رئيس جمهور سابق آمريکا، به جيمز دين لقب «عصيانگر آمريکا» داده بود.
23. به سبک هاي متنوعي در موسيقي علاقه داشت که از آن ميان مي توان به موسيقي قبيله اي آفريقا، موسيقي آفريقايي-کوبايي، جاز و بلوز، پاپ و موسيقي کلاسيک اشاره کرد.
24. قبل از مرگ نابهنگامش، قرارداد بازي در دو فيلم «کسي آن بالا مرا دوست دارد» (1956) محصول ام جي ام و «تيرانداز چپ دست» محصول وارنر برادرز، بسته بود که پس از مرگ دين، اين نقش ها به پل نيومن رسيد و باعث شد نيومن تبديل به يک ستاره شود. اگر دين زنده مي ماند، نيومن به اين زودي ستاره نمي شد، زيرا اين دو قبلاً هم براي بازي در «شرق بهشت» (1955) رقيب يکديگر بودند.
25. دين قبل از مرگش، با کمپاني وارنر برادرز، قرارداد نه فيلمي 1 ميليون دلاري بسته بود.
26. دين حيوانات را دوست داشت و اليزابت تيلور يک گربه سيامي به نام مارکوس به او هديه داده بود.
27. به شدت نزديک بين بود و وقتي روي صحنه فيلمبرداري نبود، عينک ته استکاني به چشم مي زد.
28. وي بزرگترين بت الويس پرسلي بود.
29. درست مثل دين که مارلون براندو را مي پرستيد، الويس دين را مي پرستيد و عاشقش بود. الويس ساعت ها درباره جيمز دين با دوستانش حرف مي زد و دوست داشت پا جاي پاي او بگذارد.
30. پدرش وارث اموال او پس از مرگش شد که آن زمان پس از کسر ماليات، حدود 96 هزار دلار بود.
31. رولف ووتريش، مکانيک آلماني که در زمان تصادف، روي صندلي کناري دين نشسته بود، پس از برخورد با خودروي ديگر، به بيرون پرت شد و جراحت برداشت. پس از مرگ دين، ووتريش در اثر ضربه اين حادثه، دچار افسردگي شد و چند بار اقدام به خودکشي کرد. وي در سال 1981 در تصادفي مشابه با تصادفي که دين طي آن از دنيا رفته بود، کشته شد.
32. جيمز دين يکي از دوستان صميمي اليزابت تيلور بود.

33. سنگ قبرش دو بار دزديده شده و بازگردانده شد.
34. وي نقاشي ماهر بود و در کلاس هنر کارهايش تحسين مي شد.
35. چندين بار گفته بود که دوست ندارد بيش از 30 سال زندگي کند.
36. قبل از آنکه در بازيگري پيشرفت کند، شب ها در ماشينش مي خوابيد، زيرا توانايي مالي اجاره مکاني براي خوابيدن را نداشت.
37. پس از مرگش، در فوريه 1960، ستاره اي به او در پياده روي مشاهير هاليوود به آدرس شماره 1719 بلوار هاليوود کاليفرنيا اهدا شد.
نقل قول هاي شخصي:
- «انسان هاي مهربان قويترين انسان ها هستند.»
- «طوري روياپردازي و آرزو کنيد که گويي تا ابد زنده هستيد و طوري زندگي کنيد که گويي امروز مي ميريد.»
- «وقتي بازيگر صحنه اي را درست آنطور که کارگردان دستور مي دهد بازي مي کند، اين بازيگري نيست، بلکه پيروي کردن از دستورات است. هر فردي که واجد شرايط فيزيکي باشد مي تواند از پس اين کار برآيد. بنابراين وظيفه يک کارگردان فقط کارگرداني و نشان دادن راه است. بعد از آن است که بازيگر سکان را بدست مي گيرد. وي بايد اجازه داشته باشد که فضا را کنترل کند و آزادي ابراز خودش در آن نقش را داشته باشد. بدون آن فضا، بازيگر چيزي جز يک ربات بي مغز با سينه اي پر از کليدها و دکمه هاي کنترل نيست.»
- «اگر انساني بتواند پلي روي فاصله مرگ و زندگي بزند... يعني اگر بتواند پس از مرگش هم زنده بماند، آنگاه شايد بتوان گفت که او انسان بزرگي بوده است.»
- «فکر مي کنم تنها دليل وجود انسان ها و زندگي کردن در اين دنيا، کشف کردن باشد.»
- «بازيگر بودن، تنهاترين چيز در اين دنياست. شما با تمرکز و تصورتان تنها هستيد و اين تنها چيزي است که داريد.»
- (درباره ريسک مسابقه دادن با اتومبيل): «راه بهتري براي مردن هم هست؟ مردن در تصادف با اتومبيل، سريع و تميز است و شما با شعله هاي افتخار از اين دنيا مي رويد!»
- «بازيگر خوبي بودن اصلاً آسان نيست. مرد بودن سخت تر است. قبل از آنکه بميرم، مي خواهم هر دوي اينها باشم.»

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۸۳۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کودکان سینمای ایران که امروز بازیگران معروفی هستند (فیلم)

 

 

 

منبع : فرارو

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مجید و آقا معلم قصه‌های مجید پس از ۳۴ سال (فیلم) لحظاتی تماشایی از نفس بازغی در پشت صحنه گناه فرشته (فیلم) طعنه سنگین سید جواد هاشمی به مهران رجبی (فیلم)

دیگر خبرها

  • حذف لبران جیمز و لیکرز از NBA
  • نمای حیرت‌انگیز اسب سیاه آسمان از نگاه تلسکوپ فضایی جیمز وب / عکس و فیلم
  • بازیگران «نون خ 5» با مخاطبان گفتگو کردند
  • بازیگران سریال تورم
  • رباح ماجر: مسی نه، کرویف قله خلاقیت فوتبال است!‏
  • نقد فیلم مست عشق + خلاصه، بازیگران و مدت زمان
  • بازیگران و عوامل «گنجشک مفرغی» معرفی شدند
  • حمله به بازیگران زن معروف در تجمع امـروز دانشجویـان تهرانی | تصویر
  • کودکان سینمای ایران که امروز بازیگران معروفی هستند (فیلم)
  • برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟