Web Analytics Made Easy - Statcounter

حوادث رکنا: زن مطلقه که سوار بر موتوری بود نمی دانست چه اتفاق عجیبی رخ خواهد داد.

وقتی از زبان خاله‌ام شنیدم که سمیه همسر طلاق‌داده‌ام را خنده‌کنان سوار موتورسیکلت پسری دیده، اعصابم به هم ریخت. خیلی عذاب می‌کشیدم. موضوع را به پدر و مادرم که اصرار داشتند با او آشتی کنم، اطلاع دادم.

پدرم غیرتی شده بود و چه حرف‌هایی که پشت سرِ این زن بیچاره نزدیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حالم خیلی بد شده بود، تا‌جایی‌که داروی آرام‌بخش مصرف می‌کردم. یکی‌دو بار هم به پیشنهاد دوستم تریاک مصرف کردم. او یک بسته کوچک تریاک به من داده بود و می‌گفت شب‌ها اندازه نصف عدس در چای حل کنم و بخورم تا آرام شوم، اما این موضوع لو رفت.

یک شب که به خانه خواهرم رفته بودم، بسته پلاستیک آبی‌رنگ از جیبم افتاد. شوهرخواهرم با دیدن این بسته‌، نگران و مضطرب به‌سراغم آمد. واقعیت را برایش تعریف کردم و اینکه دلم برای همسرم خیلی تنگ شده و موضوع پسر موتورسوار را به زبان آوردم. همراه آن‌ها به خانه خاله‌ام رفتیم. خاله می‌گفت دخترش از همسرم و آن پسر موتورسوار عکس گرفته است. با دیدن عکس، از شرمندگی نتوانستیم سرمان را بالا بیاوریم. طفلک همسرم، پشت سر برادرش روی موتورسیکلت نشسته بود. دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. گریان از خانه خاله بیرون زدم. خوشبختانه با پادرمیانی خواهرم و دامادمان توانستم همسرم را ببینم و با هم آشتی کردیم و زندگی خود را از سر گرفتیم.

راستش را بخواهید، خاله‌ام خودش چوب‌خورده یک ازدواج اجباری است. او بعد‌از ازدواجم هرموقع مرا می‌دید، می‌گفت دلم برایت می‌‌سوزد که عاشق‌نشده، مجبور شدی به‌خاطر پدر و مادرت زن بگیری. تحت‌تأثیر این حرف‌ها بودم و روز‌به‌روز از همسرم فاصله می‌گرفتم. با کوچک‌ترین بهانه‌ای، دعوا راه می‌انداختم و با جمله «دوستت ندارم» اشکش را در‌می‌آوردم. چند‌بار ناجور کتکش زدم و کارمان به طلاق توافقی کشیده شد.

خاله‌ام در این مشکلات خیلی نقش داشت. خدا خیرش بدهد خواهرم و شوهرش را. به مرکز مشاوره «آرامش پلیس» آمده‌ایم تا دیگر به هیچ قیمتی دچار مشکل نشویم. درست است که با نظر پدر و مادرم ازدواج کرده‌ام، اما انتخابم درست بوده است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

شهرآرا/متین نیشابوری

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

سرنوشت الناز 16 ساله در دام کثیف متخصص کامپیوتر 40 ساله

نقش بهرام رادان و 9 زن و مرد ایرانی در عذرخواهی سامسونگ از ایرانی ها + فیلم و عکس

ملیکا 19 ساله آینده تاریکی دارد! /همسرم در مرخصی از زندان با زن دیگری ازدواج کرد و...!

حمله 4 نقابدار با تبر به یک فروشگاه در کارون + فیلم لحظه حمله و عکس مهاجمان

تجاوز وحشیانه به نوعروس 16 ساله دور از چشم داماد / 3 جوان دستگیر شدند

زن شوهر دار برای عقب نماندن از دوستانش تن به دوستی های شیطانی داد تا..!

اقدام کثیف معصومه 27 ساله با 6 بچه قد و نیم قد

لباس مسی را از تنش کندند + فیلم

کورس 3 خودرو پورشه و یک مدسدس بنز / عملیات برای خارج کردن راننده ها گرفتار+ فیلم و عکس

کیوان وقتی مرد همسایه به خانه بازگشت به سمت بالکن دوید و..!

وقتی زن شوهردار به تنهایی به سفر رفت / داخل پراید اجاره ای آن بلا سرم آمد!

دزد را کشتم و الان باید اعدام شوم!

سرنوشت تلخ رامین 9 ساله و ریحانه 5 ساله / می تونیم تو کلانتری زندگی کنیم!

سرمایه دار کرمانی قاتل اجیر کرد و پسرش را کشت!

پسری در پاسداران تهران پدرش را کشت وجسدش را مثله کرد

بدترین خبر پزشک مخصوص به شاه + فیلم

 

منبع: رکنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۱۰۷۵۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای نجات خودم شوهرم را کشتم

 اردیبهشت سال ۱۴۰۲ زن جوانی به نام مریم، هراسان از خانه‌اش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر می‌داد از همسایه‌ها کمک خواست.

دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که مرد ۴۲ ساله‌ای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.

همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم، اما از همان روز‌های اول زندگی‌مان به اختلاف خوردیم و مدام باهم دعوا می‌کردیم تا اینکه خانواده‌های‌مان توصیه کردند اگر بچه‌دار شویم اختلاف‌هایمان حل می‌شود. دوسال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاق‌تر از قبل می‌شد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک می‌گرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبه‌رو بودیم.

وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست تا به‌سرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت که چرا بچه را از شیرخشک نمی‌گیری و چرا از پوشک استفاده می‌کنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم و... بعد هم به من گفت که باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند، وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد، با دستانش گلویم را فشار داد به‌طوری که چشم‌هایم سیاهی رفت، درحالی که برای نجاتم تقلا می‌کردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربه‌ای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.

در این میان پزشکی‌قانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریان‌های قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد.

با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.

پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته، پسرم هیچ‌گاه او را کتک نزده بود. ما نمی‌دانیم که واقعاً چه اتفاقی افتاده و عروس‌مان چگونه با بی‌رحمی پسرمان را به قتل رسانده است، اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.

پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربه‌های کریم از خواب پریدم بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت، داشتم خفه می‌شدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمی‌توانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشم‌هایم سیاهی رفت.

دستم را روی زمین می‌کشیدم که به یکباره دستم به کارد میوه‌خوری خورد و آن را جلوی سینه‌اش گرفتم تا بترسد و رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد.

آنقدر شوکه شده بودم که نمی‌دانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایه‌ها کمک خواستم.

در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینه‌اش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟

متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند، اما او قصد جانم را کرده بود.

با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • رائفی پور لیست انتخاباتی داد +اسامی
  • ۷ شهرداری استان اردبیل ارتقای درجه پیدا کرد
  • ننه گلبهار دوستت داریم
  • دستگیری مردی که دایی و خاله‌اش را کشت
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • آتش در خانواده نیکا شاکرمی
  • بیوگرافی و اسامی بازیگران سریال خاله خانم
  • این زن شوهرش را با چاقو کشت
  • لحظه عبور موتورسوار خوش شانس از رودخانه ؛ فقط چند ثانیه کافی بود تا ...| ویدئو
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد