Web Analytics Made Easy - Statcounter

رکنا: کارگردان فیلم تنگه ابوقریب گفت: در ایران سینمای مستقل وجود ندارد البته دلایل پنهانی دارد و چرایی آن مفصل است.

حجم ویدیو: 1.18M | مدت زمان ویدیو: 00:00:20

عصر چهارشنبه 18 بهمن ماه پس از نمایش فیلم تنگه ابوقریب به کارگردانی بهرام توکلی نشست خبری این فیلم با حضور عوامل آن در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موضوع این فیلم درباره واقعه گردان عمار لشگر 27 حضرت محمدرسول‌الله در روزهای پایانی جنگ تحمیلی است.

در این نشست از بهرام توکلی پرسیده شد آیا برای ساختن این فیلم به مستندهای جنگی که در دنیا وجود دارد رجوع کرده است که او پاسخ داد: مهمترین منبع ما مستندهایی است که در دسترس است و تکیه ما هم در این فیلم بر مستندهای جنگی بود. اما برای همه صحنه‌های این فیلم فیلتری که در ذهنم وجود داشت این بود که صحنه‌ها حتما به جنگ خود ما نزدیک باشد.

این کارگردان درباره ناخوشایند بودن برخی از صحنه‌ها گفت: قصد آزار دادن مخاطب را نداشتیم. طراحی صحنه‌ها برای نزدیک شدن به صحنه‌های جنگی و اتفاقی بود که رخ داده است. طبیعی است که وقتی می‌خواهیم فیلم جنگی ببینیم با این صحنه‌ها مواجه می‌شویم.

در ادامه سعید ملکان تهیه‌کننده فیلم درباره ساخته شدن تنگه ابوقریب گفت: ماجرای گردان عمار مثل خیلی از وقایع دوران جنگ گم شده است. ماجرای این فیلم چند سال در ذهن من بود که پس از گفت‌وگو با کسانی که در این واقعه حضور داشتند تحقیقات درباره آن با با مشارکت خود بچه‌های گردان عمار آغاز شد.

او گفت: مهمترین اتفاقی که باعث شد در یک تایم کوتاه این فیلم ساخته شود همراهی تیمی بود. انگیزه ما از ساخته شدن این فیلم این بود که فیلم به درد امروزمان می‌خورد و امروز هم به نوعی تنگه‌های ابوقریب وجود دارد. باید با وحدت ملی این تنگه‌ها را حفظ کنیم.

در ادامه سوالی درباره تحقیقات درباره روز واقعه که 21 تیرماه سال 67 است، پرسیده شد که توکلی در جواب گفت: این روز آنقدر مهم است که تا به حال راجع به آن سه رمان نوشته شده است. جوانب خیلی گسترده‌ای داشت که هیچ فیلمی نمی‌توانست همه جزئیات آن را نشان بدهد. من برای ساختن این فیلم برداشت آزادی Freedom از آن واقعه داشتم.

در ادامه خبرنگاری درباره نقش‌آفرینی مهدی قربانی به عنوان شخصیت نوجوانی که در فیلم حضور دارد و سختی این کار از او سوال کرد که او پاسخ داد: بچه که بودم دوست داشتم جنگ را از نزدیک ببینم. موقع شروع این فیلم آنقدر فضا برایم جذاب بود که من در آنجا واقعا جنگ را تجربه کردم و آن تصویری که در کودکی از جنگ داشتم در اینجا دیدم.

در ادامه توکلی درباره کمرنگ بودن موسیقی در این فیلم توضیح داد: قصد ما در این فیلم نزدیک شدن به روایت مستند بود. در جاهایی که موسیقی حضور دارد هدفمان نزدیک شدن به شخصیت‌هاست.

حامد ثابت آهنگساز فیلم نیز در این باره گفت: موسیقی فیلم 22 دقیقه است که زمان کمی نیست اگر زمان موسیقی بیشتر از این می‌شد از فیلم بیرون می‌زد.

جواد عزتی بازیگر Actor این فیلم نیز درباره نقش‌آفرینی خود در فیلم گفت: تنگه ابوقریب جزء معدود فیلم‌هایی بود که وسط آن آرزو کردم کاش در آن نباشم و مثل بقیه مخاطبان فیلم را می‌دیدم و زار می‌زدم. تلاش دوستان در این فیلم ادای دین کردن به افرادی بود که این روز را رقم زدند، روزی که در تاریخ گم شده است.

در ادامه این نشست خبرنگاری پرسید: برخی منتقدان معتقدند شما نگاه پوچ‌گرایانه‌ای دارید. مواجه شما با جنگ با این نگاه چگونه بود؟ که توکلی گفت: فیلمی که دیدید مواجه من با جنگ است و به نظرم توضیح دیگری لازم نیست. درباره‌ی نگاه پوچگرایانه هم باید بگویم این حرف نگاه منتقدان نیست بلکه عده‌ای هستند که هر کسی شبیه خودشان نباشد آن را نهیلیست می‌دانند که کاملا بی‌پایه و اساس است.

همچنین محسن روزبهانی درباره جلوه‌های ویژه بصری این فیلم در توضیحی گفت: تنگه ابوقریب تنها فیلمی بود که برایم آنقدر سخت بود چون همه فیلم به صورت سکانس پلان رعایت می‌شود.برای تولید این فیلم همه چیز مهیا بود و آرامش باعث شد ما کارمان را درست انجام بدهیم.

در ادامه این نشست درباره بازی حمیدرضا آذرنگ و تفاوت نقشش در این فیلم با دیگر فیلم‌هایی که بازی کرده پرسیده شد که او هم گفت: من قبلا فیلم جنگی بازی کرده بودم ولی در این فیلم بخصوص میان همه این بی‌نظمی‌هایی که جنگ به وجود می‌آورد نظمی وجود داشت که باید آن را رعایت می‌کردیم که سختی همه چیز را بیشتر می‌کرد. گاهی برای این فیلم ما بیش از سه ساعت در حال گریم شدن بودیم که کار به شدت سختی بود.

همچنین امیر جدیدی دیگر بازیگر فیلم درباره ایفای نقش در این اثر گفت: اگر در این فیلم یک نفر از صددرصد توانش استفاده نمی‌کرد کار به خوبی پیش نمی‌رفت. من در این فیلم بازی نمی‌کردم بلکه فکر می‌کردم باید بجنگم. درباره کاراکتری که در فیلم بازی می‌کنند با آقای توکلی ابتدا به یک جمع‌بندی رسیدیم و بعد دیگر می‌جنگیدیم.

همچنین مهدی پاکدل دیگر بازیگر این فیلم در سخنانی گفت: کار ما در این فیلم شبیه بازیگری نبود بلکه خیلی واقعی بود.

او افزود: دیروز وقتی در کنار مردم در سینما Cinema فرهنگ فیلم را دیدم دختر 16 ساله‌ای را در پارکینگ در حال گریه کردن دیدم. او جمله‌ای گفت که فکر می‌کنم هدف ساخته شدن فیلم هم این است. او به من گفت بعد از دیدن این فیلم برای اولین بار بخشی از هویت ایرانیم را پذیرفتم.

بهرام توکلی در ادامه درباره روند جلو رفتن فیلمنامه و ساخت این فیلم گفت: حضور تهیه‌کننده در سینمای ایران گاهی دکوراتیو است. تهیه‌کننده سرمایه جذب می‌کند و حتی اگر لوکیشن فیلم دور باشد سر فیلمبرداری حضور پیدا نمی‌کند یا نکاتی می‌گوید که غالباً آرتیستی هم نیست اما در این فیلم سعید ملکان که خودش یک آرتیست است ابتدا اطلاعاتی از این روز خاص به من داد. در ادامه تمام مراحل تحقیقات فیلم با او جلو رفت و تمام جزئیات جلوه‌های ویژه بصری توسط او چک می‌شد. فکر می‌کنم سینمای ایران به تهیه‌کننده آرتیست نیاز دارد و آنها باید با عشق جلو بیایند و نه صرفاً تامین‌کننده سرمایه باشند.

توکلی همچنین درباره سینمای مستقل و حمایت‌های دولتی نیز گفت: سینمای مستقل در ایران وجود ندارد. این مساله دلایل پنهانی دارد که مشخص نیست. چرایی دارد که مفصل است اما در ایران سینمای مستقل نداریم.

همچنین سعید ملکان در پاسخ به سوالی درباره میزان بودجه این فیلم گفت: برآورد اولیه ما برای این فیلم پنج میلیارد تومان بود ولی احتمالا کمی بیشتر می‌شود. رقم 20 میلیاردی که گفته‌اند برای این فیلم صرف شده است شایعه و شوخی است.

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۸۷۰۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما به روایت «آپاراتچی»

ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.

فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلم‌های در حال اکران‌ اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان‌ می‌دهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقه‌ای را به‌تنهایی در سالن عالی‌قاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلی‌های خالی، این موضوع را تأیید می‌کرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهل‌ودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلف‌کردن است؟!

اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشق‌تر باشید، به چند بار دیدنش!) می‌ارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های پرهیاهو و با بازیگران دهان‌پرکن، اما بی‌کیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمی‌فهمند به آن‌ها می‌گوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!

اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سال‌های نخست جنگ ایران و عراق بازمی‌گردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ می‌کشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر می‌کند و به دل خانواده‌هایشان تسلایی کوچک می‌بخشد. همین جلیل که عشق بی‌وحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنواره‌های فیلم تصور می‌کند که جوایزی نفیس به دستش می‌دهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگی‌نامه‌ای بسازد.

فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سخت‌گیری معرفی می‌شود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی می‌کنند، بدگویی از این قاضی به روزمره‌شان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوت‌های نادرستش پایمال می‌کند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دست‌کم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون می‌شود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید می‌شود، تصمیم می‌گیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».

اما فیلم‌ساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی می‌داند که یک مشت آدم فاسد و بی‌دین دور هم جمع می‌شوند تا بقیۀ مردم را هم با ساخته‌هایشان بی‌بندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمی‌گیرد و حاضر به حمایت از او نیست.

فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفت‌ها یا خواسته‌های خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلم‌سازی جلیل شیفته و خیال‌پرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم می‌شود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنان‌که جلیل در رؤیا می‌بیند؟!

فیلم‌سازی در میانۀ انقلاب و جنگ

فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینی‌های آن و شوریدگی‌های آدم‌هایش را بازتاب می‌دهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی به‌بعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.

سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمه‌جان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفت‌انگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمی‌رود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایران‌زمین کوشیده‌اند.

به جز اینکه به «آپارتچی» می‌توان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلم‌سازی‌شان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی به‌دردبخور است.

این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمی‌تواند با شکم خالی و زندگی‌ای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گام‌برداشتن در چنین مسیری ازجان‌گذشتگی‌ها می‌خواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشت‌به‌دهان می‌کنند، یا هنرمندش از خانواده‌ای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلم‌سازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دست‌باف همسرش محتاج است، فرشی که می‌توانست زیرپای آن دو و پدر و بچه‌هایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • هو شدن مشاور ویژه مکرون هنگام انتقاد از حامیان فلسطین
  • آرتتا: باید با شتاب خوب آرسنال ادامه دهیم
  • حجم وحشتناک سیلاب در تنگه زرانگوش بدره
  • واکنش پلیس به صحبت‌های جنجالی فوتبالیست سابق بعد از خفت شدن!
  • وضعیت تنگه زرانگوش بدره ایلام بعد از بارش های سیل آسا
  • ایران: راه حل مسئله فلسطین، ایجاد کشور مستقل در تمامی سرزمین‌های فلسطینی با پایتختی قدس است
  • کریمی: منتظر صحبت ما هستند تا محروم کنند!
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • سومین نشست صمیمی؛ مدیرعامل پست بانک ایران با معاونین ادارات مستقل و ستادی برگزار شد
  • رضا شیخی درگذشت