Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-01@17:14:33 GMT

سوز سینما در عصر یخبندان

تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۱۵۹۷۶۶

سوز سینما در عصر یخبندان

تهران - ایرنا- پایگاه خبری عصر ایران در یادداشتی نوشت: جشنواره فیلم فجر برای خیلی ها در حد این است که دختر و پسرها جمع شوند، سوت بزنند و بازیگر مورد علاقه شان را بینند و تمام.

این نوشتار به قلم روح الله صالحی در ادامه می افزاید: جشنواره فیلم فجر، زمانی هولناک بود. اسم ها را که می شنیدی ترس می افتاد توی وجودت که پایان این راند سخت، دست های بیضایی بالا می رود یا کیمیایی یا حتی مهرجویی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


برای بعضی ها اما، به چای و قهوه بعد اکران فیلم و نوشتن نقد و رساندن دست سردبیر مهم است.

جشنواره برای بعضی ها اصلا مهم نیست. حتی اگر بپرسی می گویند آب و نان نمی شود. شاید برای این ها نمی شود اما آن فرش قرمز، آن فلاش دوربین و... نان دارد .

تلخی ماجرا جایی است که از بازیگر از پا افتاده ای بپرسی جشنواره چطور بود؟ او که امسال توی هیچ کدام از فیلم های نبود سال قبل تر هم و نگران خطوط پیرسالی است که دارد از نان خوردن می اندازدش...

جشنواره برای بعضی ها همین قدر مهم است که رشیدپور به کجا وصل شده که همه جا هست با ردیف دندان هایی که از دور برق می زند.

جشنواره برای خیلی ها دل خوری های حاتمی کیاست که امسال چوب برداشت و تا دلش خواست زد و تاراند. حاتمی کیا هنوز تا اطلاع ثانوی قرار است خودش باشد او که سال 92 گفت می خواهند با دادن سیمرغ مرا وابسته نشان دهند. یاد خیبری که دود نداشت و سوز داشت.

جشنواره زبان خاص خودش را می خواهد که بفهمی این جمله کنایه از چیست مثل وقتی هومن سیدی سالن را اشتباه رفت و سرش بی کلاه ماند.

جشنواره برای بعضی ها تیر خوردن زینال بندری است که اشک در می آورد لابه لای دود سیگارها و تخمه شکستن ها و ما به سرپاشدنش چه قدر حس قهرمان شدن داشتیم.

جشنواره برای بعضی ها معانی عجیبی دارد مثلا همین فیلم از نگاه ملی با آرا مردمی چه فرقی دارد؟ یعنی ملی با مردم متفاوت است؟ بعد بقیه فیلم نگاه غیر ملی دارند یا فرا ملی؟

جشنواره فیلم فجر، زمانی هولناک بود. اسم ها را که می شنیدی ترس می افتاد توی وجودت که پایان این راند سخت، دست های بیضایی بالا می رود یا کیمیایی یا حتی مهرجویی و این لیست پر و پیمان بود و حالا دل دل می کنیم سودای سیمرغ ،سودا زده مان نکند در فلان نابازیگر و فلان کارگردانی که قاب را نمی شناسد اما هل داده اند که بیاید و بگویند این حاصل کشف ماست.

از این دسته ها اگر می پرسیدی ده سال پیش فکرش را می کردی که این طوری شود، می گفت سینمای ایران جان دارد اما امروز باید با نقش اکبر عبدی فیلم مادر بگوییم سینما بی جان است، از بس جان ندارد .

سینمایی که همه چیزش دولتی است. حتی خودکار داورهایش به جایی خواهد رفت دیگر زخم و زبان ندارد. طبیعی است و باید جوهر همان خودکارها فقط جاهای خالی را می تواند پر کند. همه به نوعی یک در میان عنوانی نصیب شان شد که نه سیخ بسوزد نه کباب.

ما فقط احترام بلدیم. راه خودمان را می رویم، چند ساعت دم در تعارف تیکه پاره می کنیم اما چند دقیقه بعدسر هم را می بریم و جشنواره برآمده از همین رفتارهای دم دستی هاست.

جشنواره فیلم فجر خیلی دولتی شده است، آن قدر که دیگر غول ها جای شان نمی شود و سر و گردن شان بیرون می زند و این به مذاق روش کاری نمی آید. نبودشان را حس نکنیم بهتر است فرصت هست بعد از مرگ شان توی همین اختتامیه فیلم فجر تجلیل می کنیم و شاید پوستر جشنواره هم پرتره آن عزیز سفر کرده شد.

غول ها، جایشان توی چراغ جادوست که دستی بر تنه اش بکشی و بگوید آرزویی کن و ما بگوییم فیلمی می خواهیم که مسخره مان نکند. دردهای انسان معاصر را بگوید. نه فقط به این بیندیشد چطور می تواند به بودجه فرهنگی فلان نهاد نقب بزند.

جشنواره فیلم فجر هنوز از سر عادت مهم است و لیست کارگردان های کارنکرده را که نگاه می کنی باید مواظب آه کشیدنت باشی که جشنواره ملی کشورت فرش قرمز به اندازه بلند گامی آن ها نداشت.

انگار سی مرغ های جشنواره را رضا عطاران جفت می انداخته است و همین چند تا سی مرغ را از همین پرورش ماکیان آورده اند که نه طعم دارد نه مزه و ما هم چنان منتظر نغمه مرغ افسانه ای هستیم.

جشنواره داورهایی می خواهد که بلند قدتر از قد سینما باشد. کارگردان هایی می خواهد که دست شان به سبد برسد و عوامل و...دود چراغ خورده این کار باشند. این سینما زیادی توی سری خور شده و قد خمیده،لطفا کسی کات بدهد.
*منبع: پایگاه خبری عصر ایران/23 بهمن 96
** اول ** 1337- انتشار دهنده: خداوردی اسدی

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۱۵۹۷۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

میراث «پل آستر» در سینما

«پل آستر» در کنار این که نویسندگی ماهر و سرشناس بود، در فیلمنامه‌نویسی و حتی کارگردانی در سینما نیز فعال بود.

به گزارش ایسنا، «پل آستر» رمان‌نویسنده معروف آثاری چون سه‌گانه «نیویورک» در حالی در سن ۷۷ سالگی به دلیل عوارض ناشی از بیماری سرطان درگذشت که نه تنها چهره‌ای شاخص در دنیای ادبیات بود، در عرصه سینمایی نیز تاثیرات زیادی داشت و ۱۸ رمان از آثار او از جمله «موسیقی شانس» به فیلم تبدیل شدند.

او خودش نیز وارد عرصه فیلمنامه‌نویسی شد و کار خود را با نگارش فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی «هاروی کایتل»، «ویلیام هرت» و «جیانکارلو اسپوزیتو» آغاز کرد و این اثر جایزه بهترین فیلمنامه اول را برای آستر از جوایز مستقل اسپریت به ارمغان آورد. همچنین فیلم «دود» که کارگردانی آن را «وین وانگ» بر عهده داشت، موفق به کسب خرس نقره‌ای جایزه هیات داوران از چهل و پنجمین جشنواره فیلم برلین هم شد.

«پل آستر» در دنباله فیلم «دود» با عنوان «صورت آبی» که در سال ۱۹۹۵ ساخته شد در کنار «وین وانگ» به صورت مشترک کارگردانی فیلم را نیز بر عهده داشت و این کمدی که بار دیگر با نقش‌آفرینی «هاروی کایتل» و «جیانکارلو اسپوزیتو» به همراه« لو رید»، «میرا سوروینو» و «مدونا»‌ بود با نقدهای متفاوتی رو به رو شد.

این نویسنده در فیلم «مرکز جهان» در ۲۰۰۱ با فیلمنامه‌ای مشترک با «وین وانگ» بار دیگر کارگردانی را تجربه کرد. این فیلم که نخستین نمایش جهانی خود را در پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم کن تجربه کرد، نامزد دریافت جایزه مستقل اسپریت برای بهترین بازیگر زن (مولی پارکر) شد.

در سال ۱۹۹۸، آستر فیلم «لولو روی پل» را نویسندگی و کارگردانی کرد و در سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی «دیوید تیولیس»، «ایرنه جاکوب» و «مایکل ایمپریولی» بار دیگر نگارش فیلمنامه و کارگردانی را بر عهده داشت.

«آستر» در «دانشگاه کلمبیا»‌ تحصیل کرد و در اوایل دهه ۷۰ میلادی به پاریس مهاجرت کرد و به فعالیت‌های مختلفی از جمله ترجمه کردن پرداخت. او در سال ۱۹۷۴ میلادی به ایالات متحده آمریکا بازگشت و ازدواج کرد.

در ژانویه سال ۱۹۷۹ میلادی پدر «آستر» درگذشت و این اتفاق به دلایلی به نوشتن نخستین کتاب خاطرات این نویسنده منجر شد؛ «اختراع انزواء»  که در سال ۱۹۸۲ میلادی منتشر شد.

«آستر» با انتشار «شهر شیشه» در سال ۱۹۸۵ که نخستین جلد از سه‌گانه «نیویورک» بود به موفقیت چشمگیری دست یافت.

این نویسنده به طور مرتب در دهه ۸۰، ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی بیش از ده‌ها رمان از جمله «قصر ماه» (۱۹۸۹)،‌ «موسیقی شانس» (۱۹۹۰)، «کتاب توهم»‌(۲۰۰۲) و «شب پیشگویی»(۲۰۰۳) منتشر کرد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • بازیگر قدیمی سینما به کما رفت + عکس
  • تعطیلی سینما‌های سراسر کشور در روز شنبه
  • میراث «پل آستر» در سینما
  • راز صاحب سینما می‌شود
  • سینما‌ها عصر جمعه تعطیل می‌شوند
  • ببینید | ناگفته‌های فردیون جیرانی از خدمت بزرگ عباس کیارستمی به سینما
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • یخبندان و سرما در راه خراسان جنوبی/ صدور هشدار سطح زرد