Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایرنا در این گزارش می خوانیم:
کودکان کار؛ چهره تکیده و لاغر این کودکان قد و نیم قد، آینه‌ای تمام‌قد از وضعیت نابسامان روحی، جسمی، خانوادگی آن‌ها و البته جامعه دارد؛ گویا مَثل «هر چه سنگ است، پیش پای لنگ است» را درست برای قامت کوچک و اندام ظریف آن‌ها دوخته‌اند. این دست‌های کوچک چگونه می‌تواند این‌همه گره‌های کور مادرزادی را باز کند؟ این قامت‌های نحیف چگونه یارای تحمل این حجم سنگین معضلات را دارد؟
کودکانی که برای آگاهی از شرح‌حال آن‌ها کافی است حاشیه خیابان‌ها، سر هر چهارراه و پشت چراغ‌قرمز را نگاه کنی
کودکانی که ساعت کاری ندارند از صبح تا شب در خیابان هستند و واحدهای درسی‌شان را در خیابان پاس می‌کنند چراکه می‌خواهند شب دست‌پر به خانه بروند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کودکان جزو قشری هستند که همیشه در معرض تهدید قرار دارند.
هرچند آمار و اوضاع کودکان کار و خیابانی در استان ما نسبت به سایر استان‌ها بسیار کمتر است اما حتی وجود یک کودک کار و خیابانی نیز در جامعه زیاد است و باید رفع شود.
اغلب کودکان خیابان و کار دارای خانواده‌های بد سرپرست هستند
مدیرکل بهزیستی خراسان شمالی در گفتگو با اتفاقیه بابیان اینکه اغلب کودکان خیابانی و کار دارای خانواده‌های بد سرپرست هستند عنوان می‌کند: این کودکان زیر 15 سال هستند که کار کودک در این سنین خلاف قوانین حمایت از آنان است.
اسماعیل قربانی می‌افزاید: بر اساس تحقیقات انجام‌شده در کشور برخی از کودکان کار و خیابان که در خیابان‌ها به وزن‌کشی، دست‌فروشی و غیره مشغول هستند افراد بی‌سرپرست هستند که سازمان بهزیستی به این کودکان خدمات ارائه می‌دهد و آن‌ها را در مراکز خود تحت پوشش می‌گیرد اما بسیاری از کودکان کار و خیابان دارای خانواده مشخص هستند که به دلیل فقر یا دیگر آسیب‌های اجتماعی ازجمله اعتیاد، فقر مجبور به کار و کمک به تأمین معاش خانواده هستند.
قربانی در خصوص ارائه خدمات به کودکان کار و خیابان، خاطرنشان می‌کند: اولین اقدام در برخورد با این کودکان شناسایی و دریافت شرح‌حال آن‌ها است که بر اساس مصاحبه اولیه، بازدید منزل و صحبت با خانواده کودک، خدمات موردنیاز هر کودک با توجه به نوع مشکل خانواده و بر اساس مشارکت آن‌ها اولویت‌بندی و مداخلات روانی و اجتماعی صورت می‌گیرد.
وی بابیان اینکه اغلب می‌افزاید: کودک باید به مدرسه برود و درس بخواند نه اینکه برای اندکی درآمد از زندگی آینده و پیشرفت در جامعه محروم شود و نیز در کنار درس، کودک نیاز به تفریح و سرگرمی دارد که اگر از آن محروم شود، در آینده لطمات جدی خواهد دید.
وی ادامه می‌دهد: برای ساماندهی کودکان کار ارائه خدمات آموزشی، بهداشتی و درمانی کودکان و خانواده‌های آنان ارائه می‌شود تا برای دریافت این خدمات دیگر کودکان خود را برای درآمدی اندک به خیابان نفرستند.
قربانی بابیان اینکه در سطح استان دو مرکز به‌منظور حمایت کودکان بی‌سرپرست و بد سرپرست و نیز آموزش خانواده‌های آنان فعالیت می‌کند و یک مرکز دیگر نیز در حال آماده‌سازی برای بهره‌برداری است، می‌گوید: تمام خدمات موردنیاز ازجمله اقدامات پزشکی و انجام آزمایش‌ها برای این کودکان از 6 تا 18 سال انجام می‌شود.
وی افزود: برای این کودکان خدمات دیگر ازجمله آموزش و مهارت‌آموزی، ثبت‌نام در مدارس، کمک و حمایت‌های مالی و اجتماعی و ارائه خدمات به خانواده‌های این کودکان انجام می‌شود.
مدیرکل بهزیستی خراسان شمالی بابیان اینکه تا زمانی که ریشه فقر، بیکاری، اعتیاد و سایر آسیب‌های اجتماعی در جامعه از بین نرود هرروزه شاهد کودکان خیابانی و کار هستیم، خاطرنشان می‌کند: سازمان بهزیستی ارائه خدمات گسترده در زمینه‌های پیشگیری از آسیب نیز در دستور کار دارد اما برای مقابله با آسیب‌های گسترده در سطح جامعه باید تمام دستگاه‌ها با هماهنگی به کمک بهزیستی بیایند.
وی در مورد مسئولیت جامعه در برخورد با کودکان کار و خیابان تأکید می‌کند: همه افراد جامعه موظف‌اند و مسئولیت دارند در ساماندهی به کودکان کار در کنار بهزیستی باشند و نزدیک‌ترین و در دسترس ترین راه در هنگام مشاهده این کودکان، تماس با سامانه 123 بهزیستی است.
قربانی می‌افزاید: سامانه 123 به‌صورت شبانه‌روزی آماده انجام مداخلات اجتماعی در زمینه کودکان کار و خیابانی است
مشکلات کودکان کار و خیابانی باید ریشه‌ای حل شود
مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری خراسان شمالی در خصوص کودکان کار و خیابانی و آسیب‌های گریبان گیر این قشر می‌گوید: در برخورد با کودکان کار و خیابانی در مسیرها و معابر با ارجاع این کودکان به مراکز بهزیستی و سایر مراکز ذی‌صلاح برای رفع مشکلات این کودکان به‌صورت ریشه‌ای به آنان کمک می‌کنیم.
فریبا باقری بیان می‌کند: این کودکان نیازمند کمک‌ها و حمایت‌های ریشه‌دار هستند و مشکلات آنان باید از ریشه حل شود، چراکه با کمک یک یا دو بار از سوی شهروندان هیچ‌گاه مشکلات عدیده این کودکان حل نخواهد شد.
وی می‌افزاید: باید نگرش و نگاه به این مسائل در ما شهروندان تغییر کند و این کودکان و نوجوانان با مشورت و حمایت به دستگاه‌های ذی‌صلاح ارجاع داده شوند تا در محیط نا امن بازار و خیابان مورد سوءاستفاده‌های فرهنگی، اجتماعی، تعرض و غیره قرار نگیرند.
وی بابیان اینکه در حال حاضر دو مرکز پسرانه شبانه‌روزی نگهداری کودکان بد سرپرست احسان با ظرفیت 67 نفر و مرکز فرزندان آفتاب با 82 نفر ظرفیت زیر نظر بهزیستی در استان وجود دارد، ادامه می‌دهد: در این مراکز تلاش می‌شود تا با عقد قرارداد با سازمان فنی و حرفه‌ای در زمینه آموزش، توانمندسازی و مهارت‌آموزی به این کودکان اقدام شود.
مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری خراسان شمالی بابیان اینکه 13 مرکز شبه خانواده تحت پوشش بهزیستی استان نیز در حال فعالیت است که 240 نفر در این مراکز نگهداری می‌شود، می‌افزاید: هیچ‌گاه آمار کودکان که در این مراکز نگهداری می‌شوند ثابت نیست و همواره در حال تغییر است.
باقری می‌افزاید: رویکرد ما در این مراکز توانمندسازی و مهارت‌آموزی کودکان، تعامل دوجانبه با خانواده‌های این کودکان و ارائه مشاوره با خانواده‌ها به‌منظور رفع مشکلات و بازگشت کودکان در کانون خانواده است.
وی بابیان اینکه طی امسال به 82 نفر از کودکان کار و خیابانی خدمات‌رسانی انجام‌شده است، می‌گوید: با انجام اقدامات لازم، سعی شده تا این کودکان در کلاس‌های درس جذب شوند تا از تحصیل عقب نمانند.
وی با تأکید بر اینکه باید تمام دستگاه‌ها، مسئولان و مردم و به‌ویژه خیرین برای رفع مشکلات و آسیب‌های ناشی از فعالیت کودکان کار و خیابانی ورود پیدا کنند، می‌گوید: کمک‌ها به افراد مستمند و کودکان نیازمند با نظارت دستگاه‌های مربوطه باشد و با گفتمان صحیح و راهنمایی به سمت موسسه‌های خیریه سازنده‌ترین تصمیم برای این کودکان اتخاذ شود.
وی خاطرنشان می‌کند: اگر تفکر معیوب در جامعه اصلاح نشود، آسیب‌های اجتماعی همانند ویروس در جامعه رشد می‌کند که مقصر آن خود ما مردم هستیم و این آسیب‌ها گریبان گیر تمام افراد جامعه خواهد بود پس باید سیکل معیوب اصلاح شود.
مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری خراسان شمالی بابیان اینکه در فصولی از سال تعداد کودکان کار و خیابانی بیشتر از سایر فصول است، می‌افزاید: اکثر این کودکان در سنین زیر 18 سال و دارای خانواده‌های بد سرپرست هستند که این خانواده‌ها اغلب با آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره مواجه هستند که کودکان را به کار مجبور می‌کنند.
وی ادامه می‌دهد: نسبت جمعیت استان در زمینه کودکان کار در مقایسه با سایر استان‌ها مطلوب است اما وجود حتی یک کودک کار در استان نیز زیاد است و آسیب‌های خود را به دنبال دارد، هرچند رسیدن به صفر و ریشه‌کن کردن این آسیب سخت است اما باید کودک و نوجوانان و خانواده‌های این کودکان روانکاوی و مشکلات آنان حل شود تا تمام کودکان بتوانند به کانون خانواده برگردند.
کودکان کار و خیابانی به سمت مشاغل هدفمند هدایت شوند
باقری خاطرنشان می‌کند: برخورد درست با کودکان کار و خیابانی که اغلب در حاشیه‌های خیابان به وزن‌کشی، دست‌فروشی و غیره مشغول هستند از سوی شهروندان سبب می‌شود این کودکان که به مشاغل کاذب مشغول هستند با حرفه‌آموزی به سمت‌وسوی کار خردمندانه و هدفمند و باعزت سوق داده شوند تا از هرگونه آسیب در امان باشند.
وی در بخش دیگر از سخنانش با اشاره به رشد تکدی گری در جامعه افزود: تکدی گری یک جرم است که امروزه در جامعه افزایش‌یافته است و برخی مواقع در بین کودکان کار و خیابانی شاهد تکدی گری هستیم که در اغلب مواقع به درب منازل و مغازه‌ها مراجعه می‌کنند.
لزوم تغییر نگرش نسبت به رفتار با کودکان کار و خیابانی
باقری با تأکید بر اینکه باید تصمیماتی بگیریم که به نفع این افراد است تا مشکلات و آسیب‌ها از ریشه حل شود عنوان می‌کند: فرهنگ‌سازی باید انجام شود که با برخورد و تصمیم درست، این افراد به سازمان‌های ذی‌ربط ارجاع شوند و باید این فکر معیوب در جامعه اصلاح شود که با کمک یک یا دوبار به این افراد و یا خرید یک آدامس از کودکان دست‌فروش در معابر و چهارراه‌ها مشکلی از آنان حل نخواهد شد.
وی می‌گوید: باید این نگرش اصلاح شود چراکه این فکر معیوب جامعه سبب می‌شود تا این افراد به فکر کسب روزی حلال نباشد و به سمت تکدی گری سوق داده شوند این فکر معیوب سبب می‌شود تا هرروز در جامعه شاهد رشد تکدی گری باشیم.
یکی از بیشترین علل ترک تحصیل دانش آموزان فقر مالی و فرهنگی است
معاون آموزش ابتدایی آموزش‌وپرورش خراسان شمالی نیز در گفتگو با اتفاقیه بیشترین علت ترک تحصیل دانش آموزان را ممانعت والدین، فقر مالی، فرهنگی، اجتماعی و وجود دانش آموزان نیروی کار و ازدواج عنوان می‌کند.
عصمت بدخشان تأکید می‌کند: به‌منظور رفع مشکلات مالی دانش آموزان و ممانعت از ترک تحصیل آنان، حمایت تمام دستگاه‌ها و مراکز حمایتی مثل کمیته امداد امام خمینی(ره) و ‌بهزیستی استان و همچنین کمک‌های خیران و مدیران مدرسه، به دانش آموزان واجد شرایط باید انجام شود.
معاون آموزش ابتدایی آموزش‌وپرورش خراسان شمالی بابیان اینکه طی امسال 41 نفر از دانش آموزان به دلیل ممانعت والدین، هشت نفر نیروی کار، شش نفر به دلیل فقر مالی، یک نفر به دلیل بیماری و 15 نفر به دلایل مختلف دیگر مانند مسائل فرهنگی، اجتماعی و تعصبات قومی ترک تحصیل کردند عنوان می‌کند: تمام این افراد به سبب ترک تحصیل در معرض آسیب‌های مختلف ازجمله کودکان کار و خیابانی قرار می‌گیرند که به‌منظور رفع این آسیب باید تمام دستگاه‌ها برای انسداد بی‌سوادی کمک کنند.
وی می‌گوید: از محل اعتبارات وزارت آموزش‌وپرورش یک میلیارد و 500 میلیون ریال برای پول کتاب و بیمه دانش آموزان و از اعتبارات استانی برای حمایت و تأمین کوله‌های آموزشی و لوازم‌التحریر و کتاب درسی دانش آموزان نیازمند استفاده‌شده است.
بدخشان می‌افزاید: تمام فرمانداران و دهیاران موظف هستند برای جذب دانش آموزان نیازمند به کلاس‌های درس و حمایت از خانواده‌های آنان از اعتبارات فرهنگی خود استفاده کنند.
وی خاطرنشان می‌کند: اغلب دانش آموزان به دلیل فقر مالی ترک تحصیل می‌کنند که نیاز به حمایت دارند تا دچار آسیب‌های اجتماعی و بازماندگی از تحصیل نشوند.
اخبار خراسان شمالی را در کانال تلگرامی اخبار ایرنا خراسان شمالی به نشانی انتهای پیام

منبع: جماران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۱۷۰۳۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی

مهدی نصیری؛ انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.

به گزارش خبرآنلاین، «تو بااستعداد هستی ولی مواظب باش گرفتار جریان‌های سیاسی نشوی»؛ آن روزی که محمد غرضی در حاشیه یک نماز جمعه در اواخر دهه ۷۰ این جمله را به مهدی نصیری گفت، شاید تصور نمی‌کرد مخاطبش روزی آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» را بنوازد؛ کسی که روزگاری نظرات تند و تیزی در آن سوی بام داشت.

افراطی دیروز یا افراطی امروز؟

برخی از نصیری به عنوان «افراطی دیروز» یاد می‌کنند و برخی هم با عنوان «افراطی امروز»؛ مدیرمسئول اسبق روزنامه کیهان، که چند سال است از چهره‌های منتقد نظام و مقامات ارشد آن شده است.

سخنان او و نواختن آهنگ «تاجزاده تا شاهزاده» در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی باعث شده تا برخی به او بتازند و برخی دیگر از آن استقبال کنند؛ سخنانی که انگار محافظه‌کاران تندرو منتظرش بودند تا بتوانند از این راه آتش خود را بر سر اصلاح‌طلبان بریزند و بگویند که این حرف دل آن‌هاست که از زبان نصیری بیان می‌شود؛ حال آنکه اصلاح‌طلبان همان‌هایی هستند که در دهه ۶۰ تا حدی با نصیری قرابت فکری داشتند اما در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ او تندترین حملات را نسبت به آن‌ها داشت.

موعد انتقام رسید؟

شاید از همین بابت باشد که حالا نوبت تلافی اصلاح‌طلبان است و بابت «تاجزاده تا شاهزاده» به سختی به او می‌تازند؛ تا هم انتقام آن سال‌ها را گرفته باشند و هم دست اخوت به سمت نظام دراز کرده باشند تا بگویند ما آنچه که نصیری می‌گوید، نیستیم.

مسیر مهدی نصیری به کیهان افتاد

مهدی نصیری متولد ۱۳۴۲ در دامغان است. پدری مازندرانی و مادری دامغانی دارد؛ از همین بابت پسوند «لَلَردی» که نام یک روستا در مازندران است، نام خانوادگی «نصیری» را کامل می‌کند.

۱۳ سالگی راهی حوزه علمیه‌ای شد که پدرش مدیریت آنجا را بر عهده داشت. پدر او از روحانیون سرشناس دامغان بوده و در بین روحانیون سری در سرها داشته است. تا ۱۶ سالگی یعنی ۱۳۵۸ در حوزه علمیه دامغان، مقدمات و ادبیات را خواند و بعد از انقلاب برای ادامه تحصیل در علوم دینی به قم رفت و در آنجا ماندگار شد.

اسفند ۱۳۶۴ وقتی آیت‌الله شاهچراغی در سانحه هوایی به «شهادت» رسید، مهدی نصیری به سبب آشنایی خانوادگی با شاهچراغی، برای چهلم او مقاله‌ای در ویژه‌نامه کیهان نوشت. آن زمان محمد خاتمی، به عنوان نماینده ولی فقیه در این موسسه، فعالیت داشت.

پس از این مقاله، به قول خودش به عنوان «نماینده فرهنگی موسسه کیهان در قم» حضور داشت. او یک سال را در همین وضعیت گذراند تا سال ۱۳۶۶ که برای کار در کیهان، به تهران دعوت شد. بعد از آن به گفته خودش، «سلسله مقالات زمینه‌های صدور فتاوی امام را در نقد نوشته‌های آیت الله آذری قمی و مواضع روزنامه رسالت در کیهان منتشر کردم که با استقبال فراوانی مواجه شد».

او از ۱۳۶۷ سردبیر کیهان شد. در این زمان اختلافات میان گردانندگان موسسه کیهان کم‌کم در حال پررنگ شدن بود. یکی از این چالش‌ها انتخاب مدیرمسئول بود. سرانجام اردیبهشت ۱۳۶۹ زمانی که سیدمحمد خاتمی نماینده ولی‌فقیه در موسسه کیهان، به آفریقا سفر کرده بود، مهدی نصیری به عنوان مدیرمسئول کیهان منصوب شد و بعد از استعفای خاتمی، با حکم مقام رهبری، سید محمد اصغری به عنوان نماینده ولی‌فقیه در کیهان به این موسسه رفت.

شریعتمداری آمد، نصیری رفت!

این وضعیت تا نیمه‌های سال ۱۳۷۳ ادامه داشت؛ همان ایامی که حسین شریعتمداری بجای اصغری، نماینده ولی‌فقیه در کیهان شد. وقتی حسین شریعتمداری برای این سمت پیشنهاد شد، نصیری هم موافق بود؛ اما ۳-۴ ماه بعد از این انتصاب، نصیری از مدیرمسئولی و سردبیری کیهان استعفا کرد و به صورت کامل از این موسسه خارج شد. به گفته نصیری، شریعتمداری پیش از آنکه به کیهان بیاید، «در دفتر سیاسی سپاه بود و گاهی برای روزنامه ما مقالاتی با اسم مستعار «ابوالفضل. ش» می‌نوشت».

سال ۱۳۸۱ حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در گفت‌وگویی با «ایسنا» درباره خروج نصیری از کیهان گفته بود «وقتی ما آمدیم، آقای نصیری گفتند همیشه نظرم این بود که سرپرست و مدیرمسئول روزنامه باید یکی باشد ولی این‌که من می‌ماندم به خاطر این بود که بین خودم و سرپرستی خیلی همخوانی نمی‌دیدم.

حالا که شما آمدی، این مشکل حل شده است و من هم دوست دارم که یک نشریه‌ی جداگانه راه بیندازم». شریعتمداری در ادامه از مقاومتش برابر جدا شدن نصیری از کیهان می‌گوید: «من با ایشان خیلی کلنجار رفتم و مدت زیادی این نظر را نپذیرفتم. بالاخره خیلی اصرار کرد اما نمی‌پذیرفتم؛ چون از برادران بسیار کارآزموده، بسیار مومن و کارشناس بود.

به هر حال با اصرار زیاد ایشان و فرستادن واسطه‌ها، قبول کردم ولی گفتم که حداقل در سردبیری باش. ایشان این را پذیرفت ولی بعد از یک مدتی گفت که من می‌خواهم یک نشریه دربیاورم و آن نشریه هم همین دیدگاه را پیش می‌برد. نهایتا من با این خواسته موافقت کردم و ایشان نشریه‌ی صبح را درآوردند. الان هم با آقای نصیری ارتباط داریم. البته ایشان در قم هم علوم حوزوی تحصیل می‌کنند و هم به تحقیقات می‌پردازند ولی هیچ مشکلی با ایشان نداشته و نداریم.»

اما خود مهدی نصیری در گفت‌وگویی که دی ماه ۱۴۰۲ با «شرق» داشته روایتی دیگر درباره چرایی استعفا از کیهان دارد: «یک ماه با آقای شریعتمداری به‌عنوان سردبیر کار کردم. یک روز با دوستمان حاج آقا معلا (عضو شورای سردبیری کیهان) بودیم، گفتم هوس زیارت مشهد کردم و می‌خواهم سه، چهار روز برای زیارت بروم. بیایید برویم طبقه بالا آقای شریعتمداری را ببینیم ضمنا من هم از ایشان مرخصی بگیرم.

به آقای شریعتمداری گفتم با اجازه‌تان می‌خواهم چند روزی به مشهد بروم. گفت خوشا به سعادتتان. بلند شد و ما را همراهی کرد و گفت ما را هم دعا کنید. فردایش به مشهد رفتم و چند روز بعد که برگشتم آقای معلا به من گفت آقای حجازی از دفتر رهبری تماس گرفته و گفته آقای شریعتمداری از فلانی گله کرده که مشهد رفته و از من اجازه نگرفته. من بهت‌زده شدم و گفتم آقای معلا مگر خودتان شاهد نبودید که با هم رفتیم و اجازه گرفتیم؟ چرا آقای شریعتمداری این‌طور گفته؟ گفت من هم نمی‌دانم چرا. گفتم آقای معلا! دیگر جای من اینجا نیست، با این وضعیت هر اتهامی ممکن است به من زده شود».

نتیجه آن شد که همان روز استعفا را نوشت و از کیهان رفت. نصیری در ادامه از تحویل امکانات موسسه کیهان می‌گوید؛ امکاناتی نظیر خودرو و منازل سازمانی: «پیکان مدل ۶۴ را که دستم بود، تحویل دادم و کشوهای میزم را خالی کردم و رفتم. ما در خانه‌های سازمانی کیهان زندگی می‌کردیم. سر خیابان ملک یک مجموعه ۱۰ واحدی را کیهان خریده و به مدیرانش داده بود و من هم چند سال آنجا ساکن بودم. از همان روز دنبال خانه گشتم و در بلوار ابوذر، در خیابان پیروزی خانه‌ای را اجاره کردم. یک ماه بعد خانه کیهان را تحویل دادم و رفتم».

منتقد هاشمی رفسنجانی

به هر طریق با خروج از کیهان، نصیری از اسفند ۱۳۷۳ اقدام به انتشار نشریه «صبح» کرد. او بعد از ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی، از منتقدان جدی او در حوزه فرهنگ و اقتصاد شد؛ هم در روزنامه کیهان و بعد از آن در نشریه صبح به صورتی جدی‌تر و گزنده‌تر از رئیس‌جمهوری وقت انتقاد می‌کرد.

در زمان فعالیت در روزنامه کیهان، آنچه خودش «پروژه مبارزه با شرکت‌های مضاربه‌ای» می‌خواند را پیش می‌برد؛ او معتقد بود که این شرکت‌ها آثار زیان‌باری برای اقتصاد دارند. بعد از راه‌اندازی نشریه صبح، بی‌پرواتر به دولت حمله می‌کرد.

یکی از حملاتی که در این نشریه نسبت به دولت هاشمی انجام داد، اتهام بریز و بپاش و فساد مالی در دو وزارتخانه پست و تلگراف و نیرو بود؛ یعنی محمد غرضی و بیژن زنگنه هدف حملات او بودند. ادامه فعالیت نشریه صبح بعد از این دست اقدامات علیه دولت، در روزگاری که با منتقدان برخوردهایی غیر از تحمل انجام می‌شد، نشاندهنده جایگاه مستحکم نصیری و جریانی است که او به آن منتسب می‌شود؛ جایگاهی مستحکم در نظام و پیوندهایی قوی برای مصون ماندن از برخوردهای خارج از دایره تحمل و مدارا.

سال ۱۳۷۷ او زندگی‌اش را جمع و جور کرد و از خیابان ابوذر تهران دوباره به قم بازگشت؛ همزمان قصد داشت تا نشریه صبح را هم تعطیل کند؛ او برای تعطیل کردن صبح دلایل خودش را داشت: «بی نتیجه بودن تلاش‌های صبح برای مقابله با مفاسد اقتصادی که از سال ۷۰ به این سو هر روز ابعاد گسترده‌تری می‌یافت و نیز توجه جدی‌ام به موضوع نظری اسلام و تجدد که خلا این بحث را در فضای فکری کشور به خصوص در حوزه‌های علمیه بسیار زیان‌بار یافتم و علاقه شخصی به پی گیری این موضوع». همزمان با انتشار «صبح» جلساتی با نام «غرب‌شناسی» هم برگزار می‌کرد و در آن مباحث مرتبط با این موضوع را برای مخاطبانش مورد واکاوی قرار می‌داد.

روزنامه صبح از نصیری تا ده نمکی

در زمانی که نصیری قصد تعطیلی صبح را داشت، با وارد شدن «مسعود ده نمکی» به ماجرا، تعطیلی این نشریه منتفی شد و بنا بر این شد که این چهره جنجالی که تا آن زمان نشریات «شلمچه» و «جبهه» را منتشر می‌کرده، از این پس مدیرمسئولی و سردبیری صبح را بر عهده داشته باشد. نصیری آذر ماه ۱۳۷۹ اعلام کرد که او تنها صاحب امتیاز این نشریه خواهد بود. او تاکید داشت که «مواضع ده‌نمکی با آنچه در هفته‌نامه صبح اعمال می‌شود، منافاتی ندارد، اما به هر حال اگر مواضع فکری، نظری و جهت‌گیری صبح با مدیر مسؤولی ده‌نمکی به روال فعلی ادامه یابد، به لحاظ تیراژ و مسایل مالی با مشکل مواجه می‌شود». این سخنان یک هفته پس از آن بود که نخستین شماره نشریه صبح با مدیریت جدید منتشر شده بود.

او اما اعترافی از رویگردانی مخاطبان نیز پس از آغاز دولت اصلاحات داشت: «صبح و برخی دیگر از نشریات سیاسی طی دو سه سال اخیر، به موازات افزایش مطبوعات سیاسی اکشن و جنجالی، با افت تیراژ مواجه شدند».

نصیری در نخستین شماره «صبح» به سردبیری ده‌نمکی، گفت‌وگویی با این نشریه داشت که در آن انتقادات تندی از وزارت ارشاد و مطبوعات دوره اصلاحات داشت: «ظاهرا فعلا تقدیر چنین است که مخالفان و بعضا عناصر متمایل به دشمنان، میدان و امکانات بیشتری داشته باشند و ما هم چون از آغاز انقلاب-بنا بر مصلحت زمانه یا از سر عقیده-تصمیم به چمع دموکراسی و اسلام در کشور داشته‌ایم و اکنون هم داریم و این دو را قابل جمع و واجب‌الجمع می‌دانیم، نمی‌توانیم کاری کنیم و باید بسازیم».

او در ادامه افزوده که «بالاخره دموکراسی و پارلمانتاریسم، اقتضا می‌کند که وزیری یا وزارتخانه‌ای بتواند در یک مملکت، سازی کوک کند که ارکانی از نظام و حتی رهبری، آن را صریحا نفی و رد می‌کنند و اعلام نارضایتی می‌نمایند و آقای وزیر بتواند بودجه‌های هنگفتی را در خدمت فعالیت‌های فرهنگی و مطبوعاتی قرار دهد که بعضا قصد براندازی را دارند و علنا به احکام و شریعت اسلام هجمه می‌کنند.

بالاخره سرگردانی بین اسلام و دموکراسی و اسلام و غرب ادامه پیدا خواهد کرد تا سرانجام یکی، دیگری را از میدان به در کند و یا آن که شرایطی بی‌ثبات و پیوسته متزلزل و متشنج را بر کشور تحمیل خواهد کرد؛ همانگونه که تا حدودی کرده است».

در آخرین روزهایی که نصیری مدیرمسئول صبح بود، در یک مصاحبه به موضوع فسادهای مالی و اداری در کشور پرداخت. او در این گفت‌وگو جهت‌گیری‌های تند و تیزش را یک بار دیگر به رخ کشید و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را «مبدا بروز فسادهای مالی واداری» دانست.

او باز هم به هاشمی رفسنجانی اما بدون بردن نام حمله کرد: «پس از جنگ ظهور و غلبه برخی گرایش‌ها ودیدگاهها، از سوی نهادها و قوای سه‌گانه نظام در جامعه، جهت حرکت انقلاب از معنویات و آرمان‌گرایی وخدامحوری را به سمت دنیاخواهی وکامجویی و سپس توسعه، سوق داد. از نتایج این افول و تغییر جهت، غلبه فکری واجرایی جریان توسعه‌مدارتکنوکرات وغربگرا بر بخش‌های گسترده‌ای از مقدرات کشور بود. کم‌اعتنایی به عدالت علوی وعدم برخورد جدی با مظالم ومفاسد اقتصادی، از ویژگیهای فکری و خصلتی چنین جریانی بود.»

او به دولت خاتمی هم حمله‌ای تند کرد و گفت: «حضور وزرای دولت قبلی در کابینه آقای خاتمی و سپردن وزارتخانه‌های مهمتر به برخی وزیرانی که در وزارتخانه‌شان بیشترین حجم فساد مالی رخ داده بود، نشان داد هنوز عزم جدی برای برخورد با این مساله به وجود نیامده است. توسعه‌مداری و گرایش به ارزش‌های غربی در دولت جدید ابعاد تازه‌ای یافته ومقوله توسعه‌سیاسی، دموکراسی و نسبیت‌اندیشی نیز به آن افزوده شده‌اند».

نشریه صبح به چه کسی واگذار شد؟

این همان خطی بود که نصیری در زمان کیهان و سه سال ابتدایی نشریه صبح درباره دولت هاشمی رفسنجانی پی می‌گرفت؛ و البته از ۷۶ تا ۷۹ همزمان درباره دولت اصلاحات و سازندگی داشت. او طرز فکری با گرایش‌های چپ‌گرایانه اقتصادی و محافظه‌کارانه سیاسی را همزمان پیگیری می‌کرد.

سال ۱۳۸۰ نهایتا امتیاز نشریه صبح را هم واگذار کرد و به عنوان آخرین سنگر در صبح را هم تحویل داد. او آذر ماه آن سال اعلام کرد که امتیاز «صبح» را به «فروز رجایی‌فر» از تسخیرکنندگان سفارت آمریکا در تهران منتقل کرد. البته که از اردیبهشت ماه ۱۳۸۰ نشریه صبح به دلیل «مشکلات مالی» انتشارش را متوقف کرده بود.

او سال ۸۰ به عنوان معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور تا سال ۱۳۸۴ مشغول به کار بود؛ از این سمت به امارات متحده عربی رفت؛ به عنوان «معاونت فرهنگی دفتر نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی». سال ۱۳۸۸ به قم بازگشت و در آنجا برای مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ماهنامه «سیاحت غرب» را مدیریت و منتشر کرد.

مدتی بعد فصلنامه‌ای «معرفتی-اعتقادی» با نام «سمات» را منتشر کرد؛ این بار هم در نقش مدیر مسئول و صاحب امتیاز. این نشریه از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ جمعا هفت شماره منتشر شد.

سال ۱۳۹۱ وارد هیات داوران جشنواره فیلم عمار شد. در آن سال‌ها اما انگار او در حال تغییر بود؛ تغییراتی بزرگ که بسیاری را به تعجب واداشت. خودش درباره چگونگی تغییر نگاهش به روزنامه «شرق» گفته «من مثل خیلی‌های دیگر شیفته آیت‌الله خمینی بودم، ولی به خاطر روحیه طلبگی همیشه به استقلال فکری قائل بودم. یعنی می‌گفتیم ما با آقای خمینی اتفاق نظر داریم. همان‌طور که او می‌بیند، ما هم می‌بینیم.

اگر جاهایی احساس می‌کردیم الان من غیر از ایشان می‌فهمم، ممکن بود علنی در روزنامه کیهان نگویم چون کیهان باید مشی ایشان را دنبال می‌کرد، اما فکر خودم را هم تخطئه نمی‌کردم و نمی‌گفتم تو طور دیگری فکر نکن. من هیچ‌وقت این‌طور نبودم. همین یک روزنه برای نجات کافی بود؛ یعنی اینکه بگویی من هم باید فکر کنم. حالا ممکن است خیلی جاها اشتباه فکر کنی. مثلا مقطعی من وارد مباحث کلامی و اعتقادی شدم. نزاعی بین متکلمان مسلمان با فلاسفه مسلمان هست.»

نتیجه این نگاه او، کتابی با نام «عصر حیات» شد که در آن به موضوع «امکان یاعدم امکان تمدن اسلامی تراز در عصر غیبت» می‌پردازد؛ البته که این کتاب هیچگاه راهی برای انتشار نیافت و سرانجام پس از چندین سال نسخه الکترونیکی آن در اختیار مخاطبانش قرار گرفت.

اما این کتاب او برای عامه مردم نمی‌توانست تغییرات مهدی نصیری دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی را به خوبی نشان دهد.

دهه متفاوت در زندگی نصیری

او این مسیر را کم‌کم در حال طی کردن بود؛ دهه ۹۰ خورشیدی همان دهه‌ی تغییر برای نصیری بود. او انگار می‌خواست نقطه‌ای برای رونمایی از تغییرات جدید و عقاید به‌روزرسانی شده‌اش بیابد؛ نقطه‌ای که برای نصیری «عطف» بود و برای مخاطبانش «شگفت‌آور».

آن نقطه، روزهای پس از اعتراضات به گران شدن بنزین در آبان ۱۳۹۸ بود؛ نصیری آنجا را همان نقطه‌ای یافت که می‌باید آن تغییرات را عمومی می‌کرد. البته که او در ارتباط با برخی مسائل آن روحیات ناشی از تفکرات تندروانه‌ی محافظه‌کاری همچنان داشت.

اما در برهه زمانی اعتراضات آبان ۹۸، بر خلاف گفتمان حاکم درباره معترضین، نصیری کشته‌شدگان آن اعتراضات را نه اغتشاشگر که «جوانانی از خانواده‌های مستضعف» معرفی کرد که «از فقر و فلاکت» به ستوه آمده‌اند و «به خیابان ریختند». او موکدا تاکید داشت که هیچ «منافق» و «از خارج آمده‌ای» در صف معترضان نبود و همگی همین «مردم عادی» بوده‌اند.

با این وجود چند ماه بعد وقتی برای سه معترض آبان حکم اعدام صادر شد، او در توییترش خواستارعدم اجرای احکام اعدام شد: «با درایت و تعهدی که از آقای رییسی و دوران جدید قوه قضاییه سراغ داریم حکم اعدام سه جوان آشوبگر که مرتکب قتل نشده و مسلح نبوده اند، اجرا نخواهد شد».

اما آنچه تغییر نظرات نصیری را شگفت‌انگیز کرد، نظراتش پیرامون حجاب بود؛ شهریور ۱۳۹۹ او در یک مناظره تلویزیونی در شبکه چهار صدا و سیما شرکت کرد و برای نخستین بار از نظرات جدیدش در ارتباط با حجاب پرده برداشت: «الزام به حجاب بی‌هزینه نبوده است، یکی ممکن است بگوید که عیبی ندارد، ما قبول داریم که الزام موفق نبوده اما حداقل اینکه الزام باعث می‌شود که سالی یکی دو درصد فقط ما افت حجاب داشته باشیم و سیر فاصله‌گیری از حجاب تدریجی باشید، خود همین یک دستاورد است. در پاسخ باید گفت که خیر، چنین امری برای جامعه ما خیلی هزینه‌بردار بوده است.

چند مثال می‌زنم؛ همانطور که عرض کردم ما با این الزام یک دوقطبی ایجاد کردیم، دوقطبی نظری و فکری تا زمانی که در مقام اظهارنظر و گفت‌وگو است عیبی ندارد اما این دوقطبی در عرصه عملکرد اجتماعی می‌آید. براساس پیمایشی که وزارت ارشاد در سال ۱۳۹۴ داشته است، بیشتر از ۷۰ درصد جامعه ایرانی با الزام حجاب موافق نیست. اما در برابر این هفتاد درصد چه اتفاقی می‌افتد…».

از یک سو این حرف‌ها از سوی چهره‌ای مانند نصیری برای آن‌هایی که می‌شناختندش تعجب‌برانگیز بود؛ از سوی دیگر بیان این نظرات از برنامه‌ای زنده از تلویزیون جمهوری اسلامی.

با این نظرات، او آماج حملات هم‌سنگران سابقش قرار گرفت؛ خبرگزاری فارس در یادداشتی نسبت به اظهارات نصیری معترض شد: «روشن است دچار چه اشتباه فاحشی شده‌اند. الزام قانون در جمهوریت پشتوانه رای مردمی دارد، نه قلدری یک دیکتاتور. آقای نصیری گفته‌اند الزام حجاب ثمر نداشته است. از کجا فهمیدند؟ اینکه وضع حجاب بدتر شده یعنی الزام ثمر نداشته است؟ بازهم دچار اشتباه عجیب شدند. جامعه ما در یک مبارزه است. اساسا مقایسه نقطه‌ای در فهم رفتار جامعه در حال مبارزه غلط است. سوال این است که اگر الزام حجاب نبود وضع بدتر بود یا بهتر؟».

با این وجود هنوز او مغضوب کامل محافظه‌کاران نشده بود؛ هر چه زمان می‌گذشت و نصیری بیشتر سخن می‌گفت، این حملات بیشتر می‌شدند. بعد از جانباختن مهسا امینی در روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱، نصیری نسبت به عملکرد گشت ارشاد به تندی سخن می‌گفت و بعد از برخوردها با اعتراضات مردم، تندی‌اش افزون شد.

مخالفان نصیری چند دسته اند؟

طرفه آنکه انتقادات او دیگر تنها در سطح وزیر و نماینده و سران قوا محدود نمی‌شد و بی‌پروا نسبت به همه مقامات در جمهوری اسلامی زبان به انتقاد می‌گشود و عملکرد آن‌ها را زیر علامت سوال قرار داد.

مخالفانش تشکیل شده از دو طیف هستند؛ نخست آن‌ها که سابقا طرفدارانش بودند و دوم، «انقلابی‌های توییتری خارج‌نشین» که از هزاران فرسنگ دورتر از ایران، از بریتانیا و آمریکا و اتحادیه اروپا، برای مردم نسخه می‌پیچند؛ همه و همه، به همان نسبتی که انتقادات نصیری از نظام تندتر می‌شد و می‌شود، ادبیاتشان هم نسبت به نصیری تندتر و تندتر می‌شد و می‌شود.

با این همه او هنوز میدان را خالی نکرده است و به انتقاداتش ادامه می‌دهد. شاید او می‌خواهد جبران مافات آن‌ها دو سه دهه‌ای را کند که تفکراتی تندروانه داشته است؛ دهه‌هایی واسطه عملکردش، خود می‌گوید، از «روشنفکران، سینماگران، نویسندگان، خیلی از مطبوعاتی‌هایی که آن روزها با آن‌ها درگیر می‌شدیم»، باید «عذرخواهی» کنم.

مواضع دیروز یا امروز نصیری، چه به مذاق خوش بیاید و چه نیاید، هرچه که باشد، امروزش با دیروزش زمین تا آسمان تغییر کرده؛ چه تفکرش و چه راه گذراندن معاش؛ قبلا با شهریه حوزه و حقوق کیهان و درآمد از صبح گذران زندگی می‌کرد؛ اما امروز شهریه حوزه‌اش قطع شده و با پس‌انداز و کار در اسنپ.

حالا انقلابی سفت و سخت دیروز، به منتقد سفت و سخت امروز تبدیل شده است؛ منتقدی که البته از نظر منتقدان امروزش، آن زمان تندرو نبوده ولی الان تندرو شده است یا از منظر منتقدان دیروزش، امروز تندرو نیست و آن زمان تندرو بوده است.

دیگر خبرها

  • «کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
  • شهر بدون چراغ قرمز در ایران کجاست؟
  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی
  • آذربایجان شرقی استان پیشرو در زمینه کاهش آسیب اجتماعی کودکان کار
  • خانه معلم، مدرسه کودکان کار
  • مصائب کودکان سرراهی
  • آنروا: کودکان غزه‌ سطوح مخرب آسیب روانی را تجربه می‌کنند
  • آونروا: کودکان غزه‌ سطوح مخرب آسیب روانی را تجربه می‌کنند
  • روزنامه ایتالیایی: ناتو در جنگ اوکراین برای خود دو خط قرمز مشخص کرده است
  • مصونیت از آسیب‌های اجتماعی با ویدئو کتاب‌های مهارتی برای کودکان