اگر فردوسی زنده بود به مهدویان چه می گفت؟
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۱۱۵۰۵۹
عصرایران؛ احسان محمدی- در «گردونه رو بچرخون» روزگار نوبت به محمدحسین مهدویان رسید. کارگردان متولد 1360. هنوز جوان اما با کارنامه درخشان. برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم فجر برای ایستاده در غبار(1394)، برنده چهار سیمرغ برای فیلم ماجرای نیمروز (1394) و انبوهی تحسین و افتخار.
اما در چند سال اخیر انگار یک رسم نانوشته داریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهدویان در ویژه برنامه تلویزیونی فیلم فجر روبروی رضا رشیدپور نشست و در دفاع از فیلمش گفت: «به این معنی كه شما میگید پس شاهنامه فردوسی رو هم میشه یه اثر فاشیستی نژادپرستانه پر از شعار و خشونت تلقی كرد».
مرغ از قفس پرید! دقایقی بعد عبارت «به این معنی كه شما میگید» از ویدئوی او حذف شد و نیمی از حقیقت را همه دیدند و شنیدند: شاهنامه فردوسی رو هم میشه یه اثر فاشیستی نژادپدستانه پر از شعار و خشونت تلقی كرد.
هزاران نفر به او تاختند که به فردوسی توهین کرده است. شاهنامه شناسان و اسطوره پژوهان، از قبیل میرجلال الدین کزازی، ابوالفضل خطیبی، ابراهیم واشقانی فراهانی و زاگرس زند به مهدویان پاسخ داده و برخی نیز -خطیبی و واشقانی فراهانی- وی را به برگزاری جلسه ای برای شنیدن آرایش دعوت کردند، به شرط آنکه بتواند صفحه ای از شاهنامه را از رو بخواند.
او روز بعد در یک گفتگوی دیگر کوشید به این نقدها پاسخ دهد و ضمن عذرخواهی عنوان کرد که او فردوسی را پناهگاه و مقتدای خود می داند و به سبب شدّت پیوند با شاهنامۀ فردوسی، نام فرزندش را آرش نهاده است و برای او قصه های شاهنامه را می خواند. ( گرچه قصه آرش از داستان های شاهنامه نیست)
اما چرا این موج با این شدت برخاست؟ آیا فردوسی هم جزو مقدسات است و نمی توان هرگز در نقدش جز با تحسین سخنی گفت؟ برخی می گویند در غرب به دانشجوی فلسفه تکلیف میکنند که افلاطون، کانت و هگل … را نقد کند. دانشجویی که تازه الفبای فلسفه را شروع کرده باید بگوید مشکل چهارچوب فلسفی افلاطون کجاست. به ما در ایران تقدیس یاد میدهند. هر کس بزرگان هزار سال پیش ما را دستنیافتنیتر و نقدناپذیرتر بداند، باسوادتر است!
برخی چون ابن اثیر مورخ و عالم بزرگ دنیای اسلام در حدود هشتصد سال پیش، شاهنامه را قرآن ایرانیان عنوان کرد که نشان از جایگاه این کتاب در میان ما دارد. در خصوص جایگاه رفیع فردوسی و شاهنامه کسی تردید ندارد. در سال های اخیر هم این اشتیاق بیشتر شده و نام های اصیل ایرانی در میان خانواده ها فزون تر از گذشته بر روی کودکان نورسیده گذاشته می شود اما آیا همه حمله کنندگان به کارگردان جوان، واقعاً شاهنامه را خوانده اند و شیفته آن هستند یا دچار یک ناسیونالیسم پوسته ای شده اند؟ اصلاً لازم است که حتماً خوانده باشند؟
بحث در مورد هر کدام از این پرسش ها قطعاً بازخوردهای تندی همراه خواهد داشت. دلخوری منتقدان یکسره از مهدویان نیست. بخشی از مردم به شدت از صدا و سیما و نهادهای تصمیم گیر گله مندند که چندان به ریشه «ایرانی» و «ملی»شان توجه نمی کنند و به عمد حتی در مقابل آن مقاومت می کنند. به همین خاطر حتی یک نقد را هم با توفانی از حملات تند پاسخ می دهند. انگار که کسی وارد قلمرو شیری شده باشد که حوصله این شوخی و جسارت ها را ندارد!
اما فارغ از نگاه عاشقانه و وطن پرستانه و دلی به موضوع، می توان این پرسش را مطرح کرد که آیا کسی حق ندارد در مورد بزرگان علم و هنر و ادب نقدی وارد کند؟ گیرم که کارگردان جوان ناشیانه و در نتیجه یک اشتباه سهوی و کلامی (چیزی در مایه همان سهو قلم!) به این موضوع ورود کرده باشد، آیا پاسخ باید تهدید و توهین های رکیک و وامصیبتا و چه جسارت ها باشد؟
اگر امروز فردوسی در میان ما زنده بود، یا از روی آن سکو در میدان دود گرفته مرکز شهر پائین می آمد و رودرروی محمدحسین مهدویان قرار می گرفت به او فحاشی می کرد؟ می گفت چه کسی به تو این حق را داد که شاهنامه من را نقد کنی؟ تو اصلاً عددی! نیستی که بخواهی در مورد من حرف بزنی؟ چرا توهین کردی؟... واقعاً آن مرد بزرگ چنین واکنش هایی نشان می داد که برخی از آنها که خود را شیفته و حواری اش عنوان می کنند نشان می دهند؟
محمدحسین مهدویان شاهنامه پژوه نیست. کارگردان جوانی است که به هر دلیلی ممکن است به شاهنامه نقدهایی وارد کند یا حتی بخش هایی از آن را نپذیرد، آیا باید دهانش را دوخت و گفت تو حق نداری در مورد شاهنامه جز با تایید و تحسین حرف بزنی یا اتفاقاً باید استقبال کرد که یک اهل «سینما»، سراغ «ادبیات» برود و از زاویه نگاه خودش به آن بپردازد. اگر سینماگر نتواند در مورد ادبیات حرف بزند چه کسی این اهلیت را دارد؟ مکانیک؟ خیاط؟ محیط بان؟ وزنه بردار؟!
اصلاً عنوان «سیمرغ» بلورین جشنواره فیلم فجر برگفته از «سی مرغ» عطار نیشابوری در منطق الطیر است. یعنی این دو حوزه تا این اندازه در هم آمیخته شده اند و چرا تا این اندازه کم طاقت شده ایم که حتی اگر یک کارگردان کلمات نامناسبی به کار برد به جای نقد او و گفتارش چنان هجمه ای می کنیم که دیگران را از اظهارنظر و نگاه متفاوت می ترسانیم؟
تکرار می کنم که این نوشتار در دفاع از «شخص» مهدویان نیست. همانطور که لذت ناشی از کسب سیمرغ بلورین یکسره از آن اوست و من سهمی در آن ندارم، طبعاً رنج و تلخی ناشی از بیان جمله ای غیرمتعارف هم سهم خودش می شود و من در آن شریک نیستم اما این چه فضایی است که مدام قدیس های تازه می سازیم؟ مگر ابن سینا و مولوی و سعدی و فردوسی و ... معصومین هستند که نشود به آنها در هزاره سوم نقد وارد کرد؟
برخی سخت گله مندند که چرا در پیرامون تخت جمشید عده ای دست به امام زاده سازی می زنند و می خواهند در پناه هاله تقدس آن، زمین خواری کنند اما همان ها از کوروش و فردوسی و حافظ و حتی برخی چهره های سیاسی معاصر قدیسانی می سازند که جز با زبان تحسین نباید در موردشان حرف زد. چرا؟ نقد مقدسات دیگران آزادی بیان است، نقد مقدسات من، توهین؟!
به جای نقد به زبان شیرین پارسی که فردوسی «سی سال» برایش رنج بُرد، با هجمه و هتاکی جوان های مثل مهدویان را از متفاوت اندیشیدن منع نکنیم، اندازه کافی افراد یکدست و یک شکل در این جامعه داریم. برج بلند شاهنامه با این نم نم باران ها و شلاق های باد گزندی نمی یابد. از نگاه نو نترسیم. از پرستش و مسخ شدن در برابر باورهای کهنه بترسیم.
مطالب مرتبط زیباکلام را هیزم کنیم؟منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۱۱۵۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دکتر ساکت به دور از مواضع سیاسی دنبال کار فرهنگی بود
ایسنا/خراسان رضوی استاد گروه زبان انگلیسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی گفت: با وجود پیشنهاد چندین سمت به دکتر ساکت در سالهای کاریشان اما ایشان به این دلیل که به دنبال کار فرهنگی بودند سمتها را نپذیرفتند.
محمدرضا هاشمی امروز ۵ اردیبهشت ماه، در آیین تقدیر از استاد سلمان ساکت، رئیس پیشین مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد که در محل باشگاه مفاخر و پیشکسوتان دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: پیشینه این مرکز را خیلی از افراد چه اساتید و چه دانشجویان ممکن است ندانند و شایسته است نامی از ایشان برده شود؛ در واقع این ۲ مرکز وامدار آیندهاندیشی و نیکاندیشی دکتر باقری است که نسبت به ثبت پیشینه تاریخی این دانشگاه همت گماردند.
وی اضافه کرد: اهمیت این مرکز بر کسی پوشیده نیست و از سرمایههای نمادین و معنوی دانشگاه محسوب میشود؛ تلاش برای ماندگاری این مرکز بسیار حائز اهمیت بوده و باید گفت که این مرکز حلقه رابطی برای نسلهای دانشگاه است.
استاد گروه زبان انگلیسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی گفت: استاد ساکت از ورودیهای استعداد درخشان و از استعدادهای برتر دانشگاه بودند، این در پشتکار ایشان نمود دارد و تلاش و پشتکار دکتر ساکت مثال زدنی است .
هاشمی اضافه کرد: توان علمی و مدیریتی ایشان دقیق بوده و من به توان علمی و اجرایی ایشان غبطه میخورم. ویژگی دوم ایشان گریز از جاهطلبی و بلندپروازی بوده که در جوانی به افراد دست میدهد و این خصلت گریبان برخی جوانان را گرفته است و نمونههای آن را میبینیم.
وی گفت: پستهای متفاوتی به دکتر ساکت پیشنهاد شده است اما ایشان نپذیرفتهاند، چراکه به دنبال کار فرهنگی هستند و مواضع سیاسی ندارند.
استاد گروه زبان انگلیسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی بیان کرد: ایشان به بالندگی موزه به عنوان ۲ سازه فرهنگی دانشگاه کهنسال فردوسی توفیق یافتند و مهمترین ویژگی ایشان عدم دخالت سلایق شخصی در اداره این مرکز بوده است .
هاشمی تصریح کرد: ضمن تبریک به مدیرت جدید توصیه میکنم ایشان از تجربیات پیشکسوتان استفاده کند و حرمت گذاری برای پیشکسوتان را در نظر داشته باشد؛ ضمن اینکه نسبت به تغییر رویکرد علمی و تخصصی این مرکز حساس باشند، چراکه چشمهایی به دنبال این تغییر است.
«ساکت» تکرار اندیشمندان فعال عرصه فرهنگ و تمدن است
سیدرحمتالله فتاحی، دانشیارگروه کتابداری و اطلاعرسانی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه گفت: آشنایی من با خانواده ساکت به ۴۰ سال پیش بازمیگردد. خانواده دکتر ساکت خانواده فرهیخته و تاثیرگذاری هستند.
وی افزود: هر چه تلاش کنیم این رخدادها تقویت و پشتیبانی شود باعث میشود کفه ترازو به نفع سوداگران و اختلاسگران سبک نشود، جمع امروز فرهیختگان دانشگاه هستند و کمتر اتفاق میفتد در چنین مراسمی شرکت کنند لذا باید قدر این رخدادها را بدانیم.
فتاحی با بیان اینکه اگر ساکتها نبودند و نباشند چه میشود ادامه داد: تاریخ ایران پر از فراز و نشیب بوده است، یک دوران در شکوه و دورانی دستخوش حملات بیگانه و حتی تا صفر نابود شده و بار دیگر افرادی آمدند و این سرزمین بزرگ را زنده کردند.
وی بیان کرد: این افراد در طول تاریخ تکرار شدند، لذا در طول تاریخ اگر ساکتها نبودند و نباشند تمدن و فرهنگ شکل نمیگرفت و شکل نخواهد گرفت. چنین افرادی چه میکنند که تاثیرگذار بوده و کار خود را با موفقیت پیش میبرند.
فتاحی ادامه داد: دکتر ساکت انسانی استثنایی بوده و در ایجاد تعاملات بسیار موفق عمل کرده است. من از سال ۴۹ دانشجو فردوسی بودم و هر چه خودم، همسرم و دوستان قدیمی داشتیم به موزه مفاخر اهدا کردیم.
وی تصریح کرد: اگر دکتر ساکت نبود، اگر این مرکز نبود بخشی از هویت دانشگاه فردوسی فراموش میشد و بسیاری از دانشجویان از تاثیرگذاران و افراد برجسته این دانشگاه بیخبر بودند. گردآوری اسناد، تصاویر و اشیاء مرتبط با دانشگاه و قراردادن آن در موزه بسیار برای حفظ هویت دانشگاه اثرگذار بوده است.
فتاحی ابراز کرد: برگزاری مراسم بزرگداشت اساتید برجسته و پیشکسوتان باعث ایجاد روحیه در اعضای هیأت علمی دانشگاه میشود و کمتر اتفاق میفتد که سخنرانی تخصصی و فیلمهای تخصصی درباره فرهنگ و تمدن ایران پخش شود که در اینجا این اتفاق افتاد و با اندیشه اداره شد و به همین دلیل هم موفق بوده است.
وی افزود: اگر این راه ادامه پیدا نکند در واقع به نوعی به دانشگاه فردوسی و فرهنگ و تمدن ایران خیانت شده است. دکتر ساکت انسانی، فاخر، خوش فکر، با برنامه اهل تعامل و مثبتاندیش است که این موارد موجب موفقیت ایشان بوده و تاثیر سپهری نیز بر دانشگاه فردوسی گذاشته است؛ دانشگاهی که این مرکز را راهاندازی کرده، برای سایر دانشگاهها به یک الگو تبدیل شده است.
فتاحی با اشاره به بازدیدهای افراد خارجی از موزه بیان کرد: این باعث افتخار و امید است. مدیریت جدید با راهنماییهای دکتر ساکت به ادامه کار بپردازند، چراکه دکتر ساکت یک فرد نیست بلکه تکرار اندیشمندانی است که فرهنگ و تمدن این مملکت مرهون تلاشها و برنامههای آنان است.
احیای گفتمان قدردانی از اساتید برجسته از دستاوردهای افتتاح مرکز آثار مفاخر است
در ادامه سلمان ساکت، رئیس پیشین مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد، اظهار کرد: ۱۰ سال پیش مدیریت این مرکز را عهدهدار شدم، در آن دوران این مرکز ویرانهای بود در خاک فرو رفته که گرد فراموشی بر آن نشسته بود.
وی افزود: آن زمان با الهام از یک جمله قاب گرفته شده در مرکز که نوشته بود «یک درخت هرچه بزرگتر باشد یک نهال بوده و ما با یک نهال آغاز کردهایم» انگیزه یافتم. در آغاز با برگزاری بزرگداشتهای فاخر، نوید تاسیس مرکز را که به ۱۲ سال پیش بازمیگشت در اذهان خانواده بزرگ دانشگاه و اعضای دانشگاه زنده کردم؛ هر چند اغلب با بیانگیزگی افرادی مواجه میشدم اما باز از زیر صفر شروع کردم .
ساکت بیان کرد: جمعآوری اسناد و برگزاری نمایشگاه از مراحل ابتدایی کار بود، ضمن اینکه برای بسیاری از اقدامات از جمله معماری مرکز با مشکلات اقتصادی مواجه بودیم اما علیرغم تمام موانع این پروژه به ثمر رسید و در سال ۹۷ با حضور اعضای بزرگ دانشگاه در پنجم اردیبهشت ماه موزه دانشگاه افتتاح شد.
رئیس پیشین مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد ابراز کرد: اکنون ۶ سال است که از تاسیس موزه دانشگاه میگذرد و در ۱۰ سال گذشته هر چقدر از دستم برمیآمد برای شکوفایی و بالندگی این مرکز انجام داده و در این راه مقابل هیچ فشار و تهدیدی سر خم نکردم.
ساکت ادامه داد: به جز تاسیس ۲ فضای کالبدی موزه و باشگاه و فعالیتهای گسترده صورت گرفته چند دستاورد را مهم و اساسی میدانم که یکی ایجاد گفتمان و توجه به تاریخ پیشینه دانشگاه و احیای گفتمان قدردانی از اساتید برجسته و تاثیرگذار است.
وی ایجاد حس اعتماد به خانواده بزرگ دانشگاه را برای در اختیار قراردادن گنجینههای خود برای حفظ و نگهداری در موزه از دیگر دستاوردها برشمرد و گفت: خوشبختانه این اعتماد به خارج از دانشگاه نیز سرایت کرده است و چند نفر از خاندان بزرگ مشهدی بدون وابستگی به دانشگاه فردوسی گنجینههای خود را به مرکز اهدا کردند.
ساکت افزود: جمعآوری گنجینه گرانبها از اسناد، مدارک، اشیا، تصاویر و ... از نمودار تاریخ و پیشینه دانشگاه و کسب مرجعیت از سوی مرکز آثار مفاخر دانشگاه فردوسی و توجه به آموزش و پژوهش در موزه دانشگاه همراستا با سایر موزههای جهان از دیگر دستاوردهای این مرکز است.
انتهای پیام