Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-04-24@03:01:40 GMT

زندگی و مبارزات آیت الله مشکینی و تأثیر آن در کاشمر

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۸۸۷۱۵

زندگی و مبارزات آیت الله مشکینی و تأثیر آن در کاشمر

افرادی که با مرحوم آیت الله مشکینی در کاشمر محشور بودند تأکید دارند که ایشان استاد اخلاق، منتقد اشرافیگری و جدایی دین از سیاست بودند. گویا عمده فعالیت ایشان در کاشمر هم حول همین محورها بود.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کاشمربصیر، عدم نگارش تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی کاشمر و ترشیز یکی از حسرت‌های نگارنده این ستون و سطور است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چرا هیچ مجموعه حقوقی یا افراد حقیقی در این حوزه فعالیتی نمی‌کنند؟ برخی افراد و نشریات محلی در حد وسعشان کارهایی کرده‌اند.

 

با این همه هنوز مجموعه مدونی در این باره وجود ندارد. در زمستان سال 1387 مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) یکی از کتاب‌های مجموعه خاطرات شخصیت‌ها درباره امام(ره) را به خاطرات سه روحانی مبارز اختصاص داد. این کتاب 168 صفحه‌ای با عنوان «دهه پنجاه» شامل خاطرات حجت‌الاسلام حسن زاده کاشمری (متولد 1326 ش)، حجت الاسلام علی خاتمی(متولد 1326 ش) و حجت الاسلام محمد کاظم شکری است.

 

شاید این تنها اثر منتشر شده درباره خاطرات یک کاشمری از دوران انقلاب اسلامی است. سهم کاشمر از این کتاب 168 صفحه‌ای اندک است. یقین خواندن بخشی از خاطرات مبارزه اولین نماینده کاشمر در مجلس شورای اسلامی در این کتاب ولو به اختصار خواندنی است، ولی باز هم تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در این کتاب چندان عیان نیست. کاش روزی نهادی یا مجموعه‌ای بانی خیر شود و بی حُب و بغض به تهیه و تدوین این تاریخ بپردازد.

 

در بحث تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در کاشمر و ترشیز چند نام نظیر آیت‌الله مشکینی، دکتر محمد خزاعی و حجت‏ الاسلام عربی درخششی خاص دارد. برخی از این افراد نظیر آیت‌الله مشکینی و حجت‌الاسلام عربی مرحوم شدند. افسوس که خاطرات دومین نماینده کاشمر در مجلس شورای اسلامی تهیه نشده است و چنانچه تهیه شده است افسوس که منتشر نشده است. نسل‌های آتی یقین مشتاق مطالعه دیروز و روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در کاشمر و ترشیز هستند.

 

کاش آنانی که خاطراتی ناب از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه دارند دست به قلم شوند و تا عمر باقی است، دانسته‌ها و داشته‌هایشان را منتشر کنند. کاش اسناد و مدارک و تصاویر آن روزها منتشر شود. به همین منظور نگاهی به کتاب «زندگی و مبارزات آیت الله مشکینی» خالی از لطف نیست. این کتاب به همت علی درازی تدوین و در 541 صفحه از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1392 به بازار کتاب عرضه شده است. به نظر شما در کتابخانه‌های عمومی شهرستان این کتاب وجود دارد؟

 

همه می‌دانیم آیت‌الله میرزا علی فیض مشکینی در میان یاران امام خمینی(ره) جایگاه مخصوصی داشته است. ایشان به عنوان مدرس علوم دینی و معلم اخلاق در مبارزات سیاسی علیه حکومت پهلوی پیشگام و پیشقدم بود. وی در جریان فعالیت‌های خود در قم، به‌ویژه حضور در جمع یازده نفری علمای پیشگام اصلاح حوزه‌ علمیه‌ قم، مورد پیگرد و دستگیری ساواک قرار گرفت و مدت‌ها در شهرهای مختلف کشور از جمله کاشمر در تبعید به ‌سر برد.

 

این کتاب در شش فصل تدوین شده است. تاریخ و پیشینه شهرستان مشکین‌شهر، پیشینه خانوادگی آیت‌الله مشکینی، تحصیلات و مبارزات سیاسی، دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خدمات آیت‌الله مشکینی در حوزه علمیه و اندیشه ولایت فقیه در نظریات فقهی ایشان، عناوین فصل‌های کتابند. علی درازی درباره تدوین این اثر می‌گوید: « اطلاعات مورد نیاز این اثر بر اساس خاطرات افرادی که با ایشان معاشرت داشته و یا هم‌دوره بوده‌اند، تهیه شده است».

 

برای تدوین این اثر خاطرات شخصیت‌هایی چون آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، آیت‌الله امینی و آیت‌الله ری‌شهری مدنظر بوده است. حضرت آیت الله مشکینی در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی در یک خانواده مذهبی و اهل علم، در روستای آللی، یکی از روستاهای مشکین‌شهر استان اردبیل متولد شد و در هشتم مرداد ۱۳۸۶، مصادف با نیمه رجب دارفانی را وداع گفت. ایشان از آغاز نهضت امام‌خمینی‌(ره) در کنار بنیانگذار انقلاب اسلامی بودند.

 

آیت‌الله مشکینی از جمله محققان و نویسندگان در مباحث علوم دینی بودند که تحقیقات و تألیفاتشان را به تناسب نیازی که وجود داشت انجام می‌دادند. آثار چاپ شده آیت‌الله مشکینی در زمان حیات ایشان به بیست و پنج اثر می‌رسد. آیت الله مشکینی از جمله فقهایی بودند که در تدریس فقه، روش جامع و کامل استاد مرحومش، حضرت آیت الله العظمی بروجردی را انتخاب کرده و طبق آن تدریس می‌کردند. بدین صورت که در کنار فقه شیعه، فقه اهل سنت را نیز بیان می‌کردند.

 

از جمله فعالیت‌های اجتماعی حضرت آیت الله مشکینی، وحدت تقریب مذاهب، همکاری چشم گیر با مجله نور علم و تهیه مقاله و مطلب برای چاپ در مجله مذکور، توجه و رسیدگی به مناطق محروم و تأسیس مؤسسه الهادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی را می‌توان نام برد. ایشان در دوران فعالیت انقلابی سخنرانی‌ها و افشاگری‌های بسیاری علیه رژیم منحوس پهلوی داشتند و البته بازداشت شدن‌ها، شکنجه‌ها و تبعیدهای بسیاری را هم متحمل شدند.

 

اولین دستگیری آیت الله مشکینی توسط ساواک در تاریخ 20 اسفند ماه سال 42 صورت گرفته است. از دیگر اقدامات سیاسی که حضرت آیت الله مشکینی در آن فعالیت داشته‌اند می‌توان به ایجاد اولین تشکل سیاسی و نظامی در حوزه علمیه قم، تشکیل جمعیت یازده نفره، برنامه‌ریزی سیاسی جلسات مذهبی، نامه سرگشاده جمعی از فضلای قم به هویدا، تلاش جهت بازگرداندن امام خمینی(ره) از تبعید ترکیه به ایران، امضای نامه اعلان مرجعیت امام خمینی(ره) و تبدیل تبعیدها به فرصت‌ها اشاره کردو

 

مرحوم آیت الله مشکینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن حضور در اقدامات جهت تشکیل خبرگان قانون اساسی در کسوت مسئول گزینش و اعزام قضات، نماینده امام(ره) و عضو هیأت بررسی قانون نحوه واگذاری و احیای اراضی، روشنگری مردم در قضیه غائله حزب خلق مسلمان، شرکت در دوره اول، دوم و سوم مجلس خبرگان رهبری، دبیر کلی جامعه مدرسین، ریاست خبرگان رهبری، امامت جمعه قم و غیره به ایران اسلامی خدمت کردند.

 

مقام معظم رهبری در پیام تسلیتشان به مناسبت رحلت این عالم مبارز فرمودند: « در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسائی محسوب می گشت. رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کننده به ایمان و پارسائی و حق طلبی و حقگوئی بود. او جامع علم و عمل، جهاد و زهد و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم و بدون انحراف بود.»

 

ما در کاشمر برای معرفی این یار امام راحل(ره) و امین مقام معظم رهبری چه کردیم؟ کجای شهر و کدام کوی و برزن به نام این عزیز است؟ برای بزرگداشت یاد و خاطره دوران تبعید وی در کاشمر چه کردیم؟ نقل است ایشان در مدت حضورش در کاشمر به عنوان یک تبعیدی ارادتی خاص به مزار شهید مدرس داشت و با سیره عملی خود باعث توجه بیش از پیش اهالی به این شهید عرصه تلفیق دیانت و سیاست شد. هنوز شاگردان ایشان در کاشمر زنده هستند.

 

کاش با اینان مصاحبه شود و کتابی مختص دوران حضور ایشان در کاشمر با استناد به اسناد و مدارک و ارائه تصاویر محل زندگی و تردد و نشست و برخاست ایشان تدوین و منتشر شود. هنوز منزلی که ایشان در کاشمر در آن سکنا داشت پا بر جاست. کاش گروهی به قم عزیمت می‌کرد و با بیت ایشان برای تهیه تصاویر دوران تبعید ایشان و انتشار آن هماهنگی می‌کرد. کاش تیمی اسناد ساواک و شهربانی و فرمانداری و سایر نهادهای دوران پهلوی در کاشمر برای تبیین روزگار تبعید ایشان در شهرمان را بررسی می‌کرد.

 

افرادی که با آن مرحوم در کاشمر محشور بودند تأکید دارند که آن استاد اخلاق، منتقد اشرافیگری و جدایی دین از سیاست بودند. گویا عمده فعالیت ایشان در کاشمر هم حول همین محورها بود. حوزه علمیه حاج شیخ(مرحوم حاج شیخ اولیایی) محل تدریس ایشان بود. به نظر شما در این حوزه حرکتی شایسته در بزرگداشت این مرحوم انجام شده است؟ نقل است برخی از علمای آن روزگار کاشمر طلاب را از حضور در درس ایشان منع می‌کردند. کاش این موارد مستندسازی می‌شد.

 

جالب است بدانید این مبارز انقلابی اصرار ویژه‌ای داشت که طلاب کاشمری ورزش را جدی بگیرند. بر یادگیری شنا و تیراندازی تأکید داشتند. نقل است با یک تفنگ ساچمه‌ای در حیاط حوزه حاج شیخ به طلاب تیراندازی آموزش می‌داد. کاش راز ارادت طلاب جوان کاشمر و ترشیز به ایشان در دوران تبعیدشان به شهرمان مستندنگاری می‌شد. بد نیست بدانید تبعید آن مرحوم به کاشمر باب تردد انقلابیون را به کاشمر بیش از پیش گشود. تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در کاشمر با نام آن بزرگوار گره خورده است.

 

نگارش این تاریخ بی‌توجه به مرتبه و جایگاه ایشان مقدور نیست. شهیدان والامقامی چون هاشمی نژاد و کامیاب و مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی و مبارزانی نظیر، آیات عظام مکارم شیرازی و سبحانی و حجت‏الاسلام قرائتی برای زیارت ایشان به کاشمر می‌آمدند. حتی نقل است مقام معظم رهبری در آن روزگاران مبارزه با طاغوت پهلوی برای دیدار با آیت‌الله مشکینی به همراه آیت‌الله واعظ طبسی، حجت‌الاسلام شهید هاشمی‌نژاد و حجت‌الاسلام شهید کامیاب به کاشمر آمده بودند و شبی مهمان ایشان بودند.

 

چرا همین خاطره در جایی از دیارمان ثبت و ضبط نیست؟ هر چه هست حافظه تاریخی اهالی کاشمر در سال 1354 حضور مردی متخلق و ساده‌زیست و مبارز را به یاد دارد که در کسوت یک عالم تبعید شده، در شهر تردد داشت. به مزار شهید مدرس می‌رفت، تدریس می‌کرد، هم پای مردم کار می‌کرد و رساله امام خمینی(ره) را توزیع می‌کرد. ایشان ضمن برگزاری کلاس اخلاق برای طلاب کاشمری، اقدام به برگزاری تفسیر موضوعی قرآن برای اساتید حوزه علمیه کاشمر کرده بودند.

 

کاش شاگردان ایشان خاطرات آن روزها را منتشر کنند. کاش مسئولان مزار شهید مدرس در جایی از موزه مجاور مزار آن شهید و یا هر جا صلاح می‌دانند اشارت به این مهم می‌کردند که مرحوم آیت‌الله مشکینی در دوران تبعیدشان در کاشمر هر روز به زیارت مزار آقای شهید می‌رفت. ارادت طلاب کاشمری به ایشان به حدی بود که آن بزرگوار در وصیت‌نامه‌شان هم به همراهی طلبه‌های کاشمری اشاره فرموده بودند. کاش شاهد آن باشیم که نهادهای انقلابی و ارزشی و فرهنگی شهرمان در بزرگداشت یاد و خاطره آن عزیز سفرکرده کاری کارستان بکنند.

 

آن مرحوم درباره دوران حضورشان در کاشمر می‌فرمایند: « اجازه نماز جماعت ندادند و در تاریکی نماز جماعت می‌خواندیم و چندین بار رئیس شهربانی مرا تهدید کرد که عاقبت کار تو وخیم خواهد بود. ما هم حرفش را از گوشی به گوش دیگر تحویل داده مشغول کار بودیم و اگر چنانچه مورد عنایت برخی از علمای آن جا قرار نگرفتم، مشمول محبت و الطاف خالصانه طلاب محترم و مردم شریف آن سامان شدم و در تمام این دوران زمینه قیام را در روحیه مردم به واسطه اظهار محبتی که از آنها نسبت به یک طلبه قم صادر می‌شد، امیدوار کننده می‌دیدم.»

 

در پایان بد نیست با هم یک توصیه اخلاقی از مرحوم آیت الله مشکینی  به نقل از این کتاب را بخوانیم: «دوستان عزیز! شما را به خدا گاهگاهی با نفس خود و با خود خلوت کنید و از همه دنیا ببرید و نظری و عینک دقیقی بزنید و به روحت و بر کتاب روحت مطالعه کنید، خط‌های باطل زیاد نوشته، پدر نوشته، مادر نوشته، محیط نوشته، استاد نوشته، شاگرد نوشته، رفیق نوشته، خط‌های باطل در کتاب روحتان زیاد نوشته شده و شما مکلفید آنها را پاک کنید و جایش صحیح بنگارید»

 

نویسنده: حمیدرضا بی تقصیر

انتهای پیام/

 

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۸۸۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

در دل فراوانی زندگی می‌کنیم اما گرسنه‌ایم!

در جهان ما فراوانی است. اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی می‌کنیم و ظرفیت تولید بی‌سابقه‌ای داریم ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبت‌های بهداشتی و درمانی مناسب ندارند.

به گزارش مشرق، «آورام اَلپرت» که به قول خودش، نویسنده و معلم است تاکنون در دانشگاه‌های پرینستون و راتجرز تدریس کرده و در حال حاضر در نیو انستیتوی هامبورگ مشغول پژوهش است. کتاب «زندگی خوب و بسنده» را انتشارات پرینستون در سال ۲۰۲۲ از او به عنوان آخرین کتاب، منتشر کرد. این کتاب به تازگی از سوی نگار شاطریان ترجمه شده و توسط انتشارات بیدگل به بازار نشر، راه پیدا کرده.

اَلپرت در مقدمه کتابش می‌نویسد: زمانی تمام فکر و ذکرم این بود که روزی به بزرگی و برتری برسم جوان که بودم فکر می‌کردم برتری یعنی داشتن ثروت و دنبال راهی بودم که حسابی پول‌دار شوم. اولین راهی که به ذهنم رسید این بود که بروم سراغ کارگزاری بورس، با اینکه زیاد از آن سر در نمی‌آوردم مدتی بعد، شیفته ورزش شدم و تصمیم گرفتم برای ثروتمند شدن ورزشکاری مشهور شوم. رؤیایم این بود که بازیکن حرفه‌ای بسکتبال باشم، بعد هم نوبت به تنیس و بیسبال رسید، اما هیچ وقت در هیچ کدام از این رشته‌ها استعداد کافی نداشتم.

سال‌های پایانی دبیرستان و سال‌های ابتدایی کالج، رفته رفته دیگر برتری را بیشتر در شهرت می‌دیدم تا ثروت. اول دلم می‌خواست داستان‌نویسی با شهرت جهانی شوم و جوایز را درو کنم. وقتی فهمیدم دستیابی به این هدف چقدر سخت است و چون به اشتباه تصور می‌کردم کار آکادمیک ثبات بیشتری دارد تحصیلاتم را در مقطع فوق لیسانس و دکترا ادامه دادم؛ امیدوار بودم از آن استادان دانشگاه مشهوری شوم که برای سخنرانی از این سر جهان به آن سر جهان دعوت می‌شوند. در مقایسه با برنامه‌های شغلی پیشینم، به این هدف نزدیکتر شده‌ام اما لزوماً راضی‌تر یا شادتر نیستم. فکر می‌کنم دلیلش این است که هر چند این اهداف مختلف ارزش‌های گوناگونی در زندگی‌مان دارند همگی در پی انگیزه‌ای واحد شکل می‌گیرند؛ اینکه عضو طبقه برگزیده جامعه شویم و بر رأس هرم اجتماعی تکیه بزنیم.

طی چند سال گذشته به این باور رسیده‌ام که میل به تکیه‌زدن بر رأس هرم برای خودمان، روابطمان، جوامعمان و سیاره‌مان و حتی برای کسانی که موفق می‌شوند خودشان را به آن بالا برسانند، میلی شدیداً مضر است. بنابراین، در حد توانم شروع کردم به مبارزه با این انگیزه‌ها. ادعا نمی‌کنم که چشم و دل سیر شده‌ام و دیگر برایم هیچ جذابیتی ندارند. اتفاقاً دارند. خوب هم دارند. نمی‌دانم روزی می‌رسد که سوار هواپیما شوم و دیگر حسرت نشستن در قسمت درجه یک هواپیما را نداشته باشم، یا به رویدادی بروم و حسرت نخورم که کاش جای یکی از مشاهیر روی صحنه بودم. البته هنوز هم تا آنجا که بتوانم ورزش می‌کنم و می‌نویسم. چیزی که مرا مردد کرده این نیست که کار خوبی را به خاطر نفس آن کار یا حتی جذابیت برنده شدن انجام دهم، بلکه تردیدم بابت نظمی اجتماعی است که استعدادهایمان را می‌گیرد و تبدیلشان می‌کند به میل مفرط به یافتن جایگاهی در رأس سلسله مراتب‌های رقابتی. در واقع چنان که در این کتاب نیز به آن خواهم پرداخت به این باور رسیده‌ام که تلاش‌های شخصی‌مان برای رسیدن به برتری و چه بسا از آن نیز مهم‌تر نظام‌های اجتماعی نابرابری که به این تلاش‌ها دامن می‌زنند مبنای بخش بزرگی از مشکلات جهانمان هستند.

آورام اَلپرت، نویسنده

در این کتاب این مشکلات را با جزئیات شرح خواهم داد. اما برای اینکه منظورم را دقیق‌تر متوجه شوید یکی از تناقض‌های بنیادین وضع کنونی‌مان را در نظر بگیرید. در جهان ما فراوانی است. اما کافی نیست. ما در دل فراوانی زندگی می‌کنیم و ظرفیت تولید بی‌سابقه‌ای داریم ولی همچنان میلیاردها نفر غذا پوشاک و مراقبت‌های بهداشتی و درمانی مناسب ندارند. از این رو در جهانی که روی هم رفته ۳۹۹٫۲ تریلیون دلار ثروت دارد بیش از ۳٫۴ میلیارد نفر همچنان با روزی کمتر از ۵٫۵۰ دلار صبح را به شب می‌رسانند و سالیانه ۳۴٫۵ میلیون نفر در اثر کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و حدود ۹ میلیون نفر در اثر گرسنگی می‌میرند.

در ضمن با اینکه امروزه بیشتر کارهای حیاتی ما را دستگاه‌ها انجام می‌دهند، اوقات فراغت چندانی نداریم. جمعیت انسان در این کره خاکی از همیشه بیشتر است اما باز هم بسیاری از ما تنهاییم. از قرن‌ها حکمت و پیشرفت‌های علمی برای شادکامی بیشتر برخورداریم ولی همچنان از اضطراب و افسردگی در عذاییم. در حقیقت علاوه بر افزایش تعداد مبتلایان به افسردگی، متوسط تعداد سال‌هایی که افراد به گفته خودشان، گرفتار افسردگی‌اند نیز رو به افزایش است. ما می‌توانیم به هر جای این زمین، اعماق اقیانوس‌ها و حتی به قضاء سفر کنیم اما همین ابزارهای کاوشگر پایداری سیاره‌مان را به خطر می‌اندازند. هر سال نزدیک به دو برابر ظرفیت بازسازی زمین منابعش را مصرف می‌کنیم.

این جریان‌ها همه به هم مرتبط‌اند. وقتی در جهانی زندگی می‌کنیم که برخی بیش از اندازه ثروتمند و بسیاری به شدت فقیرند، فشاری عظیم وادارمان می‌کند خودمان را به اوج برسانیم وگرنه به قعر سقوط خواهیم کرد. در چنین جهانی آینده ما را مضطرب و اوضاع افسرده‌مان می‌کند، با همتایانمان بیگانه می‌شویم و اگر حس کنیم تنها راه بقایمان آسیب رساندن به محیط زیست است، این کار را با بی‌اعتنایی انجام خواهیم داد.

چنین نیست که برای رسیدن به جهانی بهتر برای همه صرفاً به متفکرین بیشتر نیاز داشته باشیم بلکه نیازمند متفکرین خوب بیشتری هستیم. پس به جای اینکه منابع را (شامل احترام و توجه) فقط روی اقلیتی کوچک متمرکز کنیم، باید همه به با هم همکاری جمعی مستمری داشته باشیم. می‌دانیم که کار ساده‌ای نیست و مستلزم آموزش درست و نهادهای مناسب با ماهیتی آشکارا مبتنی بر همبستگی و سلسله مراتبی است که سرکوبگرانه نباشد. بی‌تردید از اشتباه گریزی نیست اما ساختن زندگی خوب و بسنده برای همه ارزشش را دارد.

چه بجاست که نگارش این کتاب در وضعیتی آغاز شد که همه امور به ظاهر عادی زیرورو شده بود. این درست همان موقعیتی است که ما را وادار می‌کند درباره جامعه برتری محورمان تردید کنیم و دریابیم که جهان خوب و پسنده‌ای که می‌خواهیم بسازیم باید چگونه جایی باشد. بحران‌های پی در پی شکنندگی قدرت‌های فردی‌مان را آشکار می‌سازند و به ما نشان می‌دهند که هیچ یک از ما نمی‌توانیم به تنهایی جان سالم به در ببریم، اما همه با هم می‌توانیم بسازیم و ببالیم. چنین دیدگاهی در ملاحظاتی مانند آنچه در سطور زیر آمده نمایان است.

«جستر دی» که شغلش رفتگری است در صبح یکی از نخستین روزهای مارس ۲۰۲۰ یعنی هم زمان با شروع نگارش این کتاب در بحبوحه همه‌گیری (کرونا) این متن را توبیت کرد:

من نمی‌تونم از خونه کار کنم و شغلم بخشی از خدمات شهری ضروریه که باید حتماً انجام بشه. کار سختیه، از خروس‌خون بیدار شدنش گرفته تا آسیبی که به جسم می‌زنه و یکنواختیش. گاهی ادامه دادن این وضع برام خیلی سخته...

اما حالا توی این شرایط احساس غرور و هدفمندی من از انجام این کار دو چندان شده. مردم رو می‌بینم. مردم شهر خودم که از پنجره‌هاشون به من نگاه می‌کنن، وحشت‌زده‌ن، همه وحشت‌زده‌ایم. وحشت‌زده‌ایم، اما سرسخت...

ما رفتگرها همچنان زباله‌ها رو جمع می‌کنیم، دکترها و پرستارها هم هنوز مشغول درمان و پرستاری‌ان. همه چیز درست می‌شه. ما درستش می‌کنیم. شهرم رو دوست دارم. کشورم رو دوست دارم، سیاره‌ام، زمین رو دوست دارم. اگه باهم خوب باشیم بالاخره این روزها رو پشت سر می‌ذاریم.

باهم خوب باشیم و مایحتاج کافی در اختیار هم بگذاریم از هم خواسته زیادی نداشته باشیم و زیادی برای خودمان نخواهیم. برای شکوفایی بشر همین کافی است.

دیگر خبرها

  • «فناوری» و «نوآوری» اهرم‌های قدرتمند جهش تولید
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (5 اردیبهشت)
  • کتاب «اوستا علی» در ترازوی نقد اهالی فرهنگ خراسان جنوبی
  • وعده صادق اخلاقی‌ترین عملیات تاریخ نظامی جهان بود
  • «رضاخان را بهتر بشناسیم»
  • «محل سگ بگذارید لطفا!»
  • محیط زیست روی مدار "رهاورد"
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (3 اردیبهشت)
  • تدوین کتاب نقش مردم استان در دوران دفاع مقدس
  • در دل فراوانی زندگی می‌کنیم اما گرسنه‌ایم!