روزنه امید در پرونده «حسین» گمشده
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۱۶۶۹۸۱
مادر جوان درحال شیردادن به دختربچه یکسال و ٦ ماههاش بود که خبر ناپدیدشدن حسین رسید. همه سراسیمه بودند. هر کسی به سویی میرفت اما هیچ اثری از حسین نبود. حسین ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از او بهدست نیامد. جستوجوها فایدهای نداشت.
به گزارش شهروند، یازده ماهی میشود که از تنها پسرشان بیخبرند. پسر چهارسالهای که روز سیزدهبدر در حاشیه رودخانه هیروچایی بهطور ناگهانی ناپدید شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن روز حسین اسدی به همراه پدر و مادر و سه خواهرش برای گذراندن «روز طبیعت» به باغهای اطراف خلخال رفته بود که به یکباره ناپدید شد و جستوجوها برای یافتن او بینتیجه ماند تا جایی که با گذشت ١١ماه همچنان اثری از این کودک چهارساله به دست نیامده است.
مادر جوان درحال شیردادن به دختربچه یکسال و ٦ ماههاش بود که خبر ناپدیدشدن حسین رسید. همه سراسیمه بودند. هر کسی به سویی میرفت اما هیچ اثری از حسین نبود. حسین ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از او بهدست نیامد. جستوجوها فایدهای نداشت.
با اینحال، ندایی درونی به پدر و مادرش میگفت که حسین هنوز جایی زیر این آسمان زنده است و نفس میکشد؛ کجایش را نمیدانستند، اما به دلیل همین ندای درونی، هیچگاه دست از جستوجو برنداشتند. با اینکه مرتب به آنها میگفتند، حسین در رودخانه غرق شده است، ولی آنها امیدشان را از دست ندادند.
آنقدر چشمانتظار ماندند تا اینکه درست ٥روز پیش روزنه امید پیدا شد. خانوادهای را به اتهام ربودن این پسربچه بازداشت کردند و احتمال مرگ این پسربچه به صفر رسید. همه سرنخها و ردیابیهای پلیس نشان میدهد حسین همان روز از سوی این خانواده ربوده شده است. گریه یک شاهد در دادگاه نیز دست این خانواده را رو کرد. با دستگیری این خانواده، پدر و مادر حسین حالا خوشحالتر از قبل منتظر دیدن پسر کوچکشان هستند.
هنوز مشخص نیست که حسین کجاست، ولی پدر و مادر این پسربچه اینبار با خوشحالی و شادی بیشتری چشمانتظارند. پدر حسین که همچنان منتظر خبری هرچند کوتاه از تنها پسرش است، در گفتوگو با «شهروند» جزییات بیشتری از سرنخ تازه در پرونده ناپدید شدن پسرش روایت میکند:
چه شد که حسین ناپدید شد؟
روز ١٣فروردینماه حوالی ظهر بود. به همراه خانوادهام برای گردش به یکی از باغهای اطراف شهر خلخال رفته بودیم. آنجا چادر زدیم و بچهها برای جمعآوری چوب به اطراف باغ رفتند. همسرم دخترم خدیجه را در آغوش گرفته بود و از او مراقبت میکرد. خدیجه هنوز کوچک است و تنها یکسالو ٦ ماه دارد. ناگهان دخترم وارد چادر شد. فریاد میزد، حسین نیست. بلافاصله پلیس را خبر کردیم و جستوجوها برای یافتن پسرم آغاز شد. تیمهای امدادونجات در محل حاضر شدند. سگهای زندهیاب، بیل مکانیکی و تعدادی غواص در رودخانه و کنار رودخانه به جستوجو پرداختند ولی هیچ اثری از پسرم یافت نشد.
هیچ سرنخ یا نشانهای در آن اطراف نبود؟
دخترم میگفت همزمان با ناپدیدشدن حسین صدای موتور هم آمد. تصور میکرد که موتورسواری او را ربوده است. صدای فریاد برادرش را هم شنیده بود، ولی زمانی که به محل حادثه رسید دیگر اثری از برادرش نبود.
احتمال غرق شدن پسرتان در رودخانه چقدر بود؟
غرقشدن پسرم در رودخانه غیرممکن است، چرا که در چندصدمتری پاییندست رودخانه تورهای فلزی نصب شده و در طول مسیر رودخانه آنقدر تنه درخت هست که اگر پسرم در رودخانه غرق میشد حتما به جایی گیر میکرد.
هیچ اثری از پسرتان پیدا نکردید؟
تنها ٤٠دقیقه بعد از ناپدیدشدن پسرم دمپاییهایش را در رودخانه پیدا کردیم. من و مادرش خودمان را به رودخانه انداختیم و هرچه گشتیم اثری از او پیدا نکردیم. مطمئن بودم آدمربایان برای ردگمکنی دمپاییهای فرزندم را داخل آب انداخته بودند که بتوانند بهراحتی از منطقه دور شوند.
حالا آدمرباها دستگیر شدهاند؟
بله، بالاخره مشخص شد حدس ما درست است. یک خانواده به اتهام ربودن پسرم بازداشت شدهاند. البته هنوز اعتراف نکردهاند. ولی تمام مدارک علیه آنهاست و مشخص است که حسین را ربودهاند.
چه مدارکی علیه آنهاست؟
آنها هنگام فرار از محل حادثه، گوشی موبایل خود را روی زمین جا گذاشته بودند. آنقدر هول شده بودند و میخواستند زودتر فرار کنند که موبایل خود را روی زمین انداخته بودند. از طرفی دخترم هم میدانست که حسین را با خود بردهاند، چراکه صدای فریاد او را شنیده بود. از طرف دیگر، دختر این خانواده ٦سالونیم است که ازدواج کرده و صاحب فرزند نمیشود.
اینها همه دلایل محکمی برای کودکربایی است. ولی مسأله مهم شهادت یکی از بستگان این خانواده در دادگاه است. او زمانی که میخواست به نفع متهمان شهادت بدهد، هنگام قسم خوردن، ناگهان گریه کرد و گفت که نمیتواند قسم دروغ بخورد. آنجا بود که مشخص شد متهمان شاهدان خود را مجبور به دروغگویی کردهاند.
متهمان به ربودن پسرتان چه کسانی هستند؟
پدرزن و داماد متهمان اصلی هستند و ٤نفر دیگر در این پرونده دستگیر شدهاند. طبق تحقیقات پلیس، گویا آنها روز حادثه پایینتر از چادر ما نشسته بودند. وقتی حسین، پسرم را میبینند از او خوششان میآید و به شیرینزبانیهای او علاقه پیدا میکنند. بعد هم وسایل خود را جمع میکنند و میروند. تنها پدر آن دختر به همراه دامادش میمانند. آنها نیز در یک فرصت مناسب حسین را ربوده و با خود میبرند.
اگر چنین سرنخهایی از همان ابتدا وجود داشت، چرا تا الان متهمان دستگیر نشدند؟
تحقیقات پلیس کمی طول کشید. از طرفی روزهای اول میگفتند حسین در آب غرق شده است. هرچه میگفتیم او را ربودهاند، باور نمیکردند. من کلی نامهنگاری کردم. مستقیما به سردار اشتری نامه زدم و ایشان دستور پیگیری دادند. تا اینکه تحقیقات دوباره آغاز شد و با این سرنخها متهمان هم دستگیر شدند.
حالا از حسین خبری دارید؟
نه، خبری نداریم. متهمان اعتراف نمیکنند. اصلا نمیگویند حسین کجاست. ولی دیگر مطمئن هستیم که حسین پیش آنهاست. چون آن دختر بچهدار نمیشد، پسر مرا با خود برده بود. این دختر ساکن کرج و خانهاش فرسنگها از ما دور است، اما پدر و مادر و خانوادهاش در همین خلخال زندگی میکنند. همینکه میدانیم حسین زنده است، خوشحالیم و امیدوارتر از گذشته هستیم. ما هیچوقت امیدمان را از دست ندادیم. مرتب انتظار دیدن او را میکشیدیم.
اگر حسین را تحویل بدهند، باز هم شکایتی از آن خانواده دارید؟
ما فقط پسرمان را میخواهیم. من فقط میخواهم حسین را ببینم. ١٠ماه است که پسرم را ندیدهام. دیدن چهره او برایم به اندازه یک دنیا ارزش دارد و بعد از آن هیچ چیز دیگر نمیخواهم و هیچ شکایتی از کسی نخواهم داشت.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۱۶۶۹۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنوشت هولناک مرد گمشده
به گزارش خبرگزاری مهر، سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: اواخر اسفندماه سال گذشته، مرد جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت، چند روزی میشود برادرم بهنام محسن که بهصورت مجردی در خانهاش زندگی میکند، ناپدید شده است و تلفن همراهش نیز خاموش است، ساعتی پیش نیز دوست برادرم تماس گرفت و مدعی شد که محسن یک نفر را به قتل رسانده است و برای اختفای جسد و معدوم کردن مقداری مشروبات الکلی، به کمک نیاز دارد!
رئیس پلیس آگاهی پایتخت افزود: تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی (ویژه فقدان) تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند و در نخستین گام دوست فقدانی را بهنام آرش هدف بازجویی قرار دادند؛ او در اظهارات ضدونقیضی گفت، هنگامی که محسن از طریق تماس تلفنی درخواست کمک کرد، به خانهاش رفتم اما فقط مشروبات الکلی را معدوم کردیم؛ جسد را ندیدم به هیچ عنوان نیز قبول نکردم که آن را مخفی کنم!
این مقام ارشد انتظامی عنوان کرد: در این شاخه از تحقیقات اقدامات اطلاعاتی کلید زده شد که مشخص شد چند روز قبل از اینکه فقدانی محسن اعلام شود از کارت بانکیاش در یک مغازه مصالحفروشی بشکه خریداری شده است که همین سرنخ کافی بود تا گرهای از این پرونده مرموز باز بشود.
وی متذکر شد: طولی نکشید که کارآگاهان سراغ مغازه مصالحفروشی رفتند و با بازبینی دوربینهای مداربسته متوجه شدند زن جوانی این بشکه آبیرنگ را خریداری کرده است که در ادامه اقدامات اطلاعاتی حاکی از آن بود که زن جوان نامزد آرش است!
سردار گودرزی ادامه داد: همین کافی بود تا آرش و نامزدش با دستور قضائی دستگیر شوند؛ زن جوان در همان بازجوییهای اولیه گفت، چند وقت قبل با آرش نامزد کردم؛ برای خرید لوازم بهسمت جنوب تهران رفتیم اما او ناگهان ترمز کرد و بهبهانه اینکه جای پارک نیست یک کارت بانکی به من داد و درخواست کرد به مغازه مصالحفروشی بروم و یک بشکه بخرم؛ پس از اینکه خرید را انجام دادم بشکه را داخل صندوق عقب گذاشتیم و بهسمت خانه محسن رفتیم؛ در آنجا آرش تنهایی با بشکه به خانه مورد نظر رفت و بیست دقیقه بعد به پایین آمد!
این مقام ارشد انتظامی عنوان کرد: با قوت گرفتن فرضیه به قتل رسیدن محسن توسط زن و مرد جوان، تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی بهصورت ویژهای توسط کارآگاهان کلید زده شد و بررسیها نشان میداد که اوایل فروردینماه امسال، جسد سوخته یک مرد در داخل یک بشکه آبیرنگ در گردنه برگجهان منطقه لواسانات به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰، گزارش داده شده بود که با اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و با تحقیقات میدانی پی بردند که مرد جوانی به قتل رسیده است و عاملان جنایت، جسد را بههمراه محلول اسید داخل بشکه قرار داده و پس از انتقال به ارتفاعات گردنه برگجهان پا به فرار گذاشتهاند.
وی افزود: با توجه به شباهت سرنخهای موجود داخل پرونده فرد فقدانی و جسد کشفشده در لواسانات، خانواده محسن برای آزمایشهای DNA راهی پزشکی قانونی شدند که از سوی پزشکی قانونی مشخص شد که جسد سوخته متعلق به محسن است؛ از سوی دیگر اقدامات فنی نشان میداد که آرش با پسر جوانی برای از بین بردن جسد بهصورت پیامکی در ارتباط بوده است.
سردار گودرزی ادامه داد: در مرحله بعدی، کارآگاهان پسر جوان را بازداشت کردند که او در جریان بازجوییها گفت، آرش مرتکب قتل شده است؛ او چندی قبل به من زنگ زد و درخواست کرد بهازای دریافت پول یک جسد را از بین ببریم؛ بهخاطر همین به آدرسی که فرستاده بود رفتم، جسد و محلول اسید را با کمک یکدیگر داخل بشکه آبیرنگ قرار دادیم، پس از آن بهتنهایی بشکه را به ارتفاعات گردنه برگجهان بردم و بلافاصله فرار کردم.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت ادامه داد: پس از تکمیل پازلهای پرونده و اعترافات پسر جوان و نامزد آرش به جرم خود، آرش همچنان منکر هرگونه ارتکاب جنایت بوده و به قتل اعتراف نکرده است اما تحقیقات جنایی همچنان ادامه دارد.
وی خاطرنشان کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
کد خبر 6100258